بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است- در اوستا-  لغت –میثره-  به معنای مهر  - یعنی خورشید است- اهمیت فوق العاده به خورشید واتش متعلق به قبائل گرد است درشهر نشینی حرارات زیادمهم نیبست بلکه باعث ناراحتی هم هست- نسیم وبادخنگ مهم است—ترجمه اوستا- ما میثره را می پرستیم- - دارنده چرا گا ها وسیع- ثهنی خورشید سازنده چراگاه های وسیع است یعنی خدا است  او که از نخستین موجود پرستیدنی از جهان مینوی است- اولین خدا از جمع خدایان است- از فراز کوه –هرا-  البرز پیش از خورشید که به نظرحقیر  از پیش خورشید درستر است تند اسب  جاویدان یعنی خورشید بسوی ما می اید-  اوکه نخست فراز کوه قله های  زرین وباشکوه کوها را فرا میگیرد و واز انجا برهمه سراهای اریائی میتابد- این حس ناسیونالیستی است کههمه تصور میکردندخورشید-اول در منطقه انها میتابد اونیرومندترین موجدا تست- انسان قبل هرموجودی را که بسیارقدرت مند میدید ضعف های انرا لحاظ نمیکرد واورا به تقدس وسپس به خدائی میرساند- امروزه هم ایدولوژی  ها باهمین دید نگاه میکنند—انزمان تصور میکردند که خورشید  واقعیت مانداسب است ولی چهره بشری دارد در سردر  ورودی که مشهور به دروازه ملل است چون نمانیدگان ملا بر ای نوروز که خدمت پادشاهان هاخمنشی در تخت جمشیدمیرسیدند با اسب با ازدروازهملا وارد میشد شاهان از دروازه دیگر وارد میشدند که درب وسط سالون بود دوطرف نمایندگان بودند ازروی صندلی بلند میشدند وهورا میکشیدندوخیر مقدم جمعی میگفتند- درسر در دروازه ملل دو اسب است بالدار بسیاربزرگ وباقیافه انسانی این خورشید است نگهبان کاخ ومقدس کننده کاخ- اخیراهم اثبات شده است ابوالهول شیری است که باسرانسانی انهم خدا است که نگهبان شهر است- بخش بعد از اوستا این بخش از جناب اقای زردشت است این را ازتومیپرسم- بمن راست بگو- اهورا- چه کسی- که به نظرحقیر- کسی است که عامل ماهر است- خواب وبیداری را افریده- بامداد نیمروز وشب را مرد اندیش مندرامتوجه  وظیفه خویش میکند- یک تستی در انشگاه لندن است روز سئوال میکنند چند نوع سئوال کردن رابلد هستید ویک دفغه به از مدتی میگویند بنویسید چندنوع سئوال کردن الان بلد هستید سئوال بسیارمهم است- قران بیش از کتب ها ی الهی حتی علمی  بخصوص در زمان خود سئوال پرسیده است- چرا حضرت زردشت این سئوال میکند- برای انکه افراد فکر میکردند این خورشید که اسب است درغروب میخواهد برود بخوابد مدتی درخواب است کم کم از خواب بیدارمیشود  وسپس به به سمت اسمان میاید سقراط بسیار فکر کرد- از کجا میفهمیم  سیب ها یک درخت عین هم است- بایدبه یکسری قوانین کلی برسیم تا تشخیص دهیم سیب ها ازیکنوع هستند به ان متافیزیک گفت  طرح سئوال بسیار جالب است ولی برای بشر درک متافیزیک جهان بسیارسخت است- بقول حضرت علامه ایت اللهمرحوم سیدمحمدحسین طباطبائی رحمت الله برای متافیزیک ماده تنها میتوان گفت سه بعد دارد ووانرژی ماده لطیف است پوزتیوسیم ها متافیزیک تخیلی میدادندوقبول ندارد بایدتک تک سیب را شناخت ب راساس بحث عوام میگیویند نوع سیب—ولذا قوانین تمام حسی است تاز مانی که حس تعین کند که درست است درست میباشد-ادامه دارد

