بسم اله الرحمن الرحیم-عرفات معرفت- با ا لهام ازشخصیت بر جسته جناب حجت الاسلام اقای علی رهبر درمقاله به همین عنوان در روزنامه وزین 9دی-جناب علامه دهر حضرت ایت الله الاعظمیجناب محمد حسین طباطبائی رحما الله واسعه در اثبات توحید فرموده بودند که به دستمان که نگاه میکنیم میگوئیم دست من! پس من غیر از دست واگر دست را قطعه قطغه کنیم من قطعه قطعه نمیشود وسرجایش مستحکم وکامل هست وحتی اگر فرد را درقبر بگذاریم میگویم قبر فلانی جوانی فرموده بودند اگر تبری به مغز ایشان بزنیم- ایشان چه میگوید جواب این بود که روح ایشان دربرزخ میفرمودند مغز من با تبر دونصف شد!! نکته دوم ایشان فرموده بودند که فسفر نمیتواند اهن رادرک کند باز جوانی فرموده است اورپائیان به این نظریه راکودکانه میدانند ومسخره میکنند من در دانشگاه لندن این سئوال کردم گفتند این قضیه درستی است ولی الکترون فسفر الکترون اهن رادرک میکند که برفرض ماده شعور داشته باشد ولی فسفر کلیت خصوصیات اهن را درک نمیکند ولی فسفر هم بعدا باترکیبات اهن ترکیب میشود وان زمان درک میکند- سئوال بعدی این بوده است که داز ایشان داشتند دیاکتیک غلط داریم ودیالکتیک درست داریم وچراشما از دیالکتیک درست استفاده نمیکنید! ایشان فرمودن ما از روش علما قدیم خود تبعیت وپیروی میکنیم بایدکدام مدرن تر هستند- سئوال دیگر ایا کربلا پایان کمالات است ویا اغاز کمالات جدید است ایا ایه – ": به زودی ایات خودمان را در پهنای هستی ودرجانشان می نمائیم تا روشن شود که او حق است- تنها برای دنیا صادق است ویا در برزخ وقیامت هم صادق است امام حسین علیه السلام در دعای عرفات میفرماید- وقتی ساختارو فطرت وعقل کامل شد واعتدال یافت حجت ( برهان عذر بر انداز) خود را بر من واجب ساختی- بدین شکل که معرفت خویش را بر من الهام نمودی- بقول غربی ها تنها علم ودلیل اکتسابی کافی نیست مگر انکه یک دلیل جدیدی خود از ان دلیل ها ابداع واقامه کنیم وانوقت مطلب رافهمیدیم وامام حسین علیه السلام انرا الهام الهی میداند فعلا بپذیرد حرکت بسوی عرفان اغاز شده است- این همان است که در سوره شمس امده که معادل جمله امام حسین علیه السلام است –": سوگند به نفس( نفس در اینجا جسم وروح است)- وان کس که به برابر ی علمی در جزئیاتش واعتدال علمی در جزئیاتش رسانید- انگاه فجور ( ضد تقوی) وتقوا را به انها الاهم نمود- یعنی همان اگاهی فطری وزمینه های عقلانی وقلبی بر ای معرفت استدلالی وشناخت عرفانی- الهامات قابلیت میخواهد همانطور که ایمان قابلیت میخواهد وعرفان هم قابلیت میخواهد قر ان مسیر رابرای راه یافتگان مشخص میکند وبر ا راه گم کنندگان کلی میگوید همانطور که نور در اینه انعکاس دارد ودر سنگ ندارد- باید به این نکته توجه داشت همانطور که ایمان های افراددرجه بندی دارد وبقول معروف تشکیکی است- تقوی هم مینطور است در نتجه عرفان افراد هم به همین نحو است عرفانی که امام دارد مخصوص خود او است ولی امام علیه در بند بعد خود رادرسطح مردم عادی پایئن میاورد ومیفرماید- خدایا ان سان ترسانم قرار ده که گویا تورا میبینم—درجه عرفان درجه حق الیقینی است یعنی خود حقیقت وعین حقیقت را درک میکند مانند انکه درد وخوشی هر فرد برای اویقینی است برای دیگری علم الیقینی است یعنی از اثاری به درد ان فرد پی میبرد-ادامه دارد