بسم الله الرحمن الرحیم- یکی دیگر از اصطلاحات قرانی که درشناخت ان تضادمعنائی رخ میدهد- کلمه ":جهاد:" که به میزان زیادی بدفهمی درباره ان موجود است بخصوص در غرب- اصطلاحات هرعلمی در چهرچوب وزمینه وقرائن ان علم باید جستجو کرد وگرنه تفسیر به رای خواهد بود که یکمعنای دروغین وانحرافی است- جهاد به معنای کوشش کردن در امری که مشکل است ونیازمند اراده قوی وتلاش زیادی است واز نظ اسلام وقران درتمام ابعاد است مانند اخلاق- معنویت –سیاست- نبرد--- تا یکجامعه بامعیارها واستانداردهای عالی بوجوداید- ان چنان نیست بعضی تصور کردند تنهابرای جنگ مقدس بکار میرود که بیشتر درمقابل غیر مسلمان خواهد بود- غربی سعی کردند جنگ مقدس راتنها به جنگهای صلیبی نسبت دهند که درمقابل مسلمان میجنگیدند- در زبان عربی بعضی لغات وجود دارد که فقط برای جنگ ساخته شده است مانند حرب ومعرکه که در زبان انگلیسی چنین است ومعرکه جنگی وسیع تر ازحرب بایدباشد- که اختصاصا برای نبرد بکار میرود- یک کارعلمی قران همین است که اصطلاحات خوداش را خاص کرده است که درک ان اسان باشد واشتباه کمتر رخ دهد- شخصیتی جهادرا چنین تعریف کرده است- تلاشی که هدفمنداست وبه یک نتجه مطلوب میرسد که میبایست درچهارچوب قوانین اسلامی باشد- پس هر امری که دراین چهار وچوب بکنجد وقراربگیرد جهاد است وفردی که انراانجام داده است مجاهد است ولی بیشتر این کلمه را رسانه ها برای ما موضوع کشتن افراد رابدستور خداوندمنان را بکاربردند ومعنای انرا درحقیقت تخریب کردند وبعدا یک ارتباط بی ن کلمه جهاد واصول گرائی که انهم تعریف خاص خودشان  رابیان کردند رابطه ایجاد کردند وبیشتر برای مسلمانانی که منش زندگانی غربی  انجام نمیدهند بکاربرده میشود- یک نمونه قبلی مسئله گوشت حلال بود که یک برنامه مشغول کنندهای غرب راه انداخته بود وبه تنگ وشاید زیاد مناسب بود بخصوص که همکف راهرو وخیابان بود- خوشبختانه امروز همه دچیز دارد روشمند واز طریق علم بایدانجام بگیرد وخوب است که مسلمانان باغیر مسلمانان از طریق علم وشناخت ایات قرانی معنای دقیق ان وارد شوند وهمین اعمال خودجهاد است هرلحظه درموردی انسان بایدجهاد کند- جهاد یعنی تلاش درهر عملی  نه تنها با شیطان درونی ویا شیطان بیرونی بلکه صلح امیز کردن زندگانی چه برای فرد وچه برای جامعه وچه بین مسلمانان وچه بین مسلمانان باغیر مسلمانان-ادامه دارد

بسم الله الرحمن الرحیم- تئاتر – سه شیردر فستیوال ایدنبورگ که بخشی از ان درباره اقای": گوردن براون :"میباشد- نکته اول که بایدبه ان توجه کرد نویسنده سناریو میبایست بداند که عصرجدیدی بر ای کلیه احزاب بخصوص حزب کارگر بوجود امده است  یک تحول سیاسی- فرهنگی بخصوص در رابطه باجهان ایجاد شده است که تاثیرات زیادی در داخل هم میگذارد- نکته دوم  انسانها با پیشرفت علم وفرهنک رشد نمی کنند گرچه انرا کشف میکنند بقول نویسنده احزاب انگلستان سنجش ومعیارانها درحد قرون وسطی است حرفی دقیق است شخصیتی درباره صدر اسلام مینویسد این چنین نیست که در زمان اوائل بعث تا نزدیکی های هزمان رحلت جانسوز پیامبر اکرم ضلواته الله علیه واله والسلم مسئله توحید ونبوت ومعاد در درجه اول بوده است بلکه دردرجات اخر بوده است  در زمان فتح مکه کمی شدت پیدا کردبلکه مسئله احترام وعدالت