بسم الله الرحمن الرحیم-مختصری از زندگانی امام الخمینی-رحمت الله علیه- حمید الگار-بخش سوم-از این رو، امام خمینی در سالهایی که قم تحت رهبری بروجردی بود، بر تدریس فقه و جمعآوری شاگردانی که بعدها در نهضت پایان رژیم پهلوی یاران او خواهند بود، متمرکز شد: نه فقط مطهری. و منتظری و همچنین مردان جوانتری مانند محمد جواد باهنر و علی اکبر هاشمی رفسنجانی. او در سال 1946 با استفاده از باب ادله عقلیه جلد دوم کفایة الاصول به عنوان مبنا به تدریس اصول فقه در سطح خوارج پرداخت. .درس او که در ابتدا بیش از 30 طلبه شرکت نمیکردند، در قم به قدری متداول شد که وقتی برای سومین بار برگزار شد، پانصد نفر حضور داشتند. به شهادت حاضران، تفاوت آن با دیگر دروس مشابهی که در قم با همین موضوع برگزار میشد، به دلیل روحیه انتقادی که امام میتوانست در شاگردان خود بیفزاید و شایستگی امام خمینی (ره) میدانست. فقه را به همه ابعاد دیگر اسلام - اخلاقی، عرفانی، فلسفی، سیاسی و اجتماعی پیوند دهد.سالهای مبارزه سیاسی و تبعید (1962-1978)تأکید بر فعالیت امام با درگذشت بروجردی در 10 اسفند 1340 تغییر کرد، زیرا امام به عنوان یکی از جانشینان رهبری آن مرحوم ظهور کردند. این تصدیق او را انتشار برخی از تألیفاتش در فقه و به ویژه کتاب راهنمای اصول دینی با عنوان مانند سایر آثار مشابه «تعزیه المسائل» گواهی می دهد. او به زودی توسط تعداد زیادی از شیعیان ایرانی به عنوان مرجع تقلید پذیرفته شد. با این حال، نقش اصلی او این بود که بسیار فراتر از نقش سنتی مرجع تقلید باشد و در تاریخ علمای شیعه به یک نقش منحصر به فرد فراگیر دست یابد.این امر بلافاصله پس از مرگ بروجردی آشکار شد، زمانی که شاه محمدرضا که پس از کودتای سازماندهی شده توسط سیا در اوت 1953 در قدرت خود مطمئن بود، طیف وسیعی از اقدامات را برای سرکوب هر منبع مخالف، اعم از بالقوه یا بالقوه، به راه انداخت. ایران را به صورت دائمی در برنامه های سلطه استراتژیک و اقتصادی آمریکا قرار دهد. در پاییز 1962، دولت قانون انتخاباتی جدیدی را برای شوراهای محلی و استانی ابلاغ کرد که بر اساس آن، التزام به سوگند بر قرآن برای منتخبان جدید لغو شد.امام خمینی (ره) که این امر را طرحی برای نفوذ بهائیان در زندگی عمومی می دانست، تلگرافی به شاه و نخست وزیر مستقر فرستاد و به آنها هشدار داد که از نقض قانون اسلام و قانون اساسی 1907 ایران دست بردارند و به آنها هشدار داد که در غیر این صورت علما یک کمپین اعتراضی سخت را رهبری خواهند کرد. امام با امتناع از مصالحه، هفت هفته پس از ابلاغ قانون انتخابات را مجبور به عقب نشینی کرد. این نتیجه باعث شد که او به عنوان صدای اصلی مخالفت با شاه در صحنه سیاسی ظاهر شود.فرصت رویارویی جدی تر دیری نپایید. در ژانویه 1963، شاه برنامه شش مادهای از اصلاحات را اعلام کرد که او آن را «انقلاب سفید» نامید، بستهای از اقدامات الهامگرفته از ایالات متحده که قصد داشت چهرهای مترقی و لیبرال به رژیم بدهد. امام خمینی با تشکیل جلسه ای از همکاران خود در قم به آنها اشاره کرد که ضرورت مخالفت با نقشه های شاه چقدر مبرم است، اما آنها در ابتدا مردد بودند. آیت الله کمالوند را به عنوان نماینده خود نزد شاه فرستادند تا نیت او را بفهمند.اگرچه شاه هیچ قصدی برای کنار گذاشتن این لایحه یا مصالحه نشان نداد، اما این امر باعث شد که امام خمینی فشار بیشتری بر دیگر علمای بزرگ قم وارد کند تا آنها را متقاعد کند که همه پرسی را که شاه به قصد جلب رضایت مردم دعوت کرده بود، تحریم کنند. برای انقلاب سفیدش امام خمینی نیز به نوبه خود در 31 دی 1342 بیانیه ای محکم در محکومیت شاه و نقشه های او صادر کردند. شاید به فکر تقلید از پدرش که در سال 1928 در رأس یک ستون مسلح برای ارعاب برخی از علمای صراحتا به قم رفته بود، دو روز بعد به قم رسید. همه بزرگان شهر او را تحریم کردند و سخنرانی کرد و در آن به کل طبقه علما حمله کرد.رفراندوم در 5 دی ماه برگزار شد و حضور کم مردم گواهی بر اعتماد روزافزون مردم ایران به رهنمودهای امام خمینی بود. امام با تنظیم بیانیه ای که به امضای هشت تن از بزرگان فرزانه دیگر نیز رسیده بود، به کار خود در تقبیح برنامه های شاه ادامه داد.موارد متعددی را که شاه قانون اساسی را زیر پا گذاشته بود، برشمرد، فساد اخلاقی کشور را محکوم کرد و شاه را به تسلیم کامل در برابر آمریکا و اسرائیل متهم کرد. من راه حل را در برکناری این حکومت ظالم می بینم که دستورات اسلام را زیر پا گذاشته و قانون اساسی را زیر پا گذاشته است. باید دولت مومن به اسلام و دلسوز ملت ایران جایگزین آن شود . » وی همچنین در اعتراض به سیاست دولت فرمان لغو جشنهای نوروزی سال 1342 مطابق با 30 اسفند 1342 را صادر کرد.فردای آن روز چتربازان به مدرسه فیضیه قم، محل سخنرانی امام رسیدند. آنها چندین دانشجو را کشتند، بسیاری دیگر را کتک زدند و دستگیر کردند و ساختمان را غارت کردند. امام رام نشدنی به حملات خود علیه نظام ادامه داد.او در اول آوریل سکوت مداوم برخی از علمای غیرسیاسی را «معادل همکاری با رژیم طاغوتی» محکوم کرد و روز بعد بی طرفی سیاسی را در پوشش تقیه حرام (ممنوع) اعلام کرد (26 ) . هنگامی که شاه فرستادگان خود را به خانه علمای قم فرستاد تا آنان را به تخریب خانههایشان تهدید کند، امام به شدت از شاه به عنوان «مردک (مردک)» یاد کرد.او در 3 آوریل 1963، چهار روز پس از حمله به مدرسه فیضیه، دولت ایران را مصمم به ریشه کن کردن اسلام به نمایندگی از آمریکا و اسرائیل و خود را مصمم به مبارزه با آن توصیف کرد.حدود دو ماه بعد، این درگیری منجر به شورش شد. آغاز ماه محرم که همواره دوران اوج آگاهی و حساسیت دینی بوده است، در تهران با حمل پرتره های امام و تقبیح شاه در مقابل کاخ خود در تهران افتتاح شد. بعد از ظهر روز عاشورا (12 خرداد 1342) امام خمینی در مدرسه فیضیه سخنرانی کرد و در آن شباهتی بین خلیفه اموی یزید و شاه ترسیم کرد و به شاه هشدار داد که اگر تغییر نکند. خط سیاسی او روزی فرا رسد که مردم از خروجش از کشور تشکر کنند 27 .