(6)؛ یقین داشته باشید تا ویژگی هدایت را نشناسید، تقوا را نخواهید شناخت و تا آنانی را که قرآن را پشت سر انداختید، نشناسید، به پیمان قرآن نتوانید آویخت و تا تحریف کنندگان قرآن را نشناسید، آن را چنان که حقّ تلاوت آن باشد، نخواهید خواند. پس وقتی اینها را شناختید، بدعت ها و پیرایه ها را نیز خواهید شناخت و افتراها بر خدا و تحریف را می بینید و پی می برید آن که سقوط کرد، چگونه سقوط نمود.»
ز) حرمت تفسیر به رأی
از نگاه امام حسن علیه السلام «تفسیر» باید روشمند باشد. بر این اساس، «تفسیر به رأی» حرام است. «من قال فی القرآن برأیه فأصاب فقد أخطاء(7)؛ هرکسی درباره قرآن با رأی خود سخن گوید و به حق باشد، باز گناه کرده است.»
ح) پیرامون تلاوت قرآن
از امام حسن علیه السلام است که: «من قرأ القرآن کان له دعوة مجابة امّا معجّلة و امّا مؤجّلة(8)؛ هرکس قرآن بخواند، یک دعای مستجاب دارد؛ دیر یا زود.» و فرمود: «من قرأ ثلاث آیات من آخر سورة الحشر اذا أصبح فمات من یومه ذلک طبع بطابع الشّهداء و إن قرأ اذا أمسی فمات فی لیلته طبع بطابع الشهداء(9)؛ هرکسی هنگام صبح سه آیه آخر سوره حشر را بخواند، و در آن روز بمیرد، مُهر شهدا خواهد خورد و چون شب شود و بخواند و بمیرد، نیز ممهور به مهر شهدا می شود.»
نقش اهل بیت علیهم السلام نسبت به قرآن
الف) نزول قرآن بر خاندان رسالت
از نظر امام حسن علیه السلام خانه اهل بیت، محلّ نزول فرشتگان الهی و وحی آسمانی است. از این روی امام حسن علیه السلام بعد از جنگ جمل، به خاطر مریضی، یعنی امام علی علیه السلام خطبه های نماز را خواند و در آن فرمود: «ایّها النّاس إنّ الله اختارنا بالنّبوة... و انزل علینا کتابه و وحیه...(10)؛ ای مردم! خدا ما را به نبوّت برگزیده (نبوّت در خاندان ماست)... و کتاب وحی خود را بر ما نازل کرد...»
ب) علی علیه السلام، جامع قرآن
امام حسن علیه السلام فردای روزی که امام علی علیه السلام به شهادت رسید، در میان مردم کوفه سخنرانی کرد. وی در آنجا فرمود: «یا اهل الکوفة لقد فارقکم بالأمس سهم من مرامی الله... اعطی الکتاب خواتیمه و عزائمه (11)؛ ای اهل کوفه! دیروز کسی از شما جدا شد که تیری از تیرهای خدا بود... خواتیم و عزائم قرآن (همه دانشهای دور از دسترس و احکام ظاهری) به او داده شده بود.»
ج) اهل بیت علیهم السلام، اهل قرآن شناسی
امام حسن علیه السلام فرمود: «لایجهلنّکم الذین لایعلمون والتمسوا ذلک عند اهله فانّهم خاصّة نورً یستضاء بهم و ائمّة یقتدی بهم...(12)؛ نادانان، شما را به جهالت نکشانند و این (قرآن شناسی و حق شناسی) را از اهلش (اهل بیت) بجویید.»
د) اهل بیت علیهم السلام تأویل کنندگان قرآن
امام حسن علیه السلام در ضمن نقل حدیث ثقلین می فرماید: «فالمعوّل علینا فی تفسیره لانتظنّی تأویله بل نتیقّن حقائقه فأطیعونا(13)؛ در تفسیر آن، ما مورد اعتمادیم و از روی خیال تأویل نمی کنیم؛ بلکه از روی یقین حقایق آن را بیان می کنیم. از ما پیروی کنید.»
