بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است- اراق  بهمعنای علم حوزوی ویادانشگاهی نیست- یک امرشخصی است- گاهی علاءمی دارد که انسانمتوجه میشود نوعی از عرفان است وگاهی نداردفرد متوجه نمیشود که این اشراق ویافیض الهی بوده است- ویابعدا صاحب نظری میفرماید این لطف الهی بوده است - بعداز انقلاب یک گروه بودنکهمن اسم گروه را گروه جناب حضرت محسن کدیور نام گذاشتم درحدود ده نفربودند که شاگرد اول تا دهم کنکوربودند همه هم مهندسی- انها در صبح میامدند مسجد سپهسالار که بعدا نام اش تغیر کردبهمسجید امام الخمین رحمت الله مشهورترین مسجد از لحاظ سیاسی بود که برگان انجا مراسم ختم میگرفتند چسبیده به شهرداری بود وبودجه کلانی داشت- وتابستان مدتی زیدد تاساعت ده انجمنبودمقداری درس علمی ومابقیه مذهبی-اداره اموزش و\رورش بهمن گفت انجا بروید فردی که بعدا هم استاندارشیراز شدند بسیاربزرگوار هستند  ومام کمک کنید ومنرفتم اقای کدیور بسیارروشن وسطح بسیاربالادیم  ومن گفتم من بایدچیزی از انهایادبگیرم- اکثرانها سرانجام روحانی شدند جز شاگرد دوم ایشان درسپاه رفت درجنگ درشرهانی پیدا کردوراجع به مساپل جنگ منراتحدزیادی روشن کرد درضمن بحث رادار پیش امد ایشان فرمودند  یک گروه که مهندسی رادارخوانده بودند ومن هم هشت ماه رادارخواندم مارا به چین کمونیست فرستادندکهیک رادار  بسیارپیچده یادبگریم چگونه  ازان کاربرد بگیرم ولی ساخت ان چهارد ه سال بعد از  دکتر است-وگفتند من سپوالتی میدهیم که ممکن است شما مطالب انرا بلد نباشیدتاهحدی بلد هستیدبنویسید - اینروش انگلیسی ها است کهنبوغ وکسانی کهزیادمطالعه باشند مشخص میشود  -لیس انسان الاما سعی  تلاش مهم است نتجه خداوندچگونه میدهد امری دیگر است- ایشان فرمودند  درضمن حل مساپل یک اشراقی بهمن دست داد همه سواءلاتراجواب دادم-عراق یک سدی داشت میزد درویکدره عمیق چهل کامینراشمردهبودند- چرا برا یانکه مادرانجا میتوانستیم سیسم پدافندی اورا خفه کنیم لذا وموشک و توپخانه وغیره درپشت سد تیراندازی کنندولی یکجوانی که سیزده وچهارده سال بسیاردور از جبهه درس میخوانده است با موشک  اواکس زده  شده بود- هیچ حساب کتابی ندارد ولی قوانین راباید رعایت کرد-درضمن صحبت یک فردی چهار شانه قد بلند وبسیارزیبا روی امد ایشان بهاوگفت اینباردوم است  قوانین را رعایت نمیکنی خودت وبلدرز را روی هوای میرود مشروب هم نخور ایشان هم درشب وهم درصبح جلوتراز خط جبهه مستقیم به سمت سد داشت جاده صاف میکرد حتی درروز ساعت ده تا دوازده-گفتم اورانمیزنند  ایشانفرمود نمیتواند ما انهاراخفه میکنیم تنها هواپیما امکان دارداورابزند وفرمودند حالایک کیلومتربزن ببنید خدای منان اگر میفرماید مشروب نخور بنفع او استنهبنفع خداوند ولی مخلوقی که ساخته است بایابد به هدفی که برای تعین کرده است نائل شود وگرنه خلقت اوعبث وبیهوده است درکارهای انسانی تعمق کنید درک میکنید بکشدبهترین کارخیر را انجام داده است کشتهشود بهترین کار خیر برای او است-حضرت علی علیه السلام صلواته الله علیه واله والسلم میفرماید با این عظمت علمی که من دارم یکطرح را میخواهم اجرا کنم  بتعیبرمن حضرت جبرائیل علیه السلام میاید وطرح الهی بهمن میدهدمن ازخودم حیرت میکنم وبعد به اسراران پی میبرم- خاما درقران میفرماید اهل باطن حرف های خوب میزنند ولی درعمل خراب میکنند حضرت علامه ایتالله دکتر  مرتضی مطهری علیه السلاممیفرماید کمونیست درد راخوب میفهمد ولیدرمان اش غلط است وان درمان بعدا شاخی میشودودرد ایجاد میکنددرمان دست خداوندمنان است

بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی  است- ساخت مسجد جمکران نشانه عظمت قم است مانند مکه ومدینه- ودرضمن بایدشهر به ان است رود که اولا تراکم درشهرقم کم شود- درضمن برای جنگ اماده باشد ودرضمن -وپشتیبانی داشته باشدوقیمتها تنزل پیدا کند- اما جناب اقایان وهابی میفرمایند  درغدیر خم پایمبراکرم صلواته الله پرسیدندمن رسالت خودرا  انجام دادند وانها گفتند انجام دادی پس  اینهمه برنامه برای چی بوددرمکه ویا مدینه همین سئوال کردند وجواب هم همین بود وبعد مانند حدیث منتشر میشد اهمیت موضوع وبرای انکهحجت تمام شودهمه را  حاضر کردند که کسی نگویدکه من متوجه نشدم- چطور رسالت بپایان رسیده است از اقای عمر معنای ایات رامیپرسیدند میفرمود من بلدنیستم وهرچهاز قران نمیفهمید انرا رها کنید تمام ایات قران حتی برایک بطن هم پیمبر اکرم صلواته الله بیان نکرده اند چه برسد به هفتادبطن اگر احادیث کافی بود اقای ابوحنیفه   ازطریق عقل مسائل اراحل نمیکرد  اینهمه اسنباط برای چه است تازه امامیه دوحرف از بیست وهفت حرف رابلد است -حضرت علی علیه السلام که شهادت اش اسمان وزمین را تیره تار کرد  شهنشاه  دنیا واخرت-مقسم جنت وجهنم- برای همه متفکران بانصاف جهان تسلیت عرض میکنیم  ودرغم امام الزمان هم شریک هستیم وارزش والای حضرت علی علیه اسلام تاحدی درک میکنیم- هرسنی که نزد ایشان میامد وسپوالی داشت ان عظمت میفرمودند- اول معنای کلمه ابا- رادرقران معنی اش چیست تاانرانگوی پاسخ نمیدهم ومیرفتند وپیدا نمیکردند-گویاکلمه  مال حبشه است- یعنی ارح شما دوستندارم وازان دوری میکنم تاانراتغیردهی  درقران شیطان پرور و وقیح بهخداوندمنان میگیود منسجده نمی کنم ابادارم باید طرح راتغیر دهی  بعضی هاهم اینطوربودند-

بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است- شناخت  در مسائل خاص مانند توحید- از طریق شناخت عقلی  است که به ان معرفت گفته میشود- ودوم شناخت عرفانی است-که امام خمینی  رحمت الله علیه  قائد اعظم اسلامی میفرماید-امام‌ خمینی مراد از اسم در اصطلاح عرفانی، اسم لفظی نیست، بلکه حقیقتی خارجی است که اسم لفظی صرفاً به آن اشاره دارد ازاین‌رو، اسمای لفظی در عرفان اسم الاسم نامیده می‌شوند. اسم در آموزه‌ها و ادبیات عرفانی، تعین خاصی از ذات خداوند است یعنی هرگاه ذات با صفت ذات با صفت و تعین خاصی جلوه کند، اسم عرفانی پدید می‌آید-مقىمه خىاونىمنان میفرماىى هرکس فلان کارخیر رابکنى  هفت صد  برابر یا بیشتر به خیرىرىنیا باشد یادراخرت- احادیث  بنظر میرسد میتواند  هم دردنیا باشد وهم دراخرت وهم مثلادر دنیا ده برابرویا بیشتر باشد- حال اگرفرد وبه خیرهای زیادی رسید  از کجا معلوم است خیرتوسط خداوند داده شده است ویا کارخوداش است بخصوص متالریاست- یاماده پرست انراقبول نمیکند که از جانب الهی است- لذا عرفا برای انکه مطمن شوند این  تجلی یا اشراق و فیض ویاتعین از جانب خداوندمنان است- لذا فرمودند - بایداثبات شود از ذات الهی است واز صفت الهی است وتعین خاص باشد یعنی نحوی  روحی ومادی ان طبق معمول نباشد-!!تاعارف متوجه شود از جانب الهی است- فرض کنیدشخصی در یکحدیث که اثبات عقلی هم شده است که از جانب معصوم است-شک کندناگهان لیوان اب به لرزه بیافتد- این تعین خاص است به این صفت  منشا ان صفت اسم الله است واین لرزشمصداق ان صفت است که به ان اسم اسم الله گفته میشود همه موجودات از اسم الله سرچشمه گرفته اند یعنی اسم اسم الله دارند قران ومعصومین ومانندان اسم اسم الله هستند- دو م بحث عبدالله بن سبا است- اولا ایشان حضرت عماربن یاسرنیست  جناب -طبری- سید نعمت الله  جزایری  ودیگران بخوبی میدانستند زمنی که معاویه لعین بهکوفه امد  حضرت علی علیه السلام وحضرت عماربن یاسر شهید شده بودند\س چرا اسم عماربن یاسر اوردند-ان زمان قبل به مسلمان میگفتند محمد بعدا قران  جنتی - عبادی - یاس نسبت را بوجود اورد وکم کم  این یای  نسبت بکار میرود یعنی عدابن سبا ازپیروان عماربن یاسر علیه السلام است- ایشان یهودی بوده است نژآد عرب است چون یمنی ها بعداز بت پرستی بیشتر یهودی بودند-   بعضی از افرادیمن بعلت کشتارهای معاویه وبردن زنان وبچه های انان به شاموفروختند انان  وعلت هم اینبوده است طرفدار حضرت لی علیه السلام بودند وزکات را به علی علیه السلام میدادند- لذا عده ای  بعلت اینکشتار وکشتن حضرت مالک اشتر که ا نهم یمنی بوده است  تقیه را حرام میدانستند وکشتن امویان  واجب میدانستند البته درسن بالا وبایدانتقام بگیرند ولذا انهاراهرجا که پیدا میکردندکهمیتواستند بکشند وخطری برای انها ندارد میکشتند-معاویه که به کوفه امددربیرون شهر در جنگل نخلستان اردوزد وانجا بود- روزی با حاکم کوفه در ان جنگل گام میزدواز او درباره اوضاع کوفه سئوال میکرد اینحاکم مردی  پخته   وباسیاست بودومردم اورا قبول داشتند  ناگهان عبدابن سبا  اشکار شد که جوانی بود وبه نزد معاویه امدواحادیث حضرت عما درباره علی علیه اسلام سه خلیفه وقبلی ومعاویه گفت- ومعاویه سروصدا کردو عبدالله فرار کرد وگفت اوراتعقیب  کنید وپولی گزاف پاداش برسراوگذاشت ولی اوراپیدا نکردند معاویه به حاکم گفت از این ببعد اسم عمار را نیاورید و کارعماررا به او عبدالله نسبت دهید حتی  قیام برضد اقای عثمان را به حضرت علی علیه السلام وعبدالله بن سبا نسبت دهید- وبعدا احادیث مختلفی  را درباره او نوشتند که زمان حضرت علی علیه السلام عبدالله ابن سبا گفته است علی  خدا است- وحضرت علی علیه السلام اواتوبه داد قبول نکرد وحضرت علی علیه السلام اورا کشت-درهرصورت اشراق عرفانی باید ازجانب خداوندمنان بوده باشذ اثبات شود توسط تعین خاص

