بسم الله الرحمن الرحیم- بخثی دربارتن شیفتگی ( اروتیک) رابطه ان بااسلام- به چند مقدمه نیازمند است- اول خدواند انسان را زیبا ساخته است چه جسمی وچه روحی- دوم تمام مخلوقات الهی محتاج جفت دیگری هستند که نشانه از بی جفتی خداوند است- سوم روح انسانها مانند یک اداره پست است که خانه خانهای است ودرهرکدام باید پاکت خاص خوداش راداشته باشد نمیتوان یک خانه را خالی گذاشت ویا یک پاکت را دردوخانه گذاشت تعادل انسان بهم میخورد تمام موجودات حد دارند به اصطلاح ادب دارند وموجودات مختار که میتوانند تغیرات دهند اگر حد را رعایت نکنند تعادل انها به همیمخورد- چهارم معنویت- یعنی حالتی که انسان با ارامش ولذت وعقلانی وبا اشتیاق پتانسیل مثبت به قول هندی ها انرژی مثبت پیدا میکند که درافریفا بیشتر از انگلستان است-یکی از خصوصیات انسان است نمیتواند حدها را بخوبی تبینکند وهمیشه بین چند فاکتور به یک فاکتور توجه میکند وانر میخواهد به علت خاصیت روح به سمت بی نهایت برساندکه به بحران برخورد میکند ازجمله انها که همیشه مشکل افرین بوده است رابطه عشق به زن وعشق به معنویت به معنای عام ونتوانسته ماتریس انرابخوبی حل کند وفقط دراسلام است که ماتریس ان حل شده است وازطرفی علاقه به ماده وعلاقه به ماورای ماده- چناچه درمسیحیت بخوبی روشن میکند این گناه زنان نبوده است کهدر کلیسا بحران سازی میکنند این خصوصیات خود مردان است که تحت تاثیر واقع میشوند لذا زنان میشوندشیطان وباید از کلیسا خارج شوند در زمان هشام اموی هم این امر رخ داد زیرا مردان وزنان مخلوط نماز میخواندندلذا مسئلی بنام غیرت مطرح شد وپرده به میان امد بعد ازرنسانس چون میخواستند فوران جنبش به وجود اورنند واز قلموری مذهب مسیحی دور شوند درست بعکس عمل کردند ماده دوستی جسم دوستی وزن دوستی وجسم زن دوستی را مطرح کردند وبقا استاد درانگلستان هرگاه تا حدودی فروکش میگرد مثل سنگی دریخ رها شده است ودرجائی می ایستند یک لگدیدیگر به ان میزنند وبرای تحریک بیشتر یک فلسفه وخواص زیادیرا مطرح وبرای تضمین بیشتر ضعفهائی در مذاهب بدست میاورنند وسعی میکنند تمدن انها را ناقض ومریض جلوه بدهند این جا استکه باید اسلام دقیقا مرزهای خود را برای انها تبین کند وسلامت معنویت خوداش برای انها مستدل بسازد باید توجه داشت که تنها رمح الهی است که یک صفت دارد یعنی یک پاکت دارد که بی نهایت است