و براساس قائل بودن به چنین جایگاهی برای اهل بیت علیهم السلام است که وقتی ابوسعید عقیصا از دلیل «صلح» می پرسد، امام می فرماید: اباسعید! علّت صلح من با معاویه، همان علّت صلح رسول خدا با بنی صخره و بنی اشجع و اهل مکّه است، وقتی که از حدیبیه برگشت. آنان طبق تنزیل، کافرند و معاویه و یارانش طبق تأویل قرآن.(14)
استشهاد به آیات الهی
امام حسن مجتبی علیه السلام در سخنانش همواره از کلام الهی استفاده می کرد و به خاطر عشق و علاقه، سخنش را مزیّن به آن می ساخت و مواقعی هم به شاهد آوردن از آیات در ذیل کلام خود می پرداخت. این دسته از سخنان حضرت را می توان تحت عنوان «استشهاد و استفاده از آیات» گردآورد که البته حجّم وسیعی هم دارند و ما تنها به ذکر نمونه بسنده می کنیم:
الف) صبر بر جهاد
امام حسن علیه السلام بعد از اطلاع از حرکت لشکر معاویه، خطبه ای خواند و فرمود: به راستی خداوند جهاد را بر بندگان خود واجب فرمود و آن را ناگوار نامید. سپس به مؤمنان مجاهد فرمود:
«واصبروا انّ الله مع الصّابرین»(15)؛ «صبر پیشه کنید که خدا با صابران است.» ای مردم! شما به آنچه می خواهید نمی رسید مگر با صبر بر آنچه ناگوار است؟(16)
ب) تقوا، عامل نجات
امام حسن علیه السلام در نصیحتی طولانی به عامل تقوا اشاره می کند و می فرماید: «... خدا شما را به تقوا سفارش کرد و آن را نهایت خشنودی خود قرار داد که تقوا درِ هر توبه و سرآمد هر حکمت و شرف هر کاری است: به سبب تقوا پارسایان رستگار شدند. خداوند متعال فرمود: «انّ للمتّقین مفازاً»(17)؛ به راستی که پرهیزکاران را رستگاری است. و فرمود: «ویُنجی الله الذّین اتقوا بمفازتهم لا یمسّهم السّوء و لاهم یحزنون»(18)؛ و خدا کسانی را که پارسایی پیشه کنند، به کارهایی که مایه رستگاری آنها شد، نجات می دهد. بدی به آنان نمی رسد و غمگین نمی شوند.
پس ای بندگان خدا! از خدا پیروی کنید و بدانید هرکه از خدا پروا کند، خدا راهی برای بیرون رفتن از فتنه ها به رویش می گشاید و در کارش درستی بخشد و هدایتش را فراهم کند و حجّت او را پیروز کند و رو سفیدش سازد.»(19)
ج) اخلاص، رمز اجابت
از امام حسن علیه السلام است که فرمود: ای مردم!... با ذکر فراوان خود را از خدا (غضب و عذاب) بازدارید و با پارسایی از او بترسید و با فرمانبرداری به خدا تقرّب جویید که او نزدیک و پاسخگو است. خداوند می فرماید: «و اذا سألک عبادی عنّی فانّی قریب اجیب دعوة الدّاعی اذا دعان فلیستجیبوا لی و لیؤمنوا بی لعلّهم یرشدون»(20)؛ هرگاه بندگان من از تو درباره من بپرسند، من نزدیکم و دعای دعاکننده را چون مرا بخواند، اجابت می کنم. پس باید فرمان مرا برند و به من ایمان آورند، باشد که راه یابند. پس خدا را فرمان ببرید و به او ایمان آورید.(21)
استناد و احتجاج با آیات
در موارد متعدّدی امام حسن علیه السلام سخنان و اقدامات خود را مستند به آیات الهی می کرد و دلیل ادّعاهایش را از قرآن کریم استخراج و اعلام می نمود؛ گاهی هم در برابر مخاطبان توسّط آیات قرآن کریم احتجاج می کرد و آنان را با پاسخ هایی نهایی و قاطع رو به رو می ساخت. این قسم از احادیث حسنی علیه السلام نیز فراوانند(22) و ما تنها به تعدادی اشاره می کنیم.
