بسم الله الرحمن البرحیم-در دعای فتح که اولین دعا ازتعقیبات مشترکه-پارگراف- اول مانیفیست (برنامه)وقانون الهی است- بعد میفرماید بگو-استغفر الله الذی لا اله الا هوالحی وال قیوم واتوب الیه-از نظر حقیر- استغفار طلب بخشش استیعنی به عمد گناه کرده است تصور کنید فردی بامشین مست بوده است ومقرارات را لحاظ نکرده وتصادف کرده است- اول یک بخشش دارد از طرف مقابل وقانون وپلیس- دومیک توبه دارد باز گشت به قوانین- دراین جا هم یک طلب بخشش باید بکند ویکی به مانیفست باز گشت کند اینها چه کسانی هستند-در مدینه همه درمقابل رسول اکرم صلواته الله علیه واله والسلمساکتبودند جز چند شیوخ-که مداوم ماده وتبصره میزدند- این ها با نبرد با ابوسفیان را خسارت میدیدند ومیگفتندقریش پشت سر ابوسفیان است وجنگ بیشترانهارا لجوج میکندبگذاریدتا زمانی ئکخ ابوسفیان عشقش گل کند ومسلمان شود واعتبارایشانرا لحاظ کنیدچون ابوسفیان رهبری شیوخ راقبول داشتنمیشد یک شبه شیوخ بکناریبروند اینهاتحمل نداشتندلذا عدهای تحت تثایراینها واقع میشدند واین نوع تفکرنابو اجتهاد انها واعلمیت انها بعدا پذیرفته شد- خداوندمنان میفرمیادمن هم زنده هستم یعنی همه چیز رابخوبی درک میکنم وهم القیوم هستم قیوم دومعنا کردند یکی ذات به خداش وابسته است قیم است ایستاده است ومعنای دیگر همه موجودان به ایشان قائم هستن اگرایستادند بخاطران است که خداوند منان انهارا بر پا کرده استمثل سقف که لوستر را نگه داشته است- اقایان میفرمایند ای شیوخ بعد حق داشتند زای اجماع وکلیت افرادباانها است اجتاعی اکه علم را قبول نکند اجماع احمقانه است اعلم یعنی بهترین بخصوص درعلم-چه دلیلی برای اعلمیت اقایان ذکر شده است درحالیکه اقایان خود به جعل خودمعترف شدند-