بسم الله الرحمن الرحیم- نظریات شخصی است- ساختمان این ساید شهرداری میا می که قبلا تعمیر شده بود- دوازده طبقه درسمت راست فروکش کرده است وسمت چپ پابرجا است واعلام کردند تعمیر مجدد نیاز داشته است- از داخل اوار صداهائی بگوش میرسد- حرکت اوار برداری بکندی عمل میکند وسعی میشود کسانی انجا نباشند- مسئله پیچیده است بهنظر میرسد یا یک اشتباه محاسباتی مهندسی بوده است- وافردی که سروصدا میکنند احتمالا دریک محفظه امنیتی قرار داشتند که به بیرون پرتاب شدند ومسئله بغرنج شده است احتمالا یک تنکولوژِ بسیار پیشرفته بکار میرفته است احتمال حوادثی راهم راداده بودند
بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است- مسئله بهشتی شدن وجهنمی شدن- از مسائل بسیار مطرح وحساس است-بهشتی شدن هدف خلقت است- تمام هستی سعی دراین مورد دارد- جهنمی شدن کار خودشخص است- برخلاف روند ومسیرهستی است- شخصی مومن- یک دائی داشت بسیارایشان دوست داشت- این دائی اول شیعه شد وبعد سنی شد وبعد حر حری مذهب شد- اطبا گفتند بزودی میمیرد- روزی سخت مریض شد ودرجا افتاد کم کم نفس اش به شماره افتاد-جناب مومون شخصی خدمت امام صادق علیه السلام فرستاد که برای ایشان دعا کنید0 امام صادق علیه السلام فرمودند من خودم می ایم- وارد اطاق شدند اطاق نورانی شد نسیم معطری وزیدن گرفت وفرد مریض حس کرد سینه اش از درد رها شد- وتوانست به متکی تکیه دهد امام علیه السلام فرمود میدانی تئرا تلقین میدهند لاله الاالله بگوی ولی تو نمیتوانی زیرا شیطان درقلب تو لانه کرده است- شیطان رابیرون کرد ولااله الا الله گفت وسپس امام علیه السلام فرمودند شهادت یه رسالت پیامبر اکرم صلواته الله علیه واله والسلم بده انجام داد وبعدفرمودند امامت منراتصدیق کن جان بهحلق رسیده بود باچشم بلی را گفت ومرد امام علیه السلام فرمودند ایشان درقبرستان مسلمانان دفن کنید وبهشتی شد- اما کسانی که جهنمی میشوند قران میفرماید وقتیکه میمیرد- میگوید خداوندمنان منرا باز گردان تاکار نیکنم- خداوندمنان میفرمای د اگرتورا هفتاد بار اخرین عدد بوده است برگردانم باز همان کاررا میکنی -جهنم فرستادن کاری سخت است اسان نیست- اینها مانند ابوجهل وابولهب هستند این ابوجهل بقدری ابوسفیان سرزنش کرد که هرچه زودتر حساب رسول اکرم صلواته الله علیه واله والسلم را برس معطل نکن تان احمق منافق قبول کرد کاراینها جنگ راه انداختند فساد درست کردن-موذی گری قلدری وغیره است عحیب است زمانی که انها درجنگ بدر به درک اسفل رسیدند پیامبر اکرم فرمودند چاه بکنید ولی بنظر میرسد چاهی پیدا کنید درست باشد زیرا یک چاه عمیقی پیدا کردند وانهارا درچاه انداختند وان زمان شیعه وسنی مشخص نشدهبود واکثرا بعدا سنی شدن روایت کردند که این روایت هم سنی وهم شیعه قبول دارد پیامبر اکرم صلواته الله علیه واله والسلم کمی دور بایستید سر در چاه کردند وفرمودند ابوجهل به حرف های من رسیدید- ابوجهل با گریه گفت بله رسیدم صحابه گفتند بامردگان