سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خونِ جوشانِ امام حسین علیه السلام

بسم الله الرحمن الرحیم- خاطره های از جبهه- عارف شو- من همراه عده ای از موسسه ای به جبهه رفتیم که قرار بود دوره دیده بانی وهمکار اجرای اتش درتوپخانه انجام وظیفه کنند ومقدار مختصری در سازمان مربوطه شان دوره دیده بودند و من گفتم باید کارهای عملی هم بکنند- جناب شهید معزز مهندس ظل انوار فرمودند از خیراش بگذر واینها هم شاهد اجرائیات اتش هم هستند کافی است ولی من قبول نکردم خلاصه ایشان رفتن12 گلوله توپ را اضافی گرفتند قبلا به ندرت توپ زده میشد- این گلوله ها بیاد طبق قانون ارتش وسط بیابان تونلی بکنیم وانها انجا انبار کنیم وازانجا به اندازه بقول بچه ها جیره بیاوریم تیراندازی کنیم- ولی بچه هادرهمان تپه ای که توپ ها مستقر بود درنوک ان یک گودال کنده بودند وگلوله ها رانجا میگذاشتند وروی ان گلوله خالی که به پوکه مشهر است میرختند ومداوم بانها بازی میکردندکه عراق گول بخورد وعراق هم گول خورده بود عراق مداوم کوه ها سوراخ میکرد ویک نوع توپ روسی که بعضی ها معتقد بودند باهلی کوپتر رانها درغار جا میدهد وبعضی معتقد بودن توسط یک کشنده که داخل غار هست به انجا میبرند وبعضی هامعتقد بودن توسط تانک میکشند وسرانجام تانک را به دره پرتاپ میکنند ولی انها را اشکار نمیکرد وشش تا ازان جلوی واحد ما که مشهور به دسته ذوالفقار بود ایجاد کرده بود وبه خط اول میکفتند نوک ذوالفقار- مستقر کرده بود- این توپ عراقی را نمیشد باتوپ زد میابیست باموشک بقول بچه ها نیم وجبی بزنند وکارشناسان سپاه وارتش هم این امر تائید میکردند واصلا مشخص بود که تنها راه همین است ولی موشکی وجود نداشت هرنفری بایددوتوپ بزند مرکز مهمات وحشت زیادی داشت که یک دفعه واحد روی هوا برود مدوام کار کاشنکی میکرد ودعوا میکرد ومیبایست تا ساعت ده تیراندازی تمام شود ولی من مطلب رانمیدانستم ومداوم بیسیم میزد که وضع واحد چطوراست بچه به من میگفتند که از شهر بچه های خرید میگویند باقلا درشهر خوب نیست ما برایخرید به خارج شهر میرویم ومداوم چنین میساختند بعضث ها موقع برای نخود ویابرای کاهو- یکدفعه این شش تا شروع به تیراندازی کزدند بچه قبلا با وانت گلوله میاوردند عراق به شروع به سمت وانت میکرد وبچه با جلو وعقب کردن وانت میخواستند نقطه کوررا بدست بیاورند یک دفعه نزدیک بوده است که وانت روبه هوا برود بعدا باوانت جعبه گوچه فرنگی ازمایش کرده بودند ونقطه کور بدست اورده بودند وبا این شش توپ کارکمی مشکل میشد بعد ازمدتی من متوجه شدم واحد نزدیک ما که یک واحد ارتشی میکند انهم با ما تیراندازی میکند واین باعث میشد اتش نصف شود روز من کنار اشپزخانه ایستاده بودم یک نجاب سرگرد قد بلند پیشمن امد که گویا به واحد مراجعه کرده بود وانها منرانشان داده بودند وجناب مهندس نبودند پیش من امد وفرمودند وفرمودند مداوم عراق دارد روی سرما اتش میریزد واعصاب ماداغان شده است ومن درمنزل زنگ تلفن میزند میخواهم تلفن را به زمین میکوبم وبا زنم مداوم درگیری دارم اعصاب که خراب شد که دگیر درست نمیشود وبعد ازجنگ ماباید زندگانی کنیم با کدام اعصاب توپخانه طبق قوانین ارتش باید به شهر اندیمشک منتقل شود که ماا ز فشار خارج شویم- عراق 80 کیلومتر را خالی کرده است که نیروی اش درفشار نباشد ما هیچ جای عقب رفتن نداریم ارتش ایران هم 80 کلیومتر است حالاشما طرح بدهیدتا60کیلومتر عقب برویم خداحافظی کرد رفت- من حدس زدم که جناب مهندس برای کمک به ما اواحد ارتشی درخواست کرده است هم زمان تیراندازی کند اتش روی ما کم شود وایشان امد ومن جریان را گفتم وایشان گفت نفهمید که تومجری هستی؟ گفتم نه نفهمیده بود تازه من میفهمیدم که مجری طرح من هستم وفرمودندشگر خدا وگرنه چهارتا کلفت به تو میگفت من باایشان مداوم درگیری دارم ومن پس از زمان کوتاهی طرح را متوقف کردم – درهمین وضع یک دفه ازمهمات زنگ زدند که مهمات مخفی میکنید بعداظهر میزنید جناب مهندسعصابی شد به بیسیم چی گفت بگو تو نمیخواهد برای بچه ها دلسوزی روی هوا بروند جایشان بهتر است یک جناب عارف مسلکی امد وایشان گفت به جنادسرگرد بفرمائید برو عارف شود توالا میتوانی زمانی که خانم مسدله میسازد چنگلوک بازی دربیاوری وبعداش هم یاهو بکشی همه فکر میکند موجی قرن جدید هستی از شر خانم وعوام الناس راحتی


