بسم الله الرحمن الرحیم-جناب سلمان عزیزه کرده جناب فرعون حقوق البشرغرب- زیادی زیگزاگ ومعلق به جلو وعقب نمیزند- نبض اش رابا کمی دقت میتوان خواند برخلاف رضاشاه- عبدالعزیز- وبهاالله- - سرتیپ درگاهی بخاطر رضا شاه زیاد ادم کشت وروزی به رضا شاه من تور راقبول دارم خیالت از جانب من راحت باشد هرگاه احساس کردی- من مفید نیستم به من گو ومن راهم باز نشست بگو مردم از درگاهی بیشتراز رضا شاه میترسیدند- زندان اوین رادرگاهی ساخت اورادر زندان کردمردم خیلی خوشحال شدن وفکر کردن که رضا شاه به مردم بها میدهد ولی بعد فردی روی کارامد که از درگاهی بدتر بود واین دستور غرب بود با تمام زرنگی وجسارتی که رضا شاه داشت وپشت اش به انگلیسی ها بود دوتا خواب دیدن اورا سرنگون-کرد خواب اول- مردیب باخانم اش درحرم امام رضا علیه به سمت ضریح مقدس میرفته است- یک خانم بی حجاب با ارایش غلیظ و اوهم به سمت ضریح میرفته است بدستور رضا شاه زنان میتوانستند بدون حجاب وبا ارایش وارد حرم شوند شب امام رضا علیه السلام درخواب میبیند- که به اونگاه نمیکند ونیم رخ ان عظمت را صلواته الله علیه واله والسلم را میبنید که عصبانی هستند وایاشن سئوال میکند که امام علیه السلام وصلواته الله علیه واله والسلممیفرماید ان خانم را که دیدی چرا امعر به معروف ونهی از منکر نکردی مثلا خون من جوش امده استوایشان از فردا شروع به امر معروف میکد وجریان راهم میگوید- خواب دوم فردی پول را فردی برا ی امام رضا علیه میاورد وباخود میگوید نحو خرج اش امام علیه السلام تعین کند شب امام رضا علیه را درخواب میبیند وجران را میگوید که ایا پولرا درضریح بریزیم ویا جای دیگری خرج کنم- امام علیه میفرماید- یک پدرسوخته-پول درضریح میریزد ویک پدرسوخته پول رااز ضریح بر میدارد-ئ رضاشاه گوشی دست اش میاید به پلیس مشهد میگوید هرخبری شد دستور تیر داری- ریس پلیس- مشهد میکوید رضا شاه مسئله راحل کن شهر قابل کنترول نخواهد بود- انگلیسی ها میفهمند که یک انقلاب خونین در راه است سفیر تحقیقات میکند –متوجه میشوددستور از یک عالم درقم است انزمان به قم رفتم با رهزانی روبرو بودکه به ضغیر وکبیر رحم نمیبکردند ایشان باماشین شخصی اش به قم میرود که با ان عالم صحبت کند ولی ان فرد را نمی شناخت درقم هیتی بایشان صحبت کردند وگفتند باان فرد نمیتوانید صحبت کیند دفعه دوم به قم میرود ومیگویداین انقلاب را نکیند من همه مسائلرا حل میکنم وان عالم دستور توقف انقلاب را میدهد البته پس از حادثه مسجد گوهر شاد درتهران بسیارمردم عصبانی میشوند که ما قلعه ساختیم زیرزمین درست کردیم کلی اسلحه خریدیم رادیو بو بی بی سی به زبان فارسی شروع بکار میکند تا اخر رضا شاه لجن بار میکند-