الف) مشارکت شیطانی
یزید به امام حسن علیه السلام گفت: از روزی که به دنیا آمده ام، تو را دشمن می دارم. امام فرمود: بدان ای یزید! شیطان در آمیزش پدر تو مشارکت داشت و هر دو نطفه به هم آمیختند و در وجود تو دشمنی مرا نهادند. زیرا خدای متعال می فرماید: «وشارکهم فی الاموال والاولاد»(23)؛ در مال ها و فرزندانشان شرکت جوی. و نیز در آمیزش «حرب» شرکت کرد و «صخر» از آن زاده شد. از این رو، او جدّم رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم را دشمن می دارد
بسم الله الرحمن الرحیم- یلمی نقل کرده است:
حسن بن علی علیهالسلام فرمود:[گرفتاریها و] مصیبتها،کلیدهای پاداش [خداوندی] هستند.
و فرمود:نعمتها تا هستند، ناشناختهاند و چون پشت کردند، شناخته میشوند.
و فرمود:بر شما باد که بیندیشید؛ زیرا اندیشه، زندگی دل بینا و کلیدهای درهای حکمت است.
و فرمود:بهترین زمان بخشش [و گذشت] بزرگوار، زمانی است که گنهکار برای معذرت خواهی در تنگنا قرار گیرد. [1] . ر کنار رفتارهای قرآنی امام حسن مجتبی علیه السلام، از دیدگاه های حضرت پیرامون قرآن هم نباید غافل ماند. حسن بن علی علیهما السلام گاه از نقش راهنمایی قرآن سخن می گوید، زمانی از تفسیر و شیوه ها و نبایدهایش سخن می گوید. از تأثیر آن در جلای سینه ها، تأثیرش در قیامت و احوال مؤمنان و شرایط تمسّک به قرآن و... سخن دارد. گوشه هایی از این بخش ها را می خوانیم:
الف) قرآن؛ ثقل اکبر
امام حسن علیه السلام بعد از بیعت مردم، فرمود: ما حزب پیروز خداییم. نزدیک ترین خاندان پیامبریم. اهل بیت پاکیزه و پاک اوییم و «احدالثقلین الّذین خلّفهما رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم فی امّته والثانی کتاب الله فیه تفصیل کل شی ء «لایأتیه الباطل من بین یدیه و لامن خلفه»(1)؛ و یکی از آن دو گران سنگ هستیم که رسول خدا در امّت خود به یادگار نهاد و دومی آن، کتاب خداست که «در آن بیان هر چیز است و از پیش روی آن و از پشت سرش باطل به سویش نمی آید.»
ب) قرآن؛ امام هدایت
امام حسن علیه السلام فرمود:
«ما بقی فی الدنیا بقیّة غیرهذا القرآن فاتّخذوه اماماً یدلّک علی هداکم و إنّ احقّ النّاس بالقرآن من عمل به و إن لم یحفظه و أبعدهم منه من لم یعمل به و إن کان یقرأه (2)؛ در دنیا غیر از این قرآن چیزی نمانده است. پس آن را امام خود قرار دهید تا شما را به هدایت راهنمایی کند. سزاوارترین مردم به قرآن کسی است که به آن عمل کند، هرچند آن را حفظ نکرده باشد و دورترین فرد از قرآن کسی است که به آن عمل نکند، هرچند آن را بخواند.»
ج) قرآن در قیامت
امام حسن علیه السلام فرمود:
«إنّ هذا القرآن یجی ء یوم القیامة قائداً و سائقاً یقود قوماً الی الجنّة أحلّوا حلاله و حرّموا حرامه و آمنوا بمتشابهه و یسوق قوماً الی النّار ضیّعوا حدوده و احکامه و استحلّوا محارمه (3)؛ این قرآن در روز قیامت در حالی که راهبر است می آید؛ مردمی را که حلال قرآن را، حلال و حرام آن را، حرام گرفته اند و به متشابه آن ایمان آورده اند، به بهشت رهنمون می شود و مردمی را که حدود و احکامش را ضایع کرده اند و حرامهایش را روا شمرده اند، به آتش می اندازد.»
