بسم الله الرحمن الرحیم- تیکه کلام- چه خاسوم ؟؟!!
بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است-جناب مرحوم رسول کاهید وند- که درتربیت معلم درقبل از انقلاب شاگرد ممتاز بود بعلت مبارزه وبعلت پخش اعلامیه حضرت امام رحل علیه السلام زندانی شد وپس از مدتی ازاد شدودبره به زندان افتاد وبعداموفق شد دردانشگاه تهران در رشته ادبیات قبل شد و از به زندان افاتد وپس از پایان تحصیلات بعلت فعالیتهای زیادسیاسی ونوشتن مقالات اتشین بهزندان افتاد وتادم مرگ شکنجه شد که هیچ امیدی به زندهبودن او نمیرفت ومادراش دحاضربه قبول ایان نبودزیرا تصور میکرد از تهران تا شیراز فوت میکند ولی به کمک دکتری ها خیر وانقلابی ودائی خود نجات پیدا کرد وبعد ا بعنوانرمدرس دروس دینی -ادبیات وپرورشی در مرکز تربیت معلم باجاگاه- و مرکز اموزش عالی فنی مهندسی شیرازمشغول بار شد فردی درنهایت فروتنی وادب ودارای اطلاعات بسیارعالی مذهبی وذوق ادبی وشمم قوی سیاسی بو وبعلت ضربات زیاد تازیانه به کلیه ای ایشان باره ها خویزی داده بود وبعلت بازدید نمایندگا ن ساز مان ملل ازاد شده بود سرانجام بعلت ضعف کلیه ها به دیار دوست شتافت روح شاد وروح اش وره اش پر رهرو باشد- این چکامه از ایشان است- بسم الله الرحمن الرحیم- غم فراق – وصف گل جمالت با کس نمیتوان گفت- باید غم فراقت در دل نهاد وبنهفت- گوئی حدیث شادی ارد بدل مسرت- شرینی دوعالم به درویت نیرزد- اخر نوید وصلت کی میتوان که بشنفت—ارزد بهخاطر تو بر انس وجان بر اشفت- در راه وصلت ای دوست باید که کف زجان شست- پیمانه حیاتم برلب رسیده یارب- خار رهت بباید برخون دیدگان رفت- با ارزوی رویت-راحت نمیتوان خفت- سرمینهم بپایت –جان- میدهم براهت- شادزرحمت تو- بذر امید بشکفت-
بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است- اخیرا گرو ه ها کذادرخارج جمع شدن که ما الترنتیو هستیم وما د رمیدان نبودیم وحال مرد میدان هستیم- شما ذنمتوانستید در مدارس اموزش وپروش حمام بسازید فرانسویان بایدبسازند ساختمام بزرگ المانها ساختند ماند دادگتستری شیراز وهنرستان طالقانکه اتامروز اخ نگفته است- ده مرض که عمومیت داشت ماندشپش تراخم ودمل واسهال وغیر کار دکترهای فر انسه بود –ود درایران تنها یک پروفسور پژشکی بود کهاز فرانسه تحصیل شده بود انهم توسط دکترای فرانسه درایران د رس میخواند وبه پزشکان ایران کمک میکردند وانها دو کلاس دخترانه از سال سوم دبیرستان گرفتند وظرف دوسال به انها پرستی ومعالجه ابتدای ده مرض را یاد دادند که اول انها شپش در این کنکور مادر من قبول شد ومترجم بهفارسی فرانسوی بود شبانه روز درس خواندن که مقداری درس فرانسه وبه فرانسه بعد تعلیم دادند واشان درمنطقه نسبتا مرفه به خانه میامدند پدربزگ من اجازه نمیداد که درب را بندند ومریضها میامدند تاسه بهداز ظهر ومابیقه رقت بر است بیان نمیکند این خدمات رضا شاه ومحمد رضا شاه بود که اگرنفتنبود این ملت بنابودی مرفت فقط امام الزمان علیه السلام این ملت رانجات داده هنری در شمانبود- بهترین مدرسه ایران مال ارامنه بئد که شخص