بسم الله الرحمن الرحیم-ایام  حلب قصه ناتمام کربلا است- قصه ای شد اغاز وگشت تمام-پرسش های ناب مدام میشود اغاز-میان این همه سالوس- چه میکند ایمان-میریزند زهر در رگ ایمان-پاسخ این سئوال را حلب میداد-نیست در من تاب زیبائی-باحوریان چشمه زمزم  میشنوم این اواز- میخواندم از گنگره  عرش-سرمست با ش فتح اماده است از راه

بسم الله الرحمن الرحیم-نیم نگاهی به تعالیم-دین- بهائی –اصل تحری حقیقت-  یعنی ازاد اندیشی—در دین بهائیت هرفرد پس از رسیدن به سن بلوغ پانزده سال تمام باید شخصا عقیده اش را انتخاب کند- درحالیکه هرکس بهائی زاده است حکم اش بهائی شدن است واگر بخواهد از دین بهائی خارج شود حکم اش مرتدمیشود به نحوی باید کشته شود در حالیکه باید تحدی عقیده را رواج دهد یعنی  اجازه دهد دیگران نظرایت ایشان نقد کنند وچناچه جواب منطقی گرفتن انگاه بهائی شوند درحالیکه کتب انها در درسترس نیست- وهیچگونه جلسات تحری حقیقت بر پا نمیشود  همه چیز مخفیانه وپنهانی شکل میگیرد وهیچگاه جواب منطقی نداده است- بزرگترین  اصل- وحدت عالم انسانی است وجز ان همه تعالیم دیگر درحکم فروع وملحقات وحواشی همین تعلیم  اصلی  واساسی هستند-پس انسان میبایست همیشه دراین دنیا باشد درحالیکه- انسان میابیست به درجه حب الهی برسد که فقط بخواهد به خداوند منان نزدیک شود وهدف از خلقت همین است نه انکه به خود بپردازد- اصل دیگر- ترک تعصبات جاهلیه است- دین بهائی تعصبات را هادم(نابود کننده) بنیان انسانی میداند- عبد البها درمورد اینتعصبات این چنین میگوید-: تعصبات دینی وتعصب جنسی وتعصب وطنی وتعصب سیاسی سبب جدال است وهادم بنیان انسانی- باید جمیع این تعصبات را ترک نمود – تعصبات به دودسته تقسیم میشود تعصبات عقلانی  وتعصبات جاهلی- حب الوطن من الایمان- دوستداشتن منطقی برای وطن جزو ایمان است- تعصب زمانی مشخص میشود که جاهلی است که درمقابل کلمه حق – انکار کند ومخالف بورزد- مانند شیطان- که جنابان رهبران بهائیت به تحربه اثبات شده است چنین هستند- سبب جدال بایدمشخص شود کیست ایا ازطرف باطل است ویا از طرف حق است این باطل است که سبب جدال میشود- حق نیازی  به جدال ندارد- اصل بعد تساوی حقوق رجال ونسا- بهائیان معتقدند  زن ومرد دو انسانند وامتیازی  برهم ندارند  برای همین زن ومرد باید درجمیع حقوق احتماعی برابر باشند مثلادر حقوق  اجتماعی  از لحاط تعلیم وتربیت-حق انتخاب شدن- هم چنین درحقوق مدنی از لحاظ ازدواج و---- بهایئان اعتقاد دارند زن ومرد از لحاظ فکری وعقلانی  مانند هم هستند- وامتیازی بر یکدیگرندارند- این مطلب را من کمی  باز کنم-در اسلام  ودرتمام ادیان الهی همچنان استاد بزرگوار حضرت ایت الله دکتر مرحوم شهیدمرتضی مطهری سلامالله علیه وراحمت الله واسعه فرمودند مرد وزمان در ذات وحقوق یکسان هستند دارای درجات نیستند اما-در تکلیف فرق دارند- بچه دررحم مادر بعد از چهارماه وده روز روح دراو دمیده میشود وحقوقی برابر یک انسان صدسال دارد ولی تکلیف ندارد ودیگران موظف هستند از او حمایت کنند  ودربعضی فرشتگان که بخصوص با زمین ارتباط دارند سلسله مراتب است وتشکیلات انسان هم لاجرم سلسله مراتبی است- این بشر نادان است- رنگ ونوع کار ونوع نژاد ومحل زندگانی وقدرت وثروت را برتری میدهد- اسلام میفرماید-تقوا- نه گفته است نوع تکلیف- ونوع