این هشدار فوقالعاده پیشبینیکننده بود، زیرا در 16 ژانویه 1979 شاه واقعاً در میان صحنههای شادی مردم مجبور به ترک ایران شد. تأثیر فوری سخنان امام اما دستگیری ایشان دو روز بعد در ساعت سه بامداد توسط گروهی از کماندوها بود که به سرعت ایشان را به زندان قصر تهران منتقل کردند.سحرگاه 14 خرداد، خبر دستگیری او ابتدا در قم و سپس در شهرهای دیگر پیچید. در قم، تهران، شیراز، مشهد و ورامین تودههای تظاهرکنندگان خشمگین با تانک مواجه شدند و بیرحمانه سلاخی شدند. احیای کامل نظم عمومی کمتر از شش روز نیاز داشت. قیام 15 خرداد 1342 (روز آغاز آن در تقویم ایران) نقطه عطفی در تاریخ ایران است. از آن لحظه به بعد، ماهیت سرکوبگر و دیکتاتوری رژیم شاه که با حمایت قاطع آمریکا تقویت شده بود، پیوسته تشدید شد و در عین حال، حیثیت امام خمینی (ره) که تنها شخصیت مهم ـ چه در عرصه سکولار ـ به شمار می رفت، افزایش یافت. سطح نسبت به دینی که بتواند آن را به چالش بکشد.استکباری که در سیاست شاه تجسم یافته بود، بسیاری از علما را وادار کرد که از سکوت خود دست بردارند و خود را با اهداف رادیکال تعیین شده توسط امام همسو کنند. بنابراین جنبش پانزده خرداد را می توان مقدمه انقلاب اسلامی 1357-1357 دانست. اهداف این انقلاب و رهبری آن از قبل مشخص شده بود.امام خمینی (ره) پس از 19 روز در زندان قصر، ابتدا به پایگاه نظامی در عشرت آباد و سپس به منزلی در محله داودیه تهران منتقل شد و در آنجا تحت مراقبت شدید قرار گرفت. علیرغم قتلعامهایی که در جریان قیام رخ داد، تظاهرات گستردهای برای آزادی او در تهران و شهرستانها برگزار شد و برخی از همکارانش برای حمایت از این مطالبه از قم به پایتخت رفتند. با این حال، او تا 7 آوریل 1964 آزاد نشد، زیرا معتقد بود که زندان عقاید او را کمرنگ کرده است و جنبشی که او رهبری می کند بی سر و صدا آرام می شود.امام خمینی سه روز پس از آزادی و بازگشت به قم، با تکذیب شایعات منتشر شده از سوی مراجع مبنی بر توافق ایشان با رژیم شاه، هرگونه توهم در این زمینه را برطرف کرد. برعکس اعلام کرد که حرکتی که از 15 خرداد آغاز شده بود ادامه خواهد داشت. رژیم با آگاهی از تداوم اختلاف رویکرد امام و برخی از علمای بزرگ دینی، با دامن زدن به مخالفت در قم سعی در بدنامی بیشتر ایشان داشت. حتی چنین تلاش هایی با موفقیت همراه نبود، زیرا در اوایل ژوئن 1964 همه علمای برجسته اعلامیه هایی را برای بزرگداشت اولین سالگرد قیام 15 خرداد امضا کردند.رژیم شاه علیرغم ناکامی در به حاشیه راندن یا ساکت کردن امام خمینی (ره) بر سیاست آمریکا خواهانه خود پافشاری کرد. در پاییز 1964 قراردادی با ایالات متحده منعقد کرد که بر اساس آن برای کلیه پرسنل آمریکایی در ایران و وابستگان آنها مصونیت قانونی اعطا شد.در این مناسبت امام آنچه را که احتمالاً تندترین سخنرانی ایشان در تمام مبارزات علیه شاه بود، ایراد کردند. یکی از نزدیکترین اصحاب ایشان، آیت الله محمد مفتح، نقل می کند که هرگز ایشان را اینقدر آشفته ندیده بود . امام این قرارداد را تسلیم حاکمیت و استقلال ایران و در ازای وام دویست میلیون دلاری که فقط به نفع شاه و یارانش میشد، تقبیح کرد و همه کسانی را که در مجلس (مجلس) مجمع)، به آن رای مثبت داده بود. وی در پایان اظهار داشت که دولت تمام مشروعیت خود را از دست داده است 29 .درست قبل از سحر 13 آبان 1343، یک یگان کماندویی مجدداً منزل امام را در قم محاصره کردند، ایشان را دستگیر کردند و این بار مستقیماً برای تبعید فوری به ترکیه به فرودگاه مهرآباد تهران بردند. تصمیم به اخراج او به جای دستگیری و زندان، بدون شک به این امید گرفته شد که پس از تبعید، امام از حافظه عمومی محو شود. از بین بردن فیزیکی آن خطر یک شورش غیرقابل کنترل را به همراه داشت. انتخاب ترکیه حاکی از همکاری این کشور با رژیم شاه در زمینه امنیت بود.امام ابتدا در اتاق 514 Bulvar Palas Oteli در آنکارا، هتلی سطح متوسط در پایتخت ترکیه، تحت نظارت مشترک ماموران امنیتی ایران و ترکیه اسکان داده شد. در 12 نوامبر از آنکارا به بورسا منتقل شد و یازده ماه دیگر در آنجا ماند.اقامت در ترکیه خوشایند نبود. قانون محلی امام خمینی را از پوشیدن عمامه و لباس یک عالم اسلام منع می کرد، هویتی که در وجود ایشان وجود داشت. معدود عکسهای موجود که او را سربرهنه نشان میدهند، همگی به دوره تبعید ترکیه برمیگردد .اما در 3 دسامبر 1964 پسر بزرگش حاج مصطفی خمینی در بورسا به او پیوست. او همچنین اجازه داشت گهگاهی از ایران بازدید کننده داشته باشد و کتاب های مختلف فقهی نیز در اختیار او قرار گرفت. او از اقامت اجباری خود در بورسا برای نگارش تحریر الوسیله، خلاصه ای دو جلدی در فقه استفاده کرد. مهم و متمایز فتاوای 31 موجود در این مجلد است که تحت عنوان الامر بی معروف و النهی عن المنکر 32 و دیفا 33 گردآوری شده است .به عنوان مثال، امام چنین می فرماید: «اگر بیم آن می رود که تسلط سیاسی و اقتصادی (بیگانگان) بر سرزمینی اسلامی به بردگی و تضعیف مسلمانان بینجامد، باید با ابزارهای مناسب، مانند مقاومت منفعلانه، این سلطه را دفع کرد. تحریم کالاهای خارجی، کنارگذاشتن کلیه قراردادها و هرگونه ارتباط با بیگانگان مورد نظر. به همین ترتیب، «اگر خبر حمله خارجی قریب الوقوع به یکی از کشورهای اسلامی برسد، بر عهده هر کشور اسلامی است که به هر وسیله ممکن آن را دفع کند. وظیفهای مشابه در حقیقت بر عهده همه مسلمانان است» 34 .امام خمینی در 14 شهریور 1344 ترکیه را ترک کرد و به نجف عراق رفت و سیزده سال را در آنجا سپری کرد. نجف به عنوان مرکز مطالعاتی و زیارتی سنتی شیعیان، مطمئناً محل تبعید ارجح و مناسبتر بود. همچنین پیش از این در انقلاب مشروطه 1906-1909 به عنوان سنگر مخالفان علما با سلطنت ایران عمل کرده بود. اما برای تسهیل امام نبود که شاه ترتیب انتقال ایشان به نجف را داد.قبل از هر چیز، نگرانی دائمی در میان پیروان امام نسبت به اقامت اجباری امام در بورسا، به دور از محیط سنتی مدرسه شیعیان وجود داشت. با انتقال او به نجف، چنین اعتراضاتی برطرف می شد. همچنین امید می رفت که با حضور در نجف، شخصیت امام تحت الشعاع علمای معتبر مقیم آنجا، مانند آیت الله ابوالقاسم خویی (متوفی 1995م) قرار گیرد و یا امام سعی در به چالش کشیدن داشته باشد. بیزاری آنها از فعالیت سیاسی و رویارویی با آنها در نهایت انرژی فرد را از بین می برد.