بسم الله الرحمن الرحیم- درس عبرت- مقاله ای از فرد گمنام که به روزنامه گاردین ارسال کرده است- عنوان مقاله از شهراکتنون( انگلستان) تا شهرحلب(سوریه) چگونه ارزوی یک مسلمان بریتانیائی ختم به مرگ شد- علی المناصفی اوهمراه یک زن امریکائی وشخص غربی به امید کفاره پس دادن گناهانشان بوسیله جنگیدن همرا ه شورشیان- خبر گذاری اسوشیتس پرس از فردی ناشناس گذارش داد درعنوان شورش در شهر ادلیب- دران شهر علی ال مناصفی- 22 سال بریتانیائی کشته شده است- علی پس از پنج ماه جنگیدن با شورشیان در سوریه سرانجام بخت از ایشان برگشتدر روز چهار شنبه جوان بیستودوساله بیرتانیائی یک خیابان را اشتباهی چرخید وارد منطقه حفاظت شده نظامی دولتی شد ئر نزدیکی شهر ادلیب وتوجه ای به ایست بازرسی نکرد وسربازان سوری بلافاصله اتش را بروی او گشودن- وانها علی وبا دورفیق مسافر که یک خانم امریکائی بوده و شخصی بنام نیکول منسفیلد که تازگی مسلمان شده واهل میشگان بوده است ویک نفر سومی مردی که هویت اش مشخص نشده است- احتمالا کانادائی میباشد- تلویزیون سوریه بدن ایشان راپس از انکه یک طرف ان در مقابله بوده است نشان داد وماشین فولکس واگون سیاه رنگی سوراخ سوراخ شده بود که درتحت تاثیر کلاشینکف تا مسافتی طی کرده بود که بخوبی پاسپورت المناصفی مارون انگلیسی قابل رویت بود که محل زندگانی ایشان را مشخص کرده بود وسال تولد جون 1990بود- واین امر برای حکومت سوریه یک دلیل بسیار خوشحال کننده است که جنگ ظرف دوساله تنها یک جنگ داخلی نیست وداوطلبانی از اروپا وشمال امریکا دران شرکت دارند( نکته مهم ان است اثبات میشود که سازمانهای جاسوسی انها ترتیب شرکت کردن این افراد رامیدهند)- وبسیارتعداد اینان به مراتب بیشتر ازافراد جنگ داخلی اسپانیا استدر دهه 1930 میباشد مرگ یک شورشی انگلیسی اوج یکمسافرت غیر باور از خیابان های شهر اکتون به حلب است بنابر گفته دوستانش بعنوان یک مجاهد ازادی بخش برای پس دادن کفاره بریا گناهان سابق اش این کار را کرده است- فامیل المناصفی که یک سنی محافظه کارهستند قبلا در شهر دمشق زندگانی میکردند ولی علی درانگلستان متولدشد وانجا رشد کرد که فرزند یک راننده اتوبوس بود که بزودی از مادرعلی جداشد وازدواج مجددبا خانم ":نئول گا لاگر": شد- بعنوان یک نوجوان بنابر گفته دوستش اقای تام حسین مداوم وارد کارهای خلاف شد وهمیشه درگیر جنگهای خیابانی با گنگ های دیگرشهر اکتون میشد( باید فیلم ساخت) وجرائم جزئی فر اوان مثل کاردرمواد مخدر-دزدی – سیاه مست شدن وپدرش در سال 2008 بر ای انکه تغیر اخلاق دهدبه سوریه فرستاد ولی این امر سودی نبخشید وبه انگلستان باز گشت وحادثه بسیار تلخ وتاسف انگیزدرحال مستی پیر مردی رابشدت مجروح کرد که جزئیات ان فاش نشده است وبه چهر ویا پنج سال در زندان محکوم شد که درمرحله اول درندامتگاه نوجوانان فلسهام مورد تادیب قرار گرفت وسپس در زندان علاقمند به مذهب شد وشخصیت واقعی را خودرا پیدا کرد وریش گذاشت حسین میگویدمداوم درحال رشد مذهبی بود وصحبت های داشی ولهجه های کند عامیانه اوباش ارام ارام محو شدند وکم کم شمرده وکتابی صحبت دمیکرد وهمیشه قران میخواند ویا ذکر میکرد واز من میخواست کتاب های نوول که ایشان توصیه کند بخواند- ولی مذهب خاصی نداشت ویک مجاهد سلفی هم نبود واکثر میگفت من میخواهم کاری کنم وزمانی که از زندان پورت لند در سال2011 ازاد شد این احساس دراو شدت یافت وبخوبی قابل لمس بود وعلی ارزو داشت که بهسرزمین پدری خود باز گردد وبه نظر اوانقلابیون بپیونددکه تلویزیون انگلستان اقایبشاراسد وجنگ انجا بسیار وحشتناک و بوضوح نشان میداد- او به من گفت من میخواهم کاری خیر انجام برای اولین بار انجام دهم یک کاری که خیلی خالص است ومن به اوگفتم تومشروط ازاد شده ای ومادر تومریض است این کاررا انجام نده- وعلی نصیحت من را فراموش کرد- ودر س اجر چینی را که تازگی دران ثبت نام کرده بود ترک کرد وشروع به یادگیری عبور مخفی از مرزها بخصوص مرز سوریه راتعلیم گرفت- در همین زمان یک شخصیت مخفی سرویسهای اطلاعاتی انگلستان در صحنه حاظر شد علی در انز ماندرمسجد انقلابیون غرب انگلستان میرفت واورا در صصفحه رادار mi5که سازمان مخفی اطلاعاتی درانگلستان برای خارج استیکدفعه نمایش داده شد وصدا دادکه سازمانهای داطلاعاتی انرادرذ روز جمعه بیان کردند ودر دسامبر مطابق گفته علی یک ": اسپوک":انگلیسی به اوردرخیابن نزدیک شد( اسپوک به جاسوسان مخفی گفته میشود در اصل اجنه وارواحی که از کاخ مواظبت میکنند ویا جاسوسی میکنند) وبه اوبا ادب خطاب کرد –اقای علی- وعلی گفت گویا انها از قصد من مطلع بودند وانها چند سئوال از ایشان کردند که درحقیقت یک باز جوئی بود وانها میخواستند بدانند بر نامهای برای اصطلاح ": بدور رفتن:" دارد یاندارد این اصطلاح تنها دربین مسلمان انقلابی این معنارا میدهد به معنای متصل شدن به شورشیان در سوریه است ومعلوم نیست که مسئولین انگلیسی چقدراز اهداف او مطلع بودند-ادامه داراد