بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است-نظریات شخصی است-حضرت ایت اللهسیدمیرباقری رحمت الله علیه بدرستی فرمودند—که-غرب- مداوم مردم سر گرم میکند وفکر ازانها از مرگ اخرت در میکند وسعی میکند که انها رامداوم مشغول بسازد- از تمام غرایز انسانی وکنجکاویکه به شرطی درجهت سکولاریسم باشد مانند علم- سود میجوید- به تعریف درباره دنیائی فکردن راقران مجید بیان میکندکه – مانند درختی است که نهال ان دربهار برگ های خوبی میدهد ودرپائیز میریزد- خشک میشودوخرد میشود وبر بد داده میشود وتنه درخت مانند جوب خشک است که میتوان انرا قطعه قطعه کرد- دوباره سبز میشود وهمان جریان تکرار میشود دقیقا لذت های دنیای این چنین هستند- مگرانکه برای بقای انسان لازم باشند انهم درچهارچوب منطقی- حلال-لت های دنیائی همچنان قران گفته شد پس از مدتی از لذت می افتد- برخلاف لذن های معنوی- بیشتر کسانی این لذت های معنوی تجربه نکردند این امرا باور نمیکنندکه کسی از قران خواندن –نماز خواندن-روزه گرفتن لذن ببرد وبیشتر حضرات تصور میکنند که عزاداری امام حسین علیه السام بسیار غم انگیز وزجر اور است گرچه از لحاظ عاطفی این چنین است ولی همراه ان- یک بهجت ملکوتی است- که نظیر ندارد- لذا باید مداوم لذت های جدید خلق کنند- یک از انها همین لذت همجنسگرائی است تحقیقت اخیرا که سایت دائرالتمعارف وکیپیدیا- فارسی نگاشته شده است که زنان هیچگونه عامل مادی وژنتیکی وغیره رای هم جنس گرائی ندارند- اینفقط یک جاذبه روحی است وهرحرف دیگری غلط است واقایان چند نظر است مثلا یکی عامل- اچ-وای- اگر این چنین باشند فرزند ذکور بعداز سومی باید هم جنسگراشودولی درعمل فرزنداول میشود- انهم درخانواده های سخت گیر-من درلندن بودم روز ی در روزنامه خواندم که جناب اقای مدافع حقوق مدنی امریکا- برای سخنرانی برای گروه خاص همجنسگرا به لندن امده است ودرفلان منزل درجنئب اانگلستان درمنطقه بریکسون سخنرانی میکند- منطقه بریکسون پاینترین منطقه لندن است که خانه های مسکونی ها تمام خالی است چون بافت بسیار کهن است ااجر سیاه وسفید ساخته شده است خانه طرح خانه دروان محمد رضاشاه است همان دوطبقه ها ولی دریک مقیاس بسیار کوچکتر- انجا به خاط ارزان تربودند تمام کسانی پوا کم دارند ومحفل دارند درانجاخانه میخرنند ویا کرایه میکنند- درانگلستان وامریکا مدتها بلوک ها اجازه خانه محفلی دربلوک ها نمیداند یکی برای انکه سروصدا زیاد است ودوم اسانسورمداوم اشغال میکنند ولی بعدا امریکاقانونی گذارند که اجازه دارند انجام دهد انگلستان هم همین کار کرد- حتی درشرکت ها- ومشهور بودکه کارخانه هروئین سازی انگلستان ومانندان دربریکسون است-جلسه یکربع ساعت به ساعت ده شروع میشد ومن نمیدانستم که از وسط لندن تا انجا بامترو سه ربع ساعت زمان میخواهد- من رفتم هرچه نگاه کردم خیابان از لند شیکتر بودند ومت ومبهوت بودم که به سمت پائین شهرمیروم وسیار شیک است وفقط درخت داشت یک دفعه وارد شهر خاموشان شدیم- بعدا فهمیدم از حقه بازی انگلیسی ها است که بگویند این منطقه فوقالعاده خطرناک است- غالبا سالی یک نفر الی دونفرکشته میشوند- شرکت های معظم بسیار شیک انجا هستند سوپر مارکت به بزرگی سوپرمارکت های مریکا انجا است فقط سوپر مارکت طبقه پائین یکنور کم دارد ودربالی فقط اطاق دوربین های غول مادونقرمز چراغ روشن دارد وتاریک کردن که دوربین های مادون قرمز خوب عمل کند ودرضمن کسی انجا نرود-مترو نزدک چهار ایستگاه داشت ودرشب من نمتوانستم اسم خیابان را پیدا کنم یک مغازه یک چراغ ای روشن داشت ومن وارد مغازه شدم باکمالتعجب یک امریکادی غول پیکر درحالی که لباس حساب دار ها پوشیده بود وکلاه انهارا سرش گذاشته بود کنار اش یک چراغ مطالعه بود وداشت حساب وکتاب میکرد- من پرسیدم شما امریکائی هستید- گفت – بله ومن- گفتم اینحا چه میکنید؟؟