^[27]

حمن الرحیم- نظریات شخصی است- امید است که بزرگان نواقص  این کوچک - را متذکر وتصحیح  وویراستاری بفرمایند وقبلا از صمیم قلب ازان برزگوران شکروافر  انجام میدهم--خوشبختانه با فضای مجازی امکان تکمیل معلومات امکان پذیرشده است- گرچه کتاب هنوز به قوه وقدرت سابق خود ممیباشد ولی دردرک مطالب کمک زیادی در فضای مجازی میتواندبکند مسئله ذات واسما وصفات وافعال الهی یک مسئله بسیارمهم تلقی میشوند-گرچه دراسلام حداقل کافی است- ولی باوجودان  کارهای بزرگی رخ داده است وخواهد داد- بحث اسما که جمع اسم است-درحدیث است که خداوندمنان برای هر قبیله-دوفرشته بصورت انسانی فرستاد تا لغات ودستورزبان وغیره درست کنند تا قران بتواند    مطرح شود- درثانی منتصور نمیکنم لغات عرب بیش از پنچ هزارتا باشد البته به باب های زیاد تعدادیادمیشود هخامنشیان  وقتیکه وارد ایران شدند تعدالغت هفتصدتا بوده است درزمان اواخرساسانیان  بین یازدههزارتاچهارده هزارتخمین زدند- ولی اعراب بعدا  برایدرک قران واحادیث  ومسلط شدن بر خاورمیانه وتاحدی اروپا واسیا  رشد زیادی درزبان کردند- مابیاد  درمائل اسم و صفات  اگر نقل قول  دستوری میکنیم باید به صدراسلام برگردد بعداها مسئله فرق میکندمگرانکه بطورازادبحث شود- کلمه اسم  که از -س م-ه گرفته شده استمنظور علامتهای بسیاربزرگ واسمانی است  یعنی ستارگان معروف ترین علائم بودند -کوهای بلنذ   درای عمیق اینها علائم  مورداستفاده بودند- دربعضی مقلات ذکر شده است تاسختامان بزرگ ساخته نشود علامت واقع نمیشده است این ازیک جهت  وجهتی دیگر کلمه وصف برای صفت بکار میرفت بعدازدراسلام صفت بکاررفت  وصف معنای مصدری به ان دادند که بیان کردن است- وصفت یک خصوصیات مشخصه است  البتهبعدا برای حالت هم گفته شده است درحقیقت شان است یک خصوصیات  برجسته ومشخص است واز جهتی اعاب  همیشهجنبه مثبت وزیبای را  بیان میکردند- مثلا بهبرده سیاهپوست کافور میگفتند که کافور بسیارسفید است یا میمون میگفتندحیوان مبارکی استکلمه  میمون به همین جهت یعنی مبارک است بنظرحقیر که بعضی ها گفته اند اسم شامل چند صفت است مرکب است صفت  مثلا علم دریک جهت اسا تک است به اصطلاح بسیط است اما کدام اسم برتر است صاحب اسمها باید مشخص کند خداوندمنان- الله بعنوان  وجودی صفات بی نایت دارد کل صفات رادارا است-دوم الرحمن والرحیم که جنبه اخلاقبسم الله الرحمن الرحیم- نظریات شخصی است- امید است که بزرگان نواقص  این کوچک - را متذکر وتصحیح  