بسم الله الرحمن الرحیم—کم نیستندکه فلسفه واسرار افرینش انسانرا جذب هرچه بیشتر دینار ودرهم بدانند- دیناری که بقول حضرت علی علیه السلام دردرونش نار است درهمی که بقول حضرت مجلسی رحمتالله علیه ازدارهمم خانه حزن باشد اقایان فرانسوی مافیائی که خالق منافقین هستندیکمشت گندم پوسیده نامرغوباقربان بت اعظم کردند درمقابل شهیدان شاهدقربان حق تعالی شد همانطور که تورات دراستعاره میخواهدبیان کند-باحفظ این جهان لرزشهائی به چب وراست به سمت شیطان وخداوندمنان وتوحید مشرک ونفاق انجام میگیرد تاهمه ازمایش شوند پیروزی های شرک مقطعی است ودرمقابل شسکستهای موحدین ناب هم مقطعی است- وسرانجام روسیاهی به سیاه کاران خواهندماند- امروزه انچه ازمنافقین مانده است یک مشت جاسوسان غلوکنی هستند کهاب به اسیاب فرانسه میریزند وتنورتبلیغات انان را گرم میکنندتا اتش اتشکده مافیائی غرب را روشن نگهدارند وچون شیطان راهنمای قابیل علیه العنت بودواورابه اتش پرستی وبت پرستی راهنمائی کرد- اینان هم به غرب پرستی- وپول پرستی راهنمائی شوند- ولی بخوبی روشن است برخلاف عقل وعلم وتصورات انها بعث درانسانیت وایران وعراق ودراینده نزدیکی درخاورمیانه رخ خواهدکه دفتر اباطیل شیطانی فرانسه وشیاطین دیگراخواهد شست ودراتش خواهد انداخت-انشاالله
بسم الله الرحمن الرحیم—حدیث گروه نجات- برروایتی-از هفتاددوگروه ودرروایتی دیگر از هفتاد وسه گروه یکی از انها فرقه ومذهب نجات است-درحقیقت این هفتاد دوگروه بدو گروه اصلی تقسیم میشوند شیعه علی علیه السلام وشیعه ابوبکر- یکی از این دوگروه اهل نجات است- وگرنه مسئله حجت درطول تاریخ مطرح خواهدشد فرقه وهابی یعنی که پس از دوازده قرن تازه فرقه نجات بوجودامده است دراین مدت کدام فرقه اهل نجات بوده است وایه قران میفرماید لکل قوم هادهر زمان وهرقوم حجت دارند – وبههمین دلیل مجبور شده است که اسمش سلفی کند کهیعنی فرقه سنی را تصحیحکرده است واینهم قابل قبول نیست زیرابایدسنی ناب درست درطول تاریخ باشد—امااگر جناب ابوبکر درست بود از طرف پیامبر اکرمصلواته اله علیه واله والسلم اسم برده میشد- شیعه ابوبکر ناب است- درحالیکه شیعه علی هلیه السلام با ادبیات مختلف نام برده شده است- امویان شاخه ابوبکر هستند وجناب حضرت عباس رحمت الله علیه هیچگونه ادعائی نداشته است-دونفر بودند که روزها به خارج ازمدینه میرفتند درنماز صبح پیامبر اکرم صلواته الله علیه واله والسلم شرکت میکردند ونزدیک غروب به مدینه میرسیدند ودرنماز مغرب وعشا پیامبر اکرم صلواته الله علیه واله والسلم میرسیدند یک روز رفتند یک پلی دربین راه انها بوددیدندیک گودال عمیقی درروی پل بوجودامده است که پای گوسفنددران فرومیرفت وباخودگفتندچناچه گلهای ردشود حتما پای یکی از انها میشکند- به سرعت امدندمدینه ووسایل بنائی که عبارت از ساروج هم بودباخود به سمت پل رفتند وسنگی که اندازه میشد دردرون گودال گذاشتند وباساروج محکم کردند وپس از سفت شدن روی انرا سابیدند تا همسطح شود وچند سنگ وخارا از روی پل برداشتند وبرگشتند زمانی کهبمدینه رسیدند پیامبر اکرم صلواته اللهعلیه واله والسلم درحال نماز بودند چون انان بسیارخسته بودندصلاح نداستندکه به مسجدبروند ونماز راخواندند وخوابیدند بعداز نماز حضرتصلواته الله علیه واله والسلم نشستند وبااصحاب مسئله ای مطرح کردندارتکازا حضرت علی علیه السلم دراین مسائل ساکت بودند ودرست است-0هم درحوزه .