بسم الله الرحمن الرحیم- برگرفته از سایت(www.rezaee.ir)-
دکتر محسن رضایی
کد خبر: 3042|
تاریخ انتشار: 27تیر 1395 - 12:56
یک واقعیت غیر قابل انکار امروز خاورمیانه آن است که هر چه زمان می گذرد و جهان به سمت مردم سالاری حرکت می کند و بیش از 80 درصد مساحت جهان در صلحی پایدار قرار دارد، خاورمیانه تحت تأثیر مستقیم دست اندازی غرب با جنگ و نا امنی رو به رو است و فعالیت های تروریستی روز به روز ابعاد تازه ای می یابد.
با این وجود یک واقعیت دیگر این روزها آن است که اگر در سال های نچندان دور بزرگ ترین حوادث تروریستی جهان منحصر به کشورهای مسلمان و منطقه خاورمیانه بود ولی امروزه این محدوده ابعاد گسترده تری یافته است و مرزهای رخدادهای خطرناکی نظیر حوادث تروریستی ابعاد گسترده تری یافته است و دامنه این اقدامات تروریستی به کشورهای اروپایی نیز تسری یافته است.
در این بین سئوال مهم و اساسی قابل طرح این است که چرا اینچنین رخدادهای به کشورهای اروپایی و به صورت ویژه کشور فرانسه نفوذ کرده است و مهم تر اینکه چرا علی رغم تجربه حوادث مشابه در ماه های گذشته حوادث تروریستی در کشور فرانسه استمرار دارد.
در همین رابطه دکتر محسن رضایی، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در گفت و گوی زنده تلویزیونی برنامه نگاه یک با اشاره به تسری این اقدامات تروریستی به کشورهای مادر و حامیان اصلی گرو های تروریستی به ویژه کشور فرانسه دلایلی نظیر از بین رفتن امکان مدیریت گروه های تروریستی توسط کشورهای حامی، بروز اختلافات اروپایی کشورهای غربی و نیز عدم حمایت آمریکا از فرانسه در اینگونه موارد را از جمله دلایل اصلی وقوع چنین حوادث تروریستی در فرانسه دانست.
این اظهارات و دلایل مطرح شده در پاسخ به چرایی وقوع حوادث تروریستی در کشور فرانسه به دلیل محدودیت زمان توسط دکتر محسن رضایی امکان بسط و تشریح بیشتر نیافت. در ادامه تلاش می شود تا با تشریح برخی ابعاد مهم و تاریخی شکل گیری گروه های تروریستی خاورمیانه از جمله داعش چرایی وقوع حوادث تروریستی در کشور فرانسه و استمرار آن مورد اشاره قرار گیرد.
توضیح اینکه برای یافتن پاسخ این سئوال به نظر بهتر است تا ابتدا چرایی و عوامل اصلی وقوع چنین حوادثی در سرزمین مادری آن یعنی خاورمیانه مورد بررسی قرار گیرد. بر اساس شواهد و قرائن مشخص که نیاز به اثبات آنچنانی ندراند، در دوران رقابت های ژئوپلیتیکی جهانی در دوران جنگ سرد دو ابر قدرت شوروی و آمریکا به عنوان دو بلوک مهم این رقابت با هدف تضعیف رقیب و گسترش دامنه نفوذ خود از هیچ تلاشی فروگذار نکردند.
در این میان منطقه خاورمیانه به عنوان مهم ترین فضای تلاقی دامنه نفوذ این دو کشور همچون تلاقی دو ابر باران زا با از کوچک ترین صاعقه ها نیز بی نصیب نماند. برای مثال حمایت های بی امان و بی حساب «جیمی کارتر» رئیس جمهور وقت آمریکا از گروه های شورشی و مخالف حاکمیت همسو با شوروی کمونیستی در افغانستان به دامنه دار شدن و تقویت فعالیت های تروریستی در منطقه کمک شایانی کرد.
فروپاشی شوروی و گسترش دامنه نفوذ ژئوپلیتیکی آمریکا در منطقه خاورمیانه، قفقاز، آسیای مرکزی و شمال آفریقا این گمانه را مطرح کرد که به دلیل مغلوب شدن یک طرف رقابت، ماجرای درگیری ها و حمایت های آمریکا از گروه های تروریستی کشورهای منطقه فروکش خواهد کرد و منطقه خاورمیانه فارغ از رقابت های دوران جنگ سرد رنگ آرامش و امنیت را به خود خواهد دید.
