بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است- یک تانک کشی در مرکز زرهی بود-(m-113)-یکدانشجی افسر وظیفه گفته بود چنانچه من دراین مرکز باشم انرادرست میکنم- قبول کرده بودند- من را صدا کرد ان زمان من افسر درانجا بودم- وبه راننده ان گفت قلاب رابالا ببر پنج درجه بیشتر بالا نرفت ورفت پس از سعی فراوان تا پانزده درجه بالابرد واز امریکاتوسط- مستشاری درخواست لوازم یدکی مسشتاری ما جنگ جهانی دوم دراینده دربرنامه است سیصد و شصت تناک کش ( تانک کش غیراز تانک بر است)خریداری میشود که شصت تای ان متعلق به ارتش سوم است یعنی ارتش فارس وجنوب خواهد بعدا نماینده شاپور غلام رضا فرموده بودند نفس شمااز جای گرم بیرون میاید یکی هم نخریدند وطبق فومورل رایج زمان شمادرس خواندید بایدمسئله را حل کنید- ان جوان امدبه من گفت پرونده تانگ کش رابه من دادندمتعلق به زمانی است طبق طرح مارشالکهکمک هاینظامی وغیرنظامی مجانی میکردند این تانک کش رابه ایران دادند- یکی از افسران وظیفه بود یکجوان اصفهانی که ادبیات فارسی از ادبیات فارسی گرفته بود- ایشان یک روز بهنزد راننده ان تانکش میرودکه دفتری دالشت هرروز نمی ساعت انرا روشن میکرد وبعدا خاموش میکرد وتنها متخصص تعمیر بود وبهعمین علت باز نشست نمیشد-دیده بود که یک رمان پلیسی میخواند- ایاشان خوانده بود گفت بودبه نظرمن قاتل فلان کس است گفتهنه قتال فلان کس است به علت های زیادی انرااثبات کرده بود ایاشن رمان دیگری بحث کرده بود بعداز مدتی فهمیده بودتمام رمان هاخوانده بعضی هارا چندین بار تمام جملات کلیدی راحفظ کرده است بچه ها بعدا فهمیدند همهنزد اومیرفتند که چگونه انتخاب کنیم وچگونه مطالع کنیم وایشان راهنمائی میکر د