بسم الله الرحمن الرحیم- تطهیر کردن؟؟- این رااقایان بدانند که اسلام ناب بن بست ایجاد نمیکند بلکه راهگشاه است ولو بظاهر درک ا ش مشکل باشد-زمان به حکومت رسیدن جناب ابوبکر- روش غلطی رابه مسلمانان یادداد که انشائاله بحث اش خواهم امد پسرحضرت سعدبن معاذ رحمت الله باگاردی درخیابانهای مدینه میچرخید ومردم هاج واچ بودومات ومبهوت که اتفاقی افتاده است پیامبر اکرم صلواته الله علیه واله والسلم تغیرعقیده داده است ویاحضرت علی علیه السلام نپذیرفته است ومردم ازخانه بیرون نمیامدند جزقبیله اوس که رهبر ان انزمان پسر حضرت سعدبن معاذ رحجمت الله علیه بود وهرکسی به هرعلت ازخانه بیرون میامد به اومیگفتند کجا میروی میگفت سرمغازه به اومیگفتنداول برو درمسجد با جناب ابوبکر بیعت کن وبعدابرو واگر نروی از عقب سرت جدا میکنم یعنی حتی ناجوانمردانه باشد- امیت عرب بهم ریخت شاخه شاخه شداگربپذیریم که قبلیه تمیم همام قبیله تیم است که شیخ ان جناب ابوبکر بود بخش ازان بهسمت انس بن نویره رفتند که طرفداربظاهر علی علیه السلام بود وبخشی به پیامبران دروغین پیوستند وبخشی ساکت مانند هیچگونه تحرک سیاسی نشان ندادند- حتی نمایندگانی برای تبریک وبیعت به مدنیه نفرستادند- درمیان گروه هاعده ای که به اندیشه های جاهلیت بر گشتند وبه مسلمان گفتند شماهم بر گردید ویا ساکت باشید ویا کوچ کنید وگرنه شمارا میکشیمعدهای اعتراض کردند وانهارا کشتند که به اهل رده مشهور هستند که حضرت علی علیه السلام موافقت به ظاهر که باانها جنگ شود مابقی تاحدود درجه ای از انسانیتداشتند کاری به مسلمانان نداشتند- حضرت علی علیه السلام پیام فرستاد که امروز مسلمانان بر محور خلافت ابوبکر بایدمتحد شوند- یعنی از نام ایشان سواستفاده نشود به جناب ابوبکر فرمودند نمایندگانی از این گروه ها دعوت به مدینه کن حرف حق انها بشنو وحرف حق خودت رابگو به یک جمع بندی برس- ایشان نپذیرفت مداوم سرداری مانند خالدبن ولید ارسال کرد که انهارا سرکوب کند کم کم متوجه شدن که فتنه درحال اوج گرفتن است فهمیدند حرف حضرت علی علیه السلام درست است جناب اقای شب به منزل جناب اقای ابوبکر امد که حدیث بایاسوزاند وباحیله که بیادحدیث جدا از قران باشد جمع کرد وسوزاند وبعضی هاندادند به درب خانه انها افرادی فرستادزنان روی تبعیت از شیخ دادند وهرکس ندادند مانندابن مسعود تمام تهمت ضداسلامی زدند وحتی به منزلحضرت بی بی عالم سلام الله امدندکه حدیثهای خودت رابدهید وسپس دعوت کردندافرادامدند اولبه منزل حضرت علی علیه السلام رفتند وتبادل نظر کردند وسپس به شورارفتند وباز به منزل حضرت علی علیه السلام برگشتند وگفتند اقایان میفرماینددرمقابل این حدیث بیست نوع دیگر هم است مافقط بر قران عمل میکنیم- تا زمان عمر بن عبدالعزیزکسی جز امویان وبنی هاشم جرئت کتابت حدیث نداشت وجناب عمربن عبدالعزیز- بالا منبر رفت وفرمودند اگر احادیث جمع اوری .کتابت نشود تمدن اسلامی متلاشی میشود- حال اقایان نوشتند که زمانی که جناب خلیفه دوم به حکومت رسید به استانداران دستور داد تمام احادیث جمع کنید وسپس ان احادیث کاربردی در روی دیوار اطاقاتان بنویسید که مردم مطلع شوند معلوم میشد این تاکتیک پس از زمان عمربن عبدالعزیز درست شده است که ابروی خلیفه دوم رابخرد- نمونه دیگر جناب خلیفه دوم جلوی مهاجرت قاریان قران بخصوص برای بصره گرفت- حال ساختن فردی ازبصره نزد خلیفه دوم امد ومقداری قران خواند ودرضمن خواندکلمه ای راغلط تلفظ کرد- خلیفه بشدت دست راست بر دست چپ کوبید که مگر دربصره یک قاری قران خوان درست وحسابی نیست من جواب خداوندمنان درقیامت چگونه بدهم ان جناب فرمودند ما بارها تقاضای معم قران کردیم کسی نیامده است ایشان فرمودندمثلا ده نفر باخودببر وپول راه ازبیتالمال بگیر ئرانجاهم بگو حقوق انان از بیت المال پرداخت کنند-