بسم الله الرحمن الرحیم-نظرات شخصی است-فراز هایی از دعای عرفه امام حسین علیه السلام- وهابیت باید این دعارا بدقت بخواند وپی به مزخرفات خود ببرد وتوبه نصوح وتاریخی کند – حضرت اش صلواته الله علیه واله والسلمفرمودند- خدایامن در فقر مشخصی هستم- باوجود انکه دارای توانگری هم هستم کل مخلوقات الهی دارای چنین خصوصیاتی هستند- دارای نسبتی از غنا وفقر را داراهستند-که درجات انها فرق دارد-وسپس امام صلواته الله علیه واله والسلم-میفرماید-که امروز تهیستم- مسلم است درجائی که نادانی دارم نادان هستم-خدایا –بتحقیق درتدبیرهای متنوع وسرعت تحول –شما-وپیچیدگی درتقدیراتشما جلو گیری میکند از بندگان عارف به شما که به عطایت دل ارام ومطمن دارد-امام علیه السلام قبلا فقر ونادنی را مطرح کرد ودرمقابل تقدیراتی که پیچیده است وعلم به انهاندارد-مانع از اطمنیان همیشگی به داشتن این عطاهابرای همیشه میشود—حالت خوف را امام-علیه السلام مطرح میکند-که عارف باید داشته باشد- ودر بلای شما مایوس ونا امید میشود—خدایا از من همان سر زند- که شایسته- پستی –من است از شما انتظاررودانچه شایسته بزرگ.اری شما است-علت تنوع تقدیرات را امام صلواته الله علیه واله والسلم- درتقدیرات متنوع بخاطر ظهور وبروز پستی ها بلا ومصبیت را رابه همراه می اورد-که بعلت فقر معنوی ونادانی رخ میدهد—خدایا تو خودر ابه لطف ومهر به من توصیف فرمودی – باتوبه کردن –ومتوصل به صفات رحمانی الهی شدن راه نجات است-خدایا- اگر کارها ی نیک از من سربزند به فضل تو بستگی داشت- وتورا منتی برمن است که شکرکنم- واگر کارهای بد ازمن سربزندمجازات انهم بستگی به عدالت شما دارد وشما حجت را برمن تمام کردی- پس قبلا خداوندمنان مقرارت خودرا بیان کرده است-خدایاچگونه من راوامیگذاری-به خودم-درصورتی که تمام امورمن را-بخوبی بعهده گرفتی وچگونه مورد ستم واقع شوم با اینکه شما یاورمن هستی- ای موراد شال ستم فرد خودودیگران هم میشود که خداوندمنان به اوکمک کند که ستم به خود ودیگران هم نکند-
بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است-حج مزد خدامند منان نیست- بلکه ادم شدن انسان استکه احیای قلوب میت شده ومرده است وتحصیل کمالات است- که اسلام چگونه وحدت وتفاهم ولذت های معنوی را بوجود میاورد وبه قدرت وشکوه بی نظیر میرسد که دراوج قدرت- دراوج انسانیت وفروتنی است شیاطین منکوب وبه اسارت میاورد- که تفکر کنند وراه حل واقعی بدست اورند واز بحرانها وعقده ها وجاه طلبی شیطانی دست بردارند که باه بحران روحی یهود نامیده ام- ببینیم انهائی که هرچه از انسانیت واسلام دور میشوند ادعا میکنند که به اسلام نزدیکتر شده اند واستنباط ها درست است-درحالیکه حقایقی اسلام را میذپرنند که انهارا به راه نجات میبردولی برای رسیدن به مطاع دنیائی درعمل انهارا رها کرده است وبه سمت شپور شیطانی حرکت میکنند – که ابن تیمیه سر دسته اینها است- ایشان درکتاب –علم حدیث میفرماید-پیامبر اکرم صلواته الله علیه