بنام اقای اراکلیان که قبلا مدرس دانشگاه تهران درزبان انگلیسی بودبه امریکا رفت ودکتری زبان گرفت درترجمه لغات انگلیسی هفارسی وارمنی نقش تیعین کندعه داشت ومقلات ادبی را ترجمه میکرد وبرای دانشگاه تهران میفرستاد ودر امریکاخیریه داشت که پول جمع میکرد وبرای ارامنه میفرستادویک دنستا همان زمان کم کم مرم به سمت علما ارام ارام جذب شدند همانطور دارد درافغانستان تکرار میشود مدرسه ارکلیان با نماینده اداره مداوم برخورد داشتند ما مدتی درتبریز بودیم پدرمن مربی زبان انگلیسی دردانشگاهتبریز بود ومارمن مسئول کودکستانی بود که پیشهوری که متعلق به یک فردمتمول گرفته بود وکودکستان کرده بود که بعداسم اش شهناز شد ومردم من انجا مسئول بود وداستانهای فرانسوب وانگلیسی ترجمه میشد وبق همن سنا خارجی برنامه ایجاد میشد که این کودکساتن درایران اول شد واقای اقبال یک تشکربرای مادرمن فرستادکه ناماهاش اکنوند درخانه است یشه وری یک منطقهای در تبریز است بنام شش گلاناین منطقه مثل تجریش وقصردشت شیراز است- ک رودخانه عمیق وطولانی که به سمت چپ متمایل میشود دراطراف تپه های است کهدرختان تبریزی اطراف ان بودند اینجا خانه های شراف بود که همه سنگ سفید کار کرده بودندپشه ور ی تمام این خانه هارا صاحب ویک کلانتری نجا درست کرد وسنت اش هم این بود یک پاسبان مرد همراه یک پاسبان زن کناهرهم باشند خانه های بزرگ را قهوه خانه ورستوران کرد وخانه ی بالاتر فحشا خانه کرد بههمه افراد بیکار نفرری روزی یکتومان برای صحبانه ونهار وشام میداد ومیتوانستند درقهوه خانه ویک تومان نفری برای دیگر کارها وبه مردان بی زن یک تومان نمیدانم برای چن دفعه بر ای فحشا میداد بیشتراین فحشا دراثرتبلیغ پیشه وری زنان ودختران ششگلان جذب کردویام برعلیه شروع شروع شد که این فحشاخانه از این جا ببرید وان فرد غالبا مسلمانان بودد وتلفات زیادی دادند- پس بیخود برای خود رستم دستان نکنید که انجاکه عقاب پر میرزد- ازپشه ناچیز چه خیزد
بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است- اگر الهام واشراقی خانم مسیح علی نژاد به ایشان دست نمیدهد-احتمالا یا مشروب میخورد و یا پول حرام میگیرد- ولی من دراشراق ایشان را کاغذ سفید می بینم- ودکتر مجاهد ومرحوم علی شریعتی را رحمت الله علیه افق سفید میبینم- خام مسیح علی نژاد به کلیسای نردام برود زمانیکه رنگ قرمز ازشیشه رنگی برقلب حضرت مسیح افاتاد که قرمز مانندیک بستهبرگ گل است چه رتگی برایشان می افتد- انشالله خوب است- بقول خانم میس بلک در نقاسی های اسلامی هیچ گاه عکس زن نبوده است ولی دربلای سرانهابزرگ باکشیده است که پیاله ای وتنگ شراب نماد زن بوده است
بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است-کانال تمدن متعلق به شیعیان افغنستان است که توسطمرحوم حضرت ایت الله العظمی عظمت پدر اخلاق افغانستان محسنی رحمت الله علیه تاسیس یافته است بسیارپر بار است ودرسیاست کمی محتاط ومحافظه کار است ولی مطالب بسیار جالب ازکار امریکا هائی بیان میکند که اخیرا خانمی مقداری مطرح کرد اولا شخص حضرت عظمت محسنی شرح حال خودرا بیان کرده است- ایشان میفرماید من دریک دهکده بسیارکوچک متولد شدم که فقط یک بقالی داشت که انهم متعلق به پدر من بود ومن خواستم دکتر شوم ولی پدرمن امر کرد روحانی شوم- دراین دهکده یک حوزه بود البته این حوزه مقدمای تریس میکند مثلا ادبیات فراسی مقداری ربان عربی وخواندن قران وتفسیر قران مانند ان خوب این یک درس برا ما است که روستاهای ما هم میتوانندچنین بکنند بلکه بالاتراز ان- ان زمان فرهنگ غرب مانند سابق ایران مورد توجه مردم افغانستان بود درسال 1344 من دانشجوی سال دوم دانشگاه در شیراز بودمخاله من یک خالهداشتن بالای چهارراه ایرانشهر تهران خانه دوطبقه بود مجزا ولی از پائین راه به بالا داشت- درپائین مادربزرگ مادر ی من زندگانی میکرد دربالا خاله من که همسر اقای مرحوم دکترعباس یمین الشریف بود زنگی به من زدند که ما ه شمال میرویم وبعدبلا فاصله به عراق میرویم نزدیک یک ماه نخواهیم بود ما به تهران بیاید واز مادربزرگ مراقبت کنید من به تهران امدم وسرا چهارراه یک کیوسک-روزنامه بود- من به انجا میامدم روزنامه ومیخریدم بسیار شلوغ بود یک دفعه یک روحانی قدبلند شیخ امد این مجلات را نگاه کرد وسری تکان داد اقائی که تصور مکنم وضع مالی خوبی داشت فرمودندچراسرتکان دادید؟ایشان لای مجله باز کدرد وعکس تهجنی را نشان داد وفرمودندمقداری از مقالهرا نگاه ک تمام اینها برنامه ریزی شده است ان اقا فرمودند – شماچرا اقدام نمیکنید؟؟ فرمودند کسی باما نیست یک جوانی انجابودفرمودند دقیق فرمودندبرنامه ریزی است- بالا ایرانشهر برجی ها ساختند که فقط برای عیش اجاره میدهند هچیده هزارتومان برا ی یکماه تمام مردان زن دار انجا را جاره میکند وبزور میخرند ازجمله پسرعموی من- یک دفعه سراین چهار راه بیست وپنچ خانم موبور چشم ابی وسفید رو وزبان داد شبها تجمع میکنند ونرخ انها بین بیست وپنچ تومان تا پنجاه تومان یک روز من وپسرعموی من وشخص دیگری به خانه ایشان رفتیم وبا با اسباب موسیقی رفتیم وباسه خانم از تمام طبقات صدای موزیک می امد- منجمله ازخانه ربورئی درب مارا زدند وفرمودند شما به ما ملحق سوید وماهم الات مسویقی داریم وبزم گرمتر شود وما رفتتیم من دیدمیکدختر جوان دربین انها است گفتم ایشان کیست فرمودند همکلاسی دردانشگاه است- من گیتار از ایشان جدا کردم وبرسرش کوبیدم وگفتم بادختر دانشجو هم بله-؟؟ به خانه برگشتم مادربزگ من میفرمودند بیرون برو ومیگفتم من بایداین کتب بخوانم کهدرسالینده تدریس میشودوبزبان انگلیسی است ایشان فرمودند شما یکی از این خانم ها را انتخاب کنی اینها زنا هایپاکی است موبور هستندزبان بلدند شما مریض میشوی وبروطاق بالا وپولش رامن میدهم- این فضای ان زمان بود القاعده در افغانستان تشکیل میشود افغانستای هیچ برمانه برای شاخت روستهای خود ندارد وهیچ برنماهای برای انهاندارد واصلا تشکیلا ت تسرتاسری ندارد القاعده برای هر دهکدهای بین سه نفر وتا نچ نفر مامور درست میکند که مداوم گزراش بدهند که ان افراد از ان همان رسوتا هستند پوا این تشکیلات از کجا می اید؟؟ مسلم است از عربستان است- یک فرد روحانی سودانی شیعه شده است توصر میکنم که کتابش به فارسی ترجمه شده است نکتهجالبت وجه ان که یک نگلیسی درسودان به ایشان گفته است درمقبال این سئوال این دین درتمام احکام سخترین قبل کرده است وانعطاف ندارد چرا- خودایشان پدراش وهابی میشود ه این علت میگفتند همه جکمرانان اسلامی طاغوت هستند اهل انکه تمدن صنعتی بیاورند نیستند وانحراف کشیده شدندواز قوانین رسول اکرم صلواته اللهعلیه ودوری کردند وضع مسلمنان بدین وضع اسفناک رسیده است- ایشان گویا حصبه میگیرد سمه درحال نیمه بیهوشی بوده است یک روحانی وهابی از عربستان به شهر می اید ونزد ایشان خانه اختیار میکند ومداوم درخانه ایشان بوده است وتعلیمات وهابی میداده است ومیفرماید ایشان بلند کنید زیربغل اش بگیرید وبه ایشان تلقین نماز کنید وکمی حال من خوب شد فرمودند ایشان کشاکشا به مسجدببرید ودرسف اخر نماز بخواند درتمام موارد این بوده است شخصی از دوستان ایشان اماده سفر به خارج بوده است وخانم ایشان در مدتی که ایشان نخواهدبود به دیدار خواهراش درشهر دیگر میرفته است ک باهم خارج میشوند دربین راه ایشان متوجه میشود پولرا درخانه جا گذاشته است به نزد ایشان جریان مگوید ومیفرمیادچناچه شمال پول کافی به من بدهید وبعد از خانم من پول را بگیرید ایشان اماده میشود که به بانک برود همین موقع اذانبلند میشودایشان میفرمیادامکان ندارد که بروید- باید اول نماز درمسجدبخوانید ایشان میگوید احتمال زیاد دارد- هواپیما رااز دست بدهید وایشان میفرمیادبا هواپیمای بعدی بروید خلاصانهبه مسجد میروند وبعدا به بانک میروند- ان اقایذ انگلیسی میفرماید که انگلستان میدانستعرب عربستان درطول حیات خود زیاداهل فعالیت وکارسخت بود واگرتنبلی میکرد ممکن بود حیات خودرازدست بدهد لذا بهسختی عادت کرده بود واز دین راه واسان خوشش نمی امد ولی تمدنها به سمت اسانی متمایل بودند دلیلی که برداران سنی به دین حنفی علاقمند شدند- این است که نوشتند خانمب نزد ابوحنیفه ومسئله را مطرح کرد وایشان حکم داد وان خانم فرمودند این حکم برای من سخت است درحال حرکت به سمت حانه جناب ابوحنیفه بودند – که حکم ساده تری داد باز ان خانم فرمدند این برای من سخت است وباز ایان فکری کرد یک حکم ساده ترداد باز ان خانم فرمودند اینحکم برای من سخت است ایان فرموند که حکم دیگر ششماه طول میکشد وان خانم گفتدپس من این حکم را عمل میکنم به دلیل مردم خیلی افرادسنی از فشار حکومت عباسی برفرق سنی خسته شده بودند ویک قانون ساختند که تمامفرق سنی اهل بهشت هستند برای نجات خود بدین حنفی روی اوردند-ادامهدارد
بسم الله الرحمن الرحیم- نظریات شخصی است- یک قانون کلی وجود دارد - عادت یاعرف- کار جامعه است نه کار یکنفر- استثنا میتواند کار یکنفر باشد ویا گروه ای کوچک- وانهم علت دار کاسه ای زیر نیم کاسه است- ایشام میفرماید از مرحله الف به مرحله –ب- که کاملا- متضاد مرحله الف باشد درجامعه شناسی گروه ها امکان پذیر نیست- وهرکس بخواهد انجام دهد- شکست میخورد- همیشه درهر مرحله بعدی مقداری از مرحله قبلی دارا است- ومثال ایشان