بسم الله الرحمن الرحیم-بخش دوم عقل واعجاز- این نکته را نمیخواستم بگویم- به دلائلی بیان میکنم- توی حجره حوزه نشسته بودیم زنگ تفریح بود- میبایست طلبه های رادلگرم کرد وبفهمند راه انها درست است-بحث های علمی میشد- ومن از ادله اسلامی دفاع میکردم- در ردیف من که روبروی ردیف مقابل چند طلبه نشسته بودند کسی نبود ناگهان سرم به چپ برگرداندم- یک جوان زیباروی باپیراهن سفید خوشرنک مانند شبه حریر ویک شلوار کرم باز تن شان بود موی روغن زده با فارسی دل نشینی که هیچان داشت بشدت از من تشکر کرد وسپس سرم رابرگردانم وشروع به بحث کردم وسرم رادوباره به چپ بر گرداندم ایشان راندیدم