امام خمینی با احترام به آنها از این خطر مضاعف دوری کرد و در عین حال به اهدافی که قبل از خروج از ایران برای خود تعیین کرده بود، ادامه داد. دام دیگری که او از آن دوری کرد، همراهی با دولت عراق بود که هر از چند گاهی با رژیم شاه دچار اصطکاک می شد و می خواست از حضور امام در نجف برای اهداف خود استفاده کند. امام بلافاصله پس از ورود، فرصت مصاحبه در تلویزیون عراق را رد کرد و قاطعانه از دولت های متوالی عراق فاصله گرفت.امام خمینی پس از اقامت در نجف به تدریس فقه در مدرسه شیخ مرتضی انصاری پرداخت. سخنرانی های او توسط دانشجویانی که نه تنها از ایران، بلکه از عراق، هند، پاکستان، افغانستان و کشورهای حاشیه خلیج فارس نیز آمده بودند، از نزدیک دنبال می شد. در واقع، هجرت دسته جمعی از قم و سایر مراکز آموزشی دینی ایران به نجف به امام پیشنهاد شد، اما ایشان از این اقدام انتقاد کردند که باعث خالی شدن جمعیت قم و تضعیف مرکز رهبری مذهبی آن می شد.همچنین در مدرسه شیخ مرتضی انصاری بود که بین 21 ژانویه تا 8 فوریه 1970 سخنرانی های معروفی را در مورد ولایت فقیه، دکترین حکومتی که پس از پیروزی انقلاب اسلامی به اجرا گذاشته می شد، ایراد کرد (متن این سخنرانی ها). اندکی پس از انتشار آنها با عنوان ولایت فقیه یا حکمت اسلامی در نجف منتشر شد و اندکی پس از آن ترجمه عربی با اندکی اختصار منتشر شد.این نظریه که میتوان آن را بهعنوان پیشفرض علمای واجد شرایط، درباره وظایف سیاسی و قضایی امام دوازدهم در دوران غیبت، خلاصه کرد، پیش از این در اولین اثرش، کشف الاسرار، به طور خلاصه وجود داشت. اکنون امام آن را به عنوان پیامد فرضی و مسلم آموزه امامت شیعی مطرح میکند و در تأیید آن، تمام متون مربوط را برگرفته از قرآن و روایات پیامبر و ائمه دوازده گانه استناد و تحلیل میکند.وی همچنین به شدت بر بلایی که بر ایران (و همچنین سایر کشورهای مسلمان) وارد شده بود، در کنار گذاشتن قوانین و حکومت اسلامی و سپردن عرصه سیاسی به دشمنان اسلام تاکید می کند. وی در پایان برنامه تشکیل حکومت اسلامی را تشریح کرد و به ویژه بر مسئولیت علما برای غلبه بر نگرانی های ناچیز خود و خطاب به مردم بدون ترس تأکید کرد: «براندازی طاغوت وظیفه دقیق همه ماست. قدرت های سیاسی نامشروعی که امروز بر کل جهان اسلام حکومت می کنند» 35 .متن سخنرانیهای ولایت فقیه توسط زائرانی که امام را در نجف ملاقات کرده بودند و شهروندان عادی که به زیارت قبر حضرت علی (ع) رفته بودند، به ایران معرفی شد. از همین کانال ها نامه ها و اعلامیه های متعددی که امام در مورد آنچه در کشورش در سال های طولانی تبعید می گذشت، به ایران مخابره می کردند.اولین مورد از این اسناد، نامه ای به علمای ایران که در آن به آنها اطمینان داده بود که سقوط رژیم شاه قریب الوقوع است، مورخ 25 فروردین 1346 است. در همان روز او همچنین نامه ای به نخست وزیر امیر عباس هویدا نوشت و او را متهم کرد. اداره "رژیم ترور و دزدی" 36 . با شروع جنگ شش روزه در خرداد 67، امام با صدور بیانیه ای هرگونه معامله با اسرائیل و خرید و فروش کالاهای اسرائیلی را ممنوع کردند.این بیانیه به طور گسترده و آشکار در ایران منتشر شد که منجر به تفتیش مجدد منزل امام خمینی در قم و دستگیری فرزند دوم ایشان حاج سید احمد خمینی که در آن زمان در آنجا زندگی می کرد، شد. به همین مناسبت برخی از آثار منتشرنشده امام مفقود و یا از بین رفت. در این زمان بود که رژیم به فکر تبعید امام از عراق به هند بود، جایی که ارتباط با ایران از آنجا بسیار دشوارتر بود، اما این نقشه نقش بر آب شد.از دیگر وقایعی که امام خمینی از نجف در مورد آن اظهار نظر کردند، جشنهای پرحاشیه 2500 سالگی سلطنت ایران در مهر 1350 بود ("وظیفه مردم ایران است که از شرکت در این جشنهای نامشروع خودداری کنند"). استقرار رسمی نظام سیاسی تک حزبی در ایران در بهمن 1354 (امام در فتوایی ماه بعد از پیوستن به حزب رستاخیز منع کردند). و جایگزینی تقویم شاهنشاهی (شاهنشاهی) در همان ماه به جای تقویم شمسی هجری 37 که تا آن زمان به طور رسمی در ایران استفاده می شد.به مناسبت برخی حوادث، امام به جای اعلامیه، فتواهای واقعی صادر کرد: مثلاً امام «قانون حمایت از خانواده» مصوب 1346 را با احکام اسلام ناسازگار دانستند و زن زناکار را زنانی تعریف کردند که می خواهند. پس از طلاق به موجب آن مجدداً ازدواج کرده بود 38 .امام خمینی نیز در آن زمان باید با شرایط متغیر عراق دست و پنجه نرم می کرد. حز
بسم الله الرحمن الرحیم- نظریات شخصی است-ایه قران میفرماید-یوم ندعوا کل اناس بامامهم-روز قیامت روزی است که هرگروه ازمردم را با امام انهامیخوانیمیعنی همراه امام شان درزیر پرچم امام شان جمع میشوند امام تومعنادارد یکی کلی وعمومی ویکی خصوصی هر پیامبر ی بخاطرهدایت امام محسوب میشود ویک معنای دیگرمعنای -اعتقادی - سیاسی است - بعد ایه حصل مافی الصدور انچه درسینه دارند درافه دارند وباورداشتند حاصل انرامیبیند- وانشقاق السما باالنور روشنای ی حقایق خودرانشان میدهد وتاریکی از بین میرود خلیفه حتما - امام نیست خلیفه بیشتر جنبه سیاسی دارد مگربتواند هدایت رادردست بگیرد-عبدالملک بن مروان خلیفه شد هچگونه سواد فقهی نداشت وکسی هم بدربار راه نمیداد حجاج بن یوسف ثقفی کندی مشهورترین ادمکشان جهان جانشین ایشان وامام بود- وبسیار کم سواد- یک قانون است که اگر یک مرجعیت رحلت کرد نمیتوان به ایشان اقتدا کرد اینهم حضرت زعیم شیعه حضرت سیدحسین بروجردی رحمت الله علیه بود وقبول نداشت بایددمرجعیت زنده باشد یک از علما بنزد ایشان رفت واستدلال کردکه اگر علمای عصر حاضر بفرمایند که ایشان اعلم تراز ما است انگاه میتوان حتی افراد جدیدهم مقلد ایشان باشند مگر مسئله جدید- درهرحال دوامام هست- ایشان سرانجام بحث عقلانی راقبولکردولی کمی دلهره داشت واز خداوندمنان اشراق خواست ظهر ایشانمتنظرشد نهار بیاورند نهار نیاوردند گفتند چرا نهارنیاوردید گفتند سرگرم کاری شد نهارسوخت-باز دید نهارنیامد گفتندمشغول کاری هستیم فعلا بنهار نرسیدیم وایشان فرمودخداوندمنان من قبول کردم- ناگهان یکی از همسایه غذای مفصلی برای خانواده ایشان اورد وغذارااوردند ایشانفرمودچه شد گفتندیکی از همسایه غذا برای شما اورده است- عبدالله بن عمر وقتیکه خاص شخصی ر ا شاید یزید با امامت قبول کرده بودوارد نزدیکی های بغدادشد- ایشان طبق حکم شیعه اصلانیاز ی به امام نداشت برا یانکه میتوانست به چهارخلیفه راشدین هرکدام یامجموع بعنوان امام تلقی کند ولی باید ازنظر اهل تسنن امام الزمان باشد- اصولاماازطریق امام الزمان علیه السلام به چهاردهمعصوم میتوانیم وصل شویم-وگرنه نمتوانیم وصل شویم دراهل سنت همینطوراست از امام حاضر میتواند به خلفایراشیدنوصل شودمثلازمان تیمیه از طریق او وصل به قبلی هامیشود-دوم هرچه انسان چیزی رامقدس بداندمثلاسنکهایاضافی مکه کهنصب وجمع انصاب بداند دروز قیامت درکناراش قرار میگیرد