میاعات مانند شراب وسرکه که مقداری همیشه درد مانند دوورد دارد کهمداوم باید درد را پاک کرد وباز تولید میشودتا خالص شود—دیالکتیک هم چنین مگوید -که در مرحله الف مفداری کم تغیر میکند به مرحله وکم کم این تغیرات زیادمیشودتاتبدیل شودبه مرحله ب تز- انتیز تز وسنتز – سنتز یا اخرین تحول بعداز طی مررنسیب ونظم عقل خودنیست حل به مرحله ب تبدیل میشود دلیل انرا این میداند که انسان هرجیز را دوست ندارد کنار میگذارد ودوست داشتن جمعی کاری بسیارسخت است ولی اگرتحقق پیداکرد تغیران مشکل است ارام ارام بایدتغیر کند تا جامعه انرابپذیرد- لذا میفرماید درتعلیم وتربیت بچه- اول باید فرهنگ خانواده را ملاک قرارداد وکم کم انرا به سمت مطلوب کشاند- دوم انسانها درمخالفت با ایده وعقیده دیگران با ملاک عقلی خودبرخورد میکنند- اما اگر با ترفند و حیله که خودانراقبول ندارد- بخواهد انرا ردکند ادم حقه بازی است- ادمی با پرنسیب واصول گرا نیست یک علت خاصی دیگر مثلا پول – مقام وشهوات وترس وغیره حاکم است ولوفیلسوف وسیاست مدارهم باشد- بهائیت- اسلام وبخصوص وشیعه در طول تاریخ دشمنان ومخالفین زیادی داشته است- ولی هرکس بر اساس ا اصولی که درک کرده است مخالفت کرده است- وانجا که ترسیده است دشمنی سخت کرده است- کسی از راه حقه بازی وارد نشده است ولی معاویه تاحدی از راه حقه بازی وارد- شد زیرا نمیخواست اول وارد جنگ شود تاحدی این کار متعلق به یهود بوده است که قدرت جنگیدنرا دراخرگذاشته بودد وحقه بازی میکردند وتاحدی هم- منافقین بعلت ترس جقه بازی میکردند- هیچ کص از مخالفین نیامدند مقداری از یه قران با بخش از ایه قران ویا حدیث ترکیب کند که بیانگران باشد دوره اسلام تمام شده است ویا معنالغات را عوض کند که مطلب هجوی دربیاید—اعراب یک کلمه را بااعراب ای مختلف معنای نزدیکی را درست میکردندبعنوان مثال کلمه خاتم با دواعراب معنای ان وض میشود- اسم فاعل تبدیل به اسم مفعول میشود- وان اسم درفارسی یک کعنای دیگری پیدا میکند که اصلا معنای عربی خودراندارد واز معنای فراسی سو استفاده میکند- خاتم به معنای ختم شده درقران امده است گه بعداز پیامیبر اکرم صلواته الله علیه واله والسلم نبی دیگری نماید نبی در اصطلاح جانشین رسول است رسول صاحب کتاب جدید است- پس زمانی که نبی نمی اید پس رسول هم نمی اید پس کتاب قران اخرین کتاب ات که کتاب بهان ختم میشود نبی نمیتواند قوانین رسول را تغیر ده ولی امام میتواند البته بعضی قواین وبعضی قوانین راهم میتواند گسترش دهد- تمام قوانین کشورعا حتی قانون اساسی شامل این اصل هم هستند- درتمام عرف جامعه این قوانین حاکم هستند—قانون تابع رشد جامعه است—ادبیات هم همینطور است- اول جناب اقای با ب اعاکردارتباط با امام زمان کرد از همان مرحله حقه بازی را شروع کرد وخودرا مستجابالدعو دانست که مشکلات باتوسل به امام الزمان علیه حل میکند وایشان که مقداری درفقربود با نماینده انگلیسی ها درشی راز کهاز خانواده ایروانی هابود که افرادمسلمان ناب بودند تماس گرفت که درقبال پول من درخدمت هستم- وانگلیسی ها به اوگفتند کارهای