د) قرآن؛ شفای سینه ها
از امام حسن علیه السلام است که فرمود:
«إنّ هذا القرآن فیه مصابیح النّور و شفاء الصّدور فلیجل جال بضوءه و لیلجم الصّفة قلبه، فانّ التّفکیر حیاة القلب البصیر کما یمشی المستنیرفی الظلمات بالنّور(4)؛ چراغهای نور و شفای سینه ها در این قرآن است. پس باید سالک، در نور آن راه بپیماید و با این ویژگی، دل خود را لگام زند؛ زیرا این اندیشیدن حیات دل بیناست، همان گونه که آدمی در تاریکی ها با نور روشنایی می گیرد.»
ه.) قرآن؛ طرف محاسبه و حجّت
کسی از امام حسن علیه السلام تقاضای اندرز کرد... امام فرمود: با نعمت های خداوندی خود را بازدارید و از اندرزها سود برید که خدا برای پناه جوئی و یاوری کافی است. «وکفی بالکتاب حجیجاً و خصیماً و کفی بالجنّة ثواباً و...(5)؛ و قرآن حجّت و طرف محاسبه ای تمام است و بهشت برای ثواب و...»
و) شرط آویختن به قرآن
امام حسن علیه السلام در ضمن موعظه ای طولانی پیرامون تمسّک به قرآن فرمود: «واعلموا علماً یقیناً أنّکم لن تعرفوا التقی حتّی تعرفوا صفة الهدی و لن تمسّکوا بمیثاق الکتاب حتّی تعرفوا الذی نبذه و لن تتلوا الکتاب حقّ تلاوته حتّی تعرفوا الذی حرّفه فاذا عرفتم ذلک عرفتم البدع والتکلّف و رأیتم الفریة علی الله و التحریف و رأیتم کیف یهوی من یهوی و...(
بسم الله الرحمن الرحیم- نظریات شخصی است- یک حدیت- کلیدی از امام رضا علیه السلام است- میفرماید به تعبیرمن- بشر درمسائل ایدولوژی- ومذهب بهوحدت نمیرسد ومداوم انشعاب یعنی فرقه فرقه شدن رخ میدهد نسبت به درک خود متعصب میشودوسرانجام به نزاع وزدوخورد میکشد- بجر دین ما - دین اهل بیت علیه اسلام اصحاب گفتند در دین شما اختلاف است شما باپدرت بزرگوارتان اختلافتی دارید فرمودند من اگر جای پدرم بودم مانند ایشان عمل میکردم واگر ایشان صلواته الله علیه واله والسلم- جای من بودند مثل من عمل میکردند چون شرایط عوض شده است- درسیستان ما یک هنری است بنام لحاف چهل تیکه تیکه تیکه رنگهای عوض میشود یک فرد امریکائی روی ان کار کرده است میفرمیاد درسطح نوبغ است که نوبل بگیرنند وبعد پاکستان است وگروه ما هرچه سعی کرد بهتر از انها نشد حالا درغرب چهل گل معروف است فرشی از گل درست میکنند ومدتها از فرش ایرانی تقلید میکردند بلژِیک یکی از این کشورها است وبعد هلند است انگلیسی افتخار میکردند افکارهای مختلف دراین کشور زیاد است مانند چهل تیکه درمتجه برخورد ارا سازنده افکار بلندی خواهد شد درحالیکه طلاق را زیادکرد چون انزمان نمیتواستند جفت خودرا پیدا کنند عاشق میشدند وبعد جریاناتی رخ میدادمنجر به طلاق شد لذا از کامپیوتر خواستند کمک بگیرنند-یک ستون در روزنامه ای برای طلاق بود نوشته بود دومتخصص باهم ازدواج کردند- خانم دریک شرکتی کار میکرده است که ان شرکت اهدافی را معین میکرده است- این خانم رهبری تیم تحقیق بوده است وتحقیق میکردند شوهر ایشان میفرماید این ها اهداف احمقانه ای هستند شما زیربار انها نرو خانم برعکس ار مدیریت دفاع میکرده است وبسیارباتجربه هستند یک وقت میگیرد وبا ریاست صحبت میکند وبعد که بمنزل میاید -میفرماید که درک کردم که واقعا احمق است- خانم میگوید .