واله والسلم-جز از وحی سخنی نمیگوید-وجزچیزهائی را که حق ثابت است- وادمی رااز گمراهی نجات میدهد-تقریر- یعنی نوشتن ویادستوربه نوشتن نمیدهد- وباز میفرماید-حدیث انچه را درقران به اجمال مطرح شده-یغنی مختر ومفید گفته شده است روشن میسازد واطلاعات ان را مقید میکند قید یعنی محدودکردن مانند دستنبندی که پلیس به فرد خاطی میزند مثلا میگویند شما درمخالفت با کسی که خاطی است شرکت کنید میگوید من قیدی دارم یعنی بعلتی نمیتوانم شرکت کنم قید برعکس دستورکلی است درقران برای روزه بعنوان مثال گفته است همه باید به سن شرعی رسیدند روزه بگیرندولی قید میزند برای مسافرین وکسانی مریض هستند وغیره قید میزند-کهروزهنگیرنند چون قران درحقیقت دین احکام نیست وگرنه مثنوی وهفتادمن کاغذمیشد-اساس اصول دین که اگر کسی انراپذیرفت- درک وپذیراش احکام ساده است-انانکه از پرتو درخشان احادیث- هدایت بجویند- در دگرگونی هایروزگار ارز راستی وسعادت محروم نمی مانند—کسانی که به این اصل اساسی چنگ زنند- بهحیات مبارک وپاکیزه دست می ابند- مردمانی تنها کتاب را برای دینداری کافی بدانند- وبه ان بسنده کنند- وبه سنت پیامبراکرم صلواته الله علیه واله والسلم- سنت یعنی اقوال وکردار وعمل ونوشته ها ویا دستور بنوشتن داده شده است سنت میگویند- شیعه اگر درجائی پیامبر اکرم قولی را شنیدن وسکوت کردن انهم جز سنت است ولی قبلا انرا صحیح میدانستند وچون پامبراکرم صلواته الله علیه واله والسلم تقیه ندارد ولی احتیاط دارد وبینایندو فرق زیاد است تقیه ترسیدن ازگفتن حقیقت است که پامبران ندارند ولیاحتیاد دارند که بحرانی بوجود نیایدکهاصطلاحا مصلحت میگویند که بعضی مواقع دروغ صلح اور به ازراست فتنه انگیزاست—مردمانی که تنها کتاب رابرایدینداری- کافی بدانند- وبه بسنده کنند وبه سنت پیامبر اکرم صلواته الله علیه واله والسلم بیاعتنا باشند- بهره درست ازدین ندارندواشاره به خلیفه اول ودوم ودیگرخلفا است-ادامه دارد
بسم الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است-جناب ایت الله حضرت استاد علی رضا پناهیان رحمت الله علیه-کتاب چه دارند بنام تحلیلی بر نگاه امام راحل علیه السلام به هنر ورسانه-درپشگفتارمیفرمایندبه زبان من درجاده استراتژیک زندگانی هرفرد امام درکجا قرار دارد- وچه نفشی برای انها به اصطلاح ایشان- درهستی انها دارد- که اصطلاح دقیقی است- کلکه قرانی که حیات میگوید شاید بهتربود چه میزان درحیات فرد نقش دارد وچه میزان فطرت فرد را احیا وارتقا میدهد-قران مجید- درکتاب- حضرت مهدی علیه السلام درحدیث ثقلین- این کلمه ثقلین حضرت رسول اکرم صلواته الله علیه واله والسلم وقران بدرستی بکار رفته است –ثقلین دومعنا میدهد- یکی وزن بیشتر- که این معنا متعلق به تمدن های گذشته است هرچه وزن اش بیشترباشد ارزش بیشتر است کمیت بیشترباشدلذا درحدیث اسصت حورالعین قدانچندین کلیمتر است وفرد مومن هم قدا ش ا همان اندازه است- ولی امروز نفیس بودن مهم است موبایل مداوم وزنش کم میشود ولی باارزش تر میشود امروز ه- باید نفبس بودن ترجمه کرد کیفیت مطرح است- قران قانون اساسی است- یعنی تمام کلی که نیاز انسان برای تکامل که این تکمال تدریجی وسیستمی رشد میکند وبهترین مثال اش که قران اورده رشد درختی است بطوریکه نیازمند کفر نیست و.