روحیات واختلاف درنوع روحیات  حساب شده است که سیستم بشری بتواند – پایدار وپرنشاط  وبا کمترین ضربات وبیشترین تحرک وفعالیت وبهترین انسجام ودیگرابعاد  بتواند به مساول ومشکلات پاسخ دهد وبالاترین رضایت مندی بوجود اید یکی از فرزندان امام صادق علیه  السلامنزد پدر پرعظمت خود امد وفرمود میخواهم فقیه شوم امام صادق علیه السلام به ایشان فرمود شما برو وملوان شو استعداد شما دران جهت است- فرزند دیگر ایشان امد وهم چنین گفت باز امام پرعظمت فرمودند شما بروید وتاجر شوید وحضرت اسماعیل علیه السلام باز چنین گفت وان امام همام فرمودند شما بروید وفقه بخوانید- برابری درتکالیف نشانه برابری در ذات نیست-  اصل دیگر-اصل صلح عمومی – در دین بهائی امده است که اساس همه ادیان الهی محبت ویگانگی است وبه همین علت است که جمیع مردم دینا باید باهمدیگر صلح نمایند وبه دوستی وراستی پردازند – هدف بهائیان از اجرای تعالیم به الله این است که وحدت عالم انسانی به وقوع به  و به پیوندند وبغض وعداوت بین بشر برافتد- اولا همه مردم دنیا  دین الهی ندارند به چه دلیل بعضی مذاهب هندی که ریشه بت پرستی میشئددین الهی قلمداد کرده است- وثانیا ایا ایشان کافر راهم قبول دارد یاندارد واگر فردی از نظرایشان کافربود چه حکمی دارد حال اگر شخصی مانند داعش  به بهائیان حمله ور شود حکم مرد م بهائی چه است؟- اصل بعد- جهان بشری محتاج نفثاتروح اقدس( پرواز معنوی) است- بهائیان معتقدند نیاز  روحانی فارغ از درجه پیشرفت مادی است انهااعتقاد دارند که انسانها علاوه برنیاز  مادی نیازمند موارد روحانی هستند که بوسیله پیامبران مکن است ولذا نیاز به تجدید ادیان وجود دارد- خوب این اصل اثبات میکند که کلیه ادیان قابل قبول نیست برخلاف گفته قبلی که کلیه ادیان  قابل قبول است- باید ادیان حداقل در مسائل معنوی تجدیدشوند- درثانی ان موضوعات روحانی کدام است- باید معنویات دربهائیت قوی تر وگسترده تر از اسلام باشد درحالیکه این چنین نیست-اصل دیگر تعلیم وتربیت به صورت عمومی واجباری است  تاحدودی حرف دقیقی است البته به شرط انکه شرایط اماده باشد0 اصل بعد- تشکیل دادگاه  کبرا بین المللی است- از انجائیکه بسیاری از اختلافات وجنگهای میان دول وملل وگروههای مختلف به دلیل نبودن یک مرجع رسیدگی  قدرتمند می باشد واز انجا ئیکه همواره اختلاف نظر  وسلیقه بین گروه ها امکان پذیر  است وچناچه مورد رسیدگی سریع قرار نگیرد بیم جدال ودرگیری میرود- دیانت بهائی  نزدیک به 150 سال پیش ایجاد یک محکمه کبری بین المللی را که مرجع حل اختلاف وبانی صلح ودوستی است پیشنها د کرده است- ایشان ادیانراقبول کرد که انها دارای احکام خاص خود هستند وهرایدولوژی ویا کشور احکام خودرا قبول دارد- پس وحدت امکان پذیر نیست مگر احکام الهی باشد وانهم به شرط انکه جوامع بین المللی انربپذیرند درحالیکه دین بهائی دراین موارد بسیار ضعیف است درحد صفر میباشدویک دین الهی نمیتواند احکام غیر دینالهی  رابپذیرد وهمچنان مانند معنویت باید در حقوق واحکامی  که انسان در دنیا واخرت نیاز دارد دربر داشته باشد- دین باید  سبب الفت ومحبت باشد- بهائیان معتقد ند کهپیامبران اصولا بر  ای برطرف کردن اختلافات بشر وبه وجود اوردن الفت بین مردم ظاهر شده