بسم الله الرحمن الرحیم- نظریات شخصی است-درحدیث است- که خداوندمنان روح از اینکه وارد بدنشود ناخشنود است بدن را مناسب خود نمیبیند- ولی بزور وارد میشود کم کم لذتهای جسمانی را میچشد- تعادل ومشروعیت انرا رعایت نمیکند ولی خداوندمنان منت بر سرانسان میگذارد-پیامبران العظام واولیاالله عظیم الشانرا میفرستد که اورا تلطیف و تعدیل کند-مثلا ثروت بدست اورد مانند حضرت علی علیه السلام ولی کنز نکند ودراه پیشرف مردمان ازان استفادهکند وهدف اش ترضی الهی باشدلذا موقع مرگ مایل نیست که روح از جان خارج شود ولی مومنین به راحتی دستورات الهی میپذیرند وسختی ندارد چناچه برای خانواده ویا امت ناراحتی داشته باشند به انها اطمینان خاطر داده میشود-تصور نکنیدسیاست مداران امریکا دسته دوم هستند انها دسته اول هستند وبازتصورنکنید مداوم درکلیسا برای بشریت دعا میکنند بلکه برعکس مانند ببری کهادم خورده است وازگوشت انسانبرایاولذیذ است مداوم درفکرشکار انسان است که م یکمدتی ترکیه درقلمروی کرده تاحدی خوب عمل کرد ودوباره حس نژادی دارد وبهانه بدست امریکا میدهدگرچه اقای اوجلان فرموده است کردها عملیلت ایذایی نکنند- به امام الخمینی رحمت الله علیه والسلمگفتند کشورهای اسلامی سنی هرکدام یکمذهبراقبول کردندومذاهب دیگررار دکردند ما همین کاربکنیم ایشانفرمودند من هرگز چنین نمیکنم وبرادران سنی اقلیت نیستندهمه از طرفی وجنبه ای ایرانی هستند وازطرفی ادیان مختلف دارند من ازان جهت انکه اکثریت شیعه هستندتنها این نیست بلکه قوانین شیعه بهترین قوانین دنیا است قوانین شیعه راباید اجراکردواقلیت تاحدی نسبت بخصوصیات مذهبی ازاد هستند- ومسلم است امریکا ازطرف سیلی بزرگی خورده است که ادم بشود نشده است بازسیلی میخورد ومسلم است هراقدامی برعلیه مابتواندمیکند ومسلم است داعش افغانستان برعلیهما تحریک میکند وداعش های دیگر هم همینطورمدتی برعلیع تاجیکستان وروسیه اقدام کرد ولی سر دنیا متوجه مکر وحیله امریکاخواهدشد-
بسم الله الرحمن الرحیم- زندگانی مختصر امام الخمینی رحمت الله -حمید الگار- بخش دوم- نزد شاه آبادی مورد مطالعه قرار دادند، منازیل السائرین صوفی حنبلی خواجه عبدالله انصاری (متوفی 482-1089) و مصباح العونس محمد بن حمزه فناری (متوفی 834/1431) بودند. شرح مفاتیح الغیب (مفاتیح الغیب) صدرالدین قنوی (متوفی 673/1274).
قابل قبول است که امام از شاه آبادی، دست کم تا حدودی، آگاهانه یا ناآگاهانه، آمیختگی وجوه عارفانه و سیاسی را که مشخصه زندگی ایشان بود، استخراج کرده است. استاد روحانی امام در واقع یکی از معدود علمای زمان رضاشاه بود که علناً در برابر اعمال نادرست رژیم موضع گیری کرد و در «شضارة المعارف» که اثری اساساً گنوسی بود، به شرح اسلام به عنوان «یک دین بدون شک سیاسی» 18 .
عرفان و اخلاق نیز از موضوعاتی بود که در نخستین دروس امام برگزار شد. شاه آبادی سه سال پس از رحلت حاج جوادآقا مالکی تبریزی، دروس اخلاق را که حاج جواد آقا مالکی تبریزی تدریس می کرد، از سر گرفته بود و در سال 1335 با عزیمت شاه آبادی به تهران، «کرسی» را به امام خمینی واگذار کرد. این دوره ابتدا شامل مطالعه دقیق منازیل السائرین انصاری بود، اما سپس از متن فراتر رفت و به طیف گسترده ای از موضوعات معاصر پرداخت. اقبال این دوره به حدی شد که مردم صرفاً برای شنیدن سخنان امام در کنار طلاب علوم دینی و شهروندان عادی قم تا تهران و اصفهان می آمدند.
چنین محبوبیتی از سخنرانی امام با سیاستهای رسمی رژیم پهلوی که میخواست نفوذ علما را در خارج از حوزههای علمیه محدود کند، همخوانی نداشت. به همین دلیل حکومت تحمیل کرد که دروس دیگر در مدرسه معتبر فیضیه برگزار نشود، بلکه در مدرسه ملاصادق برگزار شود که امکان شرکت در آن تعداد زیادی از مخاطبان وجود ندارد. اما پس از خلع ید رضاشاه در سال 1941، جلسات سخنرانی به مدرسه فیضیه بازگشت و بلافاصله محبوبیت سابق خود را به دست آورد. توانایی خطاب به مخاطبان زیاد، و نه فقط همکاران خود در حوزه علمیه، که امام خمینی برای اولین بار در این سخنرانیهای اخلاقی نشان داد، نقش مهمی در مبارزات سیاسی او در سالهای بعد داشت.
امام خمینی در حین سخنرانی اخلاقی برای مخاطبان کثیر و متنوع، به تدریس متون مهم عرفان، از جمله باب نفس از اسفار الاربعه ملاصدرا (متوفی 1050/1640) پرداخت. ) و شرح المنظومه سبزواری، به گروه کوچکی از علمای جوان، از جمله مرتضی مطهری و حسینعلی منتظری، که قرار بود دو نفر از همدستان اصلی او در نهضت انقلابی شوند که امام سی سال بعد به راه انداخت. .
و اما نوشتههای اولیه امام نیز نشان میدهد که علاقه اصلی ایشان در سالهای اولیه حضور در قم، عرفان بوده است. برای مثال، در سال 1928 شرح دعای السحار را که شرح مفصلی بر دعاهای امام محمد باقر در ماه رمضان میخواند، تکمیل کرد. در این متن نیز مانند همه آثار امام خمینی در عرفان، استناد به اصطلاحات ابن عربی فراوان است. دو سال بعد مصباح الهدایة الخلافة و الولایة را که رساله ای منظم و متراکم در موضوعات اصلی عرفان بود، به پایان رساند. محصول دیگر آن سالهای تمرکز بر عرفان، سلسله لغات بر تفسیر قیصری الفصوص بود.
امام در شرح حال کوتاهی که برای یک مجلد در سال 1333 شمسی نوشته شده است، بیان می کند که بیشتر عمر خود را صرف مطالعه و تدریس آثار ملاصدرا کرده است و سال ها نزد شاه آبادی عرفان خوانده است و ایشان در آن زمان بوده اند. پیرو دروس فقه آیت الله حائری 19 .
