سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خونِ جوشانِ امام حسین علیه السلام

بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است-اقایان بفکر افتادند- که  هرکس  از خانه قهر میکند- یاخواننده  میشود یاسیاست دار میشود به اندازه ریگهای  دشت کالیفرنیا مقاله سیاسی  مطرح شده است-درشهریور بیست روشنفکران برق اسا بیست حزب درست کردندبه جانهم افتادند بخصوص حزب توده  ترور میکرد- کارخاندان پهلوی تمام شده بود بقدری هرج ومرج  شدید  همهچیزرادم خانه ها میفروختند بخیک بچه ای رد میشد پول میدادند کهفلانمقدارمثلا پیاز بخربیار- ومجبورشدند که محمدرضا شاه راقبول کنند-  سیاست مداران انگلیسی بهحزب توده میگفتند درانگلستان دود کارخانجات  تهیه وسایل نظامی وغیره اسمان انگلستان  بقوری تاریک کرده است افتاب دیده نمیشود ودرهرنبردی با روسیه پوزه روسها رابخاک وخون کشیده است ایننبرد سیاسی بود- نهعلمی نداشتند ونهپولی نداشتند مجبورشدند به سمت غرب وبعدا تاحدی به سمت شرق بروند- بزور این احزاب سرجای خودنشستند وچون خطر بیخ گوش خود دیدندساکت شدندوبعضی هم  مجبوربه ترک ایرانشدند ومیگفتندفلانی جلای  وطن کردند- مگرد رغب وشرق اجازه رنوع حزبی را میدهند  هروقت درامریکا اجازه حزب - حزب الله راداد وکتائب  ان باند جند الله تازه گام اول  است- امام صادق علیه السلام فرمودند حق مانندتنه درخت است مداوم روبه اسمان حرکت میکند  چپ وراست ندارد-باطل ازشاخه ای به شاخه ای  میرود- مادرفرهنگ خودمان وادبیات خودمان  عالی ترین حزب را  بدنیا رامیتوانیم عرضه کنیم انچه خود داشت زبیگانه تمنامیکرد-چون باط ل چه در کارگاه عقل وچه درکارگاه تجربه ضعف خودا شرا نشان میدهد همنیکه برانداز یرا مطرح کرده است نشان بران است  حرفی برای گفتن ندارد- فقط ابراگل الود کند  و تا ماهی بگیرد- ناتودرجهان  هرچه بکند فقط منافع اش برای امریکا است اخیرااقی بایدن اعمال ناتورامقدس گفته است  نه کشور  اتلافبخارست  زمانیکه بهسمتغرب رفتند چقدر بغیراز ازادی پیشرف کردن درقبل  امریکائی میگفتند رومانی  دارا ی ساخل بسیارزیبا است اگر بهما اجازه دهند ملیارد های دلار درانجا سرمایه گذاری میکنیم و برای دیگر کشورها سفره های رنگین پهن میکردند حالا برای ایران میکنند- کمی از تاریخ عبرت بگیرید چشمان خودر دردنیا بچرخانید  چگونه درک نمیکنید که امپیریالیزیم مداوم وحشی تروخطرناک تر میشود کمی عبرت بگیرید


