بسم الله الرحمن الرحیم- -نقل از رو زنامه اسپکتا تور – اسلوکیا- اسلوا کیا خوداش را در- اکسپو-2017- نشان داددر استانه قزاقستانکه 155 کگشور شرکت کرده بودند- عنوان این – اکسپو-(نمایشگاه بزرگ) انرژِی سبز است- اسلوکیا خودرا مطرح میکند- بعنوان – یک کشوری با طرح های خوببرای انرژِ برای اینده-( دراین کشور یک بودجه برای طرح های خوب است که دراین طرح ها همکاری میکند) .طرحای انرژی از طرح های استراتژِک است. درغرفه اسلوکیا هدف –نشان دادن- اسلوکیا بعنوان یک کشور پیشرفته است با پتانسیل-با -ابداع- بسیاربالا- ومهارت بسیار بالا وبا کیفیت بالا- نیروی کارگری- وقدرت بالای علمی- ما گرایش بالاتر از حد استاندارد را انتخاب کردیم- که نشان دهیم که اوج موضو عات انرژی را این مطلب را ارشیتکت – اقای جوزف داناک به خبرگزاری سیتا گفته اند که باشرکت –کا ونت- همکاری دارند-ودر اکسپو- اینده در میلان- ما در میدانهای اختراع- علم – فرهنگ- ورزش- وجهانگردی شرکت خواهیم کرد-محصولات- اکو-کپسول- که انرژی خودرا خود تامین میکنند که درخانه های کوچک- هوشمند ساخت- که نماینگر وسایل با دوام هوشمند خانگی است که با نیروی خورشیدی وباد انرژی انها تامین میشود در نمایشگاه اینده به نمایش گذاشته میشود- ما تصمیم گرفته ایم درا ن- اکسپو-2017- چگونه خانه های اکو کپسول- مجهز وبه وسایل هوشمند فراهم میشوند- وما بعضی محصولات را که هروزه استفاده میکتم- ساخت بهترین طراحان وارشیتک ها وتولید کنند گان هستند
بسم الله الرحمن الرحیم-با درخواست رحمت الهی بر نسلی حسینی که قدرت روحیه انقلابی یک رزمنده جان برکف رابه جانیان نشان دادند- این تاکتیک اگر به سرهنگ گلشنی رحمت الله علیه نشان میدادند- از ارتش اخراج میکرد- جنگ اول محاسابات دقیق میخواهد- این تاکتیک که داعش عمل کرد اسرائیل نمیتوانست که عمل کنند- یک خودبزرگ بینی درارتش ایجا د شده است-جز یک نشانه احمقانه چیزی دیگری نیست عراقدر دریکنیرد برای شرهانی گول خورد فکرکرد که حمله از کردستان- ساعت یازده شب- یک منافق فهمید خودا زد به اینکه اپاندیس دارد ودکتر جبهه گول خورد ایشان بعه بیمارستان اندیمشک به تهران زنگ زد وتهران به عراق زنگ زد- عراق چون امادگی نداشتفرمانده دستور داد هرچه مین دارید روی زمین بریزید و.عقب نشینی کنید-بچه ها حمله کردند رسیدند به مین- همان جا سریع باید عقب نشنینی میکردند- ماندند عراق درخطوطی به عقب یک درمیان میدن داشتحملات سنگین را شروع کرد بچه به عقب بازگشتند ومداوم روی مین میرفتند دو لشگرنابودشد اینجا است میگویند گروه شناسائی درهمه مراحل بیادجلوبرود وشناسائی کند وشناخت جامع الطراف میخواهد به نظر من افراد درخواب بودنداگر شما سه مرحله خان درست میکردیبد که هرمرحله گودال یک مترونیم داشته باشد ودر روی ان میدداشته باشد وسیم خارداشته باشد وهمه تانکه در سنگر بانند ورادار کنترول حرکات رابخوبی نشان دهد هرگز چنین اتفاقی نمی افتاد اگر اسرائیل چنین میکند ابزار ومحاسباتاش راهم دارد- در زمان اضطراری گلوله ها یبه سمت دور نزدیک خطاخر دشنمن زده میشد- تانک درچنگ هزاریک نکت هرا باید لحاظ کنید- مناطقی که من اسم انرا خلا اتش میگویم بافاصله سیصد متر ازهم که محل دفاعی ذعالی است باید روی دشمن اتش بریزد تا اتش به شیدمیتری رسید به منطقه خلا اتش دیگری برود- انشاالله این امر دیگرتکرار نشود
بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است- بخش سوم نظریه کانت-جناب اقای کانت- شناخت موجودرا – به دو خصیصه- مربوط میداند- اول قابل شناخت توسط عقل انسانی- دوم داشتن نظم- فرض کنید درجاده یزدبه زاهدان- شما بیابانهارا رصد کنید هیچگاه شکل شن های سیال را نمیتوانید تشخیص دهید زیرا توسط باد شکل ها متغیر میشوند از یک نظم ثابت پیروی نمیشود نظم هم توسط عقل درک میشود توسط فلسفه نه علم علم روابط بین اجزا راتعریف میکند ونسبت های ان وعملکرد انرا-نظم ثابت داراد ویاندارد به اصطلاح نظام مند ودارای سامان است ویا نیست کارعقل وفلسفه است حال خداوندمنان ناظم درحدکمال بینهایت است پس موجودان بایدنظام مند ودارای سامان دهی شده باشند-اما نظم به این راحتی بدست نمیایدنوابغ پس از مطالعات زیاد یک تصویری سیاه وسفید توصر با روشنائی وسایه بدست می اورند که مبنای تحقیقات هدفنمد میشود تا این تصویر ویا نظریه وجودنداشته باشد تحقیق معنا نمیدهد بهان اقای کانت ایده گفته استدرحقیقت ایده یعنی یک منظره از فاصله بسیار دور دیدن است مثلا ماه باچشم غیر مسلح ببینم- دلیلی ندارد که ایده حتما درست باشد-شناخت-درواقع درک مفهوم است ادراک را فهمیدند- ادراک عقلانی متافیزیکی است- حس تبدیل به مفهوم میشود فهموم هرچقدر دقیقتر ومبسوط تر باشد شناخت بهتری را بدست میدهد واین شناخت از اجزا تشکیل یافته است این اجزا درترکیب یک هسته ایجاد میکند هم اجزا بایددقیقا شناخته شوند وهم این هسته باید دقیقا شناخته شود برای اجزا وخصوصیات اجزا وهسته بایدواژه سازی کرد وبااین واژه ها ادراک رامنتقل کرد ویا واژه هاراوارد ازمایشگاه عقل کرد ودرانجا یکدرک تحلیلی ویک درک ترکیبی از انها کرفت اگر فقط درک اجزا وهسته است این درک تحلیلی است ولی اگر ایندرک مال یک موجود است درارتباط با موحود دیگری قرا میگرد درک ترکیبی است مثلا نور وماه هرکدام درک تحلیلی دارند ولی ماه نور دارد یک درک ترکیبی است حال هرموجودی میتواند سه مرحله داشته باشد- مرحله علمی ویا حسی – مرحله عقلانی وفلسفی ومرجله فراعقلانی –مرحله علمی وعقلی قابل شناخت است ومیتوان برای ان معیارهای درستی انتخاب کرد ولی مرحله فراعقلانی به قول جناب اقای کانت مایوس کننده است؟؟ نمیتوان معیاربرای ان پیدا کرد؟؟هر فرا عقلی یک بعد عقلی دارد واحتمالا یک بعد علمی دارد این دو قابل شناخت هستندبعنوان مثال روزه بگیرید صحب بدن وپاکیزهای روح پیدا میکنیداولی علمی است ودومی عقلانی است نماز بخوانید فروتن میشوید ومعنویت وتقرب به خداوندمنان پیدا میکنید واز گناهان دوری میکنیدشخص خدمت امام صادق علیه السلام رسید وگفت من مستقما از مسافرت به نزد شما امده ام ومدتی زیادتراز حد معین در سفرماندم درخواب دیم که خانم من موهای خودرا میکند- تصور میکنم که سخت عصبانی است اگرچنین است من چه کنم- امام صادق علیه السلام خندیدند- فرمودن اینطور نیست ایشن درحال نظافت وارایشهستد چون مطلعشدن که کاروان شما نزدیک است این یک امر فراعقلانی است یادرست از اب درمیاید یاغلط است وانشخص به خانه رفت ومتوجه مطلب شد-یاشخصی خدمت امام صادق علیه السلام رسید وگفت من فلان مشکل دارم اما علیه السلام فرمودند برفلان ذکر مداومت کند شخصی دیگری امد باز یک مشکل دیگر بیان کرد وباز امام علیه السلام