روسها درشیراز به ما گزارش بده وشایدیکسری راهنمائیهم کردند- وبه او هم گفتهبودند هرگاه دست ات رو شد خودرابه مرحله بالتری بکشان وطرف برور مبهوت کند مردم ساده لوح هستندقبول میکنند- یک مثال بیارم روسها تواسته بودند ارتباط برقی خودرا به دویست هزار ولت برسانند ولی هیچ جا اینرابیان نکردند- درانگلستان میگفتند حداکثرا به سیی هزار ولت رسیدند- امرثیکائی میگفتند باخوشبینی پنچاه هزار ولت رسیدند- روس ها ساکت ب.دند که مردم متوجه بشوند که چقدرانها حقه باز هستند خلاصه روابط شوروی با انگلستان بهبود پیدا کرد قرار شد نمایندگاه صنف های باهم ارتباط داشته باشند واز دانش همدیگر استفاده کند فردی که متخصص نجاری بودبه شوروی رفت تازکا چند فوق دیپلم که وسایل نجاری خودساخته بودندوشاهکار هادی ایجا کرده بودن باز دید کند ویک عکاس همرا اش بود ان دهکده نزدکی شاهرابود وانها برای استقبال سر جاده امدند اتفاق نزدیکی انجا یک پست دویستهزار یبرق بود ایشان به عکاس کسی نفهمدازان عکس بگیر وان عکس بهدا طی یک مقاله در مجله ای درانگلستان چاب کرد- ایشان خودرا تاحد خدای بالابرد دی ان اینبود که کی از خدا نمیتواند دلیل بخواهد وفقط باید معجزه کند که خد ا است-ادامه دارد
بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است-تاریخ درحال ورق خوردن است حدیثی است که دراخرالزمان- که عم حتی علم دین از غرب به شرق می اید- وسپس شرق طلوع وحیات مجدد پیدا میکند وسپس جهانیک پارچه به تمدن میرسد درحالیکه از شرق ابتدا تمدن نو به نو میشود- برای درک معنای این حدیث علم رایت دو عقیده سخت متضاد هم وجود دارد گروهی معتقد هستند- تا قبلاز ظهور حضرت مهدی علیه السلام نه تمدنی درشرق است ونه تمدنی درغرب است- امام علیه السلام از مکه ظهور میکند غرب معنا میدهد وپس به ایران یمن وبه شرق کشیده میشود- وسپس چهانی میشود وبعدامام علیه السلام درکوفه درشرق است ولی حضرت استادمعزز ومجاهد دکتر ایت الله مرتضی مطهری علیه السلام رحمت الله علیه بدرستی فرمودند که غرب همان غرب امروز است- وشرق همان شرق امروز است – واسلام از غرب به شرق میرسد- غرب برای این علت ابرقدرت است کهدرهمهموارد کار کرده استدرهمه مارد پیشتاز است روسیه در اسلحه است ژاپون دربعضی موارداز اقتصاد – وصنعت-درتمام علوم ودانشها محتاج غرب هستیم بجز اسلام که دراخرالزمان دران هم متبحر خواهد شد- وبسیار از نظریات رای تفسیر قران وتوجیه احکام محتاج غرب خواهیم شد-ولی انقلاب سازنده قبلاز ظهور درشرق رخ میدهد وسرچشمه ان ایران است که بهترین قرائت از دین رابدست اورده است- وبر عراق که زمانی برتری داشت پیشی میگیرد- ودقیقا من بیاد درتمام موارد کار کنیم وتاحدی هم چنین خواهد شد یک بیفکری وتنبلی به ماتحمیل شد وما مدتهامتوجه ان نوبدیم وبهان عادت کردیم دربعضی مواردهم جزو شئونات ما بود- یکی از دوستان من اهل نوراباد ممسنی شیراز است- پسرعموی ایشان از امریکا به شیراز بعداز مدتی میگوید من دیگر خسته شدم یک کاربرایم پیدا من نیاز به پول ندارم- ایشان یک ماشین خوبی داشته استکه مامسافرکشی