بسم الله الرحمن الرحیم-تحلیل شخصی از کتاب گرانسنگ": اقای سفیر": بخش دوم-:" فکر میکنم مادر حوزه های علوم انسانی نباید گرفتار نظریه پرداز های موجود شویم وبه عبارت دیگر نظریه هائی که درحوزه های علوم انسانی وجود دارند –از دیدگاه بنده ابزاری برایتحلیل هستند ونباید تبدیل به یکمکتب اعتقادی شوند:"مقدمه را ذکر کنم- همیشه بایدبدانیم- مخاطب کیست وچه معیارهارئی دارد وان معیارها درچه موضوعاتی هستند دینا انمروز دنیای هستند که همه بهم محتاج هستند ویابرای همدیگر چالش درست میکنند که قابل رفع کردن انهانیستیم وباید وارد گفتمان شویم وهرکس درحیطه درک خود استدلال میکنند لذا باید به یکدرک مشترک رسید که ان همان- تقیه- است واز طرفی جامعه خودی کابامعیارغیر اسلامی رشد کرده است یک شبه به اسلام ناب برنمیگردد زیرا دنیا علم امروز برای هرکنشی فلسفه واستدلال علمی دارد وبدون ان نمیپذیرد لذا مشکل غرب این است هرمطلبی بایدفلسفها ش واستدلال اش را مشخص کند ودست پاچه اشی رامیپذد- تصور میکنم این مطلب از یک فلیسوف سئودی است که اگر پاپ ها نستبا خوب عمل میکردند وفلیسوفان فارغ البال بودند فلسفه به رابت بهتری راساخته وپرداخته میکردن مسثلا در فلسفه اقتصاد غرب دست کم باشد مردم انگلستان میگویند حال بافلسفه شوروی عمل کنید – دیدگاه بعناون معیار باید انهم منطقی علمی داشته باشد بامعیار کج نمیتوان دیواردرست ایجاد کرد ولو همه بپسندند- البته بادیگران گاهی مجبور میشویم بامعیارانها صحبت کنیم این معیار هابرای انها هست برای ما- وجامعه بیادتعلیم دادکه بدنبال معیارهای درست بروند وارام ارام معیارها درست درجامعه تعیلم داده شود- واز طرفی جامعه امروز جهانی ان جامعه کورو کرقرون و سطائی نیست که الاغی براو کتابی چند- تخصص های فوق العاده پیچیده مثلا هواپیمائی درسطح دانشگاه ساخته شود که راحتی مانند درخانه بوده است ودرمرحله اول دوتن بار به فاصله هشتادکیلو متری زمین ببرد وسپس بیست تن راهرجا که بخواهد فرود ایدیادرژاپن که درقبل میخواستیم کشتی پرنده بسازیم وحال باید دراسمان چنین کنیم واین جای امیداوری است که بافرهیختگان میتوان کم کم معیارهای اسلامی مطرح کرد گرچه ازجهتی غیر علمی است وازحجتی عقلانی وفوق علمی عصر حاظر است!