اجتماعی وبرابری وبرادری ومانندان باعث رونق اسلام شد ودراواخر کمی پی به عظمت خداوندمنان وپایمبر اکرم صلواته الله علیه واله والسلم بر دند که بسیارمهم بود وباعث شگفتی زیادی برای قریش شد که نمیتوانستند انرا هضم کنند وتا امروز مسئله همین است جز اندکی از افراد  که جزو عرفای واقعی باشند اخیرا در احزاب انگلستان بدنبال تبعیت از احزاب امر یکائی موفقیت شرط اول است وهمین اساس باعث شده است که سیاست مدران انگلیسی ازسبک سابق خودشان دور شوند وچون موفقیت انان بستگی با همکاری امریکائی ها دارد وانها این نوع سیاست ها راتعقیب میکنند این سیاست ها پیچیده وعجیب میشود سومی مسئله ائتلاف است- که افرادباید مشارکت کنند وبعضی اهداف خودشان را ازدست بدهند ودر بیرون هم یک ظاهر یک دست بگیرنند وهمیشه تاکتیک بر این اساس است که دیگری ارباب است وهمین مسئله باعث شده است بعضی ها خود اقای براون ریس میدانستند وایشان دیگری ریس میدانست وهمیش ه به اقای تولیس که درحقیقت منشانیروی برای حزب کارگر بوده است ولی کسی نمیدانسته ودر تلویزون هم کار میکرده است میگفته است که به عمق نگاه کن وسر این مرد خاکی راهم بعدا فهمیده است کلاه گذاشته است  ایشان تقاضا داشته است که به او.حداقل  حقایق گفته شود واز تفاسیر ایشان پشتیبانی شود البته وضع اقای بلر بسیار روشن است که معایب کشنده خود را هم مخفی نکرد وبکار خود تا اخر ادامه داد        - ادامه دارد

بسم الله الرحمن الرحیم- نیم نگاهی به فستوال تئاتر در ایدنبورگ-  اسکاتلنددرحال انتقام گرفتن از پادشاهان سابق انگلستان کمک فکری هم به ایرلندی ها میدهد- تاتر در اسکاتلند مسافر خوابی درترن است درست مانند اقتصادما جناب گردون براون نخس وزیر سابق اعتراف کرد درانگلستان ازمایش بزرگ  برای نخست  توجه به وضع فرهنگ ودر راس ان تئاتر است وجناب اقای کوین تولیس  سناریو نویس تئاتر مشهور انگلستان که دربار روانی بودن مکبث نوشته است جناب گوردن براون راهم معتقد است که همان خصائص را داشته است  با زرنگی تمام از گرفتن مالیات از اشراف که سهم عمدهای ازان برای تئاتر بوده است شانه خالی کرد که مداوم درحال نوشتن مقاله  وسخنرانی بوده است واخر سال همه اش فریب داد جناب اقای بلر مشهور شده است که بی جهت ترس ایجاد میکرده است که خصلت شاه لیر  وشاه مکبث بوده است که یک تائر با عنوان دیوانگی های شاه لیر به روی پرده امده است وکم کم تئاتر درانگلستان به سمت گرایش های چپ متمایل میشود

بسم الله الرحمن الرحیم- اطلاعیه از سایست جهانی اخوان المسلمین- نامه محبت امیز واتیکان موردتایئد وامضای رهبران اخوان المسلمین واقع شد رسانه های متعددی گزارش دادند نامه  سر گشاده را به جناب پاپ وجناب اسقف اعظم کانتربوری  رابامحبت وفرخندگی را پاسخ دادند- وهوشدار دادند که خطرراتی جهان صلح را تهدید میکند؟؟!! عجب پس چطور تا به حال تق اش درنیامده است!!؟؟ انهم بخاطر نبود صلح مابین علم مسحیت واسلام میباشد اخرین اطلاعات نشان میدهد دراین مورد بحث واقع شده است وبه نامه پاسخگو تعدادزیادی از رهبران اخوان المسلمین در سراسر جهان انرا امضا کردهاند- مطابق با گزارش : بالاترین مقامات که مسئول روابط با اسلام هستند؟؟!! اسمی ازانها نیست؟؟!