بسم اله الرحمن الرحیم- نیم نگاهی به دین ودنیای متجد د-مدتها قبل درغرب تصور کردند هرکس که زیاد واجب است میگوید این فردی احمق وخود خواه است امروزه فهمیدند کسی که واجب است پیشتاز است-جناب ابن رشد درنبوغ اش بحثی نیست درنبوغ ده درجه است هر درجه ده درصد است نبوغ کسی است هوش ذاتی اش مثلا از هشتاوپنج نسبت به صد بیشتر باشد ولی هوش فعلی ملاک است ان هوش ای کاربردی است حال چه میزان هوش فعلی نسبتبه هوش ذاتی که عقب تر است به هوش برس –فرضی کنید کسی هوش ان پنجاه است ولی هوش فعلی پانزده است- اینشتین درجه ده است ابوعلی سینا نه است ابن عربی هفت است وابن رشد بین چهارو پنج است- دستور داده بود علم نظری همه رشته هارا یاد بگیرنند چون قران این چنین است هوش های مختلف به هم جمعمیشود امروزه میگویند بهم ضرب میشوند؟؟! کس که این کارا نکند هوش زیادنخواهد شد امرزوه این امر اثبات شده است مال بوعلی سینا وابن رشد وابن عربی مشخص است تنها مجهول جناب اقای انیشتین است در حالیکه ایشان چنین بوده است شهر زیبا میسروده است وخدای ریاضی بوده است سرکلاس لندن این مطلب گفته شد-ولی ایشان گفتند چون شماتفننی یاد میگرید وزیاد روی انها وقت نداردی کار کنید مطرح نکنید که اعتبار شما درنزد مردم کم نشود در ساختن بمب اتم بخش ریاضی اتم با ایشان بوده است تعدازیادی دکتری ریاضی در شناخت ریاضی اتم فعالیت داشتند- جناب اقای انیشتین به شخص شصت درصد ان راخود حل میکند وچهل درصد کل ریاضی دادن ها- ولی برای حفط ابروی ریاضی دادنها میگویند ایشان چهل درصد حل کرده است وشصت درصد دیگران- درزمان اقای ابن رشد متوجه میشود یک ماهی از دریا گرفته شده وچهارنفر خوردند- مسموم شدند ویا مردند- ایشان دستور واجب میدهد ان ماهی را شناسی کنید دوبه حیوان بخورانید وراه درمان را پید ا کنید انرا انجام دادند؟؟-امویان-؟؟؟ در مسئله اب هم همینطور-مهم این استکه علم راشوخی نگیریم مخصوصا علم معرفت دینی که بیشترین تعصب دران است وامروزه کمترین توجه به ان است- امروزه وقتیکه از دانشگاه فرد سئوال میشود میگویندوسعت اش چقدر است چند اطاق دارد وووووو-ازحافظ شناس مشهوری که نوشته است هنوز حافظ دراعماق و زوایای وذهن ودل ملت نفوذ نکرده استدر ادامه میفرماید جناب حافظ میفرماید- پیام دوست شنیدن سعادتست وسلامت- علم باید به این درجه برسد- در عرفان زمای عارف به حقیقت است- که درک کند درهستی تضادنیست- کثرت به معنا
ی زیادی نیست کمبود نیست اختلافات به جهت نیست- صورت بیشتر مال خانم ها- اجزا نه کم است ونه زیاد-ودرظاهر تضاد دارد ولی درکل تضادی نست درکل اختلاف بی جهتی نیست اضدادباهم به یک وحدت کار ساز رسیده اند از تفرقه خبری نیست-عارف میفرماید اینقدر دراین صورت نور هست که خداوند پنهان است-در رمز کشف ان چه علمی میتواند مسائل این صورت بخوبی حل کند که فرد بران مسلط شود وجودندارد وباعث پریشانی است- در فیس بوک من یکفرد خارجی نوشته است به تعبیر من- دفعه اول باکراهت وبا جبار به بنگالدش رفتم واین بار تنهای جائی که میروم بنگال دش است این بسیارخوب است ولی مسائل دیگر چطور ایا انها هم به همین خوبی حل شده است؟؟