اند لذا اگر دیانت هم خود باید علاج اختلاف باشد سبب اختلاف وجنگ –وجدائی شود- وبه گفته عبد البها بی دینی بهتر ازان است- تاریخ بهائیت درایران چه خصوصیاتی راترسیم میکند!! درجنگ امریکا باویتنام- بهائیت درامریکا دستورداد که خون بر ای سربازان امریکائیدادشود واز انها حمایت شودودروزنامه های امریکائی باعکس درشت انرابیان کردند وعکس نشان دادند- اصل بعد دین باید مطابق عقل وعلم باشد- دردین بهائیت نه علم مطابق علم از نظراسلام مطرح است ونه  مطابق علم از دیدگاه غرب مطرح است- ونه استدلال عقلانی که فلیسوفان جهان ان رابپذیرند بخصوص به نحوی گفته شده است که فرقه گرائی بوجود بیاید- واصل تعدیل معیشت بشر – تنها یک شعاراست به هیج نحوی سیستم انرا درجزئیات مشخص نکرده است والسلام

بسم الله الرحمن الرحیم-نتجه اجلاس از  ایران وروسیه وترکیه از زبان ظریف—مختصرا- سه کشور اذعان داشتند که راه حل سوریه سیاسی است-هرسه کشور تلاش میکنند که در زمینه ایجاد اتش بس وکمک رسانی  انسانی – دوستانه بتوانیم گفت وگوهای سیاسی در سوریه داشته باشیم- جناب استاد ظریف رحمت الله علیه بیان کردن: پیش از این برخی  کشورهای منطقه درخصوص مسئله سوریه بدنبال در گیری وراه حل نظامی بودند؟؟ که دید گاه کوته بینانه ای بود- ما تلاش کردیم در اجلاس حمایت از سوریه- راه حل سیاسی مصوب شود –که با مخالف عربستان به تصویب نرسید –خوب ان ارم وسمبل شمشیردر روی پرچم عربستان بی معنا میشود –کتاب قران که در پرچم نیست—وزیر امور خارجه بابیان اینکه در اجلاس  روز گذشته بر ضرورت کمک رسانی انسانی به همه نقاط  سوریه تاکید شد- اظهار داشت در جامعه بین المللی  وکشورهای غربی بیشتر  این بحث را مطرح کردند که گروه های تروریستی تحت فشار هستند وحمایتهای رابه سمت  گروههای  مسلح می بردند درحالیکه مردم کفریا بیش از دوسال است که تحت محاصره هستند واز طریق هوایی کمک رسانی  صورت میگرفت- لابد تشخیص دادند که قوم وحشی هستند!!؟؟- ریس دستگاه دیپلماسی- همچنین گفت: در این مذاکرات در رابطه با گروه های  مسلح بر ای رسیدن به راه حل پیشنهادی دادند درحالی که ایران چهار سال پیش موضوع اتش بس را مطرح کرده بود واین موضوع بر ای  تصمیم گیری در جلسات بعدی پیگیری میشود وامیداوریم به نتیجه برسیم- اتفاقا انها تشخیص میدهد  این امر نشانه وحشیگری ایران وروسیه است وخلاف حقوق بشر است!!؟؟

بسم الله الرحمن الرحیم-بخش دوم-سئوال دوم حضرت علی علیه السلام از امام حسن علیه السلام درجوانی-حزم –چیست- در زبان فارسی که قبلا بسیار متداول بود-  یعنی دور اندیشی با تامل ودرایت کار کردن- محتاط بودن وعجله نکردن- در لغت عربی- بااستواری به سامان دراوردن معنای میدهد- درموردکوه پیمائی بعلت وجود رمل در دامنه انهم باشتر کاری سخت بوده است ولغات زیادی دراین مورد ساختند- که یکی از انها حزم است- دوم مسئله مهم باغصه ونارحتی وگرفتاری  دست وپنجه نرم کردن برای انهم لغات زیادی درست کر دن من جمله  همین لغت-حزم- است- امام حسن علیه السلام میفرماند-حزم- ان است که در کارها عجله نکنی منتظر فرصت طلائی باشی ودر زمان مناسب از امکانات موجود به نحو احسن استفاده کنی- بلکه شتاب کنی – مهمترین اصل مدیریت همین است در مابقیه باید توکل کرد