دنباله این سخنان حاکی از آن است که تحصیل فقه در آن زمان هنوز جزو علایق ثانوی او بوده است. اوضاع به زودی تغییر می کرد، اما برای امام عرفان هرگز صرفاً موضوع مطالعه، تدریس و تولید ادبی نبود. این همیشه بخشی جدایی ناپذیر از شخصیت فکری و معنوی او باقی ماند و به همین ترتیب بسیاری از فعالیتهای خاص سیاسی او در سالهای بعد را با اثری غیرقابل انکار گنوسی القا کرد.
در دهه 30 امام در هیچ فعالیت سیاسی آشکاری شرکت نداشت. او همواره بر این باور بود که رهبری فعالیت های سیاسی باید در دست علمای برجسته دینی باشد، اما همچنان خود را ملزم به پذیرش تصمیم حایری برای حفظ انفعال نسبی نسبت به اقدامات رضاشاه علیه سنت ها و سنت های اسلامی می دید. فرهنگ در ایران
با این حال، از آنجایی که او هنوز یک شخصیت کوچک در حوزه علمیه قم بود، مطمئناً خود را در موقعیتی نمی دید که بتواند افکار عمومی را در مقیاس ملی بسیج کند. با این حال، او ارتباط خود را با آن معدود علمایی که جرأت داشتند آشکارا با شاه به چالش بکشند، حفظ کرد: نه تنها شاه آبادی، بلکه مردانی مانند حاجی نورالله اصفهانی، میرزا صادق آقا تبریزی، آقازاده کفایی و سید حسن مدرس. امام خمینی، حتی اگر به صورت کنایه، مواضع خود را در قبال رژیم پهلوی که به گفته خودش ظلم و دشمنی با دین بود، در اشعاری که به صورت خصوصی منتشر میکرد، بیان میکرد .
امام برای اولین بار در اعلامیه ای در تاریخ 15 اردیبهشت 1323 (14 اردیبهشت 1344) به سمت علنی سیاسی برگزیده شد و در آن خواستار اقدام برای رهایی مسلمانان ایران و سراسر جهان اسلام از ظلم و ستم قدرت های خارجی و داخلی آنها شد. همدستان امام با ذکر قرآن شروع کرد:
«بگو: فقط به یک چیز توصیّه میکنم: جفت و به تنهایی برای خدا قیام کنید، سپس بیندیشید». (34:46)
همین آیه باب بیداری (باب الیقظه) را در همان ابتدای کتاب منازل السائرین انصاری باز می کند، کتاب راهنمای سیر معنوی که اولین بار توسط شاه آبادی به امام آموزش داده شد. با این حال، تعبیر امام از «قیام» هم بار معنوی و هم سیاسی دارد، اعم از فردی و جمعی، شورشی علیه سستی موجود در درون و فساد موجود در جامعه.
همین روحیه قیام همه جانبه در اولین اثر امام که برای انتشار در نظر گرفته شده است، کشف الاسرار (تهران، 1324/1945) اسرار آشکار شده، رسوخ می کند. او ادعا می کند که کتاب را در چهل و هشت روز به پایان رسانده است، به دلیل یک اضطرار، و این واقعیت که حجم آن نیاز خاصی را برآورده می کند، این واقعیت را نشان می دهد که در سال اول دو بار چاپ شده است. هدف اصلی کتاب که از عنوان آن نیز قابل استنباط است، رد آنچه علی اکبر حکمی زاده در اسرار هزارساله خود تأیید کرده بود، کتابی که خواستار اصلاح اسلام شیعی. حملات مشابهی علیه سنت شیعه تقریباً در همان زمان توسط شریعت سنگلجی (متوفی 1944) انجام شد، که از ستایشگران وهابیت بود، علیرغم خصومت آشکار با اسلام شیعی که مشخصه آن فرقه بود.
ادعای امام نسبت به جنبههایی از سیره شیعیان مانند مراسم عزاداری ماه محرم، زیارت قبور ائمه اطهار (ع) و ذکر مناجاتهای ائمه(ع) پاسخی بود به انتقادات وارده از سوی امام. سه شخصیت فوق الذکر امام خمینی این حملات علیه سنت را با سیاست های ضد دینی رضاشاه مرتبط دانست و از رژیم پهلوی به دلیل تخریب اخلاق عمومی به شدت انتقاد کرد.
با این حال، او درخواست لغو سلطنت را متوقف کرد، بلکه پیشنهاد کرد که مجمعی از مجتهدین واجد شرایط 21 می توانند «پادشاهی عادل را تعیین کنند که قوانین خدا را زیر پا نمی گذارد، با تخلفات و ظلم مبارزه می کند، و علیه اموال عمل نمی کند. جان و ناموس مردم» 22 .
حتی این مشروعیت مشروط سلطنت «تا زمانی که نتوان نظام حکومتی بهتری ایجاد کرد» ادامه خواهد داشت 23 . تردیدی نیست که «بهترین نظامی» که امام خمینی در اوایل سال 1343 پیش بینی کرده بود، ولایت فقیه بود که به عنوان رکن اساسی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در سال 1358 تأسیس شد.
هنگامی که شیخ عبدالکریم حائری در سال 1936 درگذشت، نظارت بر نهادهای مذهبی قم مشترکاً بر عهده آیت الله خوانساری، صدر و حجت بود. با این حال، احساس کمبود درک شد. هنگامی که آیت الله ابوالحسن اصفهانی، مرجع تقلید 24 پیشرو زمان خود، که در نجف اقامت داشت، در سال 1946 از دنیا رفت، نیاز به راهنمای واحد برای همه مسلمانان شیعه بیش از پیش احساس شد. و جستجو برای یافتن فرد مجردی که توانایی انجام وظایف و وظایف حائری و اصفهانی را داشت آغاز شد.
آیت الله بروجردی که در آن زمان در همدان سکونت داشت، مناسب ترین نقش برای این نقش تلقی شد. به نظر می رسد امام خمینی نقش مهمی در ترغیب ایشان به سفر به قم داشته است. امام بدون شک تا حدودی تحت تأثیر این امید قرار گرفت که بروجردی در برابر شاه محمدرضا، دومین فرمانروای خاندان پهلوی، موضع محکمی اتخاذ کند. این امید باید تا حد زیادی محقق نشده باشد. امام خمینی در فروردین 1338 از شرکت بروجردی با دولت در خصوص اصلاحات احتمالی قانون اساسی که در دستور کار آن زمان بود مطلع شد و در نامه ای نگرانی خود را از عواقب احتمالی آن اعلام کرد.
در سال 1955 لشکرکشی سراسری علیه فرقه بهائیت به راه افتاد که امام برای جلب حمایت بروجردی تلاش کرد، اما موفقیت چندانی نداشت. در مورد شخصیتهای مذهبی مبارز در صحنه سیاسی آن زمان، بهویژه آیتالله ابوالقاسم کاشانی و نواب صفوی، رهبر فدائیان اسلام، امام تنها روابط پراکنده و بینتیجهای با آنان داشت.
اکراهی که امام خمینی (ره) نسبت به دخالت مستقیم سیاسی در این دوره نشان دادند، احتمالاً ناشی از این اعتقاد بود که هر جنبشی که برای تغییر ریشه ای مبارزه می کند باید توسط بالاترین سلسله مراتب دستگاه دینی رهبری شود. علاوه بر این، تأثیرگذارترین چهره در صحنه سیاسی شلوغ و آشفته آن زمان، یک ناسیونالیست سکولار، دکتر محمد مصدق بود.
اچ.الگار
عنوان اصلی: امام خمینی: زندگی نامه مختصری
از حمید الگار
منتشر شده توسط مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره) معاونت امور بین الملل
حمید الگار در انگلستان متولد شد و دکترای خود را در رشته شرق شناسی در کمبریج دریافت کرد. او از سال 1965 در دپارتمان مطالعات خاورمیانه در دانشگاه کالیفرنیا در برکلی کار می کند و در آنجا به تدریس فارسی، تاریخ اسلام و فلسفه می پردازد. پروفسور الگار تالیفات زیادی در مورد ایران و اسلام نوشته است، از جمله دین و دولت در ایران: 1785-1906 و میرزا ملکم خان: مطالعه زندگینامه ای در مدرنیسم ایرانی.
