بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است-در زمانی که من دانش اموزدبیرستان بودم وغالبا پیاده به خانه میامدم که خستگی در کنم-درخیابان زند- یک مغازه بود که تازه افتتاح شده بود که متعلق دوبرادربود- که فارغ التحصیل هنرهای زیبا تهران بودند- درایران فقط جائی که من را درهنر به تحسین واداشت – همین مغازه بود- واقعا سحر میکردند- ایشان یک سری قالیچه طرح داده بودند بسیار شگفت دانگیز که مثلا از نخ بنفش وسیاه وغیره طرح زده بود- یکسری تابلو فرش داشت- امده بود از تخت جمشید عکس های خیلی زیادی گرفته بود یک عکس ترکیبی خاص از درون دراورده بود ومونتاژ کرده بود واز روی ان یک تابلو فرش درست کرده بود- سمت راست یک ستون کوتاه ولی قطور سریک یک گوساله روی ان بود وبعد راه پله وسط راه پله روی تپه بالا نمادی از کاخ تاجرا سمت چپ بیابان وسط بیابان یک طاق رومی ساده- بود رنگ بسیا رنورانی وسنگ ها دقیقا زرد سنگی بود که من اول فکردم پوستر است دست زدم دیدم تابلو فرش است—یک تابلو- نقاشی- از عکس معروف پسرچوپان ویا پسرفقیر درپاریس است که روبروی کلسیا نوتردام با سگ چوپانی ویک چوب ویک کیسه به جماعت لردها- یا کند که برای عروسی لردی بهگلیسا میرونددریک صف طولانی – این تابلو پسرا چندبرابر بزرگتر کشیده بود وسگ نداشت- یک تابلو فرش دریک پارک درپاریس مال قرن هیجدهم درشب که پار بسییار معروف ومجللی است زنان بالباس بلندزمان درحال رقص هستند وقصمتی از داخل کاخ انگلستان که ملکه درحالت یکنوا رومانتیک درروی تخت نشسته است ومقداری هم ایات وقران وان یکاد باطرح بسیار جذاب کشیده بود وقدار درحدود پنچاه تا تصور مینا بود ماند تخمرغ درحدی کمی بزرگتراز بامیه وروی انها طرح داده بود درروی کی جعبه ازابنوس شطرنجی شده انهارا قرارداده بود وروی یکمیله ماند رطل بند گذاشته بود که بعدازان انگشتر بسازنند- زمانی که من وارد دانشگاه شدم خانم امریکائی که استادمن بود- بیان کرد این دوتا درامریکا شهرت بهم زدندوبعضی از اامریکا به خاطراینان به ایران میایند ومداوم بامن تماس میگیرنند وادرس وتلفن انهارا میخواهند ومن میگویم برای انها مجلات وکتب بیاورید وخودمن هم چهار مجله مشترک هستم بعداز مطالعه به انها میدهم- وبا انها گفتمان دارم وایشان به تا بستان به امریکا میرود ویکی از تابلو های انها حال ازکدام نوع بوده است من نمیدانم به دیوار زده بوده است یکی از خانم ها به ایشان میگوید من بزودی ازدواج میکنم ئاین تابلو بعنوان کادوی عروسی برای من بیاور- وایشامن مدوام برای امریکائی از انها خرید میکرد وبه امریکا میفرستاد- وبه انها گفته بود شمامدتی به امریکا بیائید درامریکا برای افراد باستعداد پیشرفت انان بصورت مجانی زیاد است شماراتعلیم میدهند وکمک میکنند وشمادرانجا بهتر فروش خواهیدداشت وحال میتوانیدمثلا شش ماه انجا باشید- یثک روز سری به انها زدم دیدم مغازه سوت وکور است؟ وچند قالیچه معمولی دارد؟؟ گفتم میخواهید تغیر شغل بدهید؟؟ یکی از انها گفت امکان دارد؟؟ دیدم برادر بزرگتر که پشت میز ابرو را بالامیاندازد کهمثلا چیزی نگو ایشان گفت ایشان از خود هستند- ساواک امده است وفرمودند شمادارید چشم وگوش مردم را باز میکنید؟؟ شما مسیری میروید که برخلاف مسیرما است اگرتغیر روش ندهید ما مجبورهستیم کارشمارا تعطیل کنیم-؟؟!!