بسم الله الرحمن الرحیم-حدیثی به این مضمون- که پادشاه ورهبرکفر- یک خشت در دست دارد که سعی درحفظ ان میکند ناگهان حادثه ای برای او پیش می اید وخشت به زمین میخورد ودیگر قابل برگشت به خشت قبلی نیست- ولی مومن یک جام بلور دردست دارد چناچه بشکند قابل احیا است – مطلبی دقیقی را به سبک رمزگونه وکد وسمبلیک که امروزه بسیارمعمول است وهمیشه درادبیات جهانی هم مطرح بوده است را بیان میکند—که رهبر جامعه کفر یک ایدولوژی وسیاست تاریکی رادارد که انسانها را بقول اعراب خاک یعنی پست وحقیر وبیچاره میکند-ش خصی خدمت امام موسی بن جعفر علیه السلام رسید وگفت مخالفت جدید شما برعلیه هارون الرشید علت اش چیست؟؟ فرمودند درجاده ای گام میزند که زیراش تیغه های تیز غضب الهی است که روزی اشکار میشود وراه نجاتی نخواهد داشت وجامعه را به فلاکت وبیچارگی خواهد کشاند یعنی روی مین حرکت میکند- جامعه دربحرانی که یاعلت اش داخلی است ویاخارجی است بهورطه ورشکستگی وبیچاره گی که رسید ان زمان مردم متوجه منحط بودن ایدولوژی میشوند واز ان عدول کرده وباز میگردند وانرا رها میسازنند وبقول عالمی ان ایدولوژی بر اساس لعاب دهان کهدر حدیث داریم لعاب دهان شیطان است مردم را فریب داده وبهم متصل کرده است ولی مومنین در دست انان جامی از بلور ویاشیشه است چناچه بر اساس اغوای شیطانی انر ابه زمین بزنند وهنوز تیکه ها ی نورانی ان شیشیه را داشته باشند میتوانند دوباره ان خرده شیشه هارا احیا کنند وان جام را دوباره بسازنند