هم دردانشگاه لندن زمانی که استاد میفرمایدمن مطلببخوبی میدانم ویا این نکته رامیدانم کسی جرئیت ندارداشکال کند مگرازجهت دیگر بخلاف ان درایرانحضرت بیشازان مسائل میداند- اشکال هم دوگونه است- یابعلت عناد است که قران خوض فرموده وبشدت ان فردراکوبیده است ووعده عذاب داده است ویا اشکال درست است وبعلت خشک مغز بودندیر حالیش میشود قران میفرمایدحضرت صلواته الله علیه واله والسلم خسته نکنید وبپذیرید ومثلابیرون باهوش ها افراد دیگر راروشن کنند- حضرت متوجه شدند اندونفر نیستند دلیلاش پرسیدند اصحاب گفتند ماهم دلیلاش رانمیدانیم ومیرویم جستجو میکنیم وجریان به شما اطلاع میدهیم ورفتند وبر گشتند وجریان گفتند وحضرت صلواته الله علیه واله والسلم فرمودند بروید وبه اندوبگوئید که اهل بهشت شدند- جناب حضرت شهید ایت الله عظمت دستغیبرحمت اللهعلیه میفرمودند اینها چه کسانی هستند که میگویند دعای کمیل ایشان شرکت کنید وکاری دیگرلازم نیست بکنید معنویت ودعا بسیارخوب است وانشان راپرانرژی میکند ولی از روز شنبه بروید بهفقر کمک کنید وبرای اولین بار من کمله کارافرین برای جوانان از ایشان شنیدم ودرس بخوانید واین داستان رابا اب وتاب بیان میکردند کسانیکه درجه بهشتی از پیامبر اکرم صلواته الله علیه واله والسلم گرفتند اینها شاگرداولوممتاز کنکور اخرت هستند وبه اینسادگی بهشت گرفته میشود چرا جناب ابوبکر این درجه رانگرفت اما ایشان برعکس درجه لعنت گرفت حضرت رسول اکرم صلواته الله علیه واله والسلم افرادبه چیش وسپاه اسامه بپیوندند وکسانیکه دراین سپاه واردشدند پیامبر اکرم صلوالته الله علیه واله والسلم دعای خیر کردند وسر پیچی از ان را نفرین کردند اقایان شرکت کردند بعداز چند ساعت جناب عمروب عاص روی کرد اصحاب کبار وفرومد میدانید چرااین سپاه تشکیل شد گفتند احتمال جنگ با رومیان است گفت خیر مارادنبال نخود سیاه فرستادند کهحضرت علی علیه السلام راحت به حکومت برسد چناچه این امررا میپذیریدکه صلاح هم دراین است بمانید ولی اگر نمیپذیرید سریع اقدام کنید جناب ابوبکر فرمودند مطمن هستی فرمودمثل روز برای من روش است همگی گفتندبر میگردیم وهرچه اسامه گفت گفتند حال پیامبر اکرم صلواته الله علیه واله والسلم خوب نیست وبامابایددلسوزی کنیم عمروبن عاص گفت من غذای اینجا کافی نبوده است وحمام نگرفتم چهارساعت اسامه به من وقت بدهید خواهم امد واسامه گفت رفتی دیگر بر نمیگردی- جناب ابوبکر گفت اگر ماچند نفر برگردیم مسئله میشود کل سپاه بایدبگرد وبه جوانان بر گردید گفتند ما برنمیگردیم به انها ناسزا گفت وفرمودندبموقع حساب شمارامیرسیم هرچه میگفتند چرا میفرمود بعدا روشن میشودمسئله بسیار سری است وتنها هیجده جوان ماندند اسامه بهنزد رسول اکرم صلواته اللهعلیه واله السلم امد وجریان راگفت حضرت صلواته الله علیه واله والسلم سه بار درمدینه جار بزن وچناچه تعداد به اندازه کافی نبود افرادبه مدینه باز گردند وانهائی که مسبب بودندلعنت کردپس فقطشیعه ال علی علیه السلام میماند والسلام
بسم الله الرحمن الرحیم- اخذ شده از سایت-ولی عصر-عج –www-valiasr-aj.comلکافی، ج1، ص348.