کافر نیازمند او است- وقوانین ونشانه های حق تا باطل تاقیامت را مشخص وروشن وشفاف کرده است وطرز برخورد با انها تبین کرده است بیشتر این تبین توسط حدیث انجام میشود- رهبر اقدام اش مشخص کردن مصداق های حق وباطل است براساس قانون ا ساسی اسلام که قران وحدیث است- وچگونه با انها برخورد شود- چه شخصی وچه فامیلی وجمعی وجهانی- وفرد در صراط المستقیمبتواند اول این صراط را تشخیص دهد وبدرستی دران به سمت توحید حرکت کند- و دراین صراط تنها عامل اول عقل است که متصل به موتور وحی میشود-ایه 24 سوره نور –میفرماید—اگر ازپیامبر اطاعت کند- هدایت میشوید وراه درست را می یابید- ودلیل انرا قران درسوره 3-4 نجم- که پیامبر اکرم صلواته الله علیه واله والسلم- از روی هوا وبر اساس هوای نفس وپرایش های ونادرست وغیر الهی ذسخن نمیگوید گفتار او همانم چیزی است که به او وحی شده است-هوای نفس حتی سرانجام بربعضی عقلای چهان حاکم میشود- که قران انرا –فتنه مینامد- واین فتنه سرانجام به زورمداری وجنگ کشیده میشود وبه تاریکی غلیظی منجر میگردد که عذاب هم به همرا ه میاورد-اصحاب از پیامبر اکرم صلواته الله وعلیه واله والسلم سئوال کردند ما که تمدن قابل ملاحظهدرمقابل ایران وخیره= عراق –و- شام نداریم وجمعیتی نداریم چگونه است مابرانها مسلط میشویم وانها از ما تبعیت میکنند- پیامبر اکرم صلواته اللهعلیه واله والسلم به تعبیرمن از بدو تولد من خداوندانهارا رها کرده است – وشیطان را اجازه داده است برانها مسلط شود وشیطان انهارا مانند عربستان به او بدبختی کشانده است لذا دین اسلام بسیار درخشان میشود- بنا برحذیثی اخرالزمان هم همین نحو خواهد شد- گفتند اگر ما گمراهی شویم انها هم گمراه میشویم فرمودند ومدتی خواهند شد ولی عقولی وهوشی زیاد پیدا میکند وبخصوص اهلبیت من علیم السلام اجمعین ومقداری از طرف داران ایشان از اعراب که خداوندهوشی عظیم تر ازیهود به انهامیدهد اجمله قبلیه اسدی یا بنی اسد- که تردید از من است که تصور میکند اسد درست تر است که تاقیمت تمام افرادان به بهشت میرونند وسادات که هوشی بیشتراز انهادارند مردم عرب وعجم را روشن میکنند که دربین عجم ایرانیان هستند که علم درثریا میبیند وپیدا میکنند- این قبلیه اسد همرا ه علی علیه السلام بودند وسرانجام به کوفه رفتند- من که به عتباتمشرف شدم دربقعه نور علی علیه السلام درنماز جمعه از بغل دستی که مهندس کامیپوتر همین سئوال کردم که قبیله اسد شاخص است= فرمودندبله هوشی عجیب دارند ومن هم همشاگردی از قبیله اسد دشتم وهم استاد بسیار باهوش هستند ومن پرسیدم اهل مطالعه وتحقیقات وکتاب نوشتن هم هستند ایشان فرمود سنت عراق شفاهی است الکترونیک خواند بود ومقداری درتعمیر موبایل کار کرده بود به عراق باز میگردد- اصطلاحات به عربی ترجمه میکندکه پس ازتحقیق خیلی شگفت زده میشوند که بهتر اصطلاحات المانی است وشفاهی تدریس کرده است امروزه تحقیق کردند گه پانزده درصد روش تعمیر غلط شده است-من گفتم کا این کار دانشگاه ویا مراکز تحقیقتی باشد ومکتوب شود ایشان فرمودندهیچ استادیتقبل نمیکند وبودجه ای هم نمیدهند-ادامهدارد