اقعا شما به این درک رسیدند میگوید بله وخانم جواب میدهد پس شماواقعا احمق هستید- ایشان میگوید من واقعا احمق هستم پس من خداحافظی میکنم ودیگر پایم را دراینمنزل نمیگذارم و از طرف دادگاه نامها برا حضور درداگاه برای اطلاق برای شما ارسال میشودوانحا همدیگررا میبنیم- وموارد دیگر گرچه درامر شناخت طبیعت انسان به وحدت میرسد ولی در ایدولوژِ وعلوم انسانی از هم دور میشوند تنها دین امامت است ایحادوحدت میکند بس-
بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است- با الهام از کتاب گزیده تفسیر نمونه-اول سوره بقره- میفرماید این کتاب یکی از عظمت های اش- این است که نمیتوان دران شک کرد- حتما راه حل عقلانی انر بیان کرده است خوداش معجزه است واورنده اش ورسول اش انهم معجزه دارد اصولا هیچ مطلبی بدون دلیل نباید قبول کرد اگر از جانب الهی باشد دلیل همراه اش است واگراز جانب غیر الهی باشد باید دلیل اش داشته باشد محمه پسند باشد- قران میفرماید هدایتی برای جهانیان ولی افرادی که متقی باشند قبول میکند- این مطلب نشانه عیب وضعف قران مجید نیست اتفاق نشانه عظمت ان است افرارد حرحری مذهب بدون علم وعقل مطلبی را یا بگویند ویا باور کند وپشتبانی کنند حتی برای ان خودشان بکشتن بدهند یک شبه ایمان قدرت عقلانی این افراد را درایه بعد روشن میکند الذین یومنون بالغیب- اینها به غیب که ماورای حس است- درحوزه عقل وفطرت است- وچون ماورای حس است قابل دیدن شهودی نیست شهود ازطریق حس درک میکند البته درعرفان شهود که گفته میشود غالبا شهود باطنی است یعنی عقل وقلب انرا انچنان درک میکند که مثلا خدا را است ی مانند حس کردن ودیدن است- عقل درهمه یکسان است یعنی قوانین عقلی درهمه یکی است ولی کاربرد عقل مختلف ا است در یک نظام طولی است نه دریک نظام عرضی - مثالی بیاورم هرکس مقداری پول دارد این نظام طولی است همه قبول دارند انها در پول مشترک هستند ولی درکالا داشتن ممکن است هرکس چسیزیداشته باشد یکی پول دارد ویکی پول ندارد ولی ماشین دارد ویکی دانش دارد اینها درطول هم نیستند- درعرض هم هستند- یک کسی از یک ایه قران س مطلب میفهمد ودیگری ده مطلب میفهمد ومانندان- اینها درطول یک دیگر هستند- فرض کنید دونفر یکی چشم غیر مسلح دارد از بلندی جائی را میبیند ودگیری دوربین دوچشمی دارد چیز های دیگری هم میبنید حوزه فطرت بسیار حوزه گسترده وپیچیده است- هم عقل وهم فطرت باطن درباطن است مخصوصا فطرت مولفه ای زیادی دارد که شناخت ان بسیار پیچیده وسخت است-مثلا افرادی مسابقه طنز داشته باشند- ممکن است طنز از لحاظ عقلانی درست باشد ولی اثیر پذیری کم با به دل نجسبد- ودرجات مختلف پیدا کند مولفه های خاصی دارد میزان انگیز ه واشتیاق وخنده برلب اوردن وبشاشت- وغیره مال فطرت است که درفرهنگ های مختلف معیارهای مختلف دارد- مانندترانه وموزیک وزیبائی