او سال ها نهضت اسلامی ایران را با علاقه دنبال کرده است. او در مقالهای که در سال 1972 منتشر شد، به تحلیل اوضاع و پیشبینی انقلاب «با دقتی بیشتر از همه مقامات سیاسی دولت آمریکا و همه تحلیلگران امور بینالملل» به قول نیکلاس وید که توسط مجله ساینس منتشر شد، انقلاب را پیشبینی کرد. الگار مجلدات زیادی را از عربی، ترکی و فارسی ترجمه کرد. از جمله اسلام و انقلاب: نوشته ها و بیانیه های امام خمینی.
از بسیاری جهات عجیب است که ده سال پس از رحلت ایشان و بیست سال پس از پیروزی انقلاب، زندگی نامه جدی و جامعی از امام روح الله موسوی الخمینی، چه به زبان فارسی و چه به هیچ عنوان نوشته نشده بود. زبان دیگر. . به هر حال، او به دلیل تأثیری که در خود ایران از قبل قابل توجه است، برجسته ترین شخصیت در تاریخ معاصر اسلام است و بخش بزرگی از جهان اسلام را فراگرفته و به تغییر جهان بینی و خودآگاهی بسیاری از مسلمانان کمک کرده است. .
شاید دقیقاً مرتبط بودن اهداف امام، همراه با پیچیدگی شخصیت معنوی، فکری و سیاسی ایشان بود که تاکنون هر زندگینامه نویس احتمالی را منصرف کرده بود.
با این حال، مواد موجود برای چنین کاری به همان اندازه فراوان و متنوع است که حوزه های عمل او متمایز شده است. نویسنده حاضر امیدوار است در آینده نزدیک بتواند با این چالش روبهرو شود (این مقاله با توجه به ماهیت آن به عنوان مقاله مقدماتی، حاشیههای حاشیهای فراوانی ندارد. فهرستی کامل از تألیفات امام، مبنای آن برای شروع شرح حال او را می توان در اینجا همراه با مروری بر منابع ثانویه یافت).
آنچه در پی میآید، پیشنویسی مقدماتی نیست که میخواهد مروری کلی از زندگی امام و ویژگیهای بارز شخص ایشان بهعنوان راهنمای اسلامی با عظمت استثنایی در اختیار خواننده قرار دهد.
روح الله موسوی خمینی در 20 جمادی الاخر سال 1320 مصادف با ولادت حضرت فاطمه یکم در روستای خمین در حدود یکصد و شصت کیلومتری جنوب غربی قم به دنیا آمد. خانواده او در زمینه علوم دینی دارای سنت دیرینه بودند. اجداد او که از نوادگان امام موسی کاظم، امام هفتم اهل بیت(ع) بودند ، در پایان قرن هجدهم از سرزمین خود، نیشابور، به منطقه لکنو در شمال هند مهاجرت کردند.
در اینجا آنها در روستای کوچک کینتور ساکن شده بودند و شروع به وقف خود را به آموزش و راهنمایی مذهبی مردمی که عمدتاً شیعه منطقه بودند، کرده بودند. برجسته ترین نماینده این خاندان، میرحمید حسین (متوفی 1880)، نویسنده عقبة الانوار فی امامت الائمه الاطهار بود، اثری حجیم در موضوعاتی که به طور سنتی موضوع بحث بین سنی و شیعه بود. مسلمانان 3 .
جد امام خمینی، سید احمد، از معاصران میرحمید حسین، در اواسط قرن نوزدهم لکنو را ترک کرد تا قبر حضرت علی را در نجف زیارت کند .
سید احمد در نجف با یوسف خان از برجسته ترین شهروندان خمین آشنا شد. به دعوت او بود که سید احمد تصمیم گرفت برای رسیدگی به نیازهای مذهبی ساکنان در خمین ساکن شود. او با دختر یوسف خان ازدواج کرد. این تصمیم روابط خود را با هند قطع کرد، اما سید احمد همچنان توسط معاصرانش «هندی» خوانده میشد، عنوانی که به نوادگان او به ارث رسیده بود. حتی امام خمینی نیز در برخی از غزلیات خود از «هندی» به عنوان نام مستعار استفاده می کرد .
اندکی قبل از وقوع انقلاب اسلامی، در بهمن 1357، رژیم شاه سعی کرد با استفاده از عناصر هندی قابل ردیابی در تاریخ خانوادگی امام، امام را به عنوان یک عنصر بیگانه و خائن در جامعه ایران معرفی کند، تلاشی که نتیجه معکوس داد. افرادی که این کار را انجام داده بودند سید احمد در زمان وفات، که تاریخ دقیق آن را نمی دانیم، پدر دو فرزند بود: یک دختر به نام صاحبه و سید مصطفی هندی، متولد 1885، پدر امام خمینی.
سید مصطفی تحصیلات دینی خود را در اصفهان نزد میرمحمدتقی مدرسی آغاز کرد و سپس در نجف و سامرا زیر نظر میرزا حسن شیرازی (متوفی 1894) که در آن زمان مرجع برجسته فقه شیعه بود به تحصیل پرداخت. این یک مسیر یادگیری بود - تحصیلات مقدماتی در ایران و به دنبال آن مطالعات پیشرفته در عتبات (شهرهای مقدس عراق) - که برای مدتی طولانی در حد هنجار باقی ماند: امام خمینی در واقع اولین رهبر مذهبی برجسته بود که تربیت او کاملاً در ایران.
در ذی الحجه 1320 (اسفند 1302) حدود پنج ماه پس از ولادت امام، سید مصطفی در حین حرکت در جاده بین خمین و شهر اراک مورد حمله قرار گرفت و کشته شد. هویت قاتل بلافاصله مشخص شد: جعفرقلی خان، پسر عموی فلان بهرام خان، یکی از ثروتمندترین زمینداران منطقه بود. با این حال، تعیین انگیزه ترور با قطعیت دشوار بود.
بر اساس یک روایت که پس از پیروزی انقلاب اسلامی رسمی شد، سید مصطفی خشم زمین داران محلی را به خاطر دفاع از کارگران فقیر برانگیخته بود. خود سید مصطفی اما علاوه بر انجام وظایف دینی، کشاورز نسبتاً ثروتمندی نیز بوده است و احتمالاً قربانی یکی از اختلافات بر سر حق آبیاری شده که در آن زمان بسیار زیاد بود. توضیح سوم این است که سید مصطفی بهعنوان قاضی شرع خمین، فردی را بهخاطر تخطی از روزه رمضان در ملأ عام مجازات کرد و خانواده متهم با قصاص او را قصاص کردند .
تلاش های صاحبه، خواهر سید مصطفی، برای به دست آوردن مجازات قاتل خمینی ناکام ماند و همین امر باعث شد که هاجر بیوه برای استیناف به تهران سفر کند و روح الله کوچک را - بنابر آنچه نقل شده - بین بغل خود آورد. دو برادر بزرگترش مرتضی و نورالدین او را همراهی کردند و سرانجام در ربیع الاول 1323 (اردیبهشت 1905) جعفرقلی خان به دستور عین الدوله نخست وزیر در ملاء عام در تهران اعدام شد. وزیر وقت
امام در سال 1918 هم عمه خود صاحبه را که نقش بسزایی در تحصیلات اولیه او داشت و هم مادرش هاجر را از دست داد. سپس مسئولیت خانواده بر عهده برادر بزرگترش سید مرتضی (که بعدها به آیت الله پسندید معروف شد) افتاد. به نظر می رسد اموالی که از پدرشان به ارث رسیده بود باعث رفع نیازهای مادی برادران شده بود، اما آزار و اذیت و آزار و اذیت و آزار و اذیت و آزار و اذیت که به قیمت جان آنها تمام شد، ادامه یافت. مملکت خمین علاوه بر خصومتهای همیشگی بین زمینداران، هر وقت فرصتی پیدا میکرد، با یورش مردان ایل بختیاری و لر خدشهدار میشد. هنگامی که یکی از رؤسای قبیله بختیاری به نام رجبعلی به شهر یورش برد، امام جوان مجبور شد به همراه برادرانش تفنگ خود را به دست گرفته و از خانه خانواده دفاع کند.