بسم الله الرحمن الرحیم-دغدغه ها-نظریات شخصی است-از انگلستان که به شیراز امدم با استادزبان خودم درمدرسه شاپور سابق-که قبلاز ایشان استادکاشف بودند خاندان کاشف از نوابغ شیراز هستند وعجیب است خاندان بزگ کاشف همه زبان دان انگلیسی هستندوبه تاریخ ایران شیراز سخت علا قهمند وهر تخصصی داشتند- جزو بهترین گایدهای توریستی بودند –هدایت کننده – جناب استادمن در اژانس توریستی که توسط افراد-ده ایشان کمک کرده بودند ساخته شده بود- ایشان از سال اول دبیرستان با کمک اهالی ده به شیرا ز امد با کارکردن مانندنفت منزل افرادبردن – واکسی- وغیره هم درس خواند وهم مدرک لیسانس زبان از دانشگاه شیراز گرفت وجانی به افراد دانش اموز ده خوددرشیراز درس میداد—یک فرد خود ساخته- شیراز قبلا هتل مرغوبی نداشت اما مسافرخانه داشت که بسیاری انها واقعا- باافرادکارگشته وبامهارت ونظافت زیاد ومهربانی حتی از افرادسرطانی که برای معالجه به شیراز میامدند پول میگرفت حتی کمک میکرئد ولی امریکائی وتوریست های خارجی میگفتند بلعضی امریکائی ها دراین مسافرخانه هاتب خال زدند باهواپیما به شیراز میامدند وشب به تهران باز میگشتند ودرتهران برای چند هتل بین اللملی چون وجود داشتمی امدند- کویت وعراق و.سوریه وترکیه وپاکستان چندین بر ابرما توریست داشت که ازهمهبیشتر ترکیه بود وکویت- غربیان درمنطقه خاورمیانه چهار کشور انتخاب میکردند که بصورت دست جمعی بیایند- اول کویت بود سپست یاعراق وال بود وبعد سوریهویا سوریه اول بود وبعدعراق وسپس یا ترکیه ویا پاکستان تنها سه اژآنس توریستی بیشتردرشیراز نبود و.تمام سعی انها این بود کهدولت یا هتل بسازد ویا کمک کند تا بخش خصوصی هتل بسازد وبرای فریب مردم سازمان جهانگردی درست کردند ومداوم تبلیغات کردند .کاری نکردند ولی در روزنامه مطرح میشد ترکیهوکویت وکشورهای منطقه
پول زیادی از جهانگردی دارند- تاا نکه یک فرد ثروتمند وخیرذ برای حفظ ابروی شیراز یکهتل مدرن با فضاسازی غربی – ایرانی هتلی بنام هتل سعدی در خیابان زیرقران ساخت- غربیان به تهران که میامدندبه این هتل زنگ میزدند چناچه جا داشت درشیراز مدتی میماندند- بعداز بحث فراوان قراربران شدکه دولت صدمیلیون تومان-پول برای هتل سازی بدهد- ودرنتجه پارک هتل ساخته شد- ولی استقبال کم بود- ایشان یک رستوران درکنار استخر داشت که همراه باموزیک بود هربیست روز از استادان دانشگاه دعوت میکرد که مجانی –غذا بخورند وعکس میگرفت ودریک بروشور در جعبه اگهی بیرون هتل میزد ودر روزنامه تبلیغات میکردوبعدشاعران وبعدهنرمندان