بسم الله الرحمن الرحیم- به بهانه حمله به برجهای دوقلو - بخش هفتم نکته اخلاقی بسیار مهم- این بخش را باید درانتها میاوردم ولی بعلت اهمیت زیادصلاح دانستم دراین بخش دربارهاش صحبت کنم ایشان پس از گذشت یک جریان بسیار درد اوری که انشاله الله خواهد امد با رقیقاش اقای استانلی بیرون میایند وضعیت انها مشخص است چگونه است ایشان میگوید که از هوا درست مانند برف خاک سیمان و تکه اجر- خرده همه چیز میبارید-درب ساختمان مرکز تجارت در میدان پلازا بوده است در طبقه صفر خانم اسانسورچی به ایشان میگوید که اگر میخواهید خارج شوید از مغازه مخفی درته ساختمان خارج شوید انهم از درب راست که جنب فروشگاه که بنام :" فروشگاه نازنین اقای سام :" است خارج شوید که دران فروشگاه برای اولین بار چند نفر اتش نشان وافراد پلیس که با خونسردی تمام درحال کار روزانه خودشان بودند میبینند که منتصورکردم زیر نظر فردی که که ازدورانها را کنترول میکندکار میکنند- تمام افراد مثل منو اقای استانلی افراد مهاجر بودند- انان تا مرکز تجارت چهار دویدند وقدرت انکه بالای سرشان را نگاه کنند نداشتند- پلیسی که در چهر چوب مرکز ایستاده بود به انها راهنمائی کرد که به چهارراه خیابان لیبرتی (ازادی) سریع برونند چون درحال ریزش همه جانبه شروع شده است که ده دقیقه بعد ریزش واضمحلال سریع اغاز میشود نکته جال ان است که امریکائی غیراز ادعای حقوق بشر ادعای خلاقیت دارند ونوع دوستی خوب اینهامیتوانستند یک سقف متحرک ایجاد کنند که افرادکه نجات پیدا میکنند زیر ان سقف خودشان را نجات دهند انها تا انجا که میشد ریر لبه های ساختامن ها رفتند وسپس در داخل خیابان لبیرتی شروع به دویدن کردند منطقه را منطقه ممنوع نظامی اعلام کرده بودند- سئوال اول من این است که تقریبا همه افراد که بیرون میامدند با شکستکی ها وجراحت شدیدی روبرو بودهاند تنها ایشان است که جراحت کمی داشته است ولی سینه ای پرازدود وگچ وخا ک سیمان ودود بنزین هواپیما که تا طبقه 75 همه جا را پرکرده بود ورفیقاش اقای استانکی غوزک پای اش بشدت خرد شده بود وچهل وشش طبقه را با کمک ایشان پائین امده بود واز پنچره ها مردم وپلیس واتشفاشانها میدیدهاند که مانند دیوار کنگره دار برج ها مانند توریست ها به انها نگاه میکنند وهیگونه کمکی نمیکنند- اولن بار یک فردی که درچهار چوت درایستاده بود ازایشان کمک میخواهند که برای انها اب بیاورد که ایشان این کار میکند ومیگوید که درحقیقت این ساختمام محل پخش رایگان سینهای نسبتابزرگ یک بار مصرف صحبانه است وامروز هیچکس نیامده است وبه انها صبحانه مفصل با میوه وشیرنی وفیره میدهد ومیگوید کلیسای تثلیث جا برای شماا ماده است ایشان ماشیناش با فاصله دور بوده است ونه پول داشته است ونه کارت اعتباری که بتواندبه ماشین اش برسد از پارگنیک خصوصی ازاد کند ومثلا بنرین بزند ومردم خونسرد وضع ایشان ملاحظه میکردند وهیچکونه کمک ارائه ندادند واین فرهنگ غرب است که انفاق شخصی گدا پروری میداند ومعتقد است فرد بیادبه بیمه ها پول دهد وموثع نیاز ازانها دریافت کند وشرق را به همبن جهت مسخره میکنند که همه تنبل وبال دیگران بار میاورند ولی دوستلش کارت اعتباریخوداش رابه میدهد وراننده ماشین بارکش طبق سنت همه جا ایشان را تا پارکنیک ماشین میبرد حضرت رسول اکرم صلی الله علیه واله والسلم ویک یهودی مخالف پیامبراکرم صلواتالله علیه واله والسلم بعلت دادن یک درهم به یک فقیر یهودی ازمرگ مسلم اش به خاطر دشمنی اش با پیامنبراکرم صلواتالله علیه واله والسلم نجات پیدا کردبیشا ز دادن خمس وزکات به دادن انفاق به محرومین توجه داشتند ولی زمانی که به منزل میرود تمام فامیل بادست پرامده بودند وبه اوگفتند هیچ نگران نباش زندگانی تو تامین است-ادامه دارد