بسم الله الرحمن الرحیم نکات-استادمعززحضرت ایت الله مرتضی مطهری رحمت الله علیه ازقول استاداش حضرت ایت الله طباطبائی رحمت الله علیه-مرحوممطهری رحمت الله علیه—باتاریخ زندگانی پر ارزش وسعادتمند خود—که پر ازتلاش علمی وتفکر فلسفی بود- به شیفتگان علم وفلسفه پیغامی رسا .پر ارزش میفرستدکه ازکوشش وتلاش کمال هرگزارام ننشسته ومجاهده علمی وکمالی راهرگز فراموش نکنند- وحیات خودرا-که بهترین متاع انسانی است در بازار حقایق-به حیات عالی انسانی است-وتادنیا است بقای ابدی دارد- تبدیل کنند-ودراین چند روزه زندگی شیفته وفریفته شخصیتهای ساختگی وخیالی نباشند- استادمطهری رحمت الله علیه- پافشاری شگفت انگیزی بر استقلال اندیشه اسلامی داشتند—سخت روی فکراسلامی مستقل ایستاده بود- وهرگونهفکر وارادتی راکه بخواهد باعث از دست دادن بخشی از افکاراسلامی بشود-طرد میکرد-ودر مقابل فسفه غرب وفلسفه مارکسیست کهحالا مال شرق است خیلیخوداش را موظف میدانستکه از فلسفه اسلامی حمایت بکند---- البته نسبت به چیزهائی وارادتی اگرحرف حسابی بود ومنافاتی بااسلام نداشت هیچ تعصب بهخرج نمیداد—این افکار به عنوان یک دستاوردفکری انسانی برای ایشان قابل قبول بود-اما بهمحض این که تضادی پیدا میکرد با معارف ما- استاد درمقابلش میایستاد و وظیفه پاسداری رابه خوبی انجام میداد-میفرمود-من نمیتوانم دربرابرانحراف عقیده وفکر که دربین جامعه اسلام به وجودبیاید ارام باشم—درزمینه مبارزات عقیدتی عجیب مجاهدبود ومجاهد به تمام معنا- حضرت ایت الله العظمی رحمت الله علیه می فرمودند-:مطهری بحرمواجی است- واز اوچنین یادمیکردند- مطهری از دور به منطق(اصول گرا) شبیه بود از میانه به فلسفه-وحکمت- شبیه میشد- اما از نزدیک عین عرفان بود
مسئله عقب ماندگی جوامع مسلمان از دغدغههای فکری مطهری بود که سالها او را به خود مشغول کرد.[11]. مطهری نظریهای را که علت انحطاط تمدنها را همان علل ایجاد آن میداند را مورد قبول نمیداند. به عقیده او یکی از عوامل انحطاط مسلمانان فهم غلط آنها از دین است.[12] به عقیده او بی توجهی به منابع دینی در فرایند بازسازی فکر دینی موجب میشود تا عناصر و مفاهیمی خارج از دین به آن راه یابد. از همین جاست که وی بر کسانی چون اقبال لاهوری ایراد میگیرد که با همه نکته سنجیهایش در مسائل اسلامی، به جهت عدم آشنای عمیق فرهنگ اسلامی در بحثهای مربوط به اثبات خدا، تجربه دینی، و علم الهی و خاتمیت دچار برخی اشتباهات شدهاست. [13]
روحانیت در شیعه از ابتدا مستقل از دستگاههای حکومتی بوده و شیعه هیچ وقت این اصل را نپذیرفته که اولی الامر را بر هر حاکمی تطبیق کند. آیه قرآن که فرمود: «یا ایهَا الَّذینَ امَنوا اطیعُوا اللَّهَ وَ اطیعُوا الرَّسولَ وَ اولِی الْامْرِ مِنْکمْ (نساء/ 59)» شیعه از اول، خلفای به ناحق را اولی الامر ندانست یعنی ولایت امر آنها را انکار کرد و تشیع و روحانیت شیعه از اساس بر انکار حقانیت این حکومتهای موجود است.[14]
تصور مردم امروز از ولایت فقیه این نبوده که فقها حکومت کنند و دولت را به دست گیرند، بلکه در طول اعصار تصور مردم از ولایت فقیه این بودهاست که به موجب این که مردم مسلمانند و وابسته به مکتب اسلامند، صلاحیت هر حاکمی از نظر این که قابلیت مجری بودن قوانین ملی اسلامی را داشته باشد باید مورد تأیید و تصویب فقیه قرار گیرد.