-ادامه مقاله- دیروز  یک ارتباط بسیار خو ش ایند بی سابقه از 138 دانشمندان وبزرگان مسلمان برای تحقق صلح ودرک متقابل بین مذاهب خوش امد وتهنیت  گفت- جناب  کاردینال- جین-لوئیز- تائوران- به رادیوی واتیکان در باره نامه ای که بدست  ایشان رسیده است  در روز پنجشنبه که انرا ": خیلی جالب:" توصیف کرد بخشی از علت ان بخاطر ان بود که هردو شیعه وسنی انرا امضا کرده بودندودران  تعدادزیادی  از ایات تورات وانجیل مرجع شده بود – نامه برای پاپ بندیکت شانزدهم ودیگر مقامات عالی رتبه  بود دایشان فرمودن من دریافتم که یک زمینه مشترک بین مذاهب که میبایست با دیالوگ مودبانه؟؟!! زیرا که فقط بایدبفکر احیا جهان بود که در لبه برد وباخت قرارداردجناب تائوران- که ریاست بخش گفتمان ودیالوگ بین المذاهب رابعهده دارد که ایشان  به حقایق این نامه را بسیار امیداور کننده دانستند که یک دندگی متعصبانه( پول-امیکال) نیست وبیان میداشت که بدنبال یک روح توافقی که زمینه ساز گفتمان باشد  اساس میدانند- تنها زمان میتواند بگوید که  زمان بهبودی روابط بین واتیکان واخوان لمسلمین چه وقت است  اطلاع رسانی دیروز متذکر شده بود گروهای مختلف با اخوان المسلمین همبستگی  همبسته ویک صدا که سنت ملاقات سالانه که با مسیحیت کاتولیک در دفتر انان  دارند ادامه یابد ولی روابط با واتیکان بعلت انکه به دخاطر پوپ بدیکت روبه وخامت گذاشته شده است بشدت درتحت تاثیر جریاناتی است که از جناب پاپ نشات میگیرد- بیادگفت واتیکان خوداش جنگ افروز است ویادرمقابل جنگ افروزان سکوت میکند وگاهی بر اساس شرایط زمان اعلامیه  کم جانی میدهد واخوان المسلمین هم یک دنده است وامروزه بخوبی نشان داد دست کمی از سلفی های احمق ندارد دیگر چه جای امیدی که جز یک گفتمان برای تبلغات سیاسی که دهان فرهیختگان ومردم با موقتا ببندد چیزی دیگری باقی میماند؟؟!!

بسم الله الرحمن الرحیم- مقاله ای از خانم نسرین سالم از الاهرام بنام دیالوگ کران – شرح عنوان-  ما وانها از لحاظ روانی وفکری بسمت اضمحلال کامل         پیش میرویم تمام احزاب درمصردرحالیکه دارند به سمت اضمحلا کامل میروند حالیشان نیست- مطابق مشهورترین اسطوره تاریخ مذهبی حادثه ظغیان اب عظیم حضرت نوح علیه السلام وقبیله اش که به تازگی از خشم الهی نجات پیدا کرده بودند موفق شدند  که از نو تمدن جدیدی رابر پا کنند ونسل وپس نسل از امتیاز همدلی ویک زبانی از وحدت وانسانیت گسترده وعشق به معمار بزرگشان لذت ببرنند با کمک یک دیگر شهری مجلل وافسانهای را ساختند که دران یک برج بزرگ بود برج را ساختند که دروازه خداوند نام گرفت وسوگند خوردند تا  بهشتها انرا برساند  تا به خداوند منان بر سد ونام شان  را بر ستارگان بنویسند  بر اساس  اسطورخداوندمنان  از کارانها ناخوشایند بود ومیخواستند از طریق ان برج به خداوند منان برسند وخداوندمنان  ضربه ای سخت بر انان وارد کرد وچند زیانی وچند دلی شدند ودر اطراف زمین پراکنده شدند وان بر ج ناتمام سرانجام خراب شد ان اسطوره نشان میدهد منظور از چند زبانی ودرنتجه عدو توانائی در ارتباط سالم باهمداشتن باعث ان شد که اغلب رهبران انها مردم را به سمت خونریزی هدایت کردند وپس از نابودی برج مردمان به سمت مبارزه باهم بر گشتند همدیگر متهم میکردند که باعث لعنت الهی شدند ودرنتجه علتی برای غضب الهی شد گیچی بیش از حد  