بسم الله الرحمن الرحیم- - به بهانه تیتویسیم- بخش سوم- درغرب معتقد هستندحکومت های سکولار دارای این ویژه گی هستند که بخش ناچیزی درک یقینی هستند بخش زیادی درک نسبی یقینی هستند وبعضی هم فرضیه ها هستند که بعدا مشخص میشود واز یک استراتژی مثبت ویک تاکتیک احساسی استفاده میکنند تاکتیک احساسی انها به معنای یک نمونه ومصداق ومطلب اوردن کذب است که ایجاد انگیزه مثبت کند ونمونه های منطقی داخل استراتژیک قرار میگیردبعنوان نمونه فردی در انگلستان کتابی را مینویسد که یک صد وپنجاه سال قبل مردانی با خلوص الهی یک کوزه را در دریای میدترانه فرومیبردند که خداوندا برای اثابت خودت این کوزه را پر از سکه طلا کن وکوزه پر از سکه طلا میشده است وانرا دلیل بروجود خداوند میدانستند وعدهای هم در زمان نویسنده همین کارر ا میکردند وکوزه پر از سکه نمیشد ومیگفتند پس خداوند نیست هردوی انان ازتاکتیک احساسی استفاده میکردند که بیاد تاکتیک های احساسی را قیچی کرد زیرا توحید بر پایه استدلال منطقی خوداش استوار است واگر انسان بخواهد نمونه بیاورد نظم ستارگان است درباره نظم بحث های زیادی است واشکالاتی درنظم موجود ات گرفته شده است ولیهرچه علم پیش میرود به عظمت تیکه هائی از شاهکارهای درموجودات دیده میشود که کم کم بشر پی به ضعف فکری خوداش میبرد ولی اینکه خداوند انسان را رها کرده است حرف مفتی است خداوند دین برحق را همیشه مطرح کرده است وامروزه این دین بنام شیعه عزیز موجود است ودم به دم هم امام زمان علیه السلام هدایت میفرماید ونکته دیگر سیاه نمائی است که بشر از روز اول تا امروز بلکه تا قیامت این کار خواهد کرد ولی به نحوی استادانه که جامعهرافریب دهد درمرحله اول حکومت به رحمانی وشیطانی تقسیم میشد که بهترین تعبیر برای حکومت است ولی متاسفانه حکومت رحمانی در دنیا به حد لجن زدن رسید که تنها دین یهود نیست همه ادیان متاسفانه دراین وادی رفتند بجز شیعه پاک که حکومت درغرب شد عقلانی- شیطانی وهرکس خوداش را عقلانی دانست ومخالف خودرا شیطانی وانهم به لجن رسید وشد عقلانی ضعیف وعقلانی قوی بین انها تز اونتی تز وسنتز رخ نخواهد دارد گرچه انرا به لجن کشیدند ولی خوشبختانه یکی اثاری تاریخی حکومت ها ودیگر بوجود امدن دانشمندانی بیطرف که معتقد هستند صفحه عقل بیشتر سرانجام صفحه عقل کمتر را خورد خواهد وبیاد اضافه کرد که خداوند دراین مسیر نقش تعین کننده دارد مارکس هم از این قواعد مستثنی نبود- در باره مارکس بحث زیاد است حتی بعضی معتقد هستند که قیچی کردن خداوند ودین یک تاکتیک احساسی است ودلائلی هم میاورند ویمعتقد هستند که مارکس تاکتیک شمشیر دولبه زده است زیرا معتقد بوده است که اگر همه با نظر مارکس معتقد شوند علمای یهود ومسیحیت دشمنی خواهند کرد لذا دست پیش گرفته است که دین مخدر است چناچه علمای یهود ومسیحیت با او هم فکری کنند که وهوالمراد وچناچه مخالفت کنند که ایشان پیشبینی کرده است وباعث شکست اقتصادی وغیره شد وباز مارکس برنده شود وتا حدودی درست از اب درامد گرچه غرب مارکسیست نشد ولی بشدت سکولار شد- ادامه دارد