وویراستاری بفرمایند وقبلا از صمیم قلب ازان برزگوران شکروافر  انجام میدهم--خوشبختانه با فضای مجازی امکان تکمیل معلومات امکان پذیرشده است- گرچه کتاب هنوز به قوه وقدرت سابق خود ممیباشد ولی دردرک مطالب کمک زیادی در فضای مجازی میتواندبکند مسئله ذات واسما وصفات وافعال الهی یک مسئله بسیارمهم تلقی میشوند-گرچه دراسلام حداقل کافی است- ولی باوجودان  کارهای بزرگی رخ داده است وخواهد داد- بحث اسما که جمع اسم است-درحدیث است که خداوندمنان برای هر قبیله-دوفرشته بصورت انسانی فرستاد تا لغات ودستورزبان وغیره درست کنند تا قران بتواند    مطرح شود- درثانی منتصور نمیکنم لغات عرب بیش از پنچ هزارتا باشد البته به باب های زیاد تعدادیادمیشود هخامنشیان  وقتیکه وارد ایران شدند تعدالغت هفتصدتا بوده است درزمان اواخرساسانیان  بین یازدههزارتاچهارده هزارتخمین زدند- ولی اعراب بعدا  برایدرک قران واحادیث  ومسلط شدن بر خاورمیانه وتاحدی اروپا واسیا  رشد زیادی درزبان کردند- مابیاد  درمائل اسم و صفات  اگر نقل قول  دستوری میکنیم باید به صدراسلام برگردد بعداها مسئله فرق میکندمگرانکه بطورازادبحث شود- کلمه اسم  که از -س م-ه گرفته شده استمنظور علامتهای بسیاربزرگ واسمانی است  یعنی ستارگان معروف ترین علائم بودند -کوهای بلنذ   درای عمیق اینها علائم  مورداستفاده بودند- دربعضی مقلات ذکر شده است تاسختامان بزرگ ساخته نشود علامت واقع نمیشده است این ازیک جهت  وجهتی دیگر کلمه وصف برای صفت بکار میرفت بعدازدراسلام صفت بکاررفت  وصف معنای مصدری به ان دادند که بیان کردن است- وصفت یک خصوصیات مشخصه است  البتهبعدا برای حالت هم گفته شده است درحقیقت شان است یک خصوصیات  برجسته ومشخص است واز جهتی اعاب  همیشهجنبه مثبت وزیبای را  بیان میکردند- مثلا بهبرده سیاهپوست کافور میگفتند که کافور بسیارسفید است یا میمون میگفتندحیوان مبارکی استکلمه  میمون به همین جهت یعنی مبارک است بنظرحقیر که بعضی ها گفته اند اسم شامل چند صفت است مرکب است صفت  مثلا علم دریک جهت اسا تک است به اصطلاح بسیط است اما کدام اسم برتر است صاحب اسمها باید مشخص کند خداوندمنان- الله بعنوان  وجودی صفات بی نایت دارد کل صفات رادارا است-دوم الرحمن والرحیم که جنبه اخلاقی-انسانی وجنی  دارد خداوندمنان جسم نیست  غیرماده است رابطه متصل مادی ندارد اشراق یا تجلی ویافیض است روح انسان هم همین طور استپ س اسم وصفت  تجلی ذات است فکر تجلی است مادی نیست-ادامهدارد