واحساس برانگیزنده کردن هردو مهم هستند کلمه ایمان از امن است امن یعنی خیال ودرک راحت پذیرفتن درک بدون شک عقل هم درحس وماورای حس دلیل میاورد وفطرت هم این چنین است هم درحس وهم ماورای حس کاربرد دارد غیب مال حس نیست مال عقل وفطرت است خاص است کهاین کتاب از خداوندمنان ای که درغیب است به نحوی هرکس به هراندازه عقلی وفطرت تبلور یافته وبیدار شدان ان اردرک میکند- وبه همین دلیل هرکس هر مطلب دینی را از هر اه عقلی وفطری اثبات کند قابل قبول میفرمایند فردی در گذشته هم عالم بود وهم عرف بود درفقه اسلامی کار میکرد درروستای خوداش مسجد نداشت ولی ر روستای نزدیک بخوداش مسجد داشت یک زاغی را تربیت کرده بود هروقت درانجا که مسکن او بود صدای اذان را میفهمید بالافاصله بهنزد ایشان میامد وپاداش میگرفت که دانه بود- پس شناخت خداوند منان باید درحس تعمق کرد و-وارد باطن حس شد دریچه های زیادی باز میشودم مثلا نظم پیچیده کاربد های مختلف پدیده واستوار واستحکام خاص مثلا در ستارگان غیره قران دربعضی سوره ها منجمله البقره حروف مقطعه دارد چون مجزا باید تلفظ شود نه سرهم- یک دلیل ان است که قران از این حروف تشکیل شده است ما هم مانندان را بیاورید عظمت این مطلب این است که کتاب تعمیم زیبائی داده است که بشر امروزی تمام فلزلت وشبه فلزات را کشف کرده است یک سلول انسانی را بسا زد جناب استادمعزز حضرت ایتالله دکتر مرتضی مطهری شهید والا مقام که بدستور فرقان وخواست سفارات امریکا وساواک شهید شده است رحمت الله علیه میفرماید ساختن بدن انسان توسط انسان قابل امکان است ولی علم عظیمی میخواهد- وحال اگربگویند پس خداپرستی بکناری برود- جواب این است درزمان که شروع این امکانات نبود- وتصادف هم امکان ساخت ان وسایل به هیچ وجه امکان پذیر نیست که وسایل بشدت پیچیده وطی مراحل زیادی باید عبور کند- انسان امروز میتواند اکسیژن وبا هیدرژن ترکیب کند واب مقطر بدست اورد ولی هزینه سنگینی درد یا ساختن الماس همچنین وبقول عالمی یک ماهواره یک کیلوونیمی به اسمان فرستاده است مال ان زمانبود وبه ان افتخار میکند اینهمه ستارگاران عظیم دراسمان را بخوبی ومداقه نمیکند که عظمت الهی رادرک کند- امکان پذیر است که زمانی حضرت ولی عصر صلواته الله علیه علم اندگ انسانرا وتغیر ژن انسان را به تکامل برساند که هزاران سال جوان بماند- ولی باحروف عربی نمیتواند مشابه قران بیاورد
بسم الله الرحمن الرحیم- نظریات شخصی است - الهام از کتاب برگزیده تفسیر نمونه سوره حمد- سوره مبدا ومعاد است- سوره یافتن هدف است زیربنای هرامری درک همین موضوع است هدف چیست ونهایت ان به کجا ختم میشود مثلا خانه خریدن وازدواج کردن وشغل انتخاب کردن وغیره کسانی زودتر هدفرا تعین کنند موفق تر هستند-درحدیثی از پیامبر اکرم صلواته الله علیه والسلم نقل شده است-که خواندن سوره حمد ثواب خواندن دوسوم قران دارد به معنائی دوسوم قران را جع به مبدا ومعاد است-پیامبر اکرم صلواته الله علیه والسلم فرمودند سورهحمد هرکس