بسم الله الرحمن الرحیم- نظریات شخصی است تجربه من نشان میدهد که وقت انسان بدرستیبه یک شفگتی از خداوندمنان رسید خداوند جل وجلاله الشریف وارد حوزه ان فرد میشودتا زمانیکه دانشجو است وصل است همینکه استادشد روبه تاریکی میگذارد- جوانی شیرازی به مکه مکرمه مشرف میشود-مداوم از امام زمان صلواته الله علیه واله والسلم- میخواسته است یک نگاهی به من بکنید بعداز انکه مایوس میشود- باخوداش فکر میکند که برای امام صلواته اللهعلیه والسلم شایدرجمعخودرا ظاهر کند خطرناک باشد وارد کوچه ها میشود درضمن یک لیستی داشته است که چیزی هارابخرددرکوچه از بچه ها سئوال می کند- که فلان مغازه دراین کوچه ها هست- من برایمسائل امنیتی اسم نمی برم بچه ها ادرس میدهند میرودپیش ان مغازه صاحب مغازه میفرماید این کالا کمیاب شده است ومن تمام کردم ولی ادرس میدهم ورمزی میگویم که به توفلان مقدار میدهد ومابقه هم مانند ان بوده است که گاهی مغازه داریک عدد داشته است مقداری خرید میکند باخوداش میگوید اینهارا به خبرگان در هتل ان گروه نشان دهند ونظر انهارا بپرسدناگهان فردی میگوید تواینهاراچگونه بدست اوردی من از زمان قبل برای خرید مداوم به مکه امدم وپس از انقلاب سیزده سال است که پشت سرهم امدم همه سورا خ وسنبله این شهررامیدانمولی انها را نتوانستم بدست بیاورم؟- ایشان بلافاصله میرودنزد صاحب مغازه اول ومیگوید منرانصیحت کند نصایح جالبی میکند که بعضی از انهامایه تعجب ایشان میشود ومیفرماید اگر ذهن درست بیاد اورد کتاب تنبه الامم رابخوان ودیگران هم مینطور