بسم الله الرحمن الرحیم- با الهام از یک فیلسوف ورزشی رومانیائی-بخش دوم- بچه ها ارام خندیدندوایشان متعجب شد ارام شد ساعت خوداش را دراورد نگاه کرد وفرمودند یک بنده خدا ازقم قرار است به منزنگ بزند واکر سر ساعت نباشم دلواپس میشود وبه یک مغازهدار اندیمشکی زنگ خواهد زد که ایشان زبع ساعت قبلاش زنگ تلفن را میکشد که به موقع زنگ بخورد صحیح نیست کار ایشان را معطل کنم وایشان خداحافظی کرد رفت ومسلما بدستور ایشان فردا انروز یک هاوک درفاصله دوساعت ونیم با موتور از اندیمشک به اهواز یک هاوک کنار جاده کار میگذارنند وبرجک پرتاپ پشت تیه مخفی میکنند وانرا روی خاموش میگذارنند که همه فکر کنند که یک مدل ماکت است ویا عراقی سوخته است قبلا یک مخازن عظیم بنزین وگازوئیل را در وسط بیابان کنار جاده های دهات عرب نشین درداخل صحرا مستقر میکنند که نزدیک یک ده عرب نشین بوده است که ازانجا ماست ونان وخرما واحتمالا غذا اماده میشده است ویک استراحتگاه برای بچه هم درانجا تدارک شده بود وده دارای حمام هم بود دژبانی منطقه در دست بچه های عرب بود وبشدت هم کنترول میکردند بچه در تپه ها تونل کننده بودند وجند هاوک هم درانجا مستقر شده بود- عراق خیلی سعی کردکه انجا رابزند ولی مداوم هواپیمای اش سقوط کرد وبچه گودال های بزرگی را ساخته بودند که داخل انها مشعل های بزرگی که توسط گاز روشن میبشد ومداوم هم میسوخت هم نهیه کرده بودند وکم کم به بچه های عرب مشکوک شدند که بی جهت بود البته انجا از لحاظ استتار نظامی کلا اشکال داشت جاسوسان درتمام اقشار ونژاد ها بودند به عنوان مثال ئذ واحد خودمن تانکهای سوخت زیادی در عرض وطول چیده بودند که هیچکدام بر اساس واصول چیدن ماکتها نبود روزی به یک مسئولین انها گفتم این تانکها سالم هستند گفت اثر انهاسالمهستند که بعد فهمیدم خلاف گفته است این مهم نبود گفتم داخل انها تانگ سوخته یا مدل بگذارید ایشان گفت تجربه به نشان داده است که عراق میقهمد کدام سوخته است ویا مدل است وکدام سالم است واین امر برای بچه ها اثبات میشود وروحیه انها ضعیف میشود من گفت مدل زدن یکی از روشهائی روی ان درغرب کار زیادشده است قاعده دارد ومداوم باید چابجائی بکنی بعدا به ایشان گفتم اینها سوخته است وباید سالم بگذاری بقول توجاسوس خبر میدهد الان میداند که سوخته است ولی انزمان وحشت میکند وبیاد طبق اصل نظامی همه رابزندوزمان میبرد البته یک روشی است بنام حداقل دفاع کا شه گودال اطراق تانک سوخته به روش خاصی میکنند ودونفر با تاکتیک پیچیده اطراف میجرخد که تانک مقابل تشخیص نمیدهد وان تانک رامیزند درامریکا یگ گروه توانسته اند در یک ازمایش سه تانگ را برنند وبیادمایوس نشوید تجربه کنید تا یاد بگرید روز بعد یک جوان قد بلند زیبا روی موی سرش المانیزده بود وجلی مویش زلف داشت ولباس هنرمندانه داشت وخیلی تیپ دانشجویان دراماتیک بودرفت وسوار تانک جلوی واحد ما که باچادرما 50 متر بیشتر فاصله نداشت وتانک را روشن کرد ومن باتعجب دیدم تانک به اندازه یکمتر جلو امد وموتوراش روشن بود من ازکنار اورد شدم ودیم درحال نوشتن نامه است وبچه فکر میکردند که دارد شنود میکند وپس از مدتی رفت فردا امد پائین از فکه به سمت خلیج جبهه مرده بود نه رادار داشت ونه هاوک داشت البته ضعف نظامی ما بود وگروهی خواستند انار فعال کنند که داستان جالبی دارد که بعدا بحث خواهم کرد یک مجسمه صدام بود بین بصره وفاو هواپیمای جنگی عراق از روی انجا وارد ایران میشدند وعراق روی نظمی کار میکرد به محض انکه عملیات روزانه هوائی پایان میافت بچه ها از روی ضد هوا بلند میشدند ومیرفتند یک هواپیما ازانجا وارد ایران شد وفقط یک ضدهوانئی فردی درپشت ان نشسته بوده است ودرحال کتاب خواندن بوده است ارکنار عبور میکند تا بخواهد بجمبد رفته بوده است ده قدمی ان تانک موشکی زد ورفت ولی بقول بچه رمل خیس بود فرو رفت دررمل حتی شن نتوانست به تانک برسد وان جناب تانک را به کنار کوهپایه چسباند وپس از مدتی دوباره به جای اصلی امد ورفت ودیگر نیامد این نشان میدهد که جاسوس عراق درسطح پائین همه جا حضورداشتند- ادامه دارد