بسم الله الرحمن الرحیم- نظریات شخصی است – از لحاظ مشیت الهی که دراین جهان کانونا بر ای انسان وجن خدواند منان اجر میکند فوق درک فرشتگان چه برسد به انسان به هیچ وجه انسان نمیتواند درک کند- مگر لطف الهی مدد کندکه اندکی انسان درک کند- وانهم اهلیت سنگین میخواهد- شخصیتی غول که امروز اگربگویم بسیاری که در حوزه ا قابا با خان بودند ودر انجا درس خواند چون مطلب را نمیداند شایدبگویند فلانی هم دیوانه شده است- این غول دراین حوزه به درجه ای میرسد که اشراقاتش چون وحی بوده است ومانند وحی انجام دستورات را برخود واجب میدانسته است- شخصی درانزمان که من به حوزه اقا باباخان میرفتم که طلبه انجا بود یک نجاری بود که یک دفعه به علتی که برای من تشریح نکرد نجاری را رها میکند وطلبه میشود ودکان را میفروشد وپولش هم تمام میشود- طلا وجوهرات خانم اش رامیفروشد تا انجاکه از فامیل همسراش که تمکن داشتند در زمان نیاز قرض میگریفته است ولی کم کم تا ظهر نشده پول فراهم میشده است از جاهای مختلف بصورت غیر مشخص وبه من نصیحت کرد که طلبه باش واز فقر نترس پولش از جاهای غیبی اماده میشود بشرط اخلاق اسلامی داشتندوبه احکام متعبد بودن- ایشان تعریف کردند ان جناب غول طبقه بالا مینشست- روزی پول من تمام شد باخودم اندیشیدم وبه خانواده گفتم ما یک روز گرسنگی را تحمل کنیم وسپس قرض کنیم وطلبه ای نزد من امد که فلان غول شمارا طلبیده است من نزد ایشان رفتم وددو درب ایستادم ایشان پولی از زیر تشک چه دراوردند وفرمودند این مال شما است- بفرمائید- باخودم گفتم حقیقت را بگویم وگفتم جناب من نیاز مند هستم ولی امروز میخواهم همچنان سر کنم وفردا از فامیل همسرم قرض بگیرم لذا به این پول نیاز ی ندارم ایشان فرمودند بگیرید این مال شما است ومن پول را گرفتم دیدم پانزده تومان است که انزمان پول سنگینی بود ومن گفتم این پول سنگینی است- ایشان فرمودند اشکالی ندارد این پول مال شما است بفرمائید ومن باز گشتم وفهمیدم از طریق اشراق فهمیده است ومن همان روز همعهد کردم من هم به اشراق ناب مانند وحی عمل کنم ونتایج عجیبی گرفتم یک نمونه اش برای من تعریف کرد وایشان فرمودند مهمترین عامل- شکست نفسی است- یعنی اگر شما وارد یک مسجد شدید وشمامجتهد بودید نباید پیش نماز شوید وان طلبه جوان که پیش نماز بود بایدنماز بخواند بعداز خطابه ایشان اگر اصرار کردند شماچهار نکته بگو انکسان که بایدزیرورو شوند- زیرورو میشوند- درنتچه انغول خوداش خط داد ونخ دادبه بهائیت وفرمودن به بهائیت شما عظمت دین بهائیت رادرک نمیکنید- عقل مجتهدین هم درک نمیکنند وفیلسوفان جهان هم درک نمکنند فقط من درک میکنم و وحال من انرا تبین خواهم کرد- ازطرف بهائیت به نیویروک برود ویک کتاب پیچیده که از مطالب بسیار سخیف که همگی بران بودند درباره معنی ان نوشت که فلیسوفان ایرانی وامریکائی غیره به این دین اول ایمان اوردند وسپس مابقیه ماجراها