امام سالها بعد با یادآوری این وقایع فرمودند: «من از بچگی در جنگ بودم» 7 . از جمله صحنه هایی که در جوانی شاهد بوده و به یادگار مانده و به تعریف فعالیت سیاسی بعدی او کمک کرده، شاید بتوان به اعمال خودسرانه و ظالمانه زمین داران و والیان اشاره کرد. سپس به یاد می آورد که چگونه یک فرماندار تازه وارد، رئیس صنف بازرگانان گلپایگان را تنها با هدف ارعاب شهروندانش دستگیر و شلاق زد .
امام خمینی تحصیلات خود را با حفظ قرآن در مکتب 9 نزدیک منزل خود که نزد یکی از ملا ابوالقاسم نگهداری می شد، آغاز کرد. در هفت سالگی حافظ شد 10 . از این رو نزد شیخ جعفر، یکی از عموزاده های مادرش، فراگیری زبان عربی را آغاز کرد و دروس دیگری را ابتدا نزد میرزا محمود افتخارالعلماء و سپس از عموی مادرش، حاجی میرزا محمد مهدی فرا گرفت. برادر همسرش میرزا رضا نجفی اولین معلم منطق او بود. در پایان از اساتیدش در خمین، برادر بزرگ امام، مرتضی را باید نام برد که متوالی نجم الدین کاتب قزوینی در بادی 11 و معانی 12 و یکی از رساله های العلم را به او آموخت . - سیوطی در نحو و نحو.
اگرچه سید مرتضی - که پس از اجباری شدن نام خانوادگی در سال 1928، نام خانوادگی پسندید را بر خود گرفت - مدتی در اصفهان تحصیل کرده بود، اما هرگز سطوح بالاتر لازم برای تربیت دینی را به پایان نرساند. پس از مدتی کار در اداره ثبت احوال خمین به قم رفت و تا پایان عمر در آنجا ماند.
سید مرتضی امام را در سال 1339 به شهر اراک (یا سلطان آباد در آن زمان) فرستاد تا از امکانات آموزشی بهتری که در آنجا ارائه می شد بهره مند شود. اراک به واسطه حضور آیت الله عبدالکریم حائری (متوفی 1936) از علمای برجسته آن زمان به مرکز مهم تعلیمات دینی تبدیل شده بود. او در سال 1332 به دعوت شهروندان به اراک رسیده بود و حدود سیصد طلبه - که تعداد نسبتاً زیادی بودند - در مدرسه میرزا یوسف خان درس او را دنبال کردند.
احتمالاً هنوز تربیت امام خمینی به گونه ای نبوده است که ایشان مستقیماً زیر نظر حائری تحصیل کند. سپس در منطق نزد شیخ محمد گلپایگانی کامل شد، شرح اللمعه شیخ زین الدین عاملی (متوفی 996/1558) از متون اصلی فقه جعفری را نزد آقا خواند. عباس اراکی، و تحصیلات متوالی خود را نزد شیخ محمد علی بروجردی ادامه داد. حائری یک سال پس از ورود امام به اراک، دعوت علمای قم را پذیرفت تا به آنان بپیوندد و بر فعالیت های آنان ریاست کند.
قم یکی از اولین سنگرهای تشیع در ایران، به طور سنتی مرکز اصلی تعلیمات دینی و همچنین زیارتگاه حرم حضرت معصومه دختر امام موسی کاظم(ع) بوده است. شهرت آن بود، اما برای چندین دهه تحت الشعاع شهرهای مقدس عراق با منابع عالی دانش قرار داشت. ورود حائری به قم نه تنها باعث احیای مدارس شد، بلکه روندی را آغاز کرد که این شهر را به پایتخت معنوی ایران تبدیل کرد، روندی که با مبارزات سیاسی چهل سال بعد توسط امام خمینی (ره) در آنجا تکمیل شد.
امام پس از حدود چهار ماه به دنبال حائری به قم رفتند. این حرکت اولین نقطه عطف بزرگ در زندگی او بود. در واقع در قم بود که او تمام آموزش های عالی فکری و معنوی خود را دید و تا پایان عمر حس همذات پنداری قوی با شهر را حفظ کرد. بنابراین میتوان امام خمینی را محصول قم، هر چند نه به معنای تقلیل، تعریف کرد. وی در سال 1359 خطاب به جمعی از زائران قمی گفت: «هر جا که باشم، شهروند قم میمانم و به آن افتخار میکنم. دلم همیشه با قم و مردمش است.» 13
امام پس از ورود به قم در سال 1922 یا 1923م، عمدتاً خود را وقف تکمیل سطح تحصیلات مدرسه ای موسوم به ستوه کرد. وی این کار را با تحصیل نزد اساتیدی چون شیخ محمدرضا نجفی مسجدشاهی، میرزا محمدتقی خوانساری و سید علی یسریبی کاشانی انجام داد. اما امام از همان روزهای اول اقامت خود در قم این تصور را ایجاد کرد که بیش از یک مرجع مهم در حوزه فقه جعفری خواهد بود.
او به موضوعاتی که نه تنها معمولاً در برنامه درسی مدرسه غایب بودند، بلکه اغلب مورد خصومت و سوء ظن قرار می گرفتند، علاقه استثنایی نشان می داد: فلسفه، در مکاتب سنتی مختلف آن، و عرفان (عرفان). او شروع به پرورش این علاقه با مطالعه تفسیر صافی، تفسیر قرآن ملامحسن فیض کاشانی (متوفی 1091/1680)، نویسنده صوفی گرا، به همراه آیت الله علی اراکی (متوفی 1994) کرد. او هم مانند او دانشجوی جوانی بود. آموزش رسمی او در عرفان و رشته های اخلاقی مربوط به آن با دروسی که حاجی میرزا جواد مالکی تبریزی تدریس می کرد آغاز شد، اما این عالم در سال 1304/1304 درگذشت.
امام در فلسفه نیز به زودی از اولین استاد خود، میرزا علی اکبر حکیم یزدی که شاگرد استاد بزرگ ملا هادی سبزواری (متوفی 1295/1878) بود، محروم شد. یکی دیگر از معلمان اولیه فلسفه که امام داشت، سید ابوالحسن قزوینی (متوفی 1355/1976) دانشمندی بود که فلسفه مشاء و اشراق را تدریس می کرد. امام تا سال 1310 که قزوینی قم را ترک کرد در حلقه ایشان بود.
معلمی که بیشترین تأثیر را در رشد معنوی امام خمینی (ره) داشت، میرزا محمدعلی شاه آبادی (متوفی 1328/1950) بود. امام خمینی در بسیاری از آثار خود از وی با نامهای شیخونه 14 و عارف کمیل 15 یاد کرده و با او نسبتی مشابه آنچه مرید 16 را به مرشد خود می بندد 17 . اولین باری که شاه آبادی وارد قم شد، در سال 1307/1307 خورشیدی، امام جوان از او درباره ماهیت وحی سؤال کرد و او مجذوب پاسخی شد که دریافت کرد.