بصورت دقیق جریان امروز ترسیم میکند ما دیگر ان تک زبانی سابق رانداریم وزمان زیادی رابرای ان وحدتی که در ظرف هیجده روز که باعث عزل حسنی مبارک شد ان وحدت را تجربه کردیم صحبت میکنیمکهئ چگونه ان وحدت رخ داد وپس ازان چه شد وبسیاری از ما احساس بیزاری ودروی از هم پیدا کردهایم حتی در میان فامیل ودوستان ونمیتوانیم چشم درچشم  یک دیگر در باره مسائل بسیارحساس وبحث انگیز بدوزیم وکلماتی مانند –خائن- کافر ودشمندرحال ازمایش کردن چون شیر وخط کردن استکه بصورت ارام وتند بیان میشود هرکسی دیگری رابه چشم دشمن مینگرد دشمن حکومت ویا دشمن خداوند منان- همنیشه تبلیغ میشود بر علیه شورش ایستادگی کنید معترضین اسلامی خیلی سریع احساسات خودرا ظاهر میکنند که قصد ضربه سخت ووحشیانه دران مستتر است اقای": صفت هگازی ": سرود خود را دوباره که انرا در جلوی هزاران جهادی به هیجان امده میخواند -:" اگر شما به سمت اقای مرسی اب بپاشید ما انرا باخون پاشیدن پاسخ میدهیم": این یکنوع خوش امد گوئی به تشنه گان خون ریزی کردن که خرخر هم میکنند چه یک دفعه شده است که سیاستهای مملکت بر ان شده است که برای برج خداوند بجگند؟؟!! کلمه شرایع یعنی قابل قبول بودن احکام ودستورات وشریعت هم یعنی قوانین اسلامی این ئها بصورت ماهرانه مترادف هم قرار میگیرنند وبلوف بزرگی رابوجود میاورند که باعث دمیشوند که تهدید هااز چب به راست مداوم درحال حرکت باشد که بیانگر وجود یک حکومت اسلامی در مصر است؟؟!! گستاخی تهدیدها اشکار میکند که که حالت رومانس  وانتقاد پذیری وعطوفت  ودلرحمی بسیار نادر است وان تهدیدها را دراستین خود حمل میکنند وانسانهای متشخص میترسند که محلی از اعراب نداشته باشند جنگ درمصر به فرد به فرد رسیده است تمرد بر علیه تفرد است وهمه بازوی ها ورم کرده وخم شده خود را نشان میدهند وقسم به خون خود میخورند هرکس راه غیر مردمی را طی میکند وبرای دیگر ان ارزشی قائل نیست ومیخواهد دیگران رابرده خود کند- به هرحال این خشمی که مداوم نو بهنو ومداوم میشود نمیتواند دیگران رابه تسلیم وادارد وکشور درحال تقسیم شدن به مرزهای ایدلوژیکی است واین امر خدمتی به هیچ چیز نمیکند جز انکه شورش مقدس راجهتاش رابه سمت دشمنی باخود بر گرداند-ادامه دارد

بسم الله الرحمن الرحیم- بخش دوم- درس عبرت- در ماه ژاویه  براستی – درسفر به خارج دور بود علی الرغم هشداری که mi5داد ه بود اواپارتمانش راکه  در درطبقه سوم اکتون قرار داشت ترک کرده بود او با مادرش زندگانی میکرد وناپدید شده او یک کارت پستال خدا حافظی برای برادر ناتنی خود فرستاد اقای صفوان که در شهر هالفاکس بود –نوشته این بود": من رفتم من عاشق توهستم": بهنظر میرسد که اواگاه بود که در این یک جریان ریسکی  است ولی به خوداش خیلی اعتماد بنفس داشتکه او زنده باقی خواهد مانددر ماجرای ایده الش ازاری نخواهد دید ومورد انتقا ومسائل جدی برای او رخ نخواهد داد- او به من درباره بعضی جوانان که درانجا کشته شدند گفت این جوانان خیلی مغز خشک وکله داغ بودند کسانیکه نمیدانستند چگونه بایدعمل کرد؟؟!! حسین چنین گفت علی پنچ ماه بطور اسرار امیز در سوریه بود در غرب لندن فامیل او گم شدن اورا به پلیس اطلاع دادند وپلیس اطراف خانهاورا گشت وسرنخی بدست نیامد واثری نیافت درست مانند دیگر