امام باقر علیه السلام فرمود: چون امام حسین علیه السلام به شهادت رسید، محمد بن حنفیه، شخصى را نزد على بن الحسین علیهما السلام فرستاد که تقاضا کند با او در خلوت سخن گوید سپس (در خلوت) به آن حضرت چنین گفت:
پسر برادرم ! میدانى که رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله وصیت و امامت را پس از خود به امیر المؤمنین علیه السلام و بعد از او به امام حسن علیه السلام و بعد از او به امام حسین علیه السلام واگذاشت. و پدر شما به شهادت رسید و وصیت هم نکرد، و من عموى شما و با پدر شما از یک ریشهام و زاده على علیه السلام هستم. من با این سن و سبقتى که بر شما دارم از شما که جوان هستید به امامت سزاوارترم؛ پس با من در امر وصیت و امامت منازعه و مجادله مکن.
على بن الحسین علیه السلام به او فرمود: اى عمو از خدا پروا کن و چیزى را که حق ندارى ادعا مکن. من تو را موعظه میکنم که مبادا از جاهلان باشى، اى عمو! همانا پدرم صلوات اللَّه علیه پیش از آنکه رهسپار عراق شود به من وصیت فرمود و ساعتى پیش از شهادتش نسبت به آن با من عهد کرد.
و این سلاح رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله است نزد من، متعرض این امر مشو که میترسم عمرت کوتاه و حالت پریشان شود.
همانا خداى عز و جل امر وصیت و امامت را در نسل حسین علیه السلام مقرر داشته است، اگر میخواهى این مطلب را بفهمى بیا نزد حجر الاسود رویم و محاکمه کنیم و این موضوع را از او بپرسیم،
امام باقر علیه السلام میفرماید، این گفتگو میان آنها در مکه بود، پس رهسپار شدند تا به حجر الاسود رسیدند، على بن الحسین به محمد بن حنفیه فرمود:
تو اول به درگاه خداى عز و جل تضرع کن و از او بخواه که حجر را براى تو به سخن آورد و سپس بپرس.
محمد با تضرع و زارى دعا کرد و از خدا خواست و سپس از حجر خواست (که بامامت او سخن گوید) ولى حجر جوابش نگفت.
على بن الحسین علیه السلام فرمود: اى عمو اگر تو وصى و امام میبودى جوابت میداد. محمد گفت: پسر برادر تو دعا کن و از خدا بخواه، على بن الحسین علیه السلام به آنچه خواست دعا کرد، سپس فرمود: از تو میخواهم بآن خدائى که میثاق پیغمبران و اوصیاء و همه مردم را در تو قرار داده است (همه باید نزد تو آیند و بپیمان خدا وفا کنند) که وصى و امام بعد از حسین علیه السلام را به ما خبر ده.
سنگ جنبشى کرد که نزدیک بود از جاى خود کنده شود، سپس خداى عز و جل او را به سخن آورد و بزبان عربى فصیح گفت: بار خدایا همانا وصیت و امامت بعد از حسین بن على علیه السلام به على بن حسین بن على بن ابى طالب پسر فاطمه دختر رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله رسیده است.
پس محمد بن على (محمد حنفیه) برگشت و پیرو على بن الحسین علیه السلام گردید.
بررسی سند روایت-مام صادق در خطبهاى که حال و صفات امامان علیهم السلام را بیان میکند میفرماید:
همانا خداى عز و جل به وسیله ائمه هدى از اهل بیت پیغمبر ما دینش را آشکار ساخت و علمش را روشن نمود و براى آنان باطن چشمههاى علمش را گشود، هر که از امت محمد صلی الله علیه وآله حق واجب امامش را شناسد طعم و شیرینى ایمانش را بیابد و فضل خرمى اسلامش را بداند؛ زیرا خداى تبارک و تعالى امامرا به پیشوائى خلقش منصوب کرده و بر روزیخواران اهل جهانش حجت قرار داده و تاج وقارش بر سر نهاده و از نور جباریتش بدو افکنده با رشتهاى الهى تا آسمان کشیده که فیوضات خدا از او منقطع نشود و آنچه نزد خداست جز از طریق وسائل او به دست نیاید و خدا اعمال بندگان را جز با معرفت او نپذیرد آنچه از امور مشتبه تاریک و سنتهاى مشکل و فتنههاى ناآشکار بر او وارد شود، حکمش را میداند.
خداى تبارک و تعالى همیشه امامان را براى رهبرى خلقش از اولاد حسین علیه السلام و از فرزندان بلا واسطه هر امامى براى امامت برگزیند و انتخاب کند و ایشان را براى خلقش بپذیرد و بپسندد، هر گاه یکى از ایشان رحلت کند از فرزندان او امامى بزرگوار آشکار و رهبرى نوربخش و پیشوائى سرپرست و حجتى دانشمند براى خلقش نصب کند.