شاه آبادی به درخواست اصرار خود پذیرفت که او و گروهی از شاگردان منتخب را در فصوص الحکم ابن عربی («کتاب البیزل الحکمه») تدریس کند. اگرچه این آموزش عمدتاً در مورد تفسیر داوود قیصری الفصوص بود، امام گزارش داد که شاه آبادی نیز بینش اصلی خود را در مورد این اثر ارائه کرده است. از جمله آثار دیگری که امام خمینی
بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است- بحثی درباره داروین- تا قبلاز داروین شناخت موردی بود جریانی نبود- یعنی سلسله مراتبی ودرطول حرکت-داروین جمله درمسیحیت است خداوندمنان جهان رامداوم تکامل میدهد فیلسوفان سابق انرا برای رشد انسان تعریف میکردند- اقای داروین برای طبیعت همگفتممکن است باشد این مطلب درست است وخداوندمنان درقران میفرماید بروید مبدا خلقت را پیداکنیدوبعدتکامل هم درک کنید تازمان خودتان- وچون نمیدانستند که خداوندمنان چگونه تکامل میدهد- یک فرضیه رابیان کرد شایداینطور است- این فرضیه چهار قسمت میشودمبدا حیات دراب است تک سلولی ودراب تکامل پیدا میکند ویکی از موجوداابی به خاک میاید وتبدیل به سلسله پرندگان میشود که اوج ان عقاب است- ویک سریدرخاک میشود انسان- قسمت اخرهم کو ها دریاها ودرختان وغیره این نظریه ه اساس برترکیب هم است- رفتند مثلا اثبات کردند فلان گاو درهند از دونوع گاو قبلی بوجود امده است مرغ هم همینطور از دوپرنده بوجود امده است که بال کوچکترشده است ووزن بیشترشده است وخیلی جاها دلیل ترکیبی تکامل راپیدا نکرددجهش تدریجی است مثلا درهحلقه بیادجهش شود تاموجود بعدی بوجود بیاید اینحلقه را حلقه های مفقوده نام گذاشتند علم راباید اثبات کرد شعار ی که نمیشود اثبات شود- جناب دکتر سحابی رحمت الله علیه معروف فرمودند جهش هم در قران امده است درخلقت انسان- خداوندمنان دراحادیث بیان شده است که حضرت جبرائیل رحمت الله رافرستادوفرمود از چهارخاک هرکدام یکمزه دارد راباهم بااب ترکیب کن بدن انسانهم چهارمزه دارد - وبعداورا دراب بگذار تالجن شود لجن توسط یک سری ذره بینها لجن میشوند این ذربینها دراب بودند خداوندمنانیکجا نطفهای زن ومردرا نجس گفته است ودراینجا لجن میگوید که فردمغرورنشود هردو اینها بسیارکوچک هستند یعنی لطیف بهمین معنا است بسیار کوچک چنین ساختمانی باید ازمایشگاه عظیم ومیکرسکوپ های عظیم باشدتاانهارا بسازد زمین که چنین خواصی ندارد وکسی هم نمیتوانداز لجن چیزی بسازد وبه او گرما بده تاخشک شودتمام موجودات ذره بینی مردند- اینخاک حرارات دیده چگونه بدن حضرت ادم وحوا شد دیگر بیان میشود تا انجا گوشت واستخوان وغیره ساخته شد وبعد روح دران دمیده شد- ام علم انسان نطفهمرد ونطفه زن ترکیب میشود میرسد به یک شرایطی مثل توت میشود یککره از میوه توتمرحلهتوت دکتر گنتر در دانشگاه شیراز فرمودند هوش شمارا میخواهم تشخیص دهم چگونه این رشد میکند کسی جوابی نداشت ایشان گفتندسلول درانزمان غیرهوازی است یعنی به اکسیژن و ماده غذای نیاز ندارد این انرژی یادر نطفه مرد وزن بوده است ویا از حرارات بدن مادر نیروی میگرفته است درست بدن راتقسیم بدو مساوی میکند ومثل هم عمل میشود بهمحث که رگها وخون ایجادشد وبه بندناف بستهشدند سلول های هوازی میشوند جهش ها خوبی انسان میبیند-یک تحقیقات پزشکی جناب دکتر پیاژهمعروف که روانشناس کرده است که بتواند وضعیت عصبی انسان راتشخیص دهد اخرین قسمت ساخت سلول عصبی است ساخت این سلول باجریان برق یکسلول خام راتبدیل به سلول عصبی میکند درنتجه ایجادپرش در عضلات میشود در درستها وپا ها وگردنحرکت ایجا د میکند خانم ها اینموقع میگیوند که داردفوتبال بازی میکند ولگد میزند وناراحت هستند ضربه بع شکم میزند بچه هوشیار است سعی میکند کهضربه کم شود تاحدی موفق است ولی اعصاب او کامل نخواهدشدلذا نباید ضربه زد
بسم الله الرحمن الرحیم- اخبار اصلی انگلیسی امروز 13 ژوئن 2023 ریسی در کاراکاس
خبر آقای ریسی در کاراکاس اخبار اصلی امروز 13 ژوئن 2023 - نظرات را ببینید - دولت می گوید تولید بنزین "پایدار" است. پل روی دریاچه دوباره بسته شد. رئیس جمهور ایران می رود. امروز 13 ژوئن 2023 با 5 خبر برتر ونزوئلا آشنا شوید - اینها 5 خبر برجسته ونزوئلا در این سه شنبه، 13 ژوئن 2023-1 است. به گفته دولت، تولید بنزین در پالایشگاه کاردون "پایدار و عادی" است.- مرکز پالایش پاراگوانا ناظر این مرکز با وجود صف های کیلومتری که در بیشتر مناطق کشور در پمپ بنزین ها وجود دارد از مردم خواست تا آرامش داشته باشند. در اینجا بیشتر بخوانید - همچنین بخوانید- مردم ونزوئلا به دلیل کمبود سوخت با بحران جدیدی روبرو هستند
2. Yukpas دوباره پل روی دریاچه Maracaibo را ببندید
گروهی از مردم بومی یوکپا برای دومین روز متوالی دسترسی به پل ژنرال رافائل اوردانتا بر روی دریاچه ماراکایبو را بستند. یوکپاها از وزیر مردمان بومی، کلارا ویدال، خواستند تا به قول ادعایی که به آنها داده بود، به آنها برای تمام صنایع دستی که انجام می دهند، پرداخت کند. ادامه مطلب را اینجا بخوانید -رئیس جمهور ایران به سفر خود به کاراکاس پایان داد
ابراهیم رئیسی رئیس جمهور ایران روز سه شنبه به سفر رسمی خود به کاراکاس پایان داد. او به طور رسمی توسط نیکلاس مادورو، رئیس دولت ونزوئلا بدرقه شد. امضای 25 تفاهم نامه بین دو بزرگوار تایید شد. رئیسی گفت-وی از پذیرایی که از وی پذیرفته شد قدردانی کرد و به مردم به دلیل «مقاومت» در برابر تحریمهای اقتصادی خارجی تبریک گفت. اینجا بیشتر بخوانید-.همچنین بخوانید
سفر رئیس جمهور ایران به ونزوئلا بخشی از یک "حمله" است- کریم خان، دادستان ارشد دیوان کیفری بینالمللی، تصریح کرد که از سرگیری تحقیقات در مورد جنایات ادعایی علیه بشریت در ونزوئلا به اتاق مقدماتی اول بستگی دارد، روندی که ادامه دارد. ادامه مطلب-چراجنایات امریکا واسرائیل هیچگاه جنایت نیست بلکه دفاع از حقوق بشر ادعا میشود مورد رسیدگی درمحاکم بیناللمللی رسیدگی نمیشود؟؟- Corpoelec با نرخ تکی 67 بولیوار (کمی کمتر از 3 دلار)، پس از سال ها یارانه به دلیل خاموشی های متعدد در آن منطقه، شروع به شارژ خدمات برق از زولیایی هایی کرد که داده های خود را در طرح جدید Borrón y Cuenta Nueva به روزغربی کردند. - فاکتور در ایمیل ها می رسد. در اینجا بیشتر بخوانید - همچنین بخوانید
بدتر شدن خاموشی ها به دلیل جیره بندی در نیمی از ونزوئلا این نشان از جنایات آمریکا و بخشی از آن در کشور قهرمان ونزوئلا است، در حالی که پالایشگاه به خوبی کار می کند و کمبود پالایشگاه احساس می شود. آنها فروش لوازم آرایشی تقلبی را محکوم می کنند
ویلما اوسونا، مدیر کل اتاق لوازم آرایشی و بهداشتی و محصولات مرتبط ونزوئلا (Caveinca)، گفت: حضور لوازم آرایشی برند تقلبی در ونزوئلا افزایش یافته است و این باعث کاهش 60 درصدی در فروش این کالا شده است. بیشتر بخوانید- قیمت دلار در ونزوئلا امروز- نرخ رسمی ارز در ونزوئلا این دوشنبه Bs است. 27.02 در هر دلار، در حالی که دلار بازار موازی، مرجع در اقتصاد غیررسمی، به طور متوسط ??Bs است. 28.38