همان ذکر را گفت تا ده نفر ان فرد منفجر شد فرمودند دهنفرامدند با مشکلات مختلف شما ههمرا باذکر من فرمودید امام علیه السلام فرمودند انمشکلات شامل کارکرداین ذکر هستند یعنی ان ذکر انها را دربر میگیرد ذکر بینهایت کار کرد دارد این یک امر متافیزیکی است- درعمل صحت ان مشخص میشود چناچه از مام معصوم علیه السلام یکامر متافیزیکی بیان شودکه درعمل درست ازاب درنیاید بادی گفت یاان روایت جعلی ااست ویافرد راوی درست متوجه نشده است- شخصی خدمت خلیفه دوم رسید که بعضی احکام شما با پیامبر اکرم صلواته الله علیه واله والسلمجور درنمیاید ومن گیچ شدهام ایشان فرمودند زمانی که پیامبر اکرم صلواته الله علیه واله والسلم زنده بودند قانون ایشان حاکم بود وحال من جانشین ایشان هستم لاجرم خداوندمنان بایدحکم منرابپذیرد؟؟ اینهم یک بحث عقلانی که ریشه درفراعقلانی دارد که باید مورد کنکاش واقع شود- من واقعا از اقای ملا زاده تعجب مکینم- که میفرمیاند- امام دوازدهم صلواته اللهعلیه واله والسلم غائب هستند ونمیتوانند امام باشند زیذا امام علیه السلام بایدحضور داشته باشند- حدیث امام زمان علیه السلام اولین شخص – شخصا پیامبر اکرم صلواته الله علیه واله والسلم است چرا ایشان این ایراد را نگرفت همه تعجب کردند حضرت فرمودند که ان عظمت صلواته الله علیه والسلم مانندخورشید پشت ابر هستند ولی نورایشان مانندخورشیدبه زمین میرسد نور دراینجا علم هدایت است اگرهمه ابن وهاب دیده اند؟؟1 عده کمی ایشان را دیده اند ولی امروز تعدا زیادیبه ایشان معتقد هستند امام زمان علیه السلام به همین نحو عده ای کم ایشان را میبینند واز طریق انان مسائل به همه میرسد ویا نشانه ای از ایشان درک میکنند- مشهور است که اقای سیدجمال اسدابادی نامه ای به حضرت عظمت ایت العظمی شیرازی رحمت الله علیه نوشت- شاگردان نامه اوردند که ایشان باز کنند بخواند حضرت اش رحمت اله علیه فرمودند این نامه از چه کسی است ؟؟ گفتنداز سیدجمال اسدابادی حضرت اش صلواته الله علیه والسلم فرمودن نامه باز نکیند ایشان یک ادم نادانی است- درهمین موقع قلمی در دست ایشان بود دست بشدت بلرزه افتادکه نمیتوانستند قلم را در دست بگیرنند فرمود فورا انرا باز کینید این امر مقدم است جواب این نامهارابدهیم وبعد وارد درس شویم جواب حاضر شد فرمودند شما بروید من مقداری دعا ونماز بخوانم ببینم حالم چطور میشود وسپس استخاره بگیرم- در حدیث استحضرت خضر علیه السلم خدمت علی علیه رسید وطلب یک حدیث کرد حضرت حدیثی رافرمودند حضرت خضر گریان شد که اینحدیث را با اب طلا بایدنوشت این مردم نادان قدر شما نمیدانند- اجازه میدهید من برای شما تبلیغ کنم !! حضرت علی علیه السلام شمامختار هستید!! خوب ایشان چگونهنتبیلغ میکند ایا میگویدمن حضرت خضر علیه السلام هستم؟؟!! شخصیت خودرا مخفی میکند!! وازان بالاتر قران میفرمیاد شیطاان بالشگریانش انسانهاراوسوسه میکند وفریب میدهد پس شیطانی دیده نمیشود نمیتواند کسیرا گمراه کند؟؟ اینها بهانه میسازند چون اساتیدانها اب درشیر کردن
بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است- بخش سوم نظریه کانت-جناب اقای کانت- شناخت موجودرا – به دو خصیصه- مربوط میداند- اول قابل شناخت توسط عقل انسانی- دوم داشتن نظم- فرض کنید درجاده یزدبه زاهدان- شما بیابانهارا رصد کنید هیچگاه شکل شن های سیال را نمیتوانید تشخیص دهید زیرا توسط باد شکل ها متغیر میشوند از یک نظم ثابت پیروی نمیشود نظم هم توسط عقل درک میشود توسط فلسفه نه علم علم روابط بین اجزا راتعریف میکند ونسبت های ان وعملکرد انرا-نظم ثابت داراد ویاندارد به اصطلاح نظام مند ودارای سامان است ویا نیست کارعقل وفلسفه است حال خداوندمنان ناظم درحدکمال بینهایت است پس موجودان بایدنظام مند ودارای سامان دهی شده باشند-اما نظم به این راحتی بدست نمیایدنوابغ پس از مطالعات زیاد یک تصویری سیاه وسفید توصر با روشنائی وسایه بدست می اورند که مبنای تحقیقات هدفنمد میشود تا این تصویر ویا نظریه وجودنداشته باشد تحقیق معنا نمیدهد بهان اقای کانت ایده گفته استدرحقیقت ایده یعنی یک منظره از فاصله بسیار دور دیدن است مثلا ماه باچشم غیر مسلح ببینم- دلیلی ندارد که ایده حتما درست باشد-شناخت-درواقع درک مفهوم است ادراک را فهمیدند- ادراک عقلانی متافیزیکی است- حس تبدیل به مفهوم میشود فهموم هرچقدر دقیقتر ومبسوط تر باشد شناخت بهتری را بدست میدهد واین شناخت از اجزا تشکیل یافته است این اجزا درترکیب یک هسته ایجاد میکند هم اجزا بایددقیقا شناخته شوند وهم این هسته باید دقیقا شناخته شود برای اجزا وخصوصیات اجزا وهسته بایدواژه سازی کرد وبااین واژه ها ادراک رامنتقل کرد ویا واژه هاراوارد ازمایشگاه عقل کرد ودرانجا یکدرک تحلیلی ویک درک ترکیبی از انها کرفت اگر فقط درک اجزا وهسته است این درک تحلیلی است ولی اگر ایندرک مال یک موجود است درارتباط با موحود دیگری قرا میگرد درک ترکیبی است مثلا نور وماه هرکدام درک تحلیلی دارند ولی ماه نور دارد یک درک ترکیبی است حال هرموجودی میتواند سه مرحله داشته باشد- مرحله علمی ویا حسی – مرحله عقلانی وفلسفی ومرجله فراعقلانی –مرحله علمی وعقلی قابل شناخت است ومیتوان برای ان معیارهای درستی انتخاب کرد ولی مرحله فراعقلانی به قول جناب اقای کانت مایوس کننده است؟؟ نمیتوان معیاربرای ان پیدا کرد؟؟هر فرا عقلی یک بعد عقلی دارد واحتمالا یک بعد علمی دارد این دو قابل شناخت هستندبعنوان مثال روزه بگیرید صحب بدن وپاکیزهای روح پیدا میکنیداولی علمی است ودومی عقلانی است نماز بخوانید فروتن میشوید ومعنویت وتقرب به خداوندمنان پیدا میکنید واز گناهان دوری میکنیدشخص خدمت امام صادق علیه السلام رسید وگفت من مستقما از مسافرت به نزد شما امده ام ومدتی زیادتراز حد معین در سفرماندم درخواب دیم که خانم من موهای خودرا میکند- تصور میکنم که سخت عصبانی است اگرچنین است من چه کنم- امام صادق علیه السلام خندیدند- فرمودن اینطور نیست ایشن درحال نظافت وارایشهستد چون مطلعشدن که کاروان شما نزدیک است این یک امر فراعقلانی است یادرست از اب درمیاید یاغلط است وانشخص به خانه رفت ومتوجه مطلب شد-یاشخصی خدمت امام صادق علیه السلام رسید وگفت من فلان مشکل دارم اما علیه السلام فرمودند برفلان ذکر مداومت کند شخصی دیگری امد باز یک مشکل دیگر بیان کرد وباز امام علیه السلام همان ذکر را گفت تا ده نفر ان فرد منفجر شد فرمودند دهنفرامدند با مشکلات مختلف شما ههمرا باذکر من فرمودید امام علیه السلام فرمودند انمشکلات شامل کارکرداین ذکر هستند یعنی ان ذکر انها را دربر میگیرد ذکر بینهایت کار کرد دارد این یک امر متافیزیکی است- درعمل صحت ان مشخص