کنیم خلاصه ان پسرعمو راه را یاد میگیرد تعدادی مسافر به ورابادمیبرد بقدری مشتری پیدا میکند هرچه میگویند مابرای تفریح میبریم که مجبور میشوند-که انهاراببرند- اوائل انقلاب- یکجوانی نزد من امد فرمودند که یک فرد متمولی سخت باحجاب مخالف است پسرایشان گویا مهندس بوده است سعی کرده استکه ایشانراقانع کند نتوانسته ودیگرانهم نتواستند- من برای شما وقت گرفتم ومن گفتم بیفایده است- ایشان اصرار کرد من رفتم یک خانه تاحد بزرگ درجای مشهورشیراز دوقسمت مجزا وبزرگ داشت وسط ان حیاطی بود که جوب اب ازان عبور میکرد- ومن واردبخش اول شدم یک تالارسرتاسری که وسطد دیواران دروازه ماندبود به یک تالارشبیه ذان که درانجا میز بزرگی اماده بای پذیرانی نهار وشام وفرمودند کتابخانه معظم انجا است مایل بدیدن هستیم کفتم عذرمنرا بپذریددرطول دیوانر گنجه مدرن مدرن بود درهردو طرف ولی خالی بود من خواستم یک نگاه غضب الودبه ایشان بکنم-که مرا قشری تصور کرده استمعلوم بوداست پراز انتیک باید باشد مثلا مجسمه خانم ونوس فر میکرد من فورا حکم ارتدا صادر میکنم درشیراز افراد به کویت میرفتند از خانه شیشه های خالی گرانقیمت خالی مشروب وعطر یامجانی میگرفتندویا پول کمی میگرفتند درشیراز به قیمت هفتادتومانمیفروختند واین اشیادر همین گنچه ها قرار میدادند واشیای انتیک دیگر را- وگاهی موادی شایدمایعی زرد رنگ مخلوطی با عسل دران بود- نگاه من به ته رهرو افتادیک میز کوچک ودوتا صندلی دراطراف یک جعبه تخته نرد کهروی ان بال یک پرنده بصور زرد رنگ برگ کهرویان صفحه شطرنج بود وفوق العاده زیبا وشفاف وبراق چند لحظه ای من را مسحور کرد- ایشان فرمودند ایا شما هال تخته نرد هستید یانه گفتم ئخیر من اهلش نیستم-با قیافه غم زده فرمودند من دراین مملکت هیچ سرگرمی نداریم- جز باز یتخته نرد وهرهفته خانه یکی از دوستن باز ی رامی میکینم- خواسم به ایشان بگویم من انتظار داشتم شما راکفلر ایران شوید که دینا را ازراه چاه اب زدن دارد میبلعد- ایشان ملاک بزگی بود ده کار میتواست بکند ولو نمیخواست سئونات ایشان کم شود مغازهائی برای جوانان امده میکرد که کارکند وایشان هم به پولی نیاز نداشت-معلوم است که غرب سیطره پیدامیکند- ایشان شرح دادگویا کی از فرزندان ویا کسان ایشان امریکا بوده است ایشان باخانم اش نزدیک دکتر امریکائی میرود جناب دکتر به شوخی فرموده است ایا این خانم برده وکنیز شما است ایشان جواب داده است از خانم من سئوال کنیدجناب دکتر فرموده است ایشان شوخی خواهد کرد من اطلاع از مذهب شمادارم ولیشمامقداری روشنفکر هستید زیرا خانم شماحجاب ندارد ایشان فرمودنداقلا این حجاب را اچباری نکنید که مادرخارج یک ابروئی داشته باشیم؟؟!! اینجا است غرب خطرناک میشود ولی فرهنگ بالجبار با تیشرت ودیگر کالا ها واردایران میشود ونمونه ای که بان رقابت کن چهاز لحاظ زیبائی وارزانی وجودندارد وگرانکه پیراهنی ازابریشم اقیمت دویست تومان خریداری شود اولین روز دانشگاه بعلت های بسیارزیاد دانشگا تا بیست روز – فرمودند درحال تشکیل کلاس ها است- هر کلاسی چهل وپنچ نفر بایدتشکیل شود