بسم الله الرحمن الرحیم-سئوال دانشجوئی-جناب حافظ رحمت الله علیه که درمیکده نور خدا میبند- یعنی درمستی می نور خدامیبیند؟؟ چناچه این تصور راداشت- حد براو واجب میشد ازطرف محتسب- صوفی – علما ولی براو حد-نزدند!! این همه لطافت وراز ونیاز وشگفتی .از خودبیخود شدن بخاطر مقولات دنیائی؟؟ ویادرجهت مجردات است کدام مقوله مادی راحل کرده است؟؟ خنیاگری او چخ ربطی به مذهب میتوانسته داشته باشد ایا از مذهبیان میترسیده است؟؟ یا جمع اضداد میخواسته بکند- ایا بطورکی با صوفیان بد بوده است- ویا صوفی خوب وبد میکرده است وایا صوفیان خوب رابرای منافع مادی مردم میخواست است- ویانگاه به فر ااسمان داشته است!!