ارسال شده در توسط علی

بهمن 1388
اسفند 1388
فروردین 1389
اردیبهشت 1389
خرداد 1389
تیر 1389
مرداد 1389
مرداد 89
شهریور 89
مهر 89
آبان 89
آذر 89
دی 89
بهمن 89
اسفند 89
فروردین 90
اردیبهشت 90
خرداد 90
تیر 90
مرداد 90
شهریور 90
مهر 90
آبان 90
آذر 90
دی 90
بهمن 90
اسفند 90
فروردین 91
اردیبهشت 91
خرداد 91
تیر 91
مرداد 91
شهریور 91
مهر 91
آبان 91
آذر 91
دی 91
بهمن 91
اسفند 91
فروردین 92
اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94
شهریور 94
مهر 94
آبان 94
آذر 94
دی 94
بهمن 94
اسفند 94
فروردین 95
اردیبهشت 95
خرداد 95
تیر 95
مرداد 95
شهریور 95
مهر 95
آبان 95
آذر 95
دی 95
بهمن 95
اسفند 95
فروردین 96
اردیبهشت 96
خرداد 96
تیر 96
مرداد 96
شهریور 96
مهر 96
آبان 96
آذر 96
دی 96
بهمن 96
اسفند 96
فروردین 97
اردیبهشت 97
خرداد 97
تیر 97
مرداد 97
شهریور 97
مهر 97
آبان 97
آذر 97
دی 97
بهمن 97
اسفند 97
فروردین 98
اردیبهشت 98
خرداد 98
تیر 98
مرداد 98
شهریور 98
مهر 98
آبان 98
آذر 98
دی 98
بهمن 98
اسفند 98
فروردین 99
اردیبهشت 99
خرداد 99
تیر 99
مرداد 99
شهریور 99
مهر 99
آبان 99
آذر 99
دی 99
بهمن 99
اسفند 99
فروردین 0
اردیبهشت 0
خرداد 0
تیر 0
مرداد 0
شهریور 0
مهر 0
آبان 0
آذر 0
دی 0
بهمن 0
اسفند 0
فروردین 1
اردیبهشت 1
خرداد 1
تیر 1
مرداد 1
شهریور 1
مهر 1
آبان 1
آذر 1
دی 1
بهمن 1
اسفند 1
فروردین 2
اردیبهشت 2
خرداد 2
تیر 2
مرداد 2
شهریور 2
مهر 2
آبان 2
دی 2
آذر 2
بهمن 2
اسفند 2
فروردین 3
اردیبهشت 3
خرداد 3
تیر 3
مرداد 3
شهریور 3
مهر 3
آبان 3
آذر 3