سفارش تبلیغ

 

اکبر یادگاری

یادداشت ها

بازدیدها

امروز: 4
دیروز: 3
تاکنون: 769

 

© 1397, طراحی با ♥ توسط اسپایکا
پارسی بلاگ ®

بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است-دریک مقاله بحثی شده است که گناهان اجابت حتمی ان درشب قدر است ودربارگاه امام حسین علیه السلام- شب قدر  سه شب است وماه رمضان بیست ونه روز استولی بارگاه امام حسین علیه السلام درطول سال است- ایشان یک سنخیت بین قران وعلاقه مندی امام حسین علیه السلام به قران رامطرح میکند یعنی ماه رمضان سالگرد روز نازل شدن قران  بقدرعظمت اش این  درجات ثواب رادارد- همن طور شهادت امام حسین علیه السلام برای ظاهر کردن عظمت قران- اینبارگاه این عظمت دارد- چرا درزیر گنبد باید دعا کرد البته از راهدورهم تاحدی درجاتی دارد برای نشان دادن عظمت امام حسین علیه السلام واهداف اوبخصوص درمسائل  اصول سه گانه که قران راهم دربر میگیرد هرانهم دربر میگیرد سربازان ان مشخص شود-کربلا را گناه بوجود اورد این گناهان استراتژِی وتاکتیک قرانی را  نابود کرد-هیچ رهبری تا امروز ادعا نکرده است بصورت جامع من تمام ابعادرا  که باید احیا شوداحیا میکنم-چندبعدرا انتخاب کرده است وادعا کرده است که انهارااحیا میکنم ونتوانسته است بخوبی عمل کندحتی درمادیات ومعنویات هم بفراموشی رفته است اخیرا بحث فرهنگ وازادی وهموژ«ی  دارد مطرحمیشود که انهم راه ا ش رابلد نیستند-بدون وحی  حتی اگر بسیارعقلانی  هم عمل کند باز ناقص است-لذا شیخانزمان معتقدبودن کهبیتالمال ماننداقایاابوسفیان باید تقسیم شود ومابقیه کشک است راند خواری امروزی وگرنهما میجنگینم تاانرااحیا کنیم امت زمانی  تحقق پیدا  میکند که قیبله معنا پیدا کند بدون خواست قبلیه امت معنا نمیدهد-امام حسین علیه السلام درکربلا بعداز بیان خاندان خود ومقایسه باخاندان  یزید علیه العنت فرمودند من نوه حضرت خدیجه الکبری  صلواته الله علیه السلام هستم که پولاش درخدمت بنی هاشم گذاشت وهیچگاه دم از قبیله خودنزد- درحالیکه ریس قبیله  بوددوم همانطور که رهبرمعزز وکرم کعبه شناخت دین فرمودند حقه انها این بودکه صفبندی نباشد همه درهم بلولند ولی قدرت دردست انان باشد ولی امام حسین عریه السلام صف بندی کرد عبادت یکتکلیف- نظامی  سیاسی نیست یکتکلیف حبی وعشقی است ونمیتواندصوری عمل کند درحالیکه عبادت صوری وعشق به خلیفه جبری بوده است انشعاره وتوجیات در عمل درابعادمختلفدرکشا کش روزگاررنگ میباز وهمرنگ  سیاستروز میچرخد وفقط یک اب دهانی  شعاری چیزی دیگر باقی نمیماند جرعشق بخود نه به دیگران خوداز نردبان ترقی وپیشرفت  بالارورد  ودیگران وسیله پیشرفت خودکند عشقی به خلق نداشته باشد لذا استراتزی وتاکتیک درواقع درهمین مسیرطی میکندولی بصورتصوری واب دهانی ابعاددیگرهم بندرت بیان میشود- وعباداتتظاهر وصوری است وعشق وعلاقه ای وجودندارد ولی بسیار با هیاهو است خواندن قران هیچ تاثیری  دروضعیت انها نمیگذارد- امام علیه السلام-میخواست انهارا مطلع کند وتوبه کنند وزندگانی جدیدی راشروع کنند -ادامه دارد

بسم الله الرحمن الرحیم- نظریات شخصی است- ازباد وباران وافتاب  وسجاده صحبت کرده ای -که درخدمت خالق هستند صادق  ودرزمزمه همیشگی زیباترین زبیایها هستند- ازشیطان  کارگشته هالیوود که هالیوود قطره  از هنر  را دریافت کرده است ودرجیب  سیا ارامش پیدا میکند کهفردیر میبلعد باطنین گفتار خود کهقهوه خانهای در پترزبورک منفجر کند  تایک وبلاگر نظامی را  بقتل برساند- انهارا دربند ازادی شیطانی  ودر اسارت زنان سیاه چشم وموبرباطنین صحبتهای هالیوودی  بخدمت خوددرمیاورند وشطان با کوله باری از تجربیات بانها همکاری میکند که راه نجات درعقل وفهم و درکمعنای حقیقت بدام بیاندازد  پدر ومادرت بعزایت بنشنید که اگر گناه خودرا برگردن  انها بیاندازی - از قلمروی الهی خارج شد ودرقلمر دیگران قراربگیر- حقیقت روشن است اما شیطان برنده میشود باکلامی مارا راازسوراخ بیرون میاورد  ادم هوشیارمست خود میکند این سیا است  ازهمان درخت -باد -باران وافتاب میتواندتورا بهحقیقن برسانند اگر هوشیارباشی