صحبت کردید- یک دستور اخلاقی است کسی افراد میدانند فرد راستگو وصادق وبااطلاع است نباید در حرف انان شک کنند- این امرنشانه کودنی است- پیامبر اکرم صلواته اللهعلیه واله والسلم فرمودند بله من شنیدم ولی شما نمتوانید بشنوید وابوجهل با گریه گفت بلی ما بهانحرفها رسیدیم یان دلیل روشنی است افراد درانجا زند هستند وخصوصیات خودشان رادارا هستند ولی جسم ازنوع جسم برزخی است که از دیوار و کوه میتواند حرکت کند به چه دلیلی انرا نفیه میکنند- واحادیث برخلاف این روایت کلا جعلی است ودر علم اثابت شده است هرچه فرد بهامری علم نداشته باشد ولو درست باشد انرانفیه میکنند- افراد عادی قدرت درک اعمال خداوندمنان وامام معصوم علیه السلام چون نمیبیند درک نمیکند انکار میکند هم خداوندمنان درقران میفرماید هرلحظه دراین جهان مدیریت میکند وهم امام الزمان علیه مدریت میکند فرد خاصی انرادرک میکند لذا فرد جهنمی میشود روی او بسیار کار شده است- جلوی بسیارجنگ طلبی او گرفته شده است میزانی عمراش زیاد کردند ازروی الرحمانیت عیش ونوشی بکند صبر وتحمل زیاد شده است- نکته مهم این است فرد به اخر خط ناامیدی نرسد وچناچه برسد خداوندمنان عمراش بسر میاورد رنج نکشد که شخصا درمورد مرحوم حضرت استاد ایت الله دکترمرتضی مطهری علیه السلام این چنین تصور میکنم خوابی هم ایشان دیدهب ود دال برهمین موضوع بوده است- وقتیکه امام حسین علیه السلام میفرماید خاک برسراین دنیا وتف برصورت این دنیا دیگر زندگانی معنا نمیدهد شخص میگوید امام الرضا علیه السلام همیشهمغموم میدیم غم دار میدیدم ودربعضی مواقع بسیارشدید شایدبوده است ولی شیعیان وسنی ها ودیگران انرا اینچنین حس نمی کردند-
بسم الله الرحمن الرحیم- نظریات شخصی است- بخش دوم مقاله یزدان شناسی تنزیهی رهایی بخش - نکته اول به چه علت غرب جلو افتاد و ما عقب افتاده ایم- علت جناب شریعتی در سوژه- یافاعل شناسا به نظر حقیر فاعل خلاق بیان میشود که جامعه ان خلاقیت را میتواند به اجر ادربیاورد- واین شخصیتها در تمدن ما کم بودند-من شخصا دیدگاه دیگری دارم- به تاریخ مراجعه کنیم- تمدن مرو جزو ارزوهای ترکان بوده است تاچین شهر عشق اباد به این معنا است که هرکس عاشق تمدن مرو است به انجا بیاید قبلا ترکمنستان سرزمین بسیاربکری بوده است که مهاجرین ادوری قبائل کوچروی ترک ها که از دشت گبی شروع میشد تادوسال بیابان گرد بودند وبعد به دشت گبی باز میگشتند وکم کم دراطراف ترکمنستان امروز ی نزدیک کشورهای همسایه بخاطر میزانی از نعمت های الهی ساکن میشود وبزرکترین قبیله دروسط این منحی بوده است که جایگاه خوبی داشته است چون احتیاجات خودرا فقط مرو داشته است وتمدن انجا بوده است انها به بیابان بزرگی قسمت قابل توجه ترکمنستان دربر میگیرد درشروع این بیابان کهنزدیک بهمرو بوده است ساکن میشود فقط یک رودخانه کوچکی انجا وجود داشته است وکشاورزی انان از شهر دوربوده است که فقط چشمهای کوچکی درانجا روان بوده است ومردم دراطراف پراکنده