بسم الله الرحمن الرحیم-کربلا جای گاهی که کلام را رزشی نبود انجا هم زمان راارزش نداشت انجا که بصیرت رژف هم پایانی جزپشیمانی عمیق چیز دیگری نداشت انجا فلب ها به شکوفه دادن نمیرسید این حقیقت کربلا است دین حضرت محمد علیه والا والسلم کهنه مورد اتهام بود دین منجی تازه را میطلبید امام علی علیه السلام در درخششی که به جاهلیت داده بودند در عمق تاریکی ونفرت دفن شده بود از خلفای راشدین جز نامهای که سلطنت به یزید بخشیدهاست احترامی دیگری نداشتند درمسجدی که انان به شام بخشیده بودند میتوان شراب خورد وفروخت ا ز روز تولد وبعثت ورحلت پیامبر اکرم صلواتالله علیه واله .السلم خبری نبود رویه سلحشوری وجاه طلبی وقدرت طلبی ودنیا مداری افراطی مرده دوباره زنده شده بود ودین تفسیر جاهلی پیدا کرد- جاهلیت نا نوشته مکتوب شدودین مکتوب شده نا مکتوب گشت نفاق اوجی تازه یافت میبایست هم درود بر ال پیامبر اکرمصلواتالله علیه واله والسلم در نماز فرستاد وهم بعد ازنماز ال اورالعن کرد ان واقعیت بود واین حفیقت بود هرکس هرچه میخواست از قلب دین بیرون میکشید- جنگ شعر جاهلی وشعر ربانی اغاز شده بود نوید یک معرکه داغ واتشین میداد تنها امام حسین ازنسل اساطیری حق باقی بود که میتوانست ازمحبوبیت دوباره احیا شدنشدرحالیکه چون حضرت موسی علیه السلم دروادی وسرزمین طی به احیا دین دست زدانرا درسرزمین طف دین را ازحالت احتضاربه جایگاه رفیعاش باز گرداند وناگفته های پیامبر اکرم صلواته الله علیه واله والسلم بازگو کند وابروهای ازدسترفته دوباره باز گرداند وتوحید را بر قله افتابی اش بنشاند وشرک رت در زیر پای خویش به خاک بسپارد وانهمه بیش از حوصله زمان بود امیداش به پس از شهادتاش بود رهبری را که گوشه نشین کرده بودند ناطقی را که ساکت ساخته بودند افتخاراتش را تکذیب کرده بودند حرمتاش رانمیپذیرفتند وازحضور اش درجمع چشم پوشی میکردندفقط درمیدان چنگ اورا راه میدادند به امید ان بود که خونش مهارتش را کلاماشرا عنوان از دست رفتهاش را- اندیشه منوراش را شاه راه هدایت وسعادت اش را- روز غدیر را روزهاایکه در کنار پایمبراکرم صلواته الله علیه واله والسلم که رفته بود وامیدی ببازگشتنش نبود باز گرداند