بخواند- ای سوره شفای هر دردی است بجز مرگ- جه حسمی وچه روحی چه دنیائی وچه اخرتی-مشکل هضم مرگ راهم درمان میکند دریک جمله طلائی وکلیدی واساسی بسم الله الرحمن الرحیم- این معنا مستتر است وبه همین علت کل حمد مال خداوندمنان است- ودیگران از موهبت خارج میشوند ودردهای انها تمام شدنینیست واندکی انهم بعلت الرحمن برای انها تامدتی برطرف میشود وبهشتیان اغاز کلام خودرا باسبحان الل شروع میکنند چون شیاطین فتنه زیاد کردند- واخراش چون به نعمتها کشیده میشود سرانجام الحمدلله رب العالمین میگویند- وارد انگلستان شدم سری به دانشگاه لندن زدم اتفاقی بایک دانشجوی ایرانی برخورد کردم ایشان گفت من شمارا درلندن ندیدم-من گفتم تازه امدم- ایشان گفت شایع شده است هرجوان مرد ی که به لندن رسید بالفاصله همجنس باز میشود وبعداز تحقیقات متوجه شدم حقه بازی است ویکجوان ایرانی دیگر فرمودند که کار ساواک است درضمن تحقیقات درباره هم جنس گرایی درانگلستان پی بردم شوروی باوجودانکه مخالف همجنسگرایی است ازهمجنس گرایی انگلیسی مخفیانه پشتیبانی میکند وهزینه میپردازد وازانها سواستفاده میکند لذا انگلیسی مجبور میشدم ظاهر مخالف باشند چون مردم بشدت نفرت داشتند ولیدرباطن بهنفع انان ارام ارام کار کنند وهمین تاکتیک یادگرفتند درهند پیاده کردند- دائرالت ال معارف پیدیا- در مطلب هم جنس گرائی درایرانمینویسد که جون همجنس گراها درایران اعدام میشوند ولی تغیر جنسیت ازاد وفوری است مردان خودرا زن میکنند؟؟دروغ بسیاربزرگ واشکار
بسم الله الرحمن الرحیم- نظریات شخصی است- فیلم احضاررا دیدم- تاحدی قابل دفاع است بخصوص مادراین موضوعات تجارب زیادی نداریم- وبنظر میرسد درگذشته تجارب ز یادی داشتیم بخصوص بعضی از علما دینی- جن های شیعه احتمالا یک سری علوم غریبه دارند ودرباره وضع انسان ها میتوانند کمک هائی بکنند----مثلا فرد فوتبالست درهر بردی دردم منزل خانم هائی برای او دسته گل وکادو میاورند-یا دریک مثلثی از پیرزن ها همه لباس سبز ملکه انگلیس پوشیدن واز درون یک از هرم های مصری بیرون مصری امدند وبرای او هورا میکشند وبه او شجاعت میدهند- ویا به اولباس فاخر میدهند که به دیدن یک فرد برجسته جن ویافردی از گذشته فرد به استقبال برود وبعد لباس را درجائی بگذارد ودرجیب او پانزده پوند پول است
بسم الله الرحمن الرحیم- نظریات شخصی است-من ازبرادران سنی عزیز درخواست میکنم نسبت به عرایض خود بادیدانتقادی نگرش کرده این جانب را راهنمائی کنند- درموردجناب عثمان- خانم عایشه به ایشان لقب پیرخرفت داد که تمام دستورات پیامبر اکرم صلواته الله علیه واله والسلم تغیر داده است بخوص در مسائل اقتصادی ومالی وبعث ایجاد فقر شده است ومراتع به ثروتمندان قومو خویش خود داده است- حضرت علی علیه السلام ایشان راهنمائی کردن که به مسجد بیاید انچه بزرگان اصحاب میگویند واصحاب تائید میکنند تغیر دهد- جناب عماریاسر رحمت الله علیه فردی که پیامبر اکرم صلواته الله علیه واله والسلم ایشان راستگو واهل بهشت