بعدورزشکاران- مداوم این کار میکرد ما ایرانیان درتقلید دست میمون را از پشت بستیم هروقت به این پارک هتل میرفتی که بیشرتوریست المانی بود ایرانی هم هجوم میاوردند- درامریکا بسیاری ازادواج ها درهتل انجام میشود که مهمان هاز ازخارج می ایند درهتل جا میدهند وبعضی هم شب زفاف درهتل است کم کماین موضوع درهتل سعدی باب- شد وشب ز فاف درمنزلب میرفتند-قرار شد هتل بزرگ شیراز ساخته شود- سی اطاق- سروصدا اژانس هادرامد—یک از رهبران اژانس توریستی بزرگ شیراز به غرب سفر کرد وسازمان های توریستی انجا صحبت کردکه هرچقدرتوریستی غربی به ایرا ن بیاید ماهم توریست ایرانی به انجا میفرستیم که کم کم توریستهای خارجی زیاد شدند ولی سه اطاق پاسخگونبود- استادمن به انگلستان وکانادا-امریکا ی لاتین وچند کشور رفت وهمین معامله انجام داد وشرط این بودتوریست غربی اول به کویت بیایند وسپس از عراق ویاسوریه یکی را انتخاب کنند وبه ایران بیایند وبهترکیه ویا پاکستان برونند- ایشان باکویت صحبت کردانهامخالف کردند وگفتندما کشورعربی را برایران ترجیح میدهم ایشان فرمودند اینها گروه جدید هستند ربطی به گروه قبلی ندارند وانهاهم موافقت کردند سرانجام بعلت چشنهای دوهزار پانصدمین سال این هتل بزرگ شیراز قرارشد اطاق های بیشتری داشته باشد وبتدریج طبقه بران اضافه شود چون نر گوره توریستی شما چهل وپنج نفربود وبعداز پاین چشن ها این هتل را هواپیمائی خرید وبنام هتل هما مشهور شد وادعا کرد نصف اطاقها خوداش مدیرت میکند وتعداد اژانس ها که به ده تارسیدبوددوبار سقوط کردند-وارد گروه توریستی امام رضا علیه السلام وعتبات شدند- یک روز این ساتد من فرمودند تمام بودجه جهانگردی به کلبین مسئولین رده بالا تقسیم میشود ان زمان هرکس بلیط هواپیما میخرید نیم درص سهم جهانگردی وحتی اتوبوسها وغیره-من باور نمیکردم گفتم چنین چیزی امکان پذیر نیست دره درصد وبیست درصد امکان دارد ولی صد درصد امکان ندارد- روز ی اشان امدند از بیرون وفرمودند یک لقمه بزرگ بر ای شما گرفتم- فردا به اداره جهان گردی بروید- من فردا به اداره جهانگردی رفتم- که دراطرافستادبود جای بسیارمناسب شهر ساختان مان طویلی با سنگ سفید خوشرنگی نما داشت ویک راهر دربیرون که به یک حیاط خلوت زیبائی ختم میشد ومن وارد راهرو شدم تاریکی عجیبیدراین راهرو طویل در وسط ان یک لامپ شصت بودشیراز خاک اش اب میکشد وهنوز درمالن درست حسابی ندارد وهرچقدر زیربنا کارشوداگر همسایه ها کاردرست حسابی نکنند فایده ای ندارد ودیوارهای قولپ قولپ بیرون میزند دراوائل این ساختمان برای همین منظور تا یمتر ونیم رنگ روغن زده بودند دراثررطوبت که بوی نم می امد بصورت کوبیسم درامدبود رنگ ها درهم پخش شده بودند- هیچگونه اطاق ها پلاک نداشت- درب اول را باز کردم- اطاق تاریک بود لامپ روشن نبود—درپنجره کوچه در نزدیکی سقف بود ومن متوجه شدم اینجا قبلا زندان بوده است در پشت یک میز وصندلی عهدبوق-که روی میز هیچ جیزی نبود دختران رنگیسن پوست