میشود چناچه از مام معصوم علیه السلام یکامر متافیزیکی بیان شودکه درعمل درست ازاب درنیاید بادی گفت یاان روایت جعلی ااست ویافرد راوی درست متوجه نشده است- شخصی خدمت خلیفه دوم رسید که بعضی احکام شما با پیامبر اکرم صلواته الله علیه واله والسلمجور درنمیاید ومن گیچ شدهام ایشان فرمودند زمانی که پیامبر اکرم صلواته الله علیه واله والسلم زنده بودند قانون ایشان حاکم بود وحال من جانشین ایشان هستم لاجرم خداوندمنان بایدحکم منرابپذیرد؟؟ اینهم یک بحث عقلانی که ریشه درفراعقلانی دارد که باید مورد کنکاش واقع شود- من واقعا از اقای ملا زاده تعجب مکینم- که میفرمیاند- امام دوازدهم صلواته اللهعلیه واله والسلم غائب هستند ونمیتوانند امام باشند زیذا امام علیه السلام بایدحضور داشته باشند- حدیث امام زمان علیه السلام اولین شخص – شخصا پیامبر اکرم صلواته الله علیه واله والسلم است چرا ایشان این ایراد را نگرفت همه تعجب کردند حضرت فرمودند که ان عظمت صلواته الله علیه والسلم مانندخورشید پشت ابر هستند ولی نورایشان مانندخورشیدبه زمین میرسد نور دراینجا علم هدایت است اگرهمه ابن وهاب دیده اند؟؟1 عده کمی ایشان را دیده اند ولی امروز تعدا زیادیبه ایشان معتقد هستند امام زمان علیه السلام به همین نحو عده ای کم ایشان را میبینند واز طریق انان مسائل به همه میرسد ویا نشانه ای از ایشان درک میکنند- مشهور است که اقای سیدجمال اسدابادی نامه ای به حضرت عظمت ایت العظمی شیرازی رحمت الله علیه نوشت- شاگردان نامه اوردند که ایشان باز کنند بخواند حضرت اش رحمت اله علیه فرمودند این نامه از چه کسی است ؟؟ گفتنداز سیدجمال اسدابادی حضرت اش صلواته الله علیه والسلم فرمودن نامه باز نکیند ایشان یک ادم نادانی است- درهمین موقع قلمی در دست ایشان بود دست بشدت بلرزه افتادکه نمیتوانستند قلم را در دست بگیرنند فرمود فورا انرا باز کینید این امر مقدم است جواب این نامهارابدهیم وبعد وارد درس شویم جواب حاضر شد فرمودند شما بروید من مقداری دعا ونماز بخوانم ببینم حالم چطور میشود وسپس استخاره بگیرم- در حدیث استحضرت خضر علیه السلم خدمت علی علیه رسید وطلب یک حدیث کرد حضرت حدیثی رافرمودند حضرت خضر گریان شد که اینحدیث را با اب طلا بایدنوشت این مردم نادان قدر شما نمیدانند- اجازه میدهید من برای شما تبلیغ کنم !! حضرت علی علیه السلام شمامختار هستید!! خوب ایشان چگونهنتبیلغ میکند ایا میگویدمن حضرت خضر علیه السلام هستم؟؟!! شخصیت خودرا مخفی میکند!! وازان بالاتر قران میفرمیاد شیطاان بالشگریانش انسانهاراوسوسه میکند وفریب میدهد پس شیطانی دیده نمیشود نمیتواند کسیرا گمراه کند؟؟ اینها بهانه میسازند چون اساتیدانها اب درشیر کردن
بسم الله الرحمن الرحیم-جناب اقای در بی بی سی- عرفان قلابی ویک علم سکولار معمولی که درابعادی کمی پیشرفت دارد تلقی میکند که ان علم روبه نزول گذاشته است-حضرت امام راحل علیه السلام فرمودند عرفان بزرگانی گفته اند که درعظمت ها شکی نیست شما به ان نرسیده اید انکار نکنید وبگویئد برای ما رخ نداده است این علوم امروزی برای چهارده قرن قبل قابل تصورنبود ومیگفتند دروغ است- ابن عربی یک بحث زیبابی دارد- ایشان ثروت پدری هزینه کرد برای نوشتن کتب های فراوان ومسافرتهای فراوان وهمه ایشان را احمق میدانستند- ایشان دستور میداد یک