داوطلبان جنک درسوریه- حداقل 600 نفر از سال 2011ازحداقل چهارده کشور اورپائی منجمله انگلستان به سوریه رفتن وبرای علی عبور ار مرز ها بسیار راحت بود به احتمال بسیار زیاد اول وارد ترکیه شده است ویک شب بسیار کوتاه پس از انکه یک پیاده روی در زمین گل الود کرده است از کانالی وارد خانه یک زنی که خانهاش را باسیم خاردارحصار کشیده بوده است عجب تمهیداتی؟؟!! وسپس به باغستان زیتون رفته است احتمالا در لبنان وبه احتمال زیاد  از طریق  قانونی از طریق جادههای بینالمللی به مرز الحوا رسیده است که احتمالا درلبنان است تنها چیزی اونیاز داشت نشان دادن برق پاسپورت انگلیسی او بود- عجب مرزی یکبار که درسوریه بود توسط سیستم تلفن ماهوارهای ( اسکای په) با خانه اش تماس گرفت وسرانجام سر از شهرک قصیر دراورد که نزدیک مرز لبنان است وپس از دوهفته شهر به یک جهنم واقعی تبدیل شد و جنگ بین مخالفین وارتش شریر؟؟!! رژیم که توسط جنگاوران حزب اللهحمایت میشد در گرفت وپس از مدتی اودر شهر حما ظاهر شد اوتصور میکرد که درشمال سوریه است وسپس به قرارگاه کوه های اکراددر":لاتکیا:" رفت وما بدرستی نمیدانیم اوچگونه با اقای ":نیکول منسفیلد": ملاقات کرد ویا مابقیه همراه هان ایشان که باهم کشته شدند اجسادانها که کنارهم قرارداشتدر پنجشنبه در سردخانه دولتی سوریه بود- درفرهنگ عربی بی احترامی به بزرگان بسیار شرم اور است که فرد رابزنند و اعمال ناشایست انجام دهند علی به ظاهر توسط همان روح بدام افتاد اوالتافتش بر جنگیدن برای سازمانهای شورشی بخاطر نجات بخشی بود حسین چنین گفت

بسم الله الرحمن الرحیم- درس عبرت- مقاله ای از فرد گمنام که به روزنامه گاردین ارسال کرده است- عنوان مقاله از شهراکتنون( انگلستان) تا شهرحلب(سوریه) چگونه ارزوی یک مسلمان بریتانیائی ختم به مرگ شد- علی المناصفی اوهمراه یک زن امریکائی وشخص غربی به امید کفاره پس دادن گناهانشان بوسیله جنگیدن همرا ه شورشیان- خبر گذاری اسوشیتس پرس از فردی ناشناس گذارش داد درعنوان شورش در شهر ادلیب- دران شهر علی ال مناصفی- 22 سال بریتانیائی کشته شده است- علی پس از پنج ماه جنگیدن با شورشیان در سوریه سرانجام بخت از ایشان برگشتدر روز چهار شنبه جوان بیستودوساله بیرتانیائی یک خیابان را اشتباهی چرخید وارد منطقه حفاظت شده نظامی دولتی شد ئر نزدیکی شهر ادلیب وتوجه ای به ایست بازرسی نکرد وسربازان سوری بلافاصله اتش را بروی او گشودن- وانها علی وبا دورفیق مسافر که یک خانم امریکائی بوده  و شخصی بنام نیکول منسفیلد که تازگی مسلمان شده واهل میشگان بوده است ویک نفر سومی مردی که هویت اش مشخص نشده است- احتمالا کانادائی میباشد- تلویزیون سوریه بدن  ایشان راپس از انکه یک طرف ان در مقابله بوده است نشان داد وماشین فولکس واگون سیاه رنگی سوراخ سوراخ شده بود که درتحت تاثیر کلاشینکف تا مسافتی طی کرده بود که بخوبی پاسپورت المناصفی مارون انگلیسی قابل رویت بود که محل زندگانی ایشان را مشخص کرده بود وسال تولد جون 1990بود- واین امر برای حکومت سوریه یک دلیل بسیار خوشحال کننده است که جنگ ظرف دوساله تنها یک جنگ داخلی نیست وداوطلبانی از اروپا وشمال امریکا دران شرکت دارند( نکته مهم ان است اثبات میشود که سازمانهای جاسوسی انها ترتیب شرکت کردن این افراد