بودند طوفان شن بسیارهولناک بوده است بیست روز میوزیده- انها سردابی درست میکردند داخل سرداب یک مکانی مانند قبر بوده است هرکس یک مشک هوا داشته است ومقداری خوراکی بطریقی از این مشک نفس میکشیده است وپس از بیست افرادی انهارا نجات میدادند حتی در بیابان که بیشتر کار کشاورزی با زنان وبچه هابوده است چون گاری بسیار کوچک بوده است وموادغذای بارشده بسیارمهمی بود است بزربزرکتر در همان مکان قرار میدادند وخودفرار میکردند وپس از بیست روز اورا زنده از درون ان قبر بیرون میاوردند قبائل برس ا قلمرو مداوم درجنگ بودند وعشق ابادمداوم برای سرکوب متجاوزین به اطراف میرفته است .-دربین راه تلفات میداده است برای مهار کردن این قبائل نیمه وحشی تنهاراه- ترویج اسلام بوده است که سرانجام موثر واقع شد مسلمانان بیشتر مایل بودند که اسلام پیاده شود- ولی حکمرانان مخالف بودند- درمقاله ای خواندم که کریمان خان زند اول بسیار کشتار میکرد وکریم خان زند این ارگ کریم خانی شروع به ساختن کرد دختران بهنزد سربازان می امدند-میگفتند نماز میخوانی روزه میگیری وکم کم سربازان شروع به خواندننماز کردند گرچه کریم خان زند دراطراف کاخ فرشی پهن میکرد وقلیان میکشید وگاهی افراد عادی رابرای نوشنیدن چای وقلیان دعوت میکرد-ولی هدف اصلی کم کردن تاثیر دختران بود-وکم کم تغیرروش داد تصاحب کاخانجات و وکارخانه های سازنده کلاهای مهم فقط در دست حکمرانان بود وامکان تحولات وتغیرات بسیاراندک شد وصنعتکاران تا اروپا کوچ کردند وبخشی درترکیه بودند-دوم بحث تغیر است که درغرب بدنبال تغیربودند ودر ایران بدنبال تثبیت مذهب ورشد مذهب بودند- وبه سمت عمیقتر شدن در موضوعاتی اسلامی بودند انگلستان بیشتر درصدد تعمیق کار کرد وفرانسه در بخش ترکیب وخلاقت نو اوری کار کرد المان بیشتر درخلاقیت صنعت کار کرد ولذا فرانسه درمکاتب انسانی حرف او ل راز وبه صنعت انچنان توجه نکرد- اما تغیر درواقع درخت وحیوان تغیرات انها براین اساس است که ژن ثابت استدرطول زمان اگر شرایط مناسب باشد استعدادهای درونی خودرا اشکار میکند-مثلا اول نیم درصد وسپس دو درصد همچنان استعاد ژن خودرا اشکار میکند وبعد استعدادخودر کم کم از دست میدهد ومسئله دیگر مرکز هدایت ندارد هرسلول خود محور است مدیریت وفرمان درداخل خوداش است این دوامر بسیار پیچیده است وجای هیچگونه انکه از طریق تصادف بشود این عمل انجام شود امکان ناپذیر است-ژن مداوم تغیر میکند وانواع مختلف نه متضاد بوجود میاورد اما زمان جناب اقای مارکس تصور این بود که سلول خواص قبلی خودر تمام ازدست میداد وخواص جدید را بخود میگرفت یعنی ژن تغیر میکرد لذا فلسفه خودرا بر تضاد گذاشت ایشانمعتقدبود مثلاسرمایه داری اول خوب عمیل میکند وبعد متوسط عمل میمند وبعدخراب میشود بلذات یعنی سرمایه داری درمرحله سوم هیچ کارفرمای خوبی نخواهد داشت بلاجبرگفتند پس حکومت کارگی هم همین طور میشود ایشان فرمودند نمیشودتاریخ را پیش گوئی کرد وتجربی هم وجودندارد هرچه