ارسال شده در توسط علی

بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است انسان به سه وچهار خصلت غلط کاردست خوداش ودیگران میدهد- متاسفانه حاضر به تغیر نیست-مانند شیطان- همین ها هستند که مسیر حق راتغیر میدهند- سرسلسله انها امویان است- یک لغت عرب دارد- بنام  فله درشیراز هم میگویندفله ای   فروشی   ویا فله کاری -  یعنی بدون قاعده و قوانین مثلا سرکه خودشان درست کردند درشیشه با باندرول 0 باند =نوار-رول- حلقه زدن)  یعنی سرش محکم و چسب دارد نیست یاهرکاری رادرباره ساختمان تاحدی بلد است- دراعراب دریانورد خوزستان فله یعنی موادی که  بسته بندی ندارد- امویان حادیث را فله ای کردند مخصوصا زمان معاویه سپس گفت هرکس حدیث میخواهد این حدیث   ولی  امروزه عقل من چیز دیگر میگوید انطور که من میفهم  بهتر است  وان احادیث مال گذشته است وتا امروز  همین مرام وجوددارد غرب وامریکاهم همین نحو هستند- پیامبر اکرم صلواته الله علیه واله السلم تمجید میکردند ولی از لحاظ ادراک مسائل کمترین فرد است-  سازمان یافته تمام ارکان واجزا دین را تغیردادند که نمی تواند تصادفی باشد- درادیان ابراهیمی هم بدین طریق عمل کردند-حسادت وبرتری طلبی  تکبر  قدرت وثروت بدست اوردن- اقای  ابوذررا  اقای عثمان خواست ایشان میدانست که اقای ابوذر رحمت الله علیه درشام درباره ثروت معاویه اعتراض کرده بود- ایشان فرمودند که مال ازراه حلال ودادن زکات میسر میشود وکنز هم نباید رخ دهد و بیت المال هم  وضع اش مشخص است که به چه کسی باید دادتو عثمان هم  همین مسئله  را داری -عثمان  یک یهودی دیگری بنام  کعب الاحبار اقای عمر لقب داده بود  ویکی دیگر  را کعب الاخبار لقب داده بود واز انها خواسته بود که  ایشان رابشاگردی بپذیرنند وتعلیماتی  را یاد بدهد وایشان وصد دستور ازایشان یاد گرفت که مشکلات مردم را ازان طریق انها حل کند حبر یعنی علامه ایشان جمع است الاحبار- کعب یعنی مکعب مربع ویا مکعب مستطیل باشد عرب کعب میگوید ومهمترین کعب   کعبه است زیرا بهترین اشعار سرانجام از بازار عکاظ  که چشن شعر درست میکردند دراوائل بهار ومردم برای خرید می امدند وبساط مسابقه اشعار را میانداختند واشعار درانجا مدتها میخواندند- وسپس دهتا ازبهترین در کعبه اویزان میکردند  ودرضمن پیمان نامه ها بین دوطرف در چندجای کعبه اویزان میکردند که اگر طرفی پیمان شکنی کردمردم مطلع شوند واز مظلوم دفاع کنند- اقای کعب الاحبار- اقای عثمان  کعب الاحبار خواست نظر تو درباره ثروت چیست-؟؟ ایشان گفت فرد هرگاه ذکات سالانه راداد پس ازان تاسال اینده ازهرطریق=یعنی= چه حلال وچه حرام= ثروتی بدست اورد برای او حلال است- واقای حضرت ابوذر علیه السلام با عصا برسرش زد که وگفتتو میخواهی احکام اسلام رابمایاد بدهید- دقیقا انحراف دردین مال عالم نماها است- واقای ابوذر  رحمتالله علیه فرمودند علی علیه السلام بطلب وحضرت علی علیه السلام امد ونظرایشان رانپذیرفت-درست مانند منافقین امروزی که دین باید  همه راضی کند وگرنه خداوندمنان نبایدماراخلق میکرد مگرهدف اش مسخره کردن ما است باید ما ازندگانی راضی باشیم- مامی توانیم که دین حضرت محمد علیه السلام که دارد ازدست میرود مستحکم کنیم بیانات اقای عمر- دریک است - دریک کانال ماهواری- ریس حزب کومله کردستان میفرماید  تنها کرد است که میتواند به یککرد کمک کند وانهم بهترین حزب اش کومله است  ایشان  علم غیب میدانداست؟؟-دارد یک تعصب  احمقانه را جابی اندازد طول تاریخ همین است-حال برگردیم به کتاب تفسیر سوره برائت- بنگارش رهبرمعزز ومعظم جهان اسلام واینمطالب تاحدی درانجا جستجو کنیم گرچه مخالفت با رسول اکرم صلواته الله علیه واله والسلم وامامان پاک کافی است ولی  ملموس ترشود-میفرماید-روش این تفسیر روش اجتهادی است که درکنار ان بهطور چشمگیری از روش قران بهقران وروایی نیز بهره گرفته شده است- یعنی  درتفصیر  نمیتوانتنها یک ایه را موردتوجه قراردادوتسیر کرد بلکه با ایات یگری سنخیت دارد هم درهمان موضوع بحث میکند مطابقت داشته باشد  وسپس روایت های صحیح که سنخیت دارد انها هم موضوع تاید وبشکافند وبعد ایشان نمونهای نشان میدهدکه دراهل سنت برخلاف عمل کرده است وگاهی شیعیان چون نتواستند معنای دقیق رابفهمند از اهل سنت تقلید کرده اند - بیان میکنند- - مراداز روش اجتهادی  کوشش فکری .به کاربردن نیروی عقل درفم ایات  ورا ه یابی به مقاصد  ان است که اقایان بسیار ضعیف هستند وبی شماری ازانها عقل راقبول ندارند ویکحدیث را ملاک قرار میدهند که مجعول است سپس میفرمایند البته در دایره المعارف ها خیلی مورد اتکا نیست- دران دسته از دایرالمعارف ها ی اسلامی که مولفان ان  مستشرقان باشند- استنباط خود  مستشرقان باشند-  مورد اعتماد نیست اما چون به اتکای موارد فراوان فقهی ولغوی مطلب  را مینویسند حسن ظنی به معنای که شده  پیدا میشود وبرای انسان مطلب معقولی به نظر میرسد- -- میتواندمنبع مورد استناد باشد نه جمع بندی ونظریه پردازی انها- بعنوان مثال دربارحج  ریشه یابی کردند که میرسد به حضرت یعقوب علیه السلام تعابیذر وتفسیر بدست اوردند وتحولات ملاکهای بدست اوردند که دراصل  حجاز ازیهود وارد عربستان وپس به خاورمیتنه رفته است و درکشوری تغیراتی داشته است  ومثلا حج مصری بهترین نظر است