رامیدهند)- وبسیارتعداد اینان به مراتب بیشتر ازافراد جنگ داخلی اسپانیا استدر دهه 1930 میباشد مرگ یک شورشی انگلیسی اوج یکمسافرت غیر باور از خیابان های شهر اکتون به حلب است بنابر گفته دوستانش بعنوان یک مجاهد ازادی بخش برای پس دادن کفاره  بریا گناهان سابق اش این کار را کرده است- فامیل المناصفی که یک سنی محافظه کارهستند قبلا در شهر دمشق زندگانی میکردند ولی علی درانگلستان متولدشد وانجا رشد کرد که فرزند یک راننده اتوبوس بود که بزودی از مادرعلی جداشد وازدواج مجددبا خانم ":نئول  گا لاگر": شد- بعنوان یک نوجوان بنابر گفته دوستش  اقای  تام حسین مداوم وارد کارهای خلاف شد وهمیشه درگیر جنگهای خیابانی  با گنگ های دیگرشهر اکتون میشد( باید فیلم ساخت) وجرائم جزئی فر اوان مثل کاردرمواد مخدر-دزدی – سیاه مست شدن وپدرش در سال 2008 بر ای انکه تغیر اخلاق دهدبه سوریه فرستاد ولی این امر سودی نبخشید وبه انگلستان باز گشت وحادثه بسیار تلخ وتاسف انگیزدرحال مستی پیر مردی رابشدت مجروح کرد که جزئیات ان فاش نشده است وبه چهر ویا پنج سال در زندان محکوم شد که درمرحله اول درندامتگاه نوجوانان  فلسهام مورد تادیب قرار گرفت وسپس در زندان علاقمند به مذهب شد وشخصیت واقعی را خودرا پیدا کرد وریش گذاشت حسین میگویدمداوم درحال رشد مذهبی بود وصحبت های داشی ولهجه های کند  عامیانه اوباش ارام ارام محو شدند وکم کم شمرده وکتابی صحبت دمیکرد وهمیشه قران میخواند ویا ذکر میکرد واز من میخواست کتاب های نوول که ایشان توصیه کند بخواند- ولی مذهب خاصی نداشت ویک مجاهد سلفی هم نبود واکثر میگفت من میخواهم کاری کنم وزمانی که از زندان پورت لند در سال2011 ازاد شد این احساس دراو شدت یافت وبخوبی قابل لمس بود وعلی ارزو داشت که بهسرزمین پدری خود باز گردد وبه نظر اوانقلابیون بپیونددکه تلویزیون انگلستان اقایبشاراسد وجنگ انجا بسیار وحشتناک و بوضوح نشان میداد- او به من گفت من میخواهم کاری خیر انجام برای اولین بار انجام دهم یک کاری که خیلی خالص است ومن به اوگفتم تومشروط ازاد شده ای ومادر تومریض است این کاررا انجام نده- وعلی نصیحت من را فراموش کرد- ودر س اجر چینی را که تازگی دران ثبت نام کرده بود ترک کرد وشروع به یادگیری عبور مخفی از مرزها بخصوص مرز سوریه راتعلیم گرفت- در همین زمان یک شخصیت مخفی سرویسهای اطلاعاتی انگلستان در صحنه حاظر شد علی در انز ماندرمسجد انقلابیون غرب انگلستان میرفت واورا در صصفحه رادار mi5که سازمان مخفی اطلاعاتی درانگلستان برای خارج استیکدفعه نمایش داده شد وصدا دادکه سازمانهای داطلاعاتی انرادرذ روز جمعه بیان کردند ودر دسامبر مطابق گفته علی یک ": اسپوک":انگلیسی به اوردرخیابن نزدیک شد( اسپوک به جاسوسان مخفی گفته میشود در اصل اجنه وارواحی که از کاخ مواظبت میکنند ویا جاسوسی میکنند) وبه اوبا ادب خطاب کرد –اقای علی- وعلی گفت گویا انها از قصد من مطلع بودند وانها چند سئوال از ایشان کردند که درحقیقت یک باز جوئی بود وانها میخواستند بدانند بر نامهای برای اصطلاح ": بدور رفتن:" دارد یاندارد این اصطلاح تنها دربین مسلمان انقلابی  این معنارا میدهد به معنای متصل  شدن به شورشیان در سوریه است ومعلوم نیست که مسئولین انگلیسی چقدراز اهداف او مطلع بودند-ادامه داراد