باشد عمری طولانی خواهد داشت- اما کمی دقت کنیم تاریخ همیشه یکنوع سرمایه داری بوده است کمونیست را ذهن ساخته است که خصوصیات سرمایه داری نداشته باشد زیرا یک زمانی فرد کارگر است وزمانی درجاتی را میپیماید وبعلت هنرمند یبیشتر پول بیشتری بدست میاورد وزمانی ولو بسیار حقیرانه کارفرما میشود هرچه این تحولات بیشترشود عقل وخردمندی بیشتر میشود وسودجوئئ یک انگیزه مثبت بشری است ولی باید مهارشود قران میفرمیاد که خداوند خریدار پرسودده ای است کالاهای خودرا به من بفروشید انسان یک زمانی دختر ویا پسر است ویک زمان مادر وپدر است ویکزمان مادربزرگ وپدربزرگ است این چرقه درسوسیالیسم وکمونیست بسیار کم است وانگیزه سودجودی مثبت کم است ودرنتجه عقب افتادگی ایجاد میکند وروابط انسان ها بسیارمحدود میشودتفکرات هم بدنبالاش بسیار محدود میشودوچناچه جنین تغیر نکند سقط میشود وبقول استادمعز مرحوم دکترعلی شریعتی رحمت اللهعلیه تمدن هم مانندجنین اگرتغیرات لازم رانکند سقط میشودذ ونظریه حضرت استادمعزز حضرت ایت الله دکتر مرتضی مطهری رحمت الله علیه کهنظریه ملاصدرا قبول دارد هم از لحاظ عقلانی وهماز لحاظ وحی نزدیکتر است مسئله برسر تغیر براساس تضاد یاتنوع بوده است
بسم الله الرحمن الرحیم- نظریات شخصی است-به بهانه نگاهی به مقاله یزدان شناسی تنزیهی- رهایی بخش گفتگو جناب مهندس میثمی عزیز با جناب دکتر احسان شریعتی فرزند برومند مرحوم دکتر علی شریعتی رحمت الله علیه- بحثی مطرح شده است که غرب ذهنیت خلاق پیدا کرد- بنام فاعل شناسا- که البته این فاعل شناسا مهمترین کاراش – تغیرات است بعد دردباره دانشگاه پهلوی مطلب خواهم نوشت که تمام هدف اینبود که این خصوصیات بوجودنیاید- دربیولوژی برای دانشجویان رشته من سیاسی بعنوان درس کراس کالچرا یعنی انتخاب درس هرچه باشد غیراز درس تخصصی کهفرد از تمام رشتها مقداری اطلاعات عمومی پیدا کند یک کتاب درس بیولوژیمال دانشگاه هاروارد مهروفترین کتاب وپیچیدترین کتاب برای رشته علوم سیاسی انتخاب شده بود هرچه گفتیم یک کتاب بصورت معلومات عمومی درباره کلیلات بیولوژی باشد انتخاب کنید غرب این چنین است وخانم میس بلک خنده اش گرفته بود دکتر گتنر ا ستاد بیولوژِی عمومی بود بهاوگفتنداین کتابرا درس بده ایشان گفت وقت من پراست ودرضمن من تخصص درس دادن این کتاب راندارم- فصل اول ان بافت شناسی بود کهبرای هرموضوع چهارساعت ازمایشگاه میخواست که نداشتند استادما یک فردی بود که درالمان درس خوانده بود وفرمودندمن انگلیسی بلد نیستم تنها کمک من این است لغات انگلیسی توسط دیکشنری المانی که به المانی ترجمه کرده است برای شماتعریف کنم ولی همه لغات راندارد خودتان بیاد بفکرباشید درتهران یک خانم انگلیسی انرابلد است ومترجم فارسی دادن سفارت انگلیس وامریکا انخانم وقت اش پربود پدرمن گفتند هرگز بسفارت خانه نرو ممکن است حال یابعدا وصلهای به شما ببندند- انهایئ سفارت انگلستان رفته بودند سفیر انهاراخواستهبود که مثلا چندتا از استادان طرفدارانگلستان هستند وچند ضد انگلستان هستند ایا دوست دخترداری یانداری ومسائل دیگر استادمیفرمودندهفته دیگر من از سی صفحه کویز میگیرم-کتاب لغت نبودتنها شانس من این بود که خواهرمن پرستایر بیامارستان نمازی بود این پرستاری دوخانم امریکائی اداره نیکردند چون این بیمارستان برای ارتش امریکا ساخته شده بود-جناب نمازی خرید بهانها گفت من پول خوبی میدهم شماهاباشید اصلا هرکس ایران امد زمین گیرشد- خانم اولی فوق تخصص مغزداشت ودوتا دکتری پرستاری ودکترای تعلیم وتربیت پرستاری نفردوم ریاضایت احتمالاتی پرستاری رایاد میداد زبان انگلسی ومدیرت داشت درخاور میانه تنهاموسسهای مدرک اش را دانشگاهی معتب قبول داشتند وپرستار به بیمارستهای معتبر ان دانشگاه از بیمارستان نمازی میرفت ساعتی هیجده دلار میدادندوخودشان فوق لیسانس ودکترا میداد وساعتی صد دلار میدادند معروفترین دکتری امریکا یک ترم درس میدادند ومعروفترین دکتری ها ایران درامریکا یک ترم درس میدادند واصطلاحات ترجمه میکردند- دانشگاه پزشکی یک کتاب خانه بزرگی ساخت- طبقه پنجم کتابهای لغت بیولوژِی به انگلیسی د اشت-تنها یک دختر خانمی که تسال چهارم امریکا پزشکی میخوانده است-مرض غربت میگیرد دوماه بیمارستان روانی بوده است وبه ایشان میگویند به ایران برووبیمارستان نماز ی متخص لازم رادارد واینجا هزینه زیاد دارد- وایشانتنها میامد کتاب انگلیسی میخواند وبعضی مواقع رمان انگلیسی میخواند- من خودکش میکردم دورهحیات خانه ویا درخوابگاه مداوم سعی میکردم حفظ کنم ومطلب درست بفهم قبلاز امتحان از هرکس سئوال میکریدم تعبیر خوداش راداشت تازه من به صفحه سیزده رسیدم- یک دفعه رفتم دیدم دخترخانم در اطاق است-و درب بسته است دم کتابخانه اطاق خاصی بود درب زدم یکخانیم با عینک ذره بینی ته استکانی امد ومن گفتم درب بسته است ایشان فرمودند کارت پزشکی ات بده من گفتم من سال دوم هستم در دانشکده ادبیات وعلوم- هستم فرمودند اینکتاب خانه مال دانشجویان پزشکی است-من امدم رفتم بخش این درس راحذف کردم هفته پنجم بود وشش هفته من وقت داشتم بخش بیولوژی- فقط یک اطاق داشت فرمودند شماحق حذف ندارید گفتم چرا فرمودند بیولوژِی سه هفته وقت داشته است-من گفتم شما اعلام نکردید قانون روی قانون نداریم اینچه کتابی بخش هفتم میخواند بدهند اولعلم سلسله مراتب درثانی گفته است بیشتر مسائل ومشکلات این بخش در فصل پنج گفته شده است فرمودند شما کار یبه این مسائل نداشته باشید چهارده شما روی کرو یا منحی میشودهفتاد گفتم پدرمن درمیادی تا یک صفحه انرابفهم درس های اصلی من مانده است اف یا فیل به من دادند وبه بسیاراز ادانشجیان دادند وبسیاری دانشگاه راترک کردند هفته دوم علوم سیاسیدو شخصیت درحدود پنچاه سال از امریکاامدند وایرانی بودند وفرمودند ما همه دروس علوم سیاسی رادرس میدهیم-خدارحم کرد بعاد فهمیدم هیچ جا علوم سیاسی راقبولمیکنند ومن بعداز انقلاب دراداره اموزش بودم صاحب خانه ما دختراش شاگرداول فوق لیسانی علوم سیاسی از دانشگاه تهران بود وهمیشه با چادربوده است بهمن گفت ایشان در اموزش وپرورش استخدامکن من رفتم بحث کردم دختری شایسته است فرمودندماهم نیاز به چنین افراد داریم حاضر هستیم حقالت دریسی درس بدهیمولی حق استخدام نداریم انزمان من نمیدانستم امام جمعه قدرت خاصی دارد وگفتم بهاین علت نمیشود فرمودند ازخانه مابیرون برو بعد خدمت حضرت مرحوم عزیر حضرت ایت االله حائری شیرازرحمت الله میروند وایشان یک امتحانی از دختر خان میگیرد دستور استخدام میدهند هفتهدوم درس علوم سیاسی بخش نامه امد علوم سیاسی در دانشگاه بجز تهران ممنوع است وافرادبرای استخدام امورخارجه ساواک باید نظردهد وخودشان دروس لازم را میدهند تنها درس کراس کالچرا یک درس میتوانید بگیرد یک جنابی فوق لیسانس از دانشگاه تهران درشته علوم سیاسی امد ایشان فرمودند کتاب شما هیمن کتاب انگلیسی دانشگاه هاروارد است ولی من انگلیسی بلد نیستم جزوه دانشگاهتهران درس میدهم ولی یک دوستی دردانشگاه تهران دارم که انگلیسی سئوال میدهد وتصحیح میکندپانزده نفر بودیم وما گفتیم مااین کتاب درک نمیکنیم فرمودند این باخودشما است وجزوه مال پنجاه سال قبل فرانسه بوده است که با اصطلاحات فرانسه بود کلاس شد چهارنفریک هفته من تلاش خودم را کردم نتجه مطلوبنبود ومن رفتم که درس راحذف کنم گفتند امکان ندارد چون سهنفر شود درس ملغی میشود ومن حذف کردم یک اف هم اینجا گرفتم اما اف سوم یک جوان امریکائی امد فوق لیسانس جامعه شناسی بود بهمن گفتند اسم شمابرای ااین کلاس نوشتیم ایشان تخصصاش در اسطورهای وخرافات افریقا بود ودرس جالب بود بچه هامداوم ساعت ایشان راعوض میکردند تا اینکه این ساعت بایک کلاس اصلی برخورد پیدا کرد فقط ربع ساعت میتوانستم بهان برسم ومسئله را به بخش گفتم شما نمی ابیست قبول میکردید فرمود درس اصلی نگیر واین درس رابگیر- ومن گفتم مگرشماخبرنداری جناب استا دانشگاه سوربون درفرانسه یک بورس مطلاعاتی به طول یک سالونیم ویا دوسال داند وباسه ازدانشگاه اخارج شدیم تعدازیادی اینچنین شدند پدرمن گفت نقشه شما چیست گفتم من میخواهم قم بروم ودرس طلبگی بخوانم- وبه قم رفتم واردیک حوزه شدم وگفتم من میخواهم درقم طلبه بشوم سه تا جوان بودندگفتند که نمیشود بیائید حجره یا اطاق نیست ومن گفتم من اطاقبیرون اجاره میکنم فرمودند ته خیابان چهارمردان برای شما اطاق پیدا میشود که نه برق دارد نه اب-گفتم من بچه ناز نازی نیستم پدرم منرا ازهرنظامی سخترباور اورده است توی یک مسافرخانه میروم- فرمودند استادنداریم- منگفتم شما استاد من میشوید فرمدند مانمیتوانیم جواب بعضی سئوالات شمارابدهیم ما مجبورهستیمئکه باشیم چون اهالی روستا مخارج مارا میدهند برگردیم میگویند نتواستند زحمت بکشند من گفتم شما وقت هدر میدهید گفتند ما سعی خودمان را میکنمباور کنید یک نفرت عظیمی نسبت به شاه پیدا کردم بیشرف پول انفال یعنی نفت اول بایدبرای مذهب خرج کند وباخود گفتم درس بی فایده است باید انقلابی شد وشر این شاه کم کردیکی از این جوانها مغز منراخواند صورت اش مثل خورشید شد چشم اش را باز کرد وبست ومن باز گشتم از دانشگا امدند بچه ها گفتند ماراخواستند که سردرس بیایدید ولی اف هارا در معدل دخالت میدهیم- باز بچه هاقبول نکردند باز ماراخواستند گفتند دخالت نمیدهیم من گفتم درس ها من تعین میکنم-قبول کردندیک استاپرواز امد وبه ایشان شمادرس تعین کن ومنیک اسلامی ناب وایرانی واروپائی پیدا کردم
بسم الله الرحمن الرحیم- نظریات شخصی است- - استغفار-وَمَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ- این ایه اولین بار پیامبر اکرم صلواته الله علیه واله والسلم- برای خودد تفسیر کرد- کان عظمت نه خداوندمنان به اندازه حقیق خداوند نشناخته است وعمل نکرده است باید گفت ناچیز عمل کرده است- حضرت زینب علیها السلام جسد مبارک امام حسین علیه السلام برسردست گرفت وفرمودند خداوند این هدیه ناچیز مارا قبول کن- امامحسین علیه السلام این چنین فکر میکرد واولیا الله این چنین فکر میکنند واقعیت هم همین است- تصور کنید مادی خودرابه ابزده است تا طفل از رودخانه بیرون بکشد وخود مرده است ویاخانمی سرزا رفته است ان طفل چکاربکند که جبران کند باید شهید شود واجرخودرا به مادربدهد وان اجری که خداوندمنان بهمادر میدهد درمقابل کاری که کرده است ناچیز است امام ان مقامی که یافته است هرکاری بکند ناچیز است شیطان طلبکاری کرد درحالیکه اگر سجده کرده بود ودرخدمت حضرت ادم علیه السلام بود-اندکی از لطف الهی را جبران کرده بود- درحدیث است اگرخانمی بگوید شوهرمن برای من کاری نکرده است- ولو یک وعده غذا مرد خریده باشد ان زن به جهنم میرود واگرمرد بگوید این زن برای من کاری نکرده است ولو یک لیوان اب به مردداده باشد ان مرد به جهنم میرود-حال کارخداوندمنان را مقایسه کنید لذا استغفار برای ان است که این درک بیان کنیم از کارخود استغفار کردن به این معنا نیست که کار غلط است بلکه کارناچیز است تصورنکند کار عظیم است خطرناکترین مسئله همین است-که شیطان به ان دچار شد عالمی میفرمود که فرشتگان مداوم درحال ستایش وعبادت هستند تصورنشود که ربات هستند مداوم خداوندمنان برای حیات-که دارند ستایش وعبادت- میکنند وهمین ستایش باز د عبادت وستایش دیگری لازم دارد-موجودات همین نحو هستند پشه خداوندمنان برای خلقت خود ستایش میکند
بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است- نیم نگاهی به مقاله سفر پر ماجرای بختیار به پاریس- خاطرات جناب اقای احمد غضنفر پور- اقای بنی صدر کهخوداش کارشناس بی بدیل سیاست میدانست تصور میکرد او است همه حقایق رادرک میکند درحالیکه این چنین نبود- مسئله انبود بختیارمتوجه شد پشت اش خالی است- وشخصا به پاریس برود ونظر امام عظمت الله راجویا شود ومطابق دستور ان معظم له عمل کند- دوگرو ه شدند گروه های بزرگتر علما مایل بودند اقای بختیار درتهران استعفا دهد وبعد به نزد امام علیه السلام برود اگرام راحل صلواته الله علیه واله والسلم پستی به ایشان نمیدادندایشان دیگر به ایران باز نمیگشت- ولی بهتر بود مانند سیاست رسول اکرم صلواته الله علیه واله والسلم استانداری تهران را به ایشان میدادند کههم تحت کنترول باشد وهم دربیرون فتنه نکند حتی امامالرحل علیع السلام وتهنیت حاضرشدن به ایشان مقام نخست وزیری دولت مو قت رابدهند- ایشان حاضرنبود در تهران استعفا دهد بلکهمیخواست درپاریس استعفا دهد شاید میترسید درایران ترور شود اما اگر استعفا نمیداد وبه ایران باز میگشت - انقلاب شروع میشد واازورود به تهرانداده میشد واگربنحوی وارد میشد همچنان انقلاب خونین درکاربود درهمان زمان انقلابیون به خانوادهای امریکائی وانگلیسی دستور خارج شدن ا زایران هم صادر کرده بودندوچریک های فدائیان خلق انهاراترور میکردند ودرحال فراربودند مخصوصا مستشارین نظامی امریکا ودرحدود هفت هزار افسر ارتش فرار کردند وهفتهای چهار جاموجت برای خارج کردن خانود ها یامریکائی به تهران می امد وبریتیش ایر لاین مال انگلستان انهاهم خانودهای انگلیسی وکاندائی وحتی اروپای غربی باخود میبردند- مرگ بر امریکا وانگلستان واسرائیل مداوم گفته میشد-پس جای مماشات باامریکانبود-اقای بنی صدر میگوید بختیاربهدروغ گفتهبود که سران ارتش اجازه مسافرت به پاریس نمیدهند- ولی حقیقت بوده است که کارتر به بختیار گفته است اگر به نزد امام الخمینی بروی -ماهیچگونه کمکی به شمانخواهیم کرد- درهمان زمان ارتشبد قره باغی به شاه درمراکش درخواست که دستوردهد ارتش تسلیم شود- شاه از رادیو مراکش پیام فرستاد و قره باغی تف ولعنت کرد کهمن ایشان از یک دهکده اردبیل به این مقام رساندم- وا و ازپشت به منخنجر زد تنها دولشگر گارد جاویدان دراختیارارتش بود ومابقیه میدانستند به راحتی تسلیم میشوند وبعداز حادثه مولمه میدان ژاله قراربود لشگرها از استان ها بهتهران گسیل شود ولی مورد موافقت واقع شد ولی برای نبرد نهائی امده بودند امریکا حقه باز بروس ها گفت اگر داین جریان کنارباشد هاوکمکودرنفت ایران سهیم میشود وهمین حرف درضمن گرفتن عراق به روس ها داد که رمز موشکهای خودرابدهند وانها چنین کردند ولی سرانها کلاه گذاشتند وامریکا میل بود که توسط بختیار یک ضربه کاری به ایران بزند- این کارامریکا است وکشتاری هم راه انداخت وسرانجام فراری شد ومتوجه شد ارتش ایران دیگر قدرتی نداشت وفریب خورد
بسم الله الرحمن الرحیم- نظریات شخصی است فاتحته العشق- درباب خم ابروی تو کلام ها گفته اند-ازخال روی تو کتابها نوشته اند- درراه عشق تو سروجان ها داده اند- از عاشقان درخون طپیده نقلها گفته اند- مافقط سه تارموی تودیدهایم- محراب زهوش رفت مابوجد امدیم-رب الناس اینه ساخته است -به تماشا خود نشسته است- حور گریان شد خون به چشم اورد قلب ازسینه برون زد به رقص امده است- دردر بی درمان تنها بهانهبود- تابه مرز جنونسواره امده است- ایکه در بند عجوزه دنیا سرگشته وحیرانی یک کمی رخ بهجناب طوس کن و شیدائی- فرش عرش میشود -یک ان- به خیا ل دراید عکس یار گل عذاری