بسم الله الرحمن پایه های رنسانس پیامبراکرم صلوات الله علیه واله والسلم از دها قبل گذاشته شده بود جنگه ای معظمی که رخ داد بخصوص جنگ ابرهه وجنگ های قبیلهای که مورد احترام قبائل بود ریر تصور میشد که دارای پشتوانه هوشمندانه خاصی است باعث ایجاد هرج ومرج فکری وفرهنگی شد وتاثیرات ان بخوبی درشعرها نمایان است وشرایط زندگانی را سخت ورنج اور کرد گرچه در شعر ها مضامین جدید مطرح شد وبعضی واقعیت های زندگانی دران انعکاس پیدا کرد ولی جامعه بدتبال یک تحول بسیار عمیق بود که از این غل وزنجیرها نجات یابد وقدرت عروج را پیدا کند ومداوم مشکلات بر تجارب جامعه میافزود جامعه درحال تجربه کردن برای یک دگرگونی شدید بودکه ازاین همه ازار رنج نجات پیدا کند گرچه بعضی روشنفکرانی پیداشدند که میتوانستند با جوانان کارکنند ودرک مشترک داشتند وبا انها کارمیکردند که بتوانند پس از پایان جنگها به ارامش وصلح دائمی برسند وغالبا برای این منظور دین مسیحیت را پذیرقته بودند وبه همین خاطر هم مورد توجه بودند ولی تجارب – اجتماعی – سیاسی انان بقدر کافی نیرومند نبود که بتوانند این معضل را حل کنند وبحرانهای مالی هم توان انها را درهم میشکست ودرضمن جامعه بدنبال یک برنامه جامع بود که ازدست این همه مشکلات نجات پیداکند برنامه میبایست مطابق طبع بشری ودارای پایه های علمی نیرومندی باشد وصریح وروشن وبا صداقت وموازین عدالت باشد وبتوان جامعه نیرومندی را بوجود اورد پیدا شدن چهل نفر که درعصر جاهلیت با پیامبراکرم صلوات الله علیه واله والسلم درراستای این اهداف نشانه این امراست- لذا میابیست درمرحله اول واقعیت های جامعه بخوبی شناخته شود وبا یک برنامه جدیدی که کارساز باشد حرکت نوظهور متولد شود بیش ازهمه جوانان شیقاه دیدن واجرای این برنامه بودند درست مانند فردی که میخواهد وارد یک موزه اشیای عتیقه شده وباحالت بهت وشفتگی ازان خارج شود ودرخود احساس شعف ودرک عمیق داشته باشد وایات وکلمات ان به انسان ازاین دنیای پر از زنجیر وغل ازاد شود وبتواند به اسمان عروج کند ومراحلی راطی کند تا یرانجام به کمالات بی نهایت نائل شود با اشکال جدید زندگانی اشنا شود وبه الگوهای برجسته دست پیدا کند انسان عصر جاهلیت خداوند را میشناخت ولی او محبوب اونبود وهدف ایداهال او هم نبود ودین جاهلیت برعکس انچه میخواست دستور میداد وعمل میکرد گرچه بعضی از شعرا به فراست نکاتی را درک کرده بودند ولی راه خروج انرا درکسب شهوات میدانستند راهی که سرانجام به غم ودردورنج منتهی میشد وکم کم مورد انتقاد واقع شد جنگها را تنها راه نجات میدانستند وقهرمانان جنک را مردان جاودان میشاختند که منش وابرو اهداف . کمالات وحفظ شهرها حمایت میکنند وبرای راه نجات به درون افسانه ها میرفتند واسطورها وتجاب ر سابق را مورد توجه قرار میداند- تا انکه خداوند منت گذاشت ورحمت وحکمت واسعه خود را نزول داد ابر مردی که موزه بی حد کمالات بود ورمحی دربی نهایت زلال وشفاف بهشتی را درجسم انسانی قرار دادوایشان پا درعرضه جهانی پراشوب با روح حیوانی .پر از دغدغه که سایه مرگ افرینش همه جهان را دبر گرفته بود با روحی عاشقانه وانگیزهای عظیم براینجات انسان پا به عرضه این جهان تاریک گذاشت