با این وجود وجود حکومت های متعارض با منافع آمریکا در منطقه همچون ایران، عراق، سوریه و لبنان، وجود جمعیت زیاد مسلمان اعم از شیعه و سنی در منطقه که با سیاست های منفعت طلبانه آمریکا مخالف بودند، بروز نشانه های روشن تلاش روسیه برای بازگشت به رقابت های ژئوپلیتیکی و نیز تسریع رشد اقتصادی چین خیلی زود خیال انگیز بودن گمانه تسلط بی چون و چرای آمریکا و هم پیمانان غربی اش را در منطقه مشخص کرد.
اسناد و گواه های متعددی وجود دارد که نشان می دهد در سه دهه گذشته دولت های آمریکایی و هم پیمانان غربی این کشور از جمله فرانسه با درک آغاز دور جدیدی از رقابت های ژئوپلیتیکی در منطقه دور جدیدی از برنامه های نفوذ خود را با هدف ناکارآمد سازی دولت های متعارض و جایگزینی آنها با دولت های همسو آغاز کردند.
حمایت مستقیم و آشکار از رژیم صدام در حمله به ایران، حمایت مستقیم و آشکار از رژیم اشغالگر قدس در اشغال سرزمین فلسصین، تحمیل جنگ های متمادی به کشورهای سوریه و لبنان و نیز تلاش های فراوان در ناکارآمد سازی دولت های پساصدامی عراق از جمله این اقدام ها است.
در این میان دو نکته مهم وجود دارد که جای بررسی دارد:
نخست اینکه پس از حذف صدام از حکمرانی در عراق، آغاز جنبش های بیداری اسلامی و نفوذ آن به سوریه و انتقال موج جدیدی از فعالیت های تروریستی از افغانستان و شرق خاورمیانه به عراق و سوریه گروه های تروریستی نظیر داعش در کشورهای عراق و سوریه ایجاد شد.
در این بین آمریکا و هم پیمانانش از جمله فرانسه با تصور ایده آل بودن شرایط حاکم و موازی بودن این فعالیت ها با اهداف راهبردی غرب در منطقه از هیچ تلاشی برای حمایت از این گروه ها فروگذار نکردند و در صدد بر آمدند تا با استفاده ابزاری از این گروه ها ضمن همسو کردن تعداد بیشتری از دولت های منطقه با منافع خود، همچنین کشورهای همسو را نیز در چارچوب متحدان خود باقی نگه دارند.
نکته دیگری که قابل طرح است، آن است که هم پیمانان غربی آمریکا از جمله فرانسه همچون گذشته در این فضا با تصورمفید بودن چنین اقداماتی برای منافع ملی خودشان در این مسیر بی مهابا با آمریکا همگام شدند.
جدا از آمریکا و هم پیمانان غربی اش بین سایر بازیگران خارجی منطقه نظیر چین و روسیه نیز به گواه اسناد و نوع بازیگری های چند سال گذشته بدون توجه به ریشه و ابعاد اصلی خطر تروریست در خاورمیانه صرفاً در فضا و زمان هایی به بازیگری پرداختند که منافع ملی کشورشان در خطر قرار گرفت.
با این حساب واضح و مبرهن است که کشوری نظیر فرانسه با تصور بازی در راستای منافع ملی و منطقه ای با هم پیمان اصلی خود یعنی آمریکا گام در مسیر حمایت از گروه های شورشی و تروریستی در خاورمیانه گذاشت و از تلاش های متحد بین المللی برای مقابله با چنین خطرهای ممانعت کرد تا با این اقدامات به آینده ای امید داشته باشد که در آن دولت های همسو حداکثری برای غرب در منطقه خاورمیانه وجود داشته باشد و مشخصاً در کشورهایی نظیر سوریه، عراق و لبنان دولت هایی با ماهیت متعارض با دنیای غرب وجود نداشته باشند.