لهذا امام در فرمان خود به نخست وزیر دولت موقت مینویسد: به موجب حق شرعی (ولایت فقیه) و به موجب رأی اعتمادی که از طرف اکثریت قاطع ملت نسبت به من ابراز شدهاست، من رئیس دولت تعیین میکنم.
حق شرعی امام از وابستگی قاطع مردم به اسلام به عنوان یک مکتب و یک ایدئولوژی ناشی میشود که او یک مقام صلاحیتدار است که میتواند قابلیت شخصی را از این جهت تشخیص دهد و در حقیقت حق شرعی و ولایت شرعی یعنی مُهر ایدئولوژی مردم که او رهبر آن مردم است.[15]
مسئله ولایت فقیه این نیست که فقیه خودش در رأس دولت قرار میگیرد، خودش میخواهد عملاً حکومت کند و مجری باشد. نقش فقیه در یک کشور اسلامی که ملتزم و متعهد به اسلام است و اسلام را به عنوان یک ایدئولوژی پذیرفتهاست نقش یک ایدئولوگ است نه نقش یک حاکم. وقتی که مردم آن ایدئولوژی را پذیرفتهاند قهراً برای ایدئولوگ هم نقشی قائل هستند یعنی اوست که نظارت میکند بر این که این ایدئولوژی درست اجرا میشود یا نه، آیا این شخص که میخواهد رئیس دولت بشود و به عنوان مجری قانون در کادر اصول این ا
-
بسم الله الرحمن الرحیم-بحثی در باره اسلام عزیز-قران تنها کتاب اسمانی است-درمرحله اول نخست از فصاحت وبلاغت بی نظیری برخوردار است ودر اینموردهم تحدی کرده است یعنی حاضربه مسابقه ورقابت شده است-دوعامل بسیارسخت رادرمرحله اول قران معرفیمیکندیکی فصاحت یعنی گوش نواز ایجادکننده جاذبیت برای شنیدن ودوم بلاغت یعنی ایجاز ودرقصار مطلب را بخوبی رساندن که اعراب این را ددرشعر جمع میکر دند هرکدام به تنهائی کاری بس مشکل است-مهم این است که لغات-کلماتی بوده است که بصورت منفرددرجامعه مطرح بوده است ودرگوچه وبازار بکار میرفته است ولی تصور نمیشده است اینچنین تاثیرات عاطفی وهیجانی تاثیرات موسیقانی داشته باشدبعنوان مثال ماعناصرساخت هواپیماوجود داشت ولی کسی تصور نمیکرد که بااین عناصر بشود هواپیما ساخت-چنین تاثیراتی بسیارعجیب بود درست تاحدودی مانند عصای حضرت موسی علیه السلام که انسانرا به دام خودمیکشد ودر دام خودنگه میدارد- بعضی محققین فرمودند- که قران نفرموده عین قر ان بیاورید فرموده مثل قران بیاورید- یعنی این درخود بی نظیر است دراین مطالب این سبک همین خواهد بود شما مطالب دیگر وباسبک دیگر که بتواندبا این قران رقابت کند یعنی دست راباز گذاشته است- ومداوم رقابت رااسان کرده است که یک گفته ای ده کلمه باشد اعراب اول به نیروی انسانی متصل شدند بعدمتوجه شدن که شکست میخورند حواله به مجهول کردن- یعنی جن کردن وقرذان فرمودند از جن هم کمک بگیرید- وبعد از همه غیراز شخص خداوندمنان امروزه اثبات شده است حتی مانند نهج البلاغه هم نمیتواتند بیاورند-نکتهدیگری قران میفرماید اصل این کتاب درلوح محفوظ است که این لوح محفوظ درنزدخداوند منان یعنی ریشه اسمانی است اما هرکس دوخصلت داشته