وبسیار مستضعف ولی رنگ-و- بو ئی داشتند ولباس تنگ چسبان پوشیده بودند وباحالت خاصی به من نگاه کردند- گوشی من افتاد—اطاق دوم هم به همین ترتیب – اطاق سوم باز دوختربودند- یک رنگین پوست ومانند قبلی ها که یک ماشین تایپ فارسی د اشت- ویک دختر شمالی بسیار زیبا رو ایستادبلابس بسیار شیک بر تن اس بود که درایران پارچه اش نبود نوار سفید وابی وبسیار چاق به نظر میرسد درحالیکه پاهای نحیف داشت ویک نمی قره ای داد وباکی خشم به من نگاه کرد ومن درب را بستمناگهان دربی باز شد یک فرد قدبلند زیباروی شمالی بالباس برند وسر برند زده خندان ومانند یک ژنرال جلوامد سری تکان داد وبا خنده که درتمام طول بحث همراه داشت به سمت اطاق خود رفت-ادامه دارد
v
بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است-نسل امروز دغدغه های کشنده- در دوران منحوس پهلوی را درک نمیکند- در طول تاریخ ضرب المثل از یک فرد شروع میشود تا یک مسئله یا مهم ویا پیچیده را اسان ورواج دهند- ولبخندی ویا نیش گزنده ای بوجود اورند-در دبیرستان شاپور سابق شیراز یک همشاگردی داشتم که بسیار ضرب المثل بلد بود واظهار میداشت همه انها را از پدرش یاد گرفته است ودرخواست روزی با پدر ایشان من اشنا شوم- پدر ایشان قبلا شغلی داشته است که از داربست استفاده میشده است واز داربست سقوط میکند- واز کمر به پایئن بسیار ضعیف میشود- بدنبال شغل خراطی میرود- چوب قیلان وپایه مبل وصندلی درست میکرد که درشیراز نمونه نداشت وحتی خارجی ها از ایشان خرید میکردند ودر سره احمدی مغازه ایشان بود ومن به اتفاق پسرش به ان مغازه رفتیم یک شاگرد خراطی های ارزان قیمتمیکرد ولی بخشی خاصاش هنمز یادنگرفته بودبه استاد میداد وایشان یک سرزنش به ایشان میکرد—در ضمن صحبت- یک ماشین گران قیمت ایستاد- فردی با ابساگران وکلاه شیک خارجی یعنی سینمائی وارئ شد پرسید شما فلان کس هستید فرمودند بله خود من هستم ایشانمن تا این حدود امدم واز مردم سئوال کردم ادرس غلط دادندوچند روز درحال جستجو بودم ایشان یک ظرب المثل بیان کردندبه من فرمودند طبق گفته قبلی ضرب المثل یکعلت اش هیمن است که ساخته میشود- جناب قهوهایث شد لبخنذی زد ولی ظرقیت بالا داشتولی متاسفانه خانم که بیان خواهم کرد اغلب این ظرفیت راندارند ومن از مادرم یادگرفته بودم که درچنین شرایطی چون بز اخوش نگاه کنم که ایشان بعدا به من یاد دادکهدرباره خانم ها سرت را پایئن بی انداز وسپس باحالت تعجب به من نگاه کن- ان اقا گفتن چوب قیلان میخواهم مقداری درست کرده وبعضی انها رنگ امیز ی میکرد فرمودند دانه- ای یک تومان ایشان فرمودند شما چوب قیلان مجلسی درست میکنید ایشان فرمودندبله تا چوب اش چه باشد یک صدتومان- ایشان مات شدفرمودند ان روز ی چنید میلمتر ساخته میشود چشم وریه من را نابود کرده است ا بعدان چوب درمایع های مختلفی قرار داده میشود که بخورد ان میرود وترک نمی خورد وسپس رنگ امیزی میشود که پا ک نمیشود ایشان مدتی درفکر فرو رفت وفرمودند یکی برای من درست کن ورفت ایشان به محض انکه در شب سرفه کنم دیگر تامدتها این سرفه دارموجندین جوشنده میخورم وقرص میخورم وبر ای انکه خانواده نارحت نشود به دم درمیروم وروی یک صندلی لم میدهم وهمه فکر میکنند که من یاسل گرفتم ویا معتاد هستم وپول می اندازند ومن انهارامجبور میکنمکه پول خودت رابردارند ومدتها ریه من میسوزد-ادامه دارد