نماید- خودرا ازترس اقای عثمان تبعید به مکه کرده بود ویکبار هم بفرمان اقای عثمان شلاق خورده بود ایشان هم به مدینه به خواست مردم امد- بگذریم از اصحابی مانند طلحه وزبیر وغیره دونفر مهم هستند که من فراموش کردم- جناب عثمان ارتش اسلام درخدمت فتح سرزمینی قرار داد وایرانیان جنگیدند و وعده گول داد وقسم خورد به یمانی که اگر جنگیدید من زمین میدهم وپول میدهم چنین نکرد بخصو ص به قبیله حضرت مالک اشتر رحمت الله وایشان بدستور حضرت علی علیه السلام که نماینده یمنی ها بود خودرا کنار کشید احتمالا جزو شش نفر اقای معاویه است امامحسن وامام حسین علیهما رحمتالله واسعه جزو ششنفرهستندبه احتمال زیادحضرت عباس صلواته الله علیه بوده وعماریاسر رحمت الله بود که اقای معاویه درخواست کردانهارا که گردن بزند وقتی مردم شام فهمیدند خیلی تعجب کردند- باوجودانکه اختناق عظیم بود که بعدا شرح میدهم خیلی تعجب کردند معاویه خندید وگفت میخواستم اینده یزیدرا تضمین کنم-جناب عمار یاسر رحمت الله علیه فرمودند حضرت علی علیه راستگو فرد و وفردی بهشتی است وهرجه ایشلن بگویدمن میگویم- ولی اجازه ندهید که عثمان نامه ای به جای بفرستد وعده ای به یاری و بیانند عثمان ارتش در سرزمینهای فتح شده پراکنده بود که از املاک ایشان حفاظت کند تقریبا چهار صدنفر ازانهادر مدینه بودند که مقری حقوقی میگرفتند .انها هم از عثمان دفاع نکردند- هم خانم عایشه وهم معاویه ایشان پیرخرفت نامید وحضرت علی علیه السلام فرمودند اگرتوبه نکنی ووضعیت راتغیر ندهی با کفن سیاه خدمت خداوندمنان میرسی به چرئتی میشود بعدا از عثمان یک فرد مقدس نام برد که کوچکترین تغیری درروش سراسر ظلم خود - تغیراتی ایجاد نکرد وکسی به کمک اونیامد- اما خبر واحد بقول استاد حضرت ایت الله عبدالله زبرجد رحمت الله علیه دراصل خبر واحدنبوده است کتاب را از بین میبردند بخصوص درمواردی حساسیت عجیبی داشتند- که احکام شیعه رابزیر بکشند چون بامقررات حکومت سازکار نبود- درموارد تعزیر یعنی شلاق زدن دربرادران اهل سنت کمتراز پنجاه ضربه نیست قلق مردم میدانستند اگر میگفتندبرای چند غاز ذزد رابکشند مردم راضی میشدند درحالیه که درشیعه ما پانزده شلاق داریم چهل شلاق ومثلا بیست شلا ق خبر واحد شده است که از لحاض قیاس درست است- دوم تطهیر است- سگ وخوک اگر کاسهای را لیس زد درشیعه شهرت به سه بار خاک وریگ مالی است ونه بار دراب کر شستن یک ششبار درکره داریم ویک دوازده بار درکر داریم دربراادرن سنی باید کاسه رابشکنند ودرخاک مدفونکنند ویا دوازه بار خاک وشن مالی کند وسی وپنچ بار دراب کر بشورند دراینمورد زیاد بودن اشکال ندارد ولی کمتربودن نجس است اشکال اینجا است ولی هردو اکر کتابی خوک خورد ولیس زد باید سوزاند ودرخاک مدون کرد درتمام مواردضدفقه شیعه عمل شده است که هیچ سند روائی نداردمثلا برای چهار درهم درشیعه چهار انگشت است ودربرادران سنی ساعد است ودرلیبی باز و است- مردم هرچقدربر دزد سختگیر کنند قبول میکردندولی هدف ضد حکم شیعه است