باشد مطهر است واندوخصلت یکی راستگوئی وانصاف تا اخرعمر ودیگر گردناپاکی نگردد اینلوح محفوظ دراختیار اوقرار میگرید-قران دوخصلت بزرگ دارد یکی سازنده اخلاق حسنه است که اخلاقپیامبر اکر م صلواته اله علیه واله والسلم-اخلاق قرانی استتمام تمدن ها دراخلاق سرانجام شکست خوردند- تحقیقات امروز نشان میدهد بهترین اخلاق غرب در انیمشین است یعی در میکی موس- یامار است مدبر ومعلم است ومانند وهیچ منبعی قوی تر ازانها وجودندارد-قران مجیدتعلیم میدهد که سریع بجوش نیائید وخشن نباشید وعجول نباشید واین خصلت درمسلمان کم است- نقش اخلاق مانند نقش بسته بندی کالاها است-نکته دیگر کمالات مانندیک پله کن حساب شده ارام ارام قران انسان بالامیبردکهدرهیچکتب الهی فعلی دیگر موجودنیست مثلا درانجیل چندپله بالامیرویدودرجائی سقوط میکنید وهمه مطالب با کمک سنت روشن واضح است ودرکتب های الهی دیگر ابهام برای درک زیاد است- البته این سئوال برای من مطرح است- این پله کان برای کمال باید همان پله کان صدر اسلام باشد ویا به نحوی دیگر باشد اما مطالب انسان بشدت بخود مشغول میکند که نمیتواند از ان دست بکشد ودرمراحل اول تصور انکه تمام ان مطالب درست کمی سخت است وانسان کهبه تحقیق باز میگردد کم کم بدرستی مطالب قران میرسدواولین کسانی به این نتجه رسیدند- یهودیان ومسیحیان روشنفکربودند که بر گشتن از دین خود کاری بس مشکل بوده است
بسم الله الرحمن الرحیم-نئو پوزیتویسم- یک دائرتالمعارف- این مقاله از دایرهت المعارفبزرگ روسیه گرفته است ودرمقدمه فرموده است که ممکنکه دربعضی جا انحرافاتی داشته باشد- نکته مهم این است اینمقاله مکتب پوزیتویسم ونو پوزیتویسم وپراکماتیسیم واز این قبیل مکاب نسبت به بورژازی داده است یعنی خرده سرمایه داری واین نسبت صحیح نیست شناخت رانمیشودبه اقتصاد نسبت داد بایدبه مکتبشناخت نسبتداد یکنوع سیاسی کردن مکاتیب شناخت است- نکتهدیگر مسئله ذهنیت است ذهنیت میخواهندمادی باشدچناچه ذهنیت مادی باشد خوداش یک حس خواهد بود حسی مثلا عدسی دارد بهتر دریافت حس را میبیند- واینمسئله یک معضل مشکل شده است ومسلم است که حس نمیتواندمنطق بوجوداورد ومتافیزیک بوجود اورد وفلسفه بوجوداورد-هرنوع استدلال کارحس نیست- خواستند تجزیه وتحلیل ساختاری پدیده ویادرک سیستمی از یک پدیده با کلمات مادی تحلیل بدهند تابتواند به یک رابطه بینتئوری ساختاری با اصول علوم تجربه بوجوداوند وخصوصیات وکارکتروعملکرد اجزامادی که بصورت ریاضی شده وفورمولی شدهبرای شاخت مهیا سازنند- یعنی وارد ذهنیت شدن لذا میبایست لغات متفیزکی تهیه کنند وجالب فرمودند که اصول فلسفه محضدراین موارد کاربرد ندارد ومسلم است کاربردندارد ولی ذهنیت ازراه عقلانی که متافیزیک است به نتایج دلخواه میرسددر اینجا به اولین شکست خود اعتراف میکنند که نئو پوزتویسیمدربیبان