بسم الله الرحمن الرحیم-بخش دوم- جلال ال قلم- بحث جالبی ایشان در باره غرب زدگی و روشنفکری دارد-ولی به نظر حقیر ریشه یابی دقیقی نکرده است البته من موفق به خواندن همه کتب ایشان نیستم- ونظرایت نهائی ایشان دراین موردنمیدانم وقضاوت من براثر تجربیات من است- ایشان بدرستی میفرماید ما از زمان صفویه دچار بحران شنیدیم ولی عامل انرا که اهل شهادت نبودیم من درست نمیدانم- مابشدت ترسیده بودیم وراه چاره را نمیدانستیم- تحقیقات غرب این مطلب رابخوبی روشن میکند ما از تیمور بشدت ترس داشتیم تیمور از هفت راه شاهراه عبور میکرد یک قلمروی عظیمی همه ارتشی شده بودند وزندگانی شان بستگی به جنگ داشت وما مجبور بودیم درشهرهائی که تیمور عبور میکرد ازانه خارج شویم وبدشت وکوه بزنیم وتمام اب های شهر ها الوده به وبا بکنیم وفقط در شهرهائی که دفاع مستحکم داشتندباقی بمانیم وچون جامعه ما کوچ نشنینی رابلد نبود تلفات سنگنی دادیم تا عدهای که درغارها بودند راه سازندگی رایاد گرفتند وبرای فراموش کردن سختی ها به مشروب وموادمخدره روی اوردند وباطرب واواز روحیه خودرا شادنگاهدارند وفقط امام حسین علیه السلام که نیروی رزمی را سر زنده نگه میداشت وتوسل به ایشان زنده بود این ضعف مداوم زیاد شدند تا توانستند به طریقی اب های چاه های شهرئی که به وبا ادوه پاکسازی کنند مدتی دعا میخواند واب رامیخوردند وسپس به شاهکار رسیدند وان این بود که قیرفراوانی راذوب میکردندودرچاه میریختند وسپس رطل ها بزرگ پنبه را اتش میزدند ودرچاه میانداختند وسپس اب چاه رابالا میکشیدند وانرابه موش وگربه وگوسفند میخوراند اگر انها میمیردند ادامه میدادند وچناچه زنده میمانند میخوردند ومداوانرا ازمایش میکردند تا انکه به پاکی اب ایمان میاوردند واین امر باعث باز گشت افراد میشد ولذا مذهب رشدی درجامعه نداشت وجامعه هرهری مذهب بود وخوانین بشدت مردم را چپاول میکردند وقدرتی درمقابل انها نبود وچنگ بین خوانین ومرزداران با خارج شدیدبود وخرافات حاکم شده بود وتنها شانس ایران این بود که همسایگان ضعیفتر از ایران بودند وتمدن ایران رانداشتند وشرق وغرب زمانی درایران جای پا پیدا کردند که قدرت صنعتی وپزشگی واقتصادی قابل ملاحظه داشتند واز لحاظ علمی درجاتی را طی کرده بودند وصاحب نام دردنیا بودند ومردم راتحت تاثیر قرار میدادند وبیشتر افراد به خاطرمسائل علوم تجربی به غرب رفته بودند- غربی تازه خودرا از زیر بار مذهب بیرون کشیده بود وفقط مذهب را انطورکه درغرب رایج است موردتوجه قرارداده بود وراه شناخت مذهب راستین را پیدا نکره بود وهنوز هم پیدا نکرده است- یک استاد انگلیسی در راهروی دانشگاه لندن من رادید بعدها فهمیدم که دانشگاه لندن توجه به بعضی شناخت از شیعه را روی اورده است - وفرمودند راه شناخت مذهب ویا هرایدلوژی بستگی طرفداران ونظریه طرفداران دارد واین امر دال بردرست بودن نیست ولی از لحاظ سیاسی بایدمورد توجه واقعه شود وشاه همین طور است- وباز بعد من فهمیدم خیلی ایرانی به انگلستان امدند وبه وزرات خارجه انگلستان رفتند وبه بخش ایران مراجعه کردند وگفته بود یاشاه باید رفتاراش رااصلاح کند ویاتعویض شود وانها گفته بودند اصلاح بایدشود ولی تعویض فعلا صلاح نیست ویکنفر به من گفت من استدلال انهاراقبول ندارم وباید مردم را بسیج کرد تا انها دست به تعویض بزنند-ادامه دارد