ارسال شده در توسط علی

بسم الله الرحمن الرحیم- نظریات  شخصی است-سکینه- منبع کتاب تفسیر سوره برائت  ایه 25تا 27به نگارش رهبر معزز  ودانشمند  جهان اسلام رحمته الله علیه- از صفحه179 ببعد- توجه دادن به نزول سکینه وارامش الهی –بر لشگر اسلام—از بشارتهای این ایه به اهل ایمان واستقامت است- سکینه"موهبتی "الهی  برنفس  ادمی است-که- سبب نهراسیدن از  سختی ها- ومهالک=جمع مهلکه "درخطرهلاکت  افتادن"-میشود- چناچه این نسیم بهشتی – که در بعضی تعابیر= عبارت ها=کنایی به ان سیمای- داده شده  بوزد-= مثلا درگرما  بسیارزیاد هوا خنک شود ی است روحی که ازمخلوط شدن  چند حالت واز مجموع انها بدست میاید—حالت اول  " حالت  ارامش روحی : است- که درمقابل  ان-: حالت دغدغه. اضطراب-تشویش ونگرانی: است-   حالت دوم-:حالت وثوق ویقین:  است که درمقابل  ان  : حالت دودلی و تردید : است که معمولا در طول مسیردرباره اینده ی   اینده ی راه  ومقصد  برای انسان پیش می یاد وان هنگام  که انسان با مشکلی  مواجه میشود- تردید میکند- که ایا این همان راهی است که باید بروم-؟؟  حالت سوم-: حالت استقرار: است   که درمقابل ان : حالت تزلزل: است-  حات  استقرلر-  ناشی از استحکام   بنای فکری و ثبات اندیشه است- که مانع از  افتادن انسان  به اینسو  و ان سو میشود-همانند  بنایی که پایه  های ان دراعماق زمین است   و هیچ طوفان و زلزله ای انرا تکان نمیدهد-   ازمجموع ایاتی  که درباره  سکینه  نازل شده است- معلوم میشود که   این سه حالت باهم  حالت سکینه را بوجود  میاورند-  که از یک سو ارامش روانی  دران است   و از سویی یقین و ثقه=مورد اطمینان- واز دیگرسو حالت تعمق واستقرار = قرارداشتن-دارد-   حالت چهارم—شاید بتوان  انرا به یکی ازسه جزمعنایی سکینه برگرداند- = یعنی جزو یکی از سه حالت باشد-" تمایل  به حالت استقرار واسیب ناپذیری "" است که انسان رادر مقابل انگیزه ه های  رنگارنگ  و خواستهای بشری-ثبات- میبخشد- ومانع  از جذب  او  به این  سو  ان سو میشود "  به طوری  که حتی به سمت انها  تمایل هم  نخواهد داشت ود را ه خودمستقر ومستقیم میماند( بنظر حقیر ان سه حالت زیربنای خواست اصلی همین حالت چهارم است)-  این حالت  که ازرسوخ ایمان در دل نشات میگیرد خود باعث افزایش ایمان میگردد( بنظر حقیر چون جز ذات الهی  نمیتواند چنین کند)- و داداری مراتبی  است  که مراتب بالای ان   وقتی به انسان  عطا میشود  که ایمان به عرصه ظهوررسانده باشد-( مقدماتی لازم است که حاصل شده باشد)-  بنابراین ا ن سکینه ای که برقلب پیامبراکرم صلواته الله علیه واله والسلم نازل میشود(0 در غار ثور  زمانی که ان عظمت توحیدی باجناب نحیف  وضعیف اقاابوبکر درغاربودند  رخ داد)—برخی از مفسران گفته اند--:اثر سکینه برقلب نبی  اکرم صلواته علیهاله السلم- ان بود که دانست کفاربدنبال اونخواهند بود—واین برای پیامبریکه درراه تحکیم  عقیده ی توحید بدنبال  ایجاد پایگاهی  اسلامی  برای مقابل  با شرک وکفر است  وهنوز ازدسترس دشمن خارج نشده وبرق  شمشیر های کین انان  رامیبیند  مایه تسکین وارمش  است-( بنظر حقیر تفسیر دیگیرهم موجود است پیامبر اکرم  از همه چیز اطلاع داشت  ولی یکموضوع وجود داشت که عکس العمل اقای ابوبکر چیست؟؟ّبشدت ترسیده بود فردی از کفار گفت من سایه پیامبر اکرم صلواته الله علیه والسلم رامیبینم وباسایهیکنفر دیگر اجازهبدهیدتارعنکبوت پاره کنم وهردورا تسلیم شما کنم هرلحظه ممکن بد اقای ابوبکر حماقت کند وبیرون بیاید و وخودراتسلیم کند خداوندمنان با اشاره رسول اکرم صلواته اللهعلیه والسلم  غار یک انحراف کوچگی داشت وبه ان سمت خزید واز ترس ساکت شد وحرکتی نکرد یعنی برای پیامبر ان هم امکان روز های سخت هم وجود دارد-






ارسال شده در توسط علی

بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است- سایت وهابی کلمه واقعا بیسواد هستند کوچگترین اطلاعات علمی روزراهم ندارند- فقه انها بیشتر  براسا س ایات قران ومقداری  احادیث بسیار کم است واصلا ان زمانرادرک نمیکنند-متاسفانه استفاده من از حوزه بسیار اندک مساوی باشد در کالا به کالا باید  بین پنیربا روغن   باید یکسان باشدمنطق وفلسفه ان رادرک نمیکند- که اسلام چه شاهکاری کرده است- انزمان اسا اقتصاد کالا به کالا است طلا ونقره بسیاراندک است معلوم میشودکه دو کالا بسیارمهم  اقتصادی -روغن بوده  بوده  است و پنیر-برای ا ئکه بیشترین مصرف راداشتند- اگر برا ی هرچیزی  قیمت پولی حساب کردند فقط برای تبادل است-دلیل نبوده است همه چیز را باپول خریداری  کنند- کسی که روغن درست میکرده است- زیادی روغن راپنیر  میخریده است  ویا  بالعکس اسلام برایانکه جلوی ازدیاد قیمت را بگیرد- یکی احتکار است که  جزو ربا قرار گرفته است ربا اسلام بسط داه است جنگ باخداوندمنان است دوم فرموده است اگرقیمت روغن را کسی زیادکرد معادل انهم هم قیمت پنیرمیشودیعنی درهرحال قیمت روغن با پنیر  بایدمساوی باشد بازار یداند اگرقیمت ها ثابت نباشد مردم خریدرا متوقف میکنند تا بازار ثابت شود ودرضمن قیمتهای بی جهت بالابرود مابقیه کالاهاهم قیمت ها  انها   بالا میرود  ایجادفقر ورکود میکند یک انقلاب مخملی  کمکم شروع میشود وونظام طبقاتی بوجودمیاید-پس درهرحال بایدقیمتهای  متعادل باشدوقیمتها همتوسط افراد  کارشناس معین شود محتسب- ارتباط ان باربا مشخص میشودمعلومیشوخداوند منان به بازار حساس است ونظم را میخواهد خودتعین کند


ارسال شده در توسط علی

بسم الله الرحمن الرحیم- نظریات شخصی است- کانال اینه در ماهواره بنظر میرسددرامریکا چپ حزب کارگری انگستان طرفدارخانم  فرح پهلوی است اقای دکتر  محمد باهری هم به ظاهر چپ دونوبت وزیر داد گستری شد- ومورد تائید خانم فرح پهلوی  شد وتئورسین انها اقای بنی صدربود که مورد حمایت خانمدکتر  فرح بود خوب ایشان کتاب خودرا بنویسید-تحصیلکرده های ایران که از خارج میامدند یک طرح بزرگ را  میریختند وبه شاه عرضه میکردند وخودهم سهمی کوچک وگاهی بزرگ که صدای شاه درمی امد وبه علم که ریس درباره بود میگفت این فلون فلون شدها حتی فحش به انها میدادکه به دربار  راه نده- اقای هویدا زمانی که ناراحتی اقای علم زیاد شد وگویاناراحتی قلبی داشته است به شاه پیشنهاد میدهد که علم به وزیردرباره کند که شراش کم شود- ولی بهترین وزیردربار اقای هرمز قریب است که خیلی تقلا میکرد که وزیردرباره شود وشاه به ایشان گفته است تا علم است ایشان نمیتواند وزیردربار شود چپ ها مخالف راست هابودند حزبی نداشتند علم طرفدار راستها بوده است- چپ ها فقط نیرو  داشته اند ودر همه ارگانها هم افرادی داشته اند مقام دردانشگاه تهران بسیاربا اهمیت بوده است- برسر استاددانشگاه تهران شدند مسئله بوده است  ایشان خانم فرح که فردی منصف  است برای اینکار انتخاب- میکند دکترنهاوندی که بسیار مقام پرست است- خودرا ریس دفتر شهبانو میکند که در انتخاب استاد دردانشگاه دخالت کند -  اقای دکتر اقبال ریس سازمان نظام پزشکی میشود و-وزیر بهداری  شیخ نظام زاده بوده است که بوده است دکتر اقبال نظرا ش این بوده است ایشان میبایست ازقوانین نظام پزشکی تبعیت کند وایشان هم مخالف بوده است  دکتر اقبال  معتقد بوده است که ماشین ایشان دردانشگاه تهران اتش زده شده است کا ایشان است ولی منتصور میکنم که کار شاه است چون درهمه جا اختلاف درست میکرد-دکتراقبال دردانشگاه هرانچپ بعدشاه بخشی از اداره شرکت نفت را به دکتراقبال میدهد که بعد ریس میشود وایشان مداوم نسبت به نظریات شاه بدبین بوده است - وعلم بریامعالجه به فرانسه میرودودرباز گشت  اظهار میکندکه شاه ایشان رامعاف کندولی میدانست همانطور به اقای دکترباهری گفته است همه پس از مدتی میروند ولی من همچنان باقی خواهم ماندایشان طرح میدهد که ارشتیکت هرشهر مطابق  شرایط ان شهر تنظیم شودوهیچکس حق نداشته باشدبر خلاف  ان عمل کند- زمان دکتر امینی دکتراقبال با ایشان سخت برخورد میکند ودکترامینی از شاه میخواهدمدتی دکتر اقبال رااز ایران اخراج کند ومدتی ایشان درخارج بوده است وبعد برمیگرددرباره یک سیستم داشت که ریس اش شاه است- یک سیستم داشت که ریس اش اشرف پهلوی  ئبوداینسیستم دوموضوع را تعقیب میکرد یکی کارهای که اشراف را دردنیا محبوب کند مثلا دفاع از حقوق زنان- مبارزه ب بعد تا حدی شمس است و  علم بهاقای دکتر باهری گفته بود که یک قانون درست کند که ولیعهد نتواند شاه شود بنظر میرسد اشرف شود خانم شمس  هم یک سازمانخاص خوداش داشت  برادر دیگراش که یک اعجوبه پولدربیاربود ومحمود رضا سازمانی برای خوداش اشت بعدا فرح وشهناز هم اضافه شد  وشهاز درخارج بود وقراربود یک شرکت موتور سیکلت سازی شهناز بوجودبیاید وهرکس به شاه کمک میکرد هوای اش راداشت


ارسال شده در توسط علی

  بسم الله الرحمن الرحیم- نظریات شخصی است-امروز دربی  بی سی   دربرنامه-پرگار خواستند فاتح اسلام را بخوانند- ونظریاتی هم دادند بقول جناب اقای حافظ رحمت الله علیه فقط افراد دومسجد اهل خراباتواقعی بودند ونمادین به مشروب فروشی هامیرفتند بعضی  از بزرگان دین  بعضی از انها  حلال کرده بود وایشان فرمودند  جوان دراینه میبیند که - وقتیکه حکومت ها یظ لم وافراد بظاهر  دیندار های کاسه لیس  از معرکه خارج شدندوانزمان مردم متوجه بیانات جناب اقای حافظ رحمت الله علیه میشوند-جناب اقای بابک احمدی درکتاب کار روشنفکری  بیانات جالبی دارد- که چه زمانی انسان روشنفکر میشود وچگونه عمل روشنفکری میکند نمونه همین اقای حافظ علیه السلام است- بهروشنفکران توجه نمیشود عصر روشنفکری بوجود می اید کل مردم متوجه قضایا میشوند ولی دراینزمان روشنفکرا کمکهای فکری بهتر و راه حل های نشان میدهد زمانی که از حکمت نفرت شدید شد  یک فیلم هندی بخوبی این جریان را  نشان داد-عجیب است ضد بنیادگرایی  هستند-بنیادگرایی یعنی داشتن قوانین یقینی  درک حقیقت کردن همه کاردانشمندان دراین جهت است حالدرعلم زمانی که  قوانین نسبی  است یعنی هنوز جای  فکر کردن وتحقیق کردن وجود دارد ومیتوان اصلاحات کرد  ویشتر درموادر  مسائل دنیایی است  دوراه کلی وجود دارد یکی انکه هرچه مردم گفتند- دوم مانند ریاضیات معادلات در ذهن حل شودنهدرعینمردم براسا س دل خواه خودحل معادله کنند-منطق ریاضی میخواهد که راه حل اول فلسفه است دوم فلسفه های علوم بخصوص  علوم فرد وجمعی  انسانی -همان جریان اینه وخشت خام است-  اسلام روشنفکراش  خداوندمنان است واسوه اش پیامبر ان صلواته الله علیهم الاجمعین است  بنیادگرایی است ولی درهردوره بطن جدیدی مطرح میشود اسلام هم همین طور است ومثلا  ما دربطن  وباید پاسخ الهی راداشت دران دادگاه- خلق هیچکاره است قوانین الهی مطرح است بران اساس باید معادلات را حل وفصل کرد  حضرت موسی علیه السلام درچهل سالگی  به مصر باز گشت وچهل سال گذشت تافرعون دررودنیل غرق شد - درقران میفرمیاد مایامستقیم دشمنان خودرا شکست میدهیدم ویاتوسط مو منین ویا نیروهای دیگر- اقایان میفرمایند کارایران تمام است چون همجنس گرایی قبول ندارد ودین بهاییت راقبول نداردل وبهنظریات مردم توجه ندارد وغیره از پروئی کفار تعجب میکنند - خداوندمنان مبفرمیاد نارا حت نباشید اهرم ها وسرنخ ها دردست من است- ونگاه کنید درجات جهنمی اینهارا درنیااتشی ضعیف برانا مسلط است وسرانجام درکارخودشکست میخورنپررو میشوندودیگر خودرا پیروز صحنه میدانند ومسلم است عده ای زیاد فریب میخورند ولی امروز کار کمی برای  انهامشکل است ومردمجهان متوجه شوند که ما انهارا نمیپذریم بفکر ومطالعات میپردازند از اعتقاد گذشته  درجریانهای سیاسی  واقتصادی واجتماعی هم بضرر ایران عزیز عمل کردند وتریخ سیاسی   سیاه ای برجا گذشتند ودین مطابق احزاب خارجی سکولار عمل میکند که نظریات مردم عادی رابدست اورد دیگربنیادگرایی ندارد هروز به رنگی است که مردم راجلب کند عاقبت اش هم مشخص است بدون حساب وکتاب به جهنم میرود


ارسال شده در توسط علی

بسم الله الرحمن الرحیم- نظریات شخصی است- خداوندمنان- بعضی صفات خودرا بانام گذاری- یان ومشخص کرده است -مثلا رزاق=رزق دهنده- غفار= گذشت کننده- تعداد انها مشهور به صدتا است ولی درجوشن کبیر به هزارتا میرسد- تادهزارتا هم گفته شده است- این صفاتی است با بشر بخصوص ارتباط دارد- ودر سرنوشت انسان نقش دارند- ولی صفات بینهایت است- که نام انها بیان نشده است وفقط اهل بیت رسول الله صلواته الله  علیهم  الاجمعین- میدانند ولی دراحادیث بیان شده است یک صفت الهی است که هیچ مخلوقی انرانمیداند- رابطه  صفت با ذات- درک اش بخصوص در روح کاری بس مشکل است-چون ما درک دقیق از روح نداریم- درماده شیشه نورا عبور میدهد بعلت چیدمان اتمی است ولی چوب نورا عبور نمیدهد باز بعلت چیدمان اتمی است پس عبور نوراز  شیشه  به ذات برگشت- به اصطاح میگویند این صفت در ذات مندک است- فرض کنید درچوب حکاکی کنیم کلمه بسم الله الرحمن الرحیم  را دربیاورم ایا این چوب این صفت رادارد یاندارد باز این مندک است حال ازجنس چوب یک بسم الله الرحمان الرحیم درست کنیم به نحوی در چوب قراردهیم که یکی شود این هم مندک است-نظریه اول متعلق به استادعزیر وشهید مبارک وعظیم الشان حضرت ایت الله  دکتر مرتضی مطهری  رحمت الله علیه السلام- ونظر دوم متعلق به علامه ایت الله حضرت محمد حسین طباطبائی است- نمیشود یکی رارد کرد اگربگویم نظریه حضرت ایت الله مطهری عزیز  رحمت الله علیه عزیز درست است- مامیدانیم مداوم درک حسی ما میبابیست تبدیل به روح شود تا روح انرادرک کند- دوتا روح  باهم تعامل دارند نظریه استاد علامه رحمت الله علیه میشود- واگربگویم   بهصورت اول مندک نشده است پس یک روح نداریم واینهم برخلاف ایه قران است که مارایک روح دانسته است- اما حدیث داریم کهخداوندمنان ابادارد یعنی  دوستندارد  حتی یک موجود بسیارضعیف مثلا بسیط مادی  تنها یکخصلت داشته باشدمداوم برای تک الکترون خواص پیدا میکنند اولا که پتانسل جنبشی دارد  الکترون یعنی انرژِی که یک لایه ضعیف مادی دارد دوم قدرت جذب دارد سوم قدرت دفع دارد- چهارم قدرت انتقال دارد- وپنچم  گرمادارد- وششم  نورپردازی دارد بعد صدا ایجاد میکند- وبعد حل نمیشود-ملاک صفات نیست ملاک ذات  است - یک اسکناس هزارتومانی است چون یک ذات دارد نمیشودگفت چون برابر هزار اسکناس یک تومانی نیست پس هزار ذات دارد- علما درباری عصای  حضرت موسی علیه السلام درواقع به هرشکلی در  می امد- درطول راه متکی حضرت  موسی علیه السلام وخانوداه معزز میشد وباز وسایل به ایشان وصل میکردندوهمراه ایشان میاورد- خوب زمانی که حضرت موسی علیه السلام  عصا به دریا زد  ودریا شکافت مگر خداوندمنان انهارانمیدید خوب دریارا میشکافت ایا عصا بی خاصیت بود پس خداوندمنان دستور عبس داده است یعنی کاری بی فایده- نه اینطور نیست عصا این خواص راداشت چر گفته نمیشود که خداوندمنان برای خودشریک درست کرد فلسفه ان این است بشر با منطق وفلسفه نمیتواند به توحیدبرسد زیرا مداوم درعقل خود شک میکند معجزه ساختن یک صفت الهی است از ان طریق بهتر میفهمد چنیدپیش دررادیویک سخنرانی حضرت مرحوم استادمن ایتالله حائری شیراز ی رحمت الله علیه گذاشته بود که جنابموریس مترلینگ یک فرد بلژیکی است از طریق فلسفه به ضد خدایی رسید ولی دانشمند منصفی بود بیست سال  روی زنبور عسل کار کرد به توحید رسید وچندین سال روی مورچه کار کرد باز بتوحید رسید بقول ایشان دستور پیامبر اکرم  وصلواته  الله  علیه واله والسلم وقران را عمل کرد- خداوندمنان فرمودند که من در روی ز مین خلیفه  خودم  بوجود میاورم- البته خلیفه هم برای خوداش است وهم برای قبیله- فرشتگان گفنداین بشر باضعف اولیه وشهوات قوی وقدرت اختیار چگونه میتواند خلافات الهی رابجای بیاورد- ازماخلیفه درست کن- وما ان خلیفه را اطاعت میکنیم ودستورات را اجر ا میکنیم- خداوندمنان فرمودند من چیزی میدانیم که شما نمیدانید  وفرشتگان تائید کردندکردند که علم انهاکلااز جانب الهی است واینعلم جدیدرا نمیداننند وتابع علم جدید میشوند- این را میگویند مقام فقر- حضرت رسول صلواته الله علیه واله والسلم من همیشه فقیر هستم وتوسط خداوندمنان غنی میشوم وباز فقیر هستم ذت وافتخارمن دراین رابطه است-کهعرفا ودراویش هم همین را میگویند که خداونددرد فقرمارا چاره کن ودرمان کن ومداوم فقرتولید کند وبعدمداوا کن- اعجاز درطول  اراده الهی  درست است ومطلوب است بچه را پدر ومادرتولید میکند یک اعجاز عظیمی است ولی شریک الهی نیست-چون درطول الهی است دلیلاش این میداندکه همه شرایط و وسایل راخداوندمنان تهیه کرده است- اگر از وداش بود انوقت شریک الهی میشد چر برای انکه شان  به انسان بدهدوگرنه مانند حضرت ادم عیه السلام وحضرت حوا علیه السلام همه را خلق میکرد مانند فرشتگان همانطور که خداوندمنان بامعجزات عقل مردم بدست میاورد خلفای طراز اول انهاهم بامعجزات  بتواند عقل مردم رابدست اورد وچون تمام شرایط و وسایل از جانب الهی است از خوداش نیست پس درطول الهی است نه نتها اشکالی ندارد بلکه لازم است