حقایق ازراه مادی دقیق نیست-لذا بدنبال شکل های منطقیو شناخت خصوصیات وکاربردهای انها رفتند وحل مساول ووظایف انهادرعلم متدولوژی موردتوجه قرارگرفت- وفلسفه دراین جا فقط تعریف عقلانی از انواع تخصصهای علمی ر ابیان میکرد-دریانجا این مسئله خودنمائی کردبین ماده باشعور یکنوع متافیزیک غیر رسمی وجودارد واین بقول انگلیسی ها پنهان کردن دربوته است وجالب تر انکه اقایان بیان کردن –این متافیزیک مابین ماده وایده ال قرار نمیگیر د واین هم بقول انگلیسی ها تیردرهوانداختندوچرخاندن است ایده الچیزی موهوم نیست یک وجوداست ویک وجود متعالی غیرماده است متافیزیک یکسران ماده است وسر دیگران شناخت غیرمادی از ماده است وبیان میکنندکه نئو پوزیتوسیم حمل میشود برذهنیت ایده الاز خصوصیات تجربی که به قانونمندی رسیده است واین مرحله را یک انقلاب درپوزتویسم میدانند-که درحقیقت کوشش شده است کهبخش ذهنیتی به حداقل برسددرحالیکه تاثیر مخربی برسیستمی کردن وتخصصی کردن شناخت نگردد-درست است بی جهت نبایدبحث عقلانی کر د- انچنان درقرن نوزدهمپوزتویسم های کلاسیک انجام دادند- که میکوشیدندکه بعد روانشناسی ذهنیت رابشدت به ان توجه میکردند( ان زمان شناخت راه منطقی خوداش طی نمیکرد مثلا از راه تداعی میخواستند بشناخت برسند ویاباقیاس های غیر منطقی)برای پوزوتیویسم تحربه ودرک ذهنیتیبهمحض مشاهدبدست میاید- خارج از محدوده دیگر بیان متافیزیک غیر منطقی است- امابرای نئوپوزیتویسم پدیده شعوردخالتی نمیکند ولی نحو بیان درنهایتدرهمانحد پدیده باقی میماند-درحقیقت میخواهد از متافزیکی به نحوی فرارکند زیرا نحوبیان همان متافیزیک است- متافیزیک نباید تعلیمات غلط بدهد- ودر اصول شناخت دخالت کند ودوری گزینداز اصول منطق بیان توصیف حقایق ماده- بیادگفت کهذهنیت خوداش داری قوانین متقنی است دیمی نیست- وان قوانین ماند قوانین مادی دقیق است وخطرخلاقیت وشفافیت که عامل مهم زبان است ازفکر گرفته شودلذا نئو پوزتیوسیم نسبت به پوزتویسیم از یک زبان منطقی بهتری بر خورداراست-ادامه دارد
بسم الرحمن الرحیم-گفتمانی از بزرگان سابق کردند وگاهی من مرددمیشوم که واردبحث بشوم-درهرحالچون ممکن است عده ای تحت تاثیرواقع شوند-اندکی واردبحث میشوم-جناب اقای بنی صدر فرمودند که امام رحمت الله علیه به ایشان فرمودندکه بعلت قحط الرجل درمواردی ازادهستیدطبق نظر خودتان عمل کنید- ولی روزی ورق برگشت وامر فرمودند فلات طورعمل کنید ومن جاخوردم؟؟!! به نظرحقیر امامراحل صلواته الله علیه برای حفظ ابروی اقای بنی صدر فرمودند که سی وپنچ ملیون دراین امر بگویند بله من میگویم خیر- شما که اسلام شناسی خواندید وسیزده سال روش تحقیق خواندید برنامه های شما بایدبر کدام اساس باشد مردم سالاری دینی چگونه تفسیر میکنید جمله جالبی گفتند که بعدمن تجربه بدست اوردمسعود رجوی به مخفیگاه من امد که باهم مشارکت کنیم-من گفتم ازقبل من قول نمیدهم مگر برای هرمطلبی به توافق برسیم- ایا خداوندمنان این مطلبرا بلدنبود؟؟ داستان فرشتگان وداستان انبیا وحتی داستان شیطان این مطلبرا اثبات نمیکرد- به نظرحقیردرجائی پیامبر ارکم صلواته الله غضبناک میشدند ومیخواستند شوک ایجاد کنند که بحث اش خواهد امد درابطه باخداوندمنان است وامام رحمت الله علیه همهجافرمودندمن میخواهم اسلام راپیاده کنیم وفرمودند یک کلمهجمهوری اسلام نه زیادونه کم ونه شرقی ونه غربی یعنی شمامیبایست دراین چهارچوب عمل کنید شما افکارغربی داشتیددرست ماندجناب اقا یاسرعرفات که مشکلی برای ماغرب ایجادنکند وغرب مارابپذیرد-از جناب عظمت استادعظیم الشان دکتر ایت الله مطهری رحمت الله علیه- سئوالشدکه پس از انقلاب ما کارمان راحت خواهدبود- ایشان خندیدند-فرمودند در ده ما همین که نزدیک زمستان است شروع میکنندکا هگل درست کردند یک هفته شبانه روزانرا لگد میکنند وارام ارام کاه وچیز های دیگر اضافه میکنند وسپس انروی بام میکشند وگاهی ترک میخورد ویک لایه دیگر درست میکنند از پا-درد شب خواب نمیروند- ماهم بایدلگدبخوریم که افرادی که از پخ یک پاسبان فراری میشوند بتواند درمقابل یک لشگر سینه سپر کنند از حضرت ایت الله مرحوم ادیب لاری رحمت الله علیه روزی امامرحمت الله فرموند که اگر فرانسه بخواهد من اخراج کند کشتی خواهم گرفت وندای مظلومیت ایران بگوش جهانیان خواهم رساند من سخت ناراحت شدم خدمت ایشان رسیدم وگفتم چه کارباید کرد؟ ایشان فرمودندهرگز نارحت نباشدامام رحمت الله علیه فرمودند پشت من امام زمان علیه السلام است یعنی حتی در دل دریا رها کنندیاکوه قاف ایاشن سرانجام پیروز است ومن میخواهم این مطلب برای من اثبات شود- مسائل که شوخی نیست-ادامه دارد
بسم الله الرحمن الرحیم-تحلیلی فلسفی- با الهام از اقای سولژنتسین فردانقلابی ومنتقد روسی-ایدولوژی برای امروز(بسیاری درتاریخ) نقش هوای تازه راندارد وجرئت انکه درد ورنج جامعه مطرح کند ویا هشدار درباره تهدیدهای خطرناک جامعه بخصوص هشدار درباره معنویتهای اخلاقی جامعه نمیدهد-( بسیاری مواقع خود عامل این بحران ها است) ولذا چنین ایدلوژی ها شایسته نام ایدو لوژی نیستند- فقط نمای سنگی خوش قیافه یک ساختمان هستند وسرانجام اعتماد مردم از انها سلب میشود وکتاب های هادر زباله دانها قرار میگیرد وبه جایانکهخوانده شود وتعمق کند- ایدولوژی باید راهنمای تمام وجامعه گردد-ایدولوژی میبایست هدرطول زمان محدود بلکه درزمانهای زیادی حداقل نشودانرارد کرد( بحث جالبی بخوبی رشون میکند اثبات یقینی کاربسیار مشکل است چون عقل انسان وتجربیات انسان ومعلومات انسان برچسب زمانی دارددرحالیکه همیشه اینده غیر قابل باور است) یقین قابل خریدن نیست وکمتر انسانی هست که شهامت داشته باشد که جاده