بسم الله الرحمن الرحیم- - نقدی بردوست عزیزجناب اقای شاهسوندی- بخش- ششم- ایشان ادامه داد که ما هم باید همین کار بکینم ماهم باید پشت حضرت ایت الله شهیدمعظم دسیغیبرحمتالله واسعه سنگر بزنیم وازبیانات متفرقه که بعضا ضد یگدیگر هستند اجتناب کنیم که منافقین خوب ازاینها سوئ استفاده میکنند ولی بعد باز کردن بیانات ایشان اشکالی ندارد من کمی ایشان را ناراحت ونگران دیدم وحق به ایشان بود هیچکس فکرنمیکرد به این سرعت مثل برق مردم پشت روحانیت معزز جمع شوند وضد فرهنگ غرب شوند که دردنیا ممتاز منحصر بفرد است وشاید انقلاب حضرت مهدی علیهالسلام یگ چنین وضعیت به خود بگیرد وایشان فرمودند که من درباره ان جلسه مسجد ولی عصر تحقیق میکنم بعد معلوم شد 80درصد بچهای نظامی بودند وبیست افراد دورخانواده ساواکی بودند وتعلیمات مال افراد ساواکی بوده است که درتمام مساجد گفته بودند انرا پخش کنید روزی منرا به یک مدرسه بسیارممتاز شیراز برای تدریس دعوت کردند ودبیر قبلی یکی ازشایستگان برجسته شهر بود که منافقین سابقه ایشان راکه بدست اورده بودند متوجه شده بودند یکی از بزرگان انجمن حجتیه بوده است اتفاقا بعد همین بجسب رابی جهت به من زدند ومدتی هم برجسب انگلیسی زدند بدون انکه دبیران ومدیران بدانند کمیته یک سیاست به نظر حقیر غلطی درپیش گرفت وان این بود دوتا ازبچه هایکیازانها ازطبقه پائین بود ولی مغزریاضی ودگیری به بچه بسیار باهوش ولی از طبقه مرفه به انها تعلیم داده بود که بچه منافقین شیر کنند وکلاس تا حدودی مختل کنند ولی ضربه نهائی به مدیر وارد کنند ومداوم مدیران عوض میشد تا مدیر کمیتهای امد همه انتظاز داشتند که کار را درست کند ولی ایشان فرمودند من تابع انجمن اولیا ومربیان هستم وقدمی جلوتر ازانها بر نخواهم داشت وانجمن مداوم مسیح وار حرکت میکرد ومعلیمن مجبور بودندمداوم بجهای ارشاد کنند که ماکاری به اندیشه شمانداریم شما سرکلاس دینی سئوال کنید یا درخواست یک کلاس درسیاسی کنید شما میخواهید کنکور بدهید بلافاصله روزنامه مجاهد مینوشت که ایشان با قشرارتجاع روحانیت ارتباط دارد ازایشان دوری کنید یافلانی درسه شکرت مغظم کار میکند ودیگری خانماش ث روت مند است وچندین مغازه دارد وایشان همراه خانماش به چپاول مشغول است هروز بچه منافق روزنامه مجاهد برای من میاوردند ودرشت مینوشت حکم جدید امام خمینی وبچه ا میگفتند اگرایشام فقیه هستند چرا مداوم حکماشان عوض میشود من هم نشان میدادم درهم روزنامه که منافقین حکم شان عوض میشود روزی یکی از برادران انها که دانشجوی سالدوم یک رشته فنی در دانشگاه شیراز بود اجازه گرفته بود ده دقیقه سرکلاس بیاید ایشان فرمودند ما به پویائی معتقد هستیم وشما به ثبات من جواب دادم من ثبات دراصول قبول داریم در فروع اشکالی ندارد بشرطها وشروطها ولی شماهم دراصول تغیر داده اید وهم درفروع شمادارای ایدلوژی الا نیستید باید هرگاه به اصول ثابت رسید انگاه دارا ی ایدولوژی هستید ایشان فرمودند جتتون که مداوم این جمله میفرماید مگراسمان به زمین میاید که اضول وفروع فرق کنند من گفتم پسازانکه به اصول ثابت رسیدید انگاه فروعات خودتان براساس اصول جدید سازمان بدهید جملاغتی گفت که حس کردم درک نمیکند ولیناکهان به خوداش امد کلاس را ترک کرد وقتیکه معلمین فهمیدند منرا سرزنش کردند کهبیاد میگفتی جوجه من به اندازه عمر توتحصیلات ومطالعات وتحقیقات وترجبه دارم وتو میخواهی به من یادبدهید وایشام گفت تاسراینهابه سنگ نخورد درست نمی شند وازامروز حال این حال را میگیرم این جریان تا اخر سال ماند اسمائی قبول کنکور امد نامهائی برای انها امده بود که مثلا نفر نهم شده بودن قریب بهاین سبک نوشته از طرف وزرات علوم نوشته بودن که شما نمره نهم هستید ولی پذیرش شما منتفی است وفتیکه به سنجش رقته بودند گفته بودن این نامه از طرف حراست امده است وبچه شما برای ابد متنفی شدهاند ششماه دوندگی تاثیر نگذاشت ار حراست که بیرون می ایند فردی از حراست بیرون میاد به ارامی به انها میگوید به جبمبید که میخواهند قانونی را به تصویب رسانند که اینها برای ابد ممنوع الخروج شوند که همگی انها به خارج شوند وبعضی سه ماه میتوانند به شرط تصویب حراست ثبت نام کنند وبعضی ششماه وبعض یکسال وبعضی امتحان مجدد بدهند واین امر باعث شد خانواده هرچه اسرار داشتند رو کنند وسازمان منافقین دراین موردجا ماند