بسم الله الرحن الرحیم-نظریات شخصی است با الهام از بیانات حجت اسلام- جناب اقای توحید رحمت الله علیه-چالشی درباره-عید یوم الغدیر-چه درکتب شیعه وچه درکتب برادران اهل سنت- درمقام حضرت علی علیه السلام از منظر رسول اکرم صلواته الله علیه واله والسلم بخصوص درنوع تعریف-حدکمال است که بیان میفرمایند من وعلی سلام الله علیهما یک جان دردوکالبد ویا یک کالبد ودوجان هستیم وعجیب است بیان میکند ان سرور کائنات سب علی علیه السلام=دشنام دادن- سب من است وسب من- سب خداوند منان است هرگاه قبل از عید الغدیر وبعداز ان اصحاب از علی علیه السلام به نزد رسول اکرم صلواته الله علیهواله والسلم شکایت برده میشد ایشان- خشمگین میشدند میفرمودند دیگردرنزدمن از علی علیه اسلام شکایت نکنید پس یک حکم مطلق است- قبلاز عید وبعداز عید نداردویک باردلیل اوردند- عقا حضرت علی علیه السلامنزدیک است عقل الهی را لمس هم مقام علم رابیان کردند وهم عصمت رابیان کردند درحالیکه ظاهر تنها صحابه ای که از ایشان خطائی سرنزد بغیر از اهلبیت مکرم ایشان صلواته الله علیهواله والسلم- جناب حضرت سلمان فارسی است مابقیه از حضرت ابوذر صلواته الله علیه به پائین درجاهائی خطا داشتند که حضرت علی علیه السلام درسئوالی که نسبت شما با حضرت سلمان فارسی درچه حد است فرمودند هفتصد فرسنگ که هر فرسنگ از اقطاراسمانها بیشتر است- انبیا اعهظام صلواته الله علیهم اجمعین درجات علمی انان مشخص است مثلاحضرت عیسی علیه السلام در اسمان چهارم هستند با فرشتپان اسمان چهارم همراه ومحشور هستند حضرت ابراهیم السلامدر اسمان ششم هستند پیامبر اکرم صلواته الله علیه واله والسلم دراسمان هفتم- ایشان دکترا یش- در اسمان هفتم است وفوق دکترایش مافوق اسمان هفتم است که انجا فرشته ای دیگرنیست علی علیه السلا م هم این چنین است- استغفار چهارده معصوم علیهم اسلام اجمعین بعلت ناقص بودن درشکرالهی است که هیچ کس نمیتواندشکرالهی درحدکمال کند ووحد کمال-انرا خداوندمنان اندازه گرفته است- اما اجماع- پیامبر اکرمصلواته الله علیه واله والسلم فرمودندعلی جان شمادر اسمان مشهورتر ومحبوب ترباشکوه وجلال بیشتر ومطیع شما هستندپس اجامع هم جمع فرشتگان مومنین از افراد زمینی بیشتر است- اگر معیارالهی نباشد- وهرکس برای خود معیار داشته باشددلیلی ندارد خداوندمنان انرابپذیرد وسرانجام معیارها باهم برخورد پیدا میکنند وبه کشمشک وجنگ هفتاددوملت تبدیل میگردد- وایجاد سردرگمی میکند قران میفرماید احکام بعهده خداوندمنان است وبیان وتفسیر قران باز بعهده خداوند منان است ودیانم مورد میباسیت اسوه الهی