بسم الله الرحمن الرحیم- شمع دل افروخت از بهره فراق-بخش دوم- دین را باید ایدولوژِیکی کرد ویا باید ایدولوژِی زدائی کرد؟- یک مقدمه لازم است0علم غربالگری که پایه علوم است نسبت به ابوعلی سینا میدهند کهخود ابن رشد بیان کرده است علم غربال گری را از ابوعلی سینا یاد گرفته است البته ابوعلی سینا این علم راتئسعه داده است وگرنه یک امربدیهی است هر دانشمندی بدون علم غربال گری کاری را نمیتواند انجام دهد- وان این است که قبلا از شروع به تحقیق- چند سئوال کلیدی از خود میکند ابن رشد بیست سئوال بوده است –ابن سینا- بیست وهشت تا بعدا دردانشگاه لندن تعداد ان زیادشد امریکائی با صدتا شروع کردند یک نظریه است تعداد انهم براساس غربال گری بدست میاید عدد خاصی ندارد ولی غربال گری این است بایدمدتها فکر کرد که این سئوالات کدام هستند ودانشمند مداوم در پیدا کردن سئوالات صحیح درتغیر وتحول است تا انهارا پیدا کند وسپس هرسئوال جوابی میطلبد یا این جواب هست ویا نیست واگرنیست باید به جواب انرا تهیه کند- غربال گری در دین اگر ایدولوژیکی باشد به سئوالات کلیدی میبایست از درون دین پاسخ دهد ولی اگر ایدولوژکی نباشد به نظر حقیر فلسفه علم مبنا میشود براساس گفته جناب اقای پوپر وراسل ودیگران وبقول ظریفی علم کلام جدید درغرب انجیل منبع پاسخ گوئی دین بوده است در انجیل است شخصی یهودی که تازه مسیحی شده بود وفردی سرشناس بودداشت درخیابان راه میرفت رسید به درب خانه فرماندار رومی که بقول عرب ها بت پرست بود- خانم اش بیرون امد- با توالت وارایش غلیظ وسری بدون روسری بزرگ- یهودیان سنت انها این بود که بزرگان را چاپلوسی میکردند- بهنزدایاشان امد که مسیح علیه السلام قبلاز رحلت به پطروس کبیر فرمودند سلام منرا به این خانم ابلاغ کنید وجناب پطروس کبیر من را مامور این کار کرده است ومابقیه ماجرا- این ایه یک ملاک درست میکندکه میشود حقوق شهروندی برابرحقوق مومنین است درتمام ابعاد ییعنی فرد کمونیست هم میتواند در دین مسیحیت به حکومت برسد- مقدمه دیگرجناب مسیحیت در اینترنت بعضی چهارده درس تثلیث شناسی درد وبعضی بیشتر وبعضی کمتر ومن چهل درست گردن کلفت را پیدا کردم که ادعا دارد که همه مسائل راحل میکند درحقیقت نویسنده خواسته است استدلال ارباب انواع درمسیحیت- پیاده کند دریونان مگفتند همانطور که نجار با یک وسیله نمیتواند یک شی رابسازد باچند وسیله باید کار کند این هستی هم بایک خداوند نمیتواند کار کند حال ایشان به جای نجار میکانیک ماشین را گذاشته است وجعبه اچار را ملاک اورده است ولی دراین سئوال که ایا حضرت مسیح علیه السلام خدائی بوده است که قبل ازحلول حضرت مریم علیها السلام الله وجودخارجی داشته است یانه بیان میکنند وجودخارجی داشته است پس حضرت عیسی علیه سلام الله از مادری تولد پیدانکرده بوده است ولی پسرخداوندمنان بوده است ایاخلق شده است یابالذات وجوداشته است رسیدن که بالذات وجودداشته است پس پسربودن ایشان چه معنائی دارد-دو خدائی است وگروهی گفته اند که خلق شده است وبه همین علت ایاشن پس مینامند-؟ هیچکدام دلیل قانع کنندهای ندارند-لذا مسئله به استنباط عقلانی منجر میشود که میابیست اول تعدادسئوال کلیدی را مطرح کنند وپاسخ صحیح رابدهند چه بحث ایدولوژیکی باشد وچه بحث علم کلامی نوین باشد-ادامهدارد