آنان از طرف خدا پیشوایند، به حق هدایت کنند و به حق داورى نمایند، حجتهاى خدا و داعیان به سوى خدایند، از طرف خدا مخلوق را سرپرستى کنند.
بندگان خدا به رهبرى آنها دیندارى کنند و شهرها به نورشان آبادان شود و ثروتهاى کهنه از برکتشان فزونى یابد، خدا ایشان را حیات مردم و چراغهاى تاریکى و کلیدهاى سخن و پایههاى اسلام قرار داده و مقدرات حتمى خدا بر این جارى شده.
پس امام همان برگزیده،پسندیده، رهبر، محرم اسرار و امید بخشى است که به فرمان خدا قیام کرده است، خدا او را براى این برگزیده و در عالم ذر که او را آفریده، زیر نظر خود پروریده و در میان مردم، او را همچنان ساخته است، در عالم ذر پیش از آنکه جاندارى پدید آید، امام را مانند سایهاى در سمت راست عرش آفریده و با علم غیب خود، به او حکمت بخشیده و او را برگزیده و براى پاکیش انتخابش کرده است.
باقى مانده خلافت آدم علیه السلام به او رسیده و از بهترین فرزندان نوح علیه السلام است، برگزیده خاندان ابراهیم علیه السلام و سلاله اسماعیل و انتخاب شده از عترت محمد صلّى اللَّه علیه و آله است.
همیشه زیر نظر خدا سرپرستى شده و با پرده خود حفظ و نگهبانیش نموده و دامهاى شیطان و لشکرش را از او کنار زده و پیش آمدهاى شب هنگام و افسون جادوگران را از او دور ساخته است، روى آوردن بدى را از او برگردانیده از بلاها برکنار است، از آفتها پنهان است، از لغزشها نگهدارى شده و از تمام زشتکاریها مصونست.
در جوانى به خویشتن دارى و نیکوکارى معروف است و در پیرى به پاکدامنى و علم و فضیلت منسوب، امر امامت پدرش به او رسیده و در زمان حیات پدرش از آن گفتار خاموش بوده؛ چون ایام پدرش گذشت و مقدرات و خواست خدا نسبت به او پایان یافت و اراده خدا او را به سوى محبت خود رسانید و به پایان دورانش رسید، او در گذشت و امر خدا پس از او بوى رسید، خدا امر دینش را به گردن او نهاد و او را بر بندگانش حجت کرد و در بلادش سرپرست نمود و به روح خود قوتش داد و از علم خود باو داد و از بیان روشن [گفتار حق] آگاهش نمود و راز خود بدو سپرد و براى امر بزرگش (رهبرى تمام مخلوق) دعوت فرمود و فضیلت بیان علمش را به او خبر داد و براى رهبرى خلق منصوبش ساخت و بر اهل عالم حجتش نمود و مایه روشنائى اهل دین و سرپرست بندگانش کرد، او را براى امامت خلق پسندید و راز خود بدو سپرد و بر علم خویش نگهبانش کرد و حکمتش را در او نهفت و سرپرستى دینش را از او خواست و براى امر بزرگش او را طلبید و راههاى روشن و احکام و حدود خویش باو زنده کرد.
امام هم با نور درخشان و درمان مفید، هنگام سرگردانى نادانان و سخن آراستن اهل جدل، به عدالت قیام کرد در حالى که با حق واضح و بیان از هر سو روشن همراه بود و به راه مستقیمى که پدران درستکارش علیهم السلام رفته بودند، گام برداشت؛ پس حق چنین عالمى را جز بدبخت نادیده نگیرد و جز گمراه نومید منکرش نشود و جز دلیر بر خداى جل و علا برایش کارشکنى نکند.
الکافی، ج1، ص203.
