بسم الله الرحمن الرحیم- داستان وانت میدان تایمز نیویورک به نظر می رسید ساختگی است- اولا فرد پاکستانی است دوم جوان است سوم وانت است- چهارم باید سه دست پس از خرید باید فروخته میشد- باید بداند ایالت نیویورک را شهر ":مقدس قم": میتواند متحرک کند
بسم الله الرحمن- خداوند منان در قران برای اتمام حجت وبیدار کردن عقول ودرک توحید خالقیت وتوحید ربوبیت وسودمندی وتوحید برنامه ریزی وطرح ریزی با این ایه شروع میکنند که " خدای شما احد است و وخدائی دیگری نیست جر ایشان که هستند که رحمان والرحیم میباشند:" خداوند تعدادی از مخلوقات سودمندی که بسیار اساسی وعمومی هستند و همه روزه با نها سرکارهست متذکر میشوند مانند افرینش اسمانها وزمین- تفاوت شب وروز وگکشتی هادی که به سود مردم درحرکت است- ابی که از اسمان میفرستند وزمین مرده را زنده میکند وغیره که هم خالقیت وهم ربوبیت وهم سودمندی انان به خوبی مشخص میشود اصلا تدبیر زمانی حکیمانه است که هم ربوبیت وهم سودمندی مناسب راداشته باشد وبهمین علت هم خداوند صفات الرحمان والرحیم را بکاربرده است نشانه احد بودن خداوند همانطور که حضرت امام موسی بن جعفر علیهم السلام به هشام تذکر میدند که کل هستیاین جهانی از این قانون تبعیت میکند که ازخاک بوجود میایند ورشد میکنند وسپس پیر میشوند وبعدا میمیرنند وهیچ موجود این جهانی نیست که از این قانون تبعیت نکند- واگردوخداوند بود طرح ها مختلف دراین هستی بود امروزه دراین دنیا درست برعکس منش تدبیر الهی هر حرف مهمل و عمل حتی ظالمانه برای رسیدن به منافع دنیائی انجام میدهند ونمیفهمند که لعب ولهو این دنیا برایچه امری است استراتژیک است یا تاکتیک است هدف نهائی چیست ومقصود از خلقت چه هست واگر فرمانها انها وقوانین انها مخالف قوانین فطرت سالم بشر باشد وحتی باقوانین تکوین هم مغایر باشد برای انها مهم نیست به همین دلیل هم روشنفکرانی درگوشه های دنیا با اسناد به همین موضوع مخالفت خودشان را اشکار میکنند وبه مین موضوع اشاره مینامیند که قوانین تشریع باید با قوانین تکوین هماهنگ باشد خداوند مثال زیبائی در قران دارد که به مشرکان میفرماید بر فرض اگر ما بت ها راخلق کرده بودیم انها از قوانین ما تبعیت میکردند نه انکه مستقل از ما ودرعرض ماباشند ومساوی با ما بشند همچنان که بردگان وکنیزان شما از شما تبعیت میکنند ومساوی باشما نیستند ومیترسید که روزی انها ادعا کنند که ما باید باشما درهمه امور مساوی باشیم وبه همین دلیلا ست که خداوند همه چیزر امساوی خلق نکرده است وسلسله مراتب ایجادکرده است ودرجه بندی کرده است پس بر فرض اگر بت ها را ما خلق کرده بودیم تابع خداوند بودند وثانی برخلاف فطرت انسان وقوانین تکوین عمل نمیبکردند-
بسم الله الرحمن الرحیم- وثوق سندی ووثوق صدوری- هرچه زمان میگذرد بیشتر به نفع وثوق صدری تمام میشود که یکی از مولفه های ان شهرت عملی است واحتمال زیاددارد به ضرر وثوق سندی تمام شود- یکی از دلائل ان این است که فرق های زیادی درشیعه بوجود امد که امروزه اثاری از انها نیست شیعیان دوازده امامی نه صاحبان پست ومقام بودند ونه ارتش نیرومندی داشتند ون صاحب ثروت زیادی بودند وشیعه دوازده امامی شدن هم چوب خوردن داشت به دلیل ان است که انسان ذاتا بدنبال کشف حقیقت است وزمانی انرارا بدست اورد- انرا میپذیرد مگر افرادخاصی که باشناخت انان مسدله تا حدودی اسان میشود بایدپذیرفت کشف حقیقت کاری اسان درگذشته وحتی درحال حاضر نیست چه برسد به شناخت افراد باید بیشتر از طریق تیپ شناسی افراد را شناخت وچون انواع حیله ها را زدند ودر جریان ایجاد حدیث از ائمه بزرگواران تا به گوش فرد برسد میتوانسته درهر حلقه این سلسله نقضی بوجود اید ولی تاثیرات ائمه اطهار نمیشود درمورد احادیث شان نمیشود به این سادگی ها خنثی کرد ویا تحریف کرد وغالبا به دو طریق عمل میکردند یکی انکه فرد نفوذی حدیث را به محض انکه از امام علیها لسلام میشنید در جائی که برای او امن بود انرا منتشر میکرد که گروه کمی انرا میپذ یرفتند ویا زمانی که ان حدیث شهرت پیدا میکرد درجائی باز امن برعلیه ان حدیثی میساختند ومنتشر میکردند ودر مجموع اکثریت با افرادی بود که به حدیث راستین دست داشتند وعوامل بسیار زیادی بود مانند رفتن به حج ویا سفر به شهر های بزرگ مذهبی وزیارت ائمه اطهار – نامه نگاری با امامان علیهم السلام وغیره به حقیقت دست پیدا کنند وانگاه تا پای جان در برطرف کردن تحریفات بکوشند وباید اضافه کرد که دست الهی دراین موارد بی تحرک نیست وبه صورت امدادهای غیبی واعجازی افراد که مایل هستند حقایق را درک کنند مطلع میشوند وامامان علیهم السلام دارای عوامل متعدد مختلفی هستند که ازانها به خوبی بهره میگرنند که فرد گاهی تصور میکند که ول معطل است
بسم الله الرحمن الرحیم- وثوق سندی ووثوق صدوری- هرچه زمان میگذرد بیشتر به نفع وثوق صدری تمام میشود که یکی از مولفه های ان شهرت عملی است واحتمال زیاددارد به ضرر وثوق سندی تمام شود- یکی از دلائل ان این است که فرق های زیادی درشیعه بوجود امد که امروزه اثاری از انها نیست شیعیان دوازده امامی نه صاحبان پست ومقام بودند ونه ارتش نیرومندی داشتند ون صاحب ثروت زیادی بودند وشیعه دوازده امامی شدن هم چوب خوردن داشت به دلیل ان است که انسان ذاتا بدنبال کشف حقیقت است وزمانی انرارا بدست اورد- انرا میپذیرد مگر افرادخاصی که باشناخت انان مسدله تا حدودی اسان میشود بایدپذیرفت کشف حقیقت کاری اسان درگذشته وحتی درحال حاضر نیست چه برسد به شناخت افراد باید بیشتر از طریق تیپ شناسی افراد را شناخت وچون انواع حیله ها را زدند ودر جریان ایجاد حدیث از ائمه بزرگواران تا به گوش فرد برسد میتوانسته درهر حلقه این سلسله نقضی بوجود اید ولی تاثیرات ائمه اطهار نمیشود درمورد احادیث شان نمیشود به این سادگی ها خنثی کرد ویا تحریف کرد وغالبا به دو طریق عمل میکردند یکی انکه فرد نفوذی حدیث را به محض انکه از امام علیها لسلام میشنید در جائی که برای او امن بود انرا منتشر میکرد که گروه کمی انرا میپذ یرفتند ویا زمانی که ان حدیث شهرت پیدا میکرد درجائی باز امن برعلیه ان حدیثی میساختند ومنتشر میکردند ودر مجموع اکثریت با افرادی بود که به حدیث راستین دست داشتند وعوامل بسیار زیادی بود مانند رفتن به حج ویا سفر به شهر های بزرگ مذهبی وزیارت ائمه اطهار – نامه نگاری با امامان علیهم السلام وغیره به حقیقت دست پیدا کنند وانگاه تا پای جان در برطرف کردن تحریفات بکوشند وباید اضافه کرد که دست الهی دراین موارد بی تحرک نیست وبه صورت امدادهای غیبی واعجازی افراد که مایل هستند حقایق را درک کنند مطلع میشوند وامامان علیهم السلام دارای عوامل متعدد مختلفی هستند که ازانها به خوبی بهره میگرنند که فرد گاهی تصور میکند که ول معطل است
بسم الله الرحمن الرحیم- امام رضا علیه السلام سئوال فرمودند که زمانی که خداوند بود وهیچ کس نبود خداوند درکجا بود- به نظرحقیر این است که همین جا که الان تشریف دارند با این تفاوت که دایره موجودات وجود نداشته است پس عرش هم موجود نبود وفضا ئی به نام اسمانها وزمین نبود و ماهیتی نداشت
بسم الله الرحمن الرحیم-شهید العظمی شهید علم ناب وکوه استقامت درراه حق وجنگجوی مبارز ومدعی شاخت حقیقت که لذت حق وحقیقت را شناساند وهم ترس ازعدم عمل به انرا- ودام ها وجعبه دندهائی که انسان دران به دام افتاده بودباز کرد وعقل انسانی راسحر کرده بودند با اعجاز کلام اش باطل ساخت- از ابررحمت باریده شد ودر رودخانه کمالاش همه را سیراب کرد وتاریکی را ه فرار پیش گرفت- ایت مطهری نرم افزارهای شرق وغرب که برای ایران تدارک شده بود بخوبی شناخت شناختواخلاق- سیاستی که میبایست دراین مرز وبوم حاکم شود ونوع نگرشهائی که ایرانی میابیست به خود وجهان بخصوص جهان غرب داشته باشد بخصوص ادراکاش نسبت به مذهب باید چگونه باشد- ملاکهای پیشرفت جهان غرب را بشناسد ومذهب میبایست درتوضیح المسائل خلاصه ومحصور شود وکاربرد انهم فقط درجاهای مخصوص باشد وحوزه خاص داشته باشد وارد روابط جمعی واجتماعی نشود ودرنگرشها های اجتماعی ودنیائی نقشی نداشته باشد چون فقط طراحی برای اخرت شده است بخصوص از حوزه سیاست دوری گزیند واز وارد شدن به ان پرهیز داشته باشد برعکس ایدولوژی ساخت غرب وشرق تمام گستره ایران را دربر بگیرد ومداوم بوق هائی از اعجاز وپیشرف محیر العقول بهبودی وبه کامی نشات گرفته ازان همگی دادسخن بدهند ومعایب شرق وغرب وبه تبع ان مال ایران یا اصلا شنیده نشود ویا طبیعی وکم اهمیت جلوه داده شود وضعف مذهب درپیشبرد جامعه بخصوص درمظاهرمادی وعقلانی واجتماعی وعلمی برجسته شود تنها در زمان ظهور امام زمان علیه السلام ورق برمیگردد وایمان فقط بعلت ترس ازجهنم وشوق بهشت است واین انسان نمیتواند به اجتهاد ودرک متعالی برای پیشرفت وتکامل جهان نقشی سازنده داشته باشد فقط دراخلاق انهم به صورت محدود موثر است جناب عظمت العظمی مطهری نه تنها به این مسائل پاسخ کوبنده داد بلکه حقایق تمدن غرب وشرق چه دربعد مثبت وچه دربعد منفی اشکار ساخت دریک مقایسه بسیار منصفانه وعقلانی شکوه وعظمت دین اسلام را اشکار ساخت وبه این نکته با عظمت دست یافت که راه نجات غرب وشرق از مشکلات ومسائل حادشان فقط اسلام است – وحاظ برای هرنوع منا ظره وگفتگوشد ولی پاسخی جز دشنام وتهدید وضرب و شتم ربرو نشد ولی اشان توانست ابر را ازروی افتاب کنار بزند واندیشهای سخیف را درکوره اندیشهای ناب اش ذوب کند وناگهان کوه هیمالیای تمدن اسلامی سر ازخاک بیرون اورد
بسم الله الرحمن الرحیم- رابطه طینت واستطاعت- متاسفانه- بسیاری کسانیکه دست به تفسیر حدیث میزنند دارای علم ودرک دقیق ان نیستند وکتب های علمی برجسته ایکه دراین مورد وجود دارد مطالعه نمیکنند وتا بیانات انها درحد کفر است- که باعقل ووحی تضاد اشکار دارد- بسیاری فکر کردهاند که :" طینت :" جسم است درحالیکه ": روح :"است- وبی جهت یک مطلب عام را به خاص نسبت میدهند که هیچ ربطی ندارد به ان امر خاص ندارد- فلسفه های غلط که اشکارا با وحی متضاد است سعی میکنند که وحی راتغیر شکل دهند وتحریف کنند تا باان فلسفه غلط جور شود که به خیال انها نقاظ ضعف وحی را درست کنند یعنی کسی ازخواندن وحی دچار اشکال عقلانی نشود – بعنوان مثال بحث استطاعت راموردتوجه قرار میدهیم که فرد باید توانائی کاری را یابهتر بگوئیم تکلیف الهی را داشته باشد وگرنه مسئولیت انجام ازان فرد سلب میشود یک بحث کاملا عقلانی ودرست است به اصطلاح تکلیف مالا یطاق نمیشود یعنی انجام کاری که ازعهده وتوانائی انسان خارج است – امام صادق علیه السلام در جواب راوی که درباره استطاعت سئوال میکنند- میفرمایند- خدا مخلوقی را افرید وابزار استطاعت را درانها قرارداد( استعداد ها وتوانمندی ها) ولی کار را به ایشان واگذار نفرمود( تکالیف ها)- پس ایشان چون کاررا انجام دهند هنگام کار وهمراه کار استطاعت بران کار دارند- یعنی در زمان انجام تکالیف میبایست استطاعت ان کار را داشته باشند وخداوند منان هم این لطف راهم کرده است—امام علیه السلام اضافه میکند زیرا خداوند عزوجل مقتدر تر ازانستکه کسی درملک اوبا او رقابت کند- نکته بسیار حائز اهمیت این است که جمله دراین روایت محققا نیفتاده است این عظمت امام است که از روی علم غیب اندیشه راوی را میخواند ومیخواهد مافی الضمیر راوی که یا درست میفهود ویا اشتباه میفهمد تحریک کند که بیرون بزند این امر فقط مخصوصا پیامبران وائمه اطهار است- مرد بصری میگوید پس مردم مجبورند؟ بایدازفرد بصری باید سئوال کرد چه ربطی به جبر داشت؟ مردم تکالیف رانمیتوانند تشخیص دهند یک امر مسلم است پس خداوند منت گذاشت وتکالیف را مشخص کرد جبر شد؟ امام فرمودندکه اگر جبر بود معذور بودند یک ایراد ان است که اگر جبر بود تکالیف مشخص نمیشد دوم عقاب وپاداش نبود با فرد بصری سئوال میکند که پس به ایشان واگذار شده است- امام میفرماید نه- جمله اولیه امام علیه السلام راوی درک نکرد که کسی نمیتواند در ربوبیت با خداوند رقابت کند راوی پرسید پس درچه حال هستند- فرمود ( پیش از انکه خداوندجل وجلاله الشریف انها را بیافریند) کار وضع انان را میدانستند پس ابزار همان کاررا دروجودشان قرار داد وچون انجام( تکلیف) بخواهند دهند- مقارن عمل استطاعت دارند- بخوبی روشن است که دستورمطلق وکلی است- ولی بعضی ها درتفسیر این حدیث شریف میفرمایند که این حدیث مشکل طینت را برطرف میکند بحث ان گروه شریف این استکه چون خداوند میدانست که انها بهشتی میشوندویاجهنمی میشوند طیینت بهشتی یا جهنمی به فرد داده میشود بر جهنمی ها مهر شقاوت زده میشود وبر بهشتی ها مهر ملکوتی زده میشود البته براساس انچه دراینده عمل خواهند کرد ونمیدانند که ندانسته به دامن جبر غلطیدهاند ودنیا محال ازمایش وامتحان است پس اتمام حجت برانها توسط انبیا عظام کاری عبث استدرحالیکه هرکس وارد این دنیا میشود درمرحله صفر است واگر روح به سمت ملکوتی شدن حرکت کرد خداوند بعنوان پاداش افاضات ملکوتی که از سنخ افاضاتی به ائمه اطهار کرده اند درحد خاص که برای ائمه اطهار علیهم السلام وتهنیت باشد به وسعت مطلق داده شده است ولی چناچه به سمت شقاوت سیر کندخوداش روح سجینی را برای خوداش تدارک میبیند وعذاب های لهی برای متنبه شدن وبیدار شدن برای او میاید وتا دم مرگ میتواند باز گشت کند وگرنه توبه معنی نداشت