بسم الله الرحمن الرحیم- از قرار معلوم لباس ورزشکاران را به یک شرکت ایتالیا ئی دادند- خوب عمامه وعبا ونعلین به این شرکت بدهید- مش باقرها در روستا ها زیادند که طرح انچنانانی بدهند این شرکت میلیونها ذلار هزینه کرده وپولی دریافت نکرده است صرفا برای تبیلغات ان وقت میگویند از بیت المال بخوبی محافظت نمیشود؟؟- یک اساتد ریاضی دکتری از امریکا گرفته بود ایشان میفرمود هروقت میگویند ایرانیان باهوش انروز ازخنده زوده بر میشوند به تحقیق من فهمیدم در حقه بازی حرف اول جهان رامیزنیم که به سیا یادمیدهیم- اگر تا روز قیامت یک هزارم کتاب های کتابخانه نیویوروک تا قیامت ترجمه کردیم من حاضر هستم دستم زیر ساطوز رود درحالیکه انها علم رابوجود اوردند- درهمان زمان –ا-بی- ام -مشهور ترین سازنده کامپوتر بود وبرنامه نویسی واسرار نویسی را فاش نمیکرد- یک کامپوتر سطح بالا خریده بودند به هردانشکده دادند بوق یک راننده کامیون جاده جنی شده- همه گفتند کار مرحوم سلامی است لیسانیه ادبیات نیمچه دکتری زبانان انگلیسی- من هروقت ایشان را میدیدم باخود میگفتم اگر حضرت سلمان فارسی رحمت الله علیه یک هزارم تواضع وفروتنی وسلمت نفس ایشان رادشته باشد شاهکار استایشان دانشگاه فرمودند کی فوق دیپلم ا-بی ام استخدام کنید تا ما یاد بگیریم-فرمودند بودجه نداریم ایشان فرمود پس جزوات رابخرید- یکتیم درست کرد از فوق لیسانسزبان -ریاضی وغیره سالی یک بار یک فوق دیپلم ا-بی ام- به شیراز میامد تا انرا چک کند دهزار دلار برای یک روز میگرفت ان روز چهار ساعت با کامپوتر کار میکرد وبایک خانم مترجم جزو گزوه شروع بکار کرد کامپوتر جواب نمیداد ایشان عصبانی شد که چراطلاع ندایدید انخانم جواب دارد-برنامه ریزی عوض شده ایشان فرمودندبرفرض یک برنامه ریزی کرده باشید کار سخت کردید ان خانم جواب داده است برعکس کاررا اسان تر کردیم-خنده اش گرفته بود که ا-بی-ام حرف اول دنیارا دربرنامه ریزی میزند به ان خانم میگوید لطفا شما کارکنید ولی دستور را من میدهم مات ومبهوت میشود به قسمت سخت افزاری نگاه میکند باکمال تعجب متوجه میشود که هم قعطات سوخته را عوضکردند وهم ارتقا دادند وفقط چهار قطعه بلدنبودند که ان چهار قطعه هم ایشان یاد میدهد- به نزد ریس دانشگاه میرود میگوید من جایزه ایشا رامیدهم هم از شیراز میخرم وعمده ان از امریکا خواهد امد یکقلم بیستهزاردلار ازامریکا برای ایشان فرستاد وفرمودندشماهم یک جایزه بدهید ماهانه باشد ایشامن با وزرات علوم تماس میگیرد وشاه میگوید هرچه میگوید عمل کنید ریس دانشگاه میگوید سیصدتومان- ایشان میگوید کم است هفتصد تومان وقتیکه ایشانمیخواست حقوق بگیرد تصور میکند اشتباه رخ داده است خانمی کهحقوق میداه است میفرمایدخیر درست بخشنامه شده ایشان نزد ریس دانشگاه میرود تازمانی که همه استادان وتیم حقوق شان اینمقدار زیاد نشود من نمیپذیریم-میگویند چاهره نیست مگر شما بنویسید این هفتصدتومان درجای دیگری هزینه شد وایشان مینویسد