بسم الله الرحمن الرحیم-دیالوگ- یا گفتمان بین دونفر ویاچند نفر امروزه در ادبیات نقش خاص دارد ودرحال تبدیل شدن به یک تخصص است-امروزه-جهان رسیده است روش مذهب درست است- که میبایست مثلا در سیب شناسی جزییات زیادی از سیب بودست وارد وسپس ا زدرون این جزئیات زیاد قوانین کلی های مختلف بود اورد وسپس ان قوانین کلی های مختلف اگربتواند درشکم یک قانون کلی بزرگتر قرر دادکه میتوان به قوانین کلی ":اصل": گفت .مصداق ها رافرع گفت واصل نهائی را اصل مطلق گفت ویا اصل ام گفت-اثبات شده است سخت ترین کارعلمی – شناخت دقیق جزییات است کلی استخراج کردن اسانتر است به میزانی که شناخت جزییات دقیق باشد کلی دقیق میشود وجز ":وحی": هیچگاه کاردقیقی بخصوص در موردانسان شناسی رخ نمیدهد-در دیالوگ هم باید شناختدقیق از جزییات داشت ویاانرافراهم کرد- یک شخصیت دراینترنت میفرماید برای افرادی که بسیارمبتدی هستند-دیالوگ باشیطانرا خلق کنند-مثلا شیطان میفرماید- اقا محترم چراخداوندمنان راستایش میکنی – میفرمایدخالق من است ونعمتهای دنیائی واخروی من راخداوندمنان میدهد- شیطان میگوید- خداوندهیچگونه خیری ونعمتی ندارد وبه کسی هم نداده است- جناب جواب میدهد-خفه شو- باز شیطان میپرسد چرا عبادت میکنی-جناب جواب میدهدکه به خداوندمنان نزدیک شوم- نعمتهای خداوندمنان را شکر کنم وبه ارامش برسم-شیطان جواب میدهد –تمام انها اوهام است و-زن ات ابستن است واز این عبادت وحشت میکند- الی اخر-دوم تصور کنید درمتروی لندن نشسته هستید- جوانی را میبنید چشمانش ازحدقه بیرونزده است وبه چپ وراست نگاه میکندخانمیجوان الامد میاید ودردست اش یک ساک کوچگ است-جلوی صندلی ان جوان فضای خالی دارد- میفرماید اجازه میدهید که این ساک را دراین فضارقرار دهم- جوان باخشم میگوید-خیر ان خانم گوشی بدست اش میاید فورا به پائین مترومیرود- جوان دست اش را مثل مار بالا وپائین وصحبت ان دختر خانم را با بیان مسخرهای ده بارتکرار میکند—اول علت چیست-1- مقدمه سادسیم—2-واپسگرای شدیدمسائل جنسی-3- افراط درمسائل جنسی- 4- به سمت تعادل رفتن—5- گذشتن از بچگی—-6عدم اخلاق برجسته تاثیر گذار-7- عدم کمالات تاثیر گذار- ناگهان یک فردی کهکمی چاق است –اباس شیکی پوشیده است- ازروی صندلی بیرون میاید- وبه کنار جوان میرود وکارتی رانشان میدهد که دکتر فوق تخصص در روانپزشکی دارد ونشان ان جوان میدهد که در بیمارستان مریم مقدس سلام الله علیها کار میکند به جوان میگوید شما ادرس این بیمارستان را یاداشت کنید وشنبه ساعت ده منتظرجنابعالی هستم جون به ادرس نگاه میکند ومیگوید درذهنم یادا شت کردم ومن انجارا بلدهستم وساکت تا اخرباقی میماند- علت ساکت شدن- به تعادل رسیدن- به ارامش رسیده- از دکتر ترسیدن- ازمردم ترسیدن-از کاراکاه هی مترو ترسیدن به بچگی باز گشتن- بهندامت وتاثیر وجودان نائل شده- یک گفتمان بسازید