حقیقت راتا اخرطی کند ایاشن معتقد هست تمام ایدولوژی(بجز شیعه) سرانجام به فرقه گرائیسران تبدیل شده است ومردم فراموش شدند وبتوانند حقایق را پیشرفت دهند وانرا تادم مرگ قبول کنند واز این حقایق میتوان نتچه گرفت که هرگز قلم نایستد وهیچ گاه تاریخ درشرافت کامل گام نخواهد زد(بجز در زمان بعداز ظهور)]-عدالت یک عامل بلفطره وجزو وجدان است- یک امر انتخابی شخصی نیست که همهانسان ها انرا دارا هستند- وهرکسصدای وجدان خودرا میشنودمعمولابخوبی صدای عدالت هم تشخیص میدهد-هرگر نباید مر دمان به شادی های امروزی که- بت وحقه بازار هست سوق داد- بلکه بایدمردمان رابه سمت محبت طرفینی هدایت کرد-حیوانات وحشی ودرنده هستندکه میدانند که حیوانات شکار شده مضطرب هستند- ولی همچنان خوشحال هستند- ولی انسان ها نسبت بهم حساس وتاثیر پذیر میباشند واین بالاترین مرحله تکاملی است که میشود در رویا انراتصور کرد- ساعت ذهن خودرا پاک کنید- ساعت شما عقبتر از زمان استپرده ضخیمی کهجلوی چشمان شمارا گرفته است کناربزنیدکه عاشق مردمان خواهید شد( وبالاتر عاشق زخداوند منان خواهید شد) شماهنوز انتظارنداریدکه فجر طلوع کرده است-ادامه دارد
بسم الله الرحمن الرحیم-اقای کسینجرفرموده اند-که ایران خطرناکتر از داعش است- مامیتوانیم داعش را مهار کنیم ولی ایران رابایدتوسط داعش مثلامهار کنیم-دلیل اش هم حتما به اقای اوباما ونخست وزیر اسرائیل فرموده است؟!!درتحقیقی که فردی از درخصوصیات اخر الزمان کرده است که نقل قول از پیامبر اکرم صلواته الله علیه واله والسلم وبه این نتجه رسیده است که معجزه استکه دراخر الزمان از فقر به ثروت زیادی میرسند برج های بلندی رامیتوانند بسازند کلسیا ومساجدی چون کاخ بسازند کشتی هائی چون کوه بسازنند ولی روحی جهنمی دارند وهمه جارا پراز اتش میکنند دلیل اش روشن است کسی صر اط مستقیمی که اهلبیت مکر مازدل توحید وقران وسنت نبی استخر اج میکند راه کمال وبهشت میسازد وغیرازان راه شیطان است که جهنم میسازد- حضرت صلواته الله علیه واله والسلم-نمونه ای اورده است که مشت نمونه خروار است- درمسائل جنسی بی پروا میشوند وتوبه نمیکنند وباز گشتی نیست وحتی ترس دارند که این لذت رااز ترس بدهند وفرضیات موهمی هم برای ان میسازنندکه خود به ان یقین ندارند ودیگران هم که عمل میکنند یقین ندارند وسرانجام از امراض های هولناک سردرمیاور ند وحاضر نیستند راه وحی ناب را تحقیق کنند و حقیقت رادریابند بر ای طمع دنیائی هم همین طور فرضیاتی میسازند ومیکشند که دلیل درستی ندارند وکشته میشوند که مردم نمیدانند چراانها کشته میشوند وچون بر خورد میکنند با گروهای که دراقلیت هستند که راه بهشت رامیدانند باانهابزخورد میکنند اباطیلی را که مداوم انراچرخش میدهندمیسازنند واز همه شگفت انگیز تر ان است که پس از رحلت من این عمل شروع میشود-