بسم الله الرحمن الرحیم- نظریات شخصی- است-نادنی در درک فلسفه-در غرب- اولا تصور میکنند عقل محض مطالب را شفاف درک نمیکند- عقل بعلاوه جسم میتواند شفاف درک کند- جسم از قوانین مادی تبعیت میکند مثلا چشم از قوانین عدسی تبعیت میکینددرست ماننند – یک دوربین عکاسی در-فاصله خاص- نزدیک ترین عکس به شی واقع نشان میدهد ولی درعقل محض اگربا معیارهای عقلانی واستدلال عقلانی عمل شود همیشه مطابق باواقع است—نکته بعد- اگر سئوال این باشد مهمترین ومتعالی ترین هدف انسان کدام است- اقایان غربی میفرمایند این از اگاهی درون بدست نمیاید؟؟ این امر از طریق علوم تجربی انسان شناسی بدست می اید واین مطلب زیرپای فلسفه را خالی میکند؟؟ فرض کنیم از افراد زیادی همین سئوال کنیم که انسان بدون هدف نمیتواندباشد هم عقل اثبات میکند وهم تجربه اثبات میکند هرکس هدفی را مشخص میکند- ولی اگربخواهیم ئرمیان این هدفها- هدف قبل قوبل ومنطقی رابدست بیاوریم از دایره علوم تجربی خارج میشویم وارد علوم عقلانی وفلسفی میشویم اگر چنین نباشدبقول اقایان فلسفه نقش کوچگی پیدا میکند وان این است از لحاض مفهم رسانی- معنای مطالرا بخوبی روشن کند- درحالیکه فلیسوف میتواند درکارگاه عقل جواب این سئوال رابدهد وانر سطح ئمعرفت دگفتند وعلم راتجربی سطح علمی گفتند هدف نمیتواند تشخیص دنیای مادی راباشد زیرا جهان مادی از ذرات کوچگیتشکیل یافته است که جمع انها مانندقطره که جمع شود اقیانوس میسازد وجهان کبیر بهشت است که عظمت اش قابل مقایسه با جهان مادی نیست وجهان اکبر که ذات الهی است- هرچه صفات بیشتر بشناسیم به صفات عظیمتر میرسیم تا به ذات برسیم که کسی ر ا جز چهارده معصوم علیهم سلام الله قبال درک نیست- وهرچه به خداوندمنان نزدیکتر شد هم درک نظریه عظیمترمیابد که لذت خاص خودرا دارد وهم استفاد ه بیشتری از خداوند منان میبرد- پس این هدف متعالی است میبایست هدف انسان عالم وحکیم باشد