همین نگاه منفعت طلبانه و زیاده خواهانه در دولت هایی نظیر فرانسه و دیگر کشورهای هم پیمان و حمایت های مالی، معنوی و رسانه ای آنها از از گروه های تروریستیو همراهی با آنها توسط برخی کشورهای منطقه نظیر عربستان سعودی کافی بود تا تلاش های انجام شده از سوی دولت های حاکم بر سوریه و عراق برای نابودی ریشه های تروریست ناکام و عقیم باقی بماند.
تا اینجای بحث به خوبی مشخص است که حمایت های کشورهایی نظیر فرانسه در شکل گیری گروه های تروریستی و تداوم حیات آنها نقش مستقیم داشته است، اما مسئله مبهم دیگر این است که چرا این رخدادهای تروریستی به کشور فرانسه نیز سرایت کرد؟ به سخن دیگر آیا می توان صرف اتکا به تصوراتی نظیر بر بازتاب عملکرد و... چنین رخدادی را توجیه کرد؟
در این رابطه اولین نکته قابل ذکر این است که گروه های تروریستی منطقه خاورمیانه که تحت حمایت غرب سامان یافتند، عقاید خود را بر اساس اندیشه های افراطی و بعضاً بی اساس بنا کرده اند که به شدت با رحمانیت دین اسلام فاصله دارد. این گروه های تروریستی پیشتر و در بیانیه های خود فرانسه و شهر پاریس را را پایتخت فساد و فحشا نام گذاری کردند و بر این اساس می توان گفت حادثه شهر نیس فرانسه را با چنین نگاهی تفسیر کرد و گفت، هنگامی که از یک گروه با عقاید انحرافی و افراطی حمایت شود، این احتمال وجود دارد که شعله های همان رفتار و اندیشه افراطی دامن خود کشورهای حامی را نیز بگیرد. همچنان که داعش بارها کشورهای اروپایی و شهرهای فرانسه از جمله پاریس را مرکز فساد و فحشا لقب داده است.
موضوع دیگری که در پاسخ به چرایی استمرار حملات داعش به فرانسه می توان یافت، این است که پس از حملات تروریستی گذشته دولت فرانسه هرچند اندک مواضع خود را در قبال گروه های تروریستی مشخصی نظیر داعش تغییر داد و «فرانس اولاند» رئیس جمهور این کشور به صورت آشکار از عزم فرانسه برای مقابله با داعش سخن گفت که بر این اساس حملات جدید داعش به این کشور را می توان در قالب اقدامات پیشگیرانه و تلافی جویانه گروه های تروریستی قلمداد کرد.
در این بین جمعیت زیاد مسلمانان، تضاد طبقاتی و موج اعتراضات در فرانسه نیز از جمله عواملی است که قابلیت بالایی را در این کشور برای تولید نیرو و حمایت از گروه های ترروریستی ایجاد می کند.
فارغ از این ماجراها تاریخچه استعمارگری فرانسه و جنایت های فراوان رهبران پیشین این کشور در حق کشورهای آفریقایی و مسلمان از جمله الجزایر می تواند به عنوان عاملی تلقی شود که گروه های تروریستی و مسلمانان افراطی را در انجام عملیات های تروریستی در این کشور ترغیب می کند.
نکته دیگری که در این رابطه می توان گفت آن است که در حال حاضر فرانسه به عنوان نمادی کامل از مردم سالاری و تمدن غربی اروپایی به جهان معرفی شده است و حمله به ان کشور می تواند به عنوان حمله به نماینده تمدن غربی و نماد مردم سالاری جهان از سوی گروه های تروریستی عنوان شود.
در پایان موردی که باید یه آن اشاره کرد این موضوع می تواند باشد که بر خلاف کشوری نظیر ایران که با اقدامات پیشگیرانه و سیستم امنیتی قوی همواره خود را آماده برخورد با هرگونه تهدید کرده است و تا کنون چندین فعالیت تروریستی را در کشور با ناکامی همراه کرده است، در کشوری همانند فرانسه به دلیل عدم همکاری امنیتی آمریکا و نبود آمادگی پیشگیرانه زمینه برای بروز چنین حوادثی تا حدود زیادی فراهم است.
رضا رحیمی /دانشجوی دکتری جغرافیای سیاسی جنوب غرب آسیا دانشگاه تهران
نویسنده : رضا رحیمی