مشخص شود- پس دلیلی برا سب کردن ودشمنی با حضرت علی علیه السلام معنا نمیدهد وباطل است در روز غدیر ایه امد که بیان کرد امروز کفار ومشرکین مایوس شدند واز انها نترسید یعنی قدرت شما به مراتب عظیم تراز انها وبنا چارهم به ظاهر مسلمان میشوند ونمی توانند با شما سرجنگ داشته باشند وفرمود از من بترسید که حکم منرا اجرا نگنید ودرانزمان من باشما سرجنگ خواهم داشت کفار فهمیده بودند چناچه بعداز رحلت پیامبر اکرم صلواته الله علیه واله والسلام- اگر علی علیه السلام جانشین شد- همان کاری را میکند پیامبر اکرم صلواته علیه واله والسلم میکند ولی اگر دیگری بود انها با کفار ومشرکین به ظاهر مسلمان شده به توافق میرسند بخصوصد درمسائل مادی وتقسیم قدرت ودست اقایان برا تحمیق جامعه باز خواهد شد وقدرتاز دست رفته به جوب باز خواهد گشت
بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است- اقایان برا دران گکرد انقلابی نمای کردستان عراق- ان ژست های تقلید از شرق وغرب که اندیشه انها دود شد وبه هوا رفت وسرانجام شکست های سخت نظامی خوردند ژشت های ابکی صیهنویستی که انشا الله بزودی پرونده انها هم مختومه میشود-سعی نکنید که از خود رستم بسازید- به صفحه اخر یک کتاب درباره فلسفه غرب- که نتچه گیری مهمی است-نقل کتاب-انچه درچندین فصل پایانی کتاب کوشیدم- بگویم- -این نیست که درفلسفه و فرهنگ غرب بحران ندارد؟؟-درحاییکه قران برعکس میگوید که درقران بحرانی نیست—ادامه –بلکه- این است –که سرشت این بحران را نباید نادرست – تفسیر کرد- بی شک- باید با این واقعیت روبربه شویم که فیلسوفان درتاریخ زندگانی میکند – وفقط از جایی که هستند میتوانند دیدگاه های خودرا مطرح کنند- ولی اسلام تاریخ را درخود هضم وجهت میدهد- تنها کسی درغرب توانست حقیقت را درک کند- جناب اقای گوته است- چی درک کرده است که تاریخ غرب از سکوت بره وار که فرانسویان بر المان مسلط شدند وسپس المان ها به تنگ امدند ونهضت هیچان وسعی را مطرح کرد که اقدام کننا هرچه بادا باد- وایشان فهمید این سنت ادامه پیدا میکند وبه جنایات سنگین منتهی میشود جناب اسلام وحضرت حافظ رحمت الله راه همیشگی رسیدن به حقیقت وتعادل وارامش را کشف کرده است- ادامه میدهد—همچنین – باید بپذریم- که رابطه ای بین انچه درجهان میگویئم وجهانی را که درباره اش سخن میگویئم نمی تواند تاحد تناظر یک به یکصرف فروکاست کند یعنی همه مطاب ما واقعی نیستند- قران همین را مگوید که شماخیلی جاها ظن وگمان دارید وحقیقت را درک نمیکنید- یعنی نمیشود اصول های فرضی ما یک به یک درست درهستی دربیاید- ادامه میدهد ونیز- به همین دلیل عقلانیت را نمیتوان تاحد صرف منطق صوری کاهش داد مطق صوری غرب زیاد اشکال دارد ومنطق صور مسلمانان که علوم عقلانی اسلامی بر پایه ان است نسبت به وحی مانند سوزنی دراب با اقیانوس است ومسلم است عقل حوزه بسیارتنگی نسبت به وحی دارد وعظمت اش دراین است که وحی را کشف وتائد میکند مابقیه ماجرا پیش کشتان باشد