بسم الله الرحمن الرحیم-نیم نگاهی به استدلال نقدپذیر اقای کارل پوپرایشان این منطق رابهتر ازاستدلال قعطی پوزتویسم میداند؟؟که جهاتی بر ان برتری دارد!! وانرا بعلل الزامی میداند- ایشان میفرماید هرکس که به این استتناج معتقد است وسرکار باتئوری های علمی دارد- یاهرنوع دیگری از سنخ ادعائی که در رابطه باعلم است میتواند وباید-به شرطی که بایک پرونده تحقیقات علمی سرکار دارد بایدموضوعیت ازمایشی که ابطال پذیری تبین میکند مورد ازمایش قراردهد- اولین ایرادی به ایشان گرفتند علم بدنبال اثبات است نه بدنبال ابطال است بعدامتوجه میشویم که ایشان تئوری که نه ردمیشود ونه اثبات میشود هم میپذیرد وباز اشکال کردن خط بین حق وباطل را مشخص نکرده است-درفقه اگر استدلائی با اصول وقوانین فقهای واسلامی مخالف نداشته باشد ودلائل عقلانی نابی هم داشته باشد قابل قبول است- از این بحث ایشان میتوان نتجه گرفتکه یک تئوریمیتواند اختلاف فاحشی باتئوری های مشابه خود ویادرردیف انان قرار بگیرد ومورد ارزیابی واقع شود- بهاین مطلب نیز ایراد گرفته شده است که نمیشود یک تئوری باتئوری های مشابه خود دارای اختلاف زیادی باشندزیرا همه تئوری امروزه از قوانین یکسانی بوجود میایند-درفقه اگر ما مسئله ای را حکم یقینی انرابداینم ویک مسئلهبیش ار 95% نزدیک به ان باشد انحکم راهم بر ان مسئله بار کنیم حتی اگر بداینم که درکدام اقلام کوتاهی دارد دران اقلام ماهم دستکاری کرده کمی کوتاهی ایجاد میکنیم-موضوعاتی که موردتحقیق واقع میشوند- موضوعیت دارند زمانی که بالقوه بتوان انها را ابطال کرد- میتوان انها را جزو بدنه علوم تجربی قرارداد وبعدا انها بدو دسته تقسیم میشوند که بعضی از انها فعلا پذیرفته شدند زیرا هنوز ردنشدند ویا فعلا مورد پذیرش هستند وبعدا امکان رد شدن دارند- انهائی که ردنشدندباز دراینده ممکن استکه دسته بندی شوندبر اساس موضوعیت درجه بندی استدلال نقدپذیری بر اساس ضریب احتمالاتی که در رابطه با ابطال پذیری استیکی از شاخص های ترجیح دادن تئوری ها است – باز ی های عجیب وشگفتی ایشان از خوداش دراورده است- بازی اول- ایشان از لحاظ صحتتئوری درجه بندی میکندبه احتمال زیاد واحتمال کم ولی میفرماید اگر احتمال کم که درست باشدنمونه های زیادی بدست اوردیم که قابل ازمایش بر ای درست بودن ویاغلط بودن است راحتر وبهتر جواب میدهد این تئوری بهتر است از ان تئوری که احتمال درست بودنش زیاد است ولی تعداد نمونه کم است ومشکل است که بتوان تجربه کرد؟؟ که درتجربه درست است ویاغلط است مثلاماحدیثی که بعقل ما جور درماید بهتر از حدیثی است که باعقل ماجوردرنمیاید ولی ووثوق وثقه بودن ان قوی تر است- بیادگفت قانون تجربه کردن ان است تعدادنمونه بهاندازه معین باشد وقابل تجربه باشد موضوعی نمونه کم دارد وامورزه قابل تجربه بطورکامل نیست این مسئله از دایره تجربه خارج است- مسئله دیگر مسئله تعمیم است ایشان میفرماید ما بعنوان مثال فکر میکردیم که همه قو ها سفید هستند-روی انها کار کردیم وپس از مدتی فهمیدم قوه سیاه است ولی تعداد اندک است مثلا نیم درصد است نیازی ندارد بیایم بگویم که قو رنگ دارد ویک سری ازمایش برای قو سیاه بکنیم اما این مسئله اشکال دارد اول بایدتحقیققوه سیاه درچه نسبتی با قوسفید همسانی دارد اگر 95%درصد دارد اشکال ندارد ولی اگر %50 همسانی دارد این غلط است اگر دراسلام میگویئم فطرت همه یکی است وعقل همه یکی است بر اساس ایات قران است که مطلق بیان کرده استماتعمیم اکثریت بر اقلیت نکردیم ویابلعکس یک حقیقت کلی است- بازی سوم این است هرتئوری بدوعلت کلی رد میشود یا با قوانین اساسی مغایر است ویانمونه های دیگری پیدا میشودو یا به سئوالات نمیتواند پاسخ دهد مجموعه ایندوحالت کلی است ایشان گاهی اصول وگاهی سئوالات مطرح کرده است-ادامه دارد