ارسال شده در توسط علی
<      1   2   3   4      

بهمن 1388
اسفند 1388
فروردین 1389
اردیبهشت 1389
خرداد 1389
تیر 1389
مرداد 1389
مرداد 89
شهریور 89
مهر 89
آبان 89
آذر 89
دی 89
بهمن 89
اسفند 89
فروردین 90
اردیبهشت 90
خرداد 90
تیر 90
مرداد 90
شهریور 90
مهر 90
آبان 90
آذر 90
دی 90
بهمن 90
اسفند 90
فروردین 91
اردیبهشت 91
خرداد 91
تیر 91
مرداد 91
شهریور 91
مهر 91
آبان 91
آذر 91
دی 91
بهمن 91
اسفند 91
فروردین 92
اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94
شهریور 94
مهر 94
آبان 94
آذر 94
دی 94
بهمن 94
اسفند 94
فروردین 95
اردیبهشت 95
خرداد 95
تیر 95
مرداد 95
شهریور 95
مهر 95
آبان 95
آذر 95
دی 95
بهمن 95
اسفند 95
فروردین 96
اردیبهشت 96
خرداد 96
تیر 96
مرداد 96
شهریور 96
مهر 96
آبان 96
آذر 96
دی 96
بهمن 96
اسفند 96
فروردین 97
اردیبهشت 97
خرداد 97
تیر 97
مرداد 97
شهریور 97
مهر 97
آبان 97
آذر 97
دی 97
بهمن 97
اسفند 97
فروردین 98
اردیبهشت 98
خرداد 98
تیر 98
مرداد 98
شهریور 98
مهر 98
آبان 98
آذر 98
دی 98
بهمن 98
اسفند 98
فروردین 99
اردیبهشت 99
خرداد 99
تیر 99
مرداد 99
شهریور 99
مهر 99
آبان 99
آذر 99
دی 99
بهمن 99
اسفند 99
فروردین 0
اردیبهشت 0
خرداد 0
تیر 0
مرداد 0
شهریور 0
مهر 0
آبان 0
آذر 0
دی 0
بهمن 0
اسفند 0
فروردین 1
اردیبهشت 1
خرداد 1
تیر 1
مرداد 1
شهریور 1
مهر 1
آبان 1
آذر 1
دی 1
بهمن 1
اسفند 1
فروردین 2
اردیبهشت 2
خرداد 2
تیر 2
مرداد 2
شهریور 2
مهر 2
آبان 2
دی 2
آذر 2
بهمن 2
اسفند 2
فروردین 3
اردیبهشت 3