من دنبال کلاس خالی بودم کلاس مرحوم دکترنورانی وصال رحمت الله علیه بودم سه زنک صبح با ایشان بود فرمودن یک ئوالی ذبکنید جوانی فرمودند- لب درعرفان بیان کند سه جلسه ایشان مسلسل شعراز لب گفتند وتفسیر کردند حتی شعر عربی وچند بیت فرانسه وانگلیسی باتلفظ محشر- روز بعد ایشان فرمودند من راجعه به پستان شعر گفتند روز سومدانشچوئی راجع بهحضرت محمد صلواته اللهعلیه واله والسلم روز چهام من دیدم بچه ها گل گل جمع شدند درحال صحبت هستند من به یک گل رفتم یک دانشجوی تهرانی بیانکرد صحبت ما این است که ظیفه دانشجو چیست- فرمودند خلاصله مطلب این است برادرایشان درسطح راهنمائی بوده است یکدوست هم کلاسی یک تیشرت زیبا پوشیده است واین تیشرت از بچه یک خلبان امریکائی – امریکا ها درایران خانواده زیاد ارتش امریکادرایران بود علت ان این بود که اینه بااترش امریکاقراد داشتند که درقسمت مختلف درویتنام کار کند وچونچنک زودتر تمام شد همه انهارابه ایران اوردند که درقسمت کار کنند وحقوق انهاراایران بدهدکه کلان بود وبعضی ازانها سوادشان کمتراز ایرانی بود تمام میحتاج انها باهوپیما به ایران بیاوردند چهارتا بوئینگ بزرگ نظامی داشتندبرای مسافرین وچندهم بوئینگ بارکش داشتند بچه یکی از این خلبانها تابستان بهنزد پدراش امده بود باپدربه امریکامیرفت برمیگشت تن اویک تیشرت بود رفیق ایشان از خبلان میخواهدیکی هم برای اوبیاولد- قیمت ان هفت تومان بود بسیارشیک وخوش رنگ با ارم زیبا ایشان درخواست یکی برایمنبیاور وایشان تنش میکند رویبلکن که اطاق پشت بلکن برای درس خواند ایشان بوده است ومردم این تی شرت میدیدند ومدوام ایفونمیزدند وایشان هم ادرس خانه خلبان را میداده است خبان بایکمغازه پیراهن فروشی قرار دادمیبند که هر هفته دویست ابیاورد به قیمت نه تومان- ومغازه داربفروش ده تومان ومداوم زیادمیشود بغل دست خانه ایشان یک خلبان مربی فانتوم اشاره میکند ومداوم از ایشان میخواسته به اطاق ایشانبرود وبرای ایشن ویسکی وپیراهن وکارواتمیاوردباز مردم چون خانه این دربری خیابانمعروف بوده است مدوام زنگ میزدندایشان ادرس میداد- اهاست یک دفعه ایان بفکر میافتد یک پیراهن شکیل ایرانی برای انخلبان تهیه کند- بهدانشکده هنرهای زیبامیرود وجریان میگوید وانهایک مرکز رنگ کردن ابریشم به ایشان معرفی میکنند ویک خانم استاددانشگاه متعلق به هنر زیبا طرح میدهد این پیراهن دویست تومانمیشود وانرا بعنوان کادو به خلبان میدهد- واز خلبان سئوال میکند که انرا میپوشی ایشان میفرماید یکبار درنزد فامیل- ایشان خشمگین میشود وباوجود انکه اوغولی بوده است به زمین میزندنزدیک- بوده است خفه اش کند وایشان میپذیر وبه ایشان میگوید وبا ید حداقل دوماه ایران هستی بایدبپوشی ایشان میپوشد- وتمام خلبانها بهمنزل ایشان زنگ میزند این پیراهن کجا میفروشند وایشانهم ادرس میدهد وخوداش هم یکیرا میپوشادوادرس ان محل را دم درب میزنذ ایشان فرمودند اگر رقابت نکنیم فرهنگ ما درهوا است جلوی نل اینده رانمیشود گرفت ولی پیراهن ما دوست تومان تمام میشود- مابایدانرا بسیارارزانتر کنیم-ادامهدارد