شمع به اندازه کنده درخت درست کنند واین شمع در کنار پنچرهای شیشه نداشت که دودا ش بیرون رود تابستان وزمستان ازبس که مریض شد بدن اش مقاوم شده بود- یک شب این شمع به اخر رسید- ابن عربی بیرون امد ورفت به دنبال شمع سازها- اتفاقا شمع سازخوداش درحال ساختن بود شمعی نه به اندازه ولی قطور ساخته بود انراخرید وروشن کرد وعبای ایش را روی ان کشید به خانه امد- وشروع به نوشتن کرد صبح درباره شمع فکرکرد که این شمع ارزش موقت دارد ویا ارزش دائمی دارد- رسید به این نتجه چون مداوم شب میشود پس ارزش دائمی دارد روز ملاک نیست در یک عید فطر شرکت کرد پشت سرایشان خانمی بادختربچه ای بود- مداوم ایشان را سرکوب میزد ونفرین میکرد صف به یک خیابان قائم بران رسیدواین دختر از مادر جدا شد- مادر مداوم فریادمیزد دختر ودختر مداوم فریاد میزدمادر-ابن عربی فریاد زد مردی ان دختر برکول بگیرد وبه ایستد مادرغش کرد وانرا به هوش اوردند ودختر به اوسپردند ودرحالیکه اشک میریخت اور نوازش میکرد- ابنعربی میگوید حال ان خانم به ارزش این دختر پی میبردلذا این سئوال از خود کرد تحقیقات درباره توحید چه اندازه باید باشد؟؟ جواب داد به اندازه ای که ارزش دارد-مردم عاد توحید رافقط برای یک دین صوری ومهم ان رفع حاجات استح درحالیکه خداوندمنان سرچشمه هدایت است تمام خرافات باتوحید ازبین میرود وتمام هدایت ها ورحمت های درظل توحیداست-ممکن است کسی موحد باشد وتنرل هم بکند این بخوداش مربوط است نه به توحیدوخداوندمنان به وسیله های اقای ابن عربی کمالاتی اموختاین داستان درست مانند عشق مجازی است- شایدبسیاری بگویند عشق روزاول صد درصد است وسپس انسان تب میکند وبعدعرق میکند وسپس تنزل شروع میشود ولی عشق حضرت رسول اکرم صلواته الله علیه واله والسلمباحضرت خدیجه سلام الله علیها وعشق حضرت علی علیه السلام باحضرت فاطمه سلام الله علیها- تبلیغات است؟؟!!
بسم الله الرحمن الرحیم-جناب اقای در بی بی سی- عرفان قلابی ویک علم سکولار معمولی که درابعادی کمی پیشرفت دارد تلقی میکند که ان علم روبه نزول گذاشته است-حضرت امام راحل علیه السلام فرمودند عرفان بزرگانی گفته اند که درعظمت ها شکی نیست شما به ان نرسیده اید انکار نکنید وبگویئد برای ما رخ نداده است این علوم امروزی برای چهارده قرن قبل قابل تصورنبود ومیگفتند دروغ است- ابن عربی یک بحث زیبابی دارد- ایشان ثروت پدری هزینه کرد برای نوشتن کتب های فراوان ومسافرتهای فراوان وهمه ایشان را احمق میدانستند- ایشان دستور میداد یک شمع به اندازه کنده درخت درست کنند واین شمع در کنار پنچرهای شیشه نداشت که دودا ش بیرون رود تابستان وزمستان ازبس که مریض شد بدن اش مقاوم شده بود- یک شب این شمع به اخر رسید- ابن عربی بیرون امد ورفت به دنبال شمع سازها- اتفاقا شمع سازخوداش درحال ساختن بود شمعی نه به اندازه ولی قطور ساخته بود انراخرید وروشن کرد وعبای ایش را روی ان کشید به خانه امد- وشروع به نوشتن کرد صبح درباره شمع فکرکرد که این شمع ارزش موقت دارد ویا ارزش دائمی دارد- رسید به این نتجه چون مداوم شب میشود پس ارزش دائمی دارد روز ملاک نیست در یک عید فطر شرکت کرد پشت سرایشان خانمی بادختربچه ای بود- مداوم ایشان را سرکوب میزد ونفرین میکرد صف به یک خیابان قائم بران رسیدواین دختر از مادر جدا شد- مادر مداوم فریادمیزد دختر ودختر مداوم فریاد میزدمادر-ابن عربی فریاد زد مردی ان دختر برکول بگیرد وبه ایستد مادرغش کرد وانرا به هوش اوردند ودختر به اوسپردند ودرحالیکه اشک میریخت اور نوازش میکرد- ابنعربی میگوید حال ان خانم به ارزش این دختر پی میبردلذا این سئوال از خود کرد تحقیقات درباره توحید چه اندازه باید باشد؟؟ جواب داد به اندازه ای که ارزش دارد-مردم عاد توحید رافقط برای یک دین صوری ومهم ان رفع حاجات استح درحالیکه خداوندمنان سرچشمه هدایت است تمام خرافات باتوحید ازبین میرود وتمام هدایت ها ورحمت های درظل توحیداست-ممکن است کسی موحد باشد وتنرل هم بکند این بخوداش مربوط است نه به توحیدوخداوندمنان به وسیله های اقای ابن عربی کمالاتی اموختاین داستان درست مانند عشق مجازی است- شایدبسیاری بگویند عشق روزاول صد درصد است وسپس انسان تب میکند وبعدعرق میکند وسپس تنزل شروع میشود ولی عشق حضرت رسول اکرم صلواته الله علیه واله والسلمباحضرت خدیجه سلام الله علیها وعشق حضرت علی علیه السلام باحضرت فاطمه سلام الله علیها- تبلیغات است؟؟!!
بسم الله الرحمن الرحیم- بخش سوم –احادیث رسول اولین واخرین حضرت حق جل وجلاله الشریف-صلواته الله علیه واله والسلم—فرمودند – دونعمت است که شکر گذاری نمیشود- نعمت امنیت ونعمت سلامتی—ان سرورکائنات صلواته الله علیه واله والسلم-فرمودند- ای علی خیری نیست(در) وطن مگریت ودل خوشی-السرور- یعنی سروره وشادی های مثبت-ان عظمت الهی صلواته علیه واله والسلم فرمودند—هرگاه بند ه پنهانی گناه کند- تنها به خود زیان میرساند- وهرگاه اشکارا گناه کند ودر جهت تغیر ان نباشد—ان گناه به همه مردم اسیب خواهد رساند – ریشه امربهمعروف ونهی از منکر وجازات ها هم به همن علت است—بازان حضرت عالم الکونین صلواته الله علیه واله والسلم فرمودند –برای کودک شیری بهتر از شیر مادر نیست- این یکحکمتی از که از شعور والا وبالا است ونشانه وجود ناظم حکیم وعلیم است- ان بزگوار الهی کهدرصدر هستند صلواته الله علیه واله والسلم- فرمودند علو دوگونه است علم دین وعلو پزشکی- منظوردوهدف بسیارمهم انسان دارد یکی دین است ودگری سلامتی که ازهرکدام علوم زیادی سرچشمه میگریدمثلا برای سلامتی هوای پاک وتغدیع مناسب محل زیست مناسب وغیره نیاز است که تمام علوم مفیده نیازمند میشود—ان جناب سرور خوبان وپاکانصلواه الله علیه واله والسلم فرمودند کسی بدون پیشینه علم طب طبابت کند ضامن است یعنی مرد باز خواست ومجازات وباید جبران نادانی خودرا بپردازد واین یک نونه است که دراتمام علوم تسری میباید وشامل میشود-پیامبر صلواته الله علیه واله والسلم –به پزشکی فرمودند—خدا طبیب است وت یاوری مهربان هستی طبیب درد کسی که ان راافریده است- یک بحث عمیق عقلانی وفلسفی است-خداوندمنان همه ابعاد را برای انسان فراهم میکند چه مادی وچه معنوی تا علم پزشکی بوجود می اید- ونقش طبیب یک عامل کمک کننده است داروها را خداوند منان ساخته است زیرا مواد انرا خداوند منان خلق کرده است ودر اخر اراده الهی لازم است که شفا یابد یا رحلت کند-ان حضرت متعالی هستی صلواته الله علیه واله والسلم فرمودند- کسی که عهد هدار یکیاز امور مسلمانان شود- وفردی را سرپرست- کاری کند- -با این که میتواند- کسی را که برای مسلمانان بهتر از او باشد (بتواند) بیابد- به خدا ورسولش خیانت کرده است-