-- ایشان گفتند مثلا پس از باز نشستگی دنبال یک جای دنج وارام بودم وسرمایه ام به اینجا اورده ام- اینجا هم صرافی است وهم بانکی است که به بعضی وام میدهم- ادرس را پرسیدم وگفت از ایشان خیابان دست چپ دست چپ خیابان – خانه چهارم بافت قدیم- من رفتم فقط سر دوکوچه دولامپ ضعیف بود ومابقیه ظلمات بود به سرکوچه رسیدم فردی انگلیسی ایستاده بود جلو امد وگفت من پلیس هستم شما برای چه این جا امدید من جریان گفتم- پرسید تا به حال برا ی مواد اینجا مواد اینجا امدی گفتم امروز اولین باراست یک درب خانه سمت راست نشان داد به اینخانه نیامدی گفتم همان-که گفتم- گفت برو من مواظب هستم- سرکوچه دوم یک افغانی بود سینه نیم دایره برحسته داشت ودکمه ها باز بود وپشم وپیله ایشان بیرون افتاده بود- سر کوچه ایستاد وگفت کجائی هستی – ومن گفتم –ایرانی هستم- به فارسی صحبنت کرد وکنارمن امد وگفت ان اقا پلیس است ومن گفتم متوجه شدم وگفت من هم پلیس هستم ومن جریان را گفتم – ایشان گفت شما راه زیادی امدی من اجازه میدهم به هم خانه ان اقای پلیس نشانه داده بروی وبرای رفع خستکی یک پک هروئین- یاتاریک بزنی- فقط یک بسته یکبار-من همانجا فهمیدم- همه کارها دست خودشان است- ومنرفتم زنگ زدم گفتند جلسه تمام شده است وفقط بحث مدیران است شما مایل هستید حظر پیدا کنید گفتم بلی وارد اطاق شدم درست اطاق ها مانند اطاقهای ایران بود ان اقا داشت صحبت میکرد که غرض بیانات ایشان است ایشان سرمهندس یک شرکت با ششصد مهندس دریک شرکت معظم کار میکند- ایشان فرمودند وقتیکه تصویب شد کهدرشرکت ها میتوان محفل زد روسای شرکت اطاق زیاد داشتند وهمه را انبارکردند که کسی محفل نزد ومن سعی زیادی با دادگاه کردم- تا اجازه محفل بدهد شرکت به دوگروه اجازه نداد- یکی سیاهپوستان ودومی همجنس گراها نداد باز من برا ی سیهپوستان وبا کمک انان سعی زیادکردم وازجیب خودم وکیل گرفتم تا اجازه محفل انان را گرفتم- شرط استخدام دراین شرکت یکی این بود فرد هم جنس گرا-نباشد-چون امریکائی ها- از شرکتهائی که همجنس گرا استخدام میکردند خرید نمیکردند- لذا روسای شرکت همین موضوع را به متذکر شدم وان زمان فقط سه نفرگرایش به هم جنس گرائس داشتند ولی از حاط بهداشتی ومردم میترسیدند وکاری انجام نمیدادند- بالاخره من اجازه گرفتم- این سه نفر یک استاد هم جنسگرا اوردند تا انها روشن کند وبه سئوالا ت پاسخ دهد وایشان ترس انهاراریختو بیان کرده است شادی افرین است وانها به عمل تشویق کرد کم کم بعضی افراد با انها- تماس گرفتن که ایا واقعا لذت بخش است مسئله نداد وباز استاد امد کم کم انها هم متمایل شدند ویکدفعه هجوم شروع شد وبه دویست عدد رسید- کاملا مشخص است که این امرفقط برای لذت است هیچ فرضیه ای دیگری صحیح نیست واینهم برای ان است شادی افرین شود- وانچه گفته میشود قلابی است- ت قبح ان درنزد مردم بریزد-همین-ادامه دارد