بسم الله الرحمن الرحیم-احادیث جعلی – نظریات – شخصی است -مقدمه- زبان عربی جزو زبان – تصوری مفهومی- خیالی – بسیار حساس نبت به موضوع وپدیده .نمیشد.انرا مانند زبان انگلیسی ترجمه کرد- دراسلام بسط عجیبی پیدا کرده است که این بسط راباید درک کرد- در زبانهای دینا تنها زبان المانی دارای این خصوصیت است هر بخشی ازز بان اروپائی دارای این خصلت است از المانی گرفته ایت ولی راه خود را رفته است المانها این خصلت را ازاعراب اندلس گرفته اند- قبلاز انکه اسلام وارد اندلس شود المان ها بیشترین نژادی بودند که دراندلس بودند درمرکز اندلس کلنی داشتند نژادهای دیگری بودند درجاهای دیگری دراندلس کلنی داشتند المان ها درکلنی دیگر مزدور بودد ومجبور بودند به زبان انا مسلط شود با امدن اعراب تمام کلنی ها برچیده شد وزبان عربی تنها اشکالش بعضی لغات ناموزون از لحاظ فصاحت هستند- بهترین لغات ما ل چینی ها است که سهحرفی ومانوس است وتصور میشد به دلالل خاصی زبان چینی هست که قدرت داراند مبنا را عوض کنند وهمه کتب راچاپ کنند الاماشاالله اعراب تمام لغات وفرهنگ اطراف خود را وارد زبان خود طبق الگو خود کردند وبسط لازم رادادند لذا این زبان المانی درادلس شد وسپس انها به المان باز گشتند ومحفل تشکیل دادند وکتب ومقاله بران اساس چاپ کردد یعنی زبان المانی برگشته از زبان عربی است که بافرهنگ خودشان انرا غنی کردند تا حدودی ما کردیم-درکل روش تدریس زبان درغرب اروپا یکسانی وجودارد چون شخصا پیش یک نابغه زبان انگلیسی وسوئدی که یکخانمی بود درسن سی وهفت سالگی انگلیسی هه به ایشان گفته بودند دیگر درباره ادیبات انگلیسی چیزی بلد نیستیم که به شما یاد بدهیم ایاشن به سئود به درخواست ملکه انگلستان باز گشت که هم روی زبان انگلیسی تحقیق کند بیشتر روی زبان سوئدی- یک کلاس دانشگاه لندن گذاشته بود که ایاشن تدریس کند وهشتادوپنج درصد دانشگاه تقبل میکردمن شرکت کر دم اولین تدریس ایشان مانند انگلستان واروپا –ساعت ومدیرت ساعت بود—برگردیم به اسلام- این مدیریت خیلی زیبا اسلام مطرح کرده است کهالبته امامام معصوم علیهم السلام مطرح است ومن رمز ورازر انرا بیان میکنم قبل از ان یک مثال بزنم یک زبان یک دیپلم میخواهد زبان خارجی یاد بگیرد وزمانی یک لیسانس ادبی میخواهد یک زان خارجی یادبگیرد ویک زمانی یک دکترای زبان وفلیسوف میخواهدیک زبان خارجی رایاد بگیرد – مدیرت زمان برای هرسه فرق دارد- اولی باید بیشتر حفظ کند- جای ظرافت ها نیست جای تفکر نیست- جا ی مسائل پیجیده نیست- لذا اسلامدرمراحل نخستین میفرماید تا انجا که میتوانید عبادت کنید وبخصوص-درمسجد – همه درانزمان میفهمیدند- که منظوراین نیست- که همه کارهارا رها کند ودرمسجد اطراق کند زیرا عبدات کم کم روح فرد را نورانی کند وتغیرات لازم بدهد به اصطلاح امروز شخصیت ساز ی کند وریکاوری کند ماننند بیماری که دوره نقاهت میگذارند- یک غربی روی همین مسئله کار کرده است وبه این نتجه رسیدند دیدن دیگران که مومنشدند واز ایمان خودتعریف میکند ودرضمن احادیثوتفاسیر وحوادث ونظریات رسول اکرم صلواته الله علیه واله السلم را تعریف میکنند ومنتقل میکنند درست کاری دریونان استادیوم ها میکردند وانرا به خانواده خودمنتقل میکردند زمانی که هیچگونه موسسه ای وجود ندارد وقدرت خریدن کاغذ وغیره ندارند وچناچه به سئوالی برخورد کردند که جواب انرا نمیدادنند یکی مسئول میشود از پیامبر اکرم صلوالته الله علیه واله والسلم بپرسد- اگر ما جدولی درست کنیم از اهم ها مهم ها که امام چهارده معصوم صلواته الله علیه واله والسلم وقران مجیدفرموده استکه البته میتوان اصول عقلانی هم به ان اضافه کرد ولی نیازی نیست همه چیز را گفته اند فرد به نسبت خصوصیات خوداش میفهمد چه بیادبکند وچگونه مدیرت زمان کند این مطالب برای افراد احمق متضاد است درحالیکه متنوع ومختلف است-ادامه دارد