بسم الله الرحمن الرحیم-بحث ریاضی کردن مراتب هستی یک بحث بسیار کهن است ریاضیات برخلاف علوم پزشکی سابق یک نظم فکری وایجاد ترتیب شاختی رابوجود میاوردکه میتوان به روابطی بین موجودات پی برد که این خصوصیات درپزشکی سابق نبود ویادرعلم جغرافیا نبود - وسعی شد که همه علوم رتبه نحوی بامدل ریاضی به اصطلاح قرین کنند وتصور میکردند که خداوندمنان که حکیم است لاجرم باید ازیکنوع مدل های ریاضی تبعیت کند- فرض میکنیم که حضرت عیسی علیه السلام بعد از حضرت موسی علیه االسلام امده است مطالباش فلان اندازه بایداز لحاظ کیفیت وکمیت بیشتر از حضرت موسی علیه السلام باخداوندمنان واحد بگیریم به نظراین حقیر غلط است بلکه باید خداوند رامانندماشین حساب وکامپویتر تا بی نهایت بگیریم که درسنگ یک واحد تجلی کرد ودرغوقابه صد واحد تجلی کرد ودرمار دویست واحد وحال بگویم چون غذای مار باید بین صد تاصدبیست باشد پس غورباقه غذای مار است؟؟ این بنظر منطقی نمیرسد-حقیر معتقد است که فقه علمی است بین ریاضیات وپزشکی وعرفان نزدیک به علم پزشکی-ولی عدد وریاضیات کاربردخوداش رادارد- اگرتصور کنیم مقامحضرت رسول اکرم صلواته الله علیه واله والسلم عدد هزار میلیارد باشد وخداوندمنان بینهایت است اقایان درکتب خودش-شان مرقوم کردندکه روزی حضرت علی علیه السلام ازسرکار میامد ومتوجه شد-اصحاب کبائردوره هم جمع شدند حضرت علی علیه السلام کنارانهانشست- جناب اقای ابوبکر فرمودند – به حضرت علی علیه السلام- چندی پیش شایعه شدکه حضرت رسول اکرم صلواته الله علیه واله والسلم به حضرت زهرا علیها السلام فرمودند که میبایست همسری انتخاب کنی وما اصحاب کباربرای اجابت تشریفات به خدمت ایشان رسیدیم تک تک ودرخواست خواستگاری کردیم وحضرت صلواتهعلیه واله والسلم به همگی فرمودند انتخاب همسرحضرت زهرا علیها السلام فقط مربوط به خداوند منان است منهم نقشی ندارم یعنی حضرت رسول اکرم صلواته الله علیه واله والسلم فانی درالله است وانتخاب الله انتخاب ایشان است یعنی دراینجا حضرت انتخاب بیهایت میکند وحضرت زهرا علیها السلام هم این چنین است- وجناب ابوبکر اضافه کردمن میدانمکه حضرت رسول علیه واله والسلم مشتاق تو است وبرو یک صفائی به سروصورت بده واز حضرت زهرا علیها السلام خواستگاری کن- حضرت علی فرمودند که اگر ردشدم چی- جناب ابوبکر فرمود-من تمام ثروتم را به شماخواهم داد- عجب؟؟!! حضرت علی علیه السلام رفتند وبر گشتند وفرمودند از کجا فهمیدیی جمله ایشان گفت که معنای اش این است –که پیر درخشت خام ان بیند که جوان دراینه- اقایان سر وصدامیکنند که ناب اقای ابوبکر بدستور پیامبر اکرمصلواته الله علیه واله والسلم رفتند نماز خواندند واقعیت این نیست حضرت فرمودبه ام المومنین عایشهکه علی علیه السلام راپیدا کنید وبرودجای من نماز بخواند بدستور خاتون عایشه حضرت ابوبکر همیشه کناردرب بود که دستورات پیامبر اکرم صلواته الهعلیه واله والسلم عمل کند وعایشه جریان به پیامبر اکرم صلواته الله علیه والسلمگفت حضرت کمی خشمگین شدند وفرمودن به ابوبکر بگوبه خانه اش برود-ولی بدستور عایشه دم درب بود- اگر دقت کنیم درایه که درغدیر خم امد خداوندمنان با صراحت سنگین صحبت نمیکند چون اعراب تنها ارزش را درهبری میدانستند سخت بودکه با ان کنار بیایند زمان میخواست که انهارا رام کند وپانصد متر پایئن جناب خلیفه دوم ازمردم سئوال کردچرا ازاین راه میایی مگر نمیدانی حال پیایمبر اکرم صلواته الله علیه واله والسلم خوب نبیت از فلان راه برو ولی حضرت رسول اکرم صلواته اللهعلیه واله والسلم درمورد عمر چیزی نگفتند- از هرجا گشتند علی علیه السلام راپیدا نکردند عایشه به پدرش برونماز بخوان وقتیکه حضرت صلواته الله علیه واله والسلم جریان از عایشه سئوال کردند با حال نزار به مسجد رفتند ونگاهی خشمگین به ابوبکر کهانزما درصف مومنین بودانداختند وابوبکر فرمود من سرخود نیامدم عایشه گفت ولی دستهای امویان جریان راعوض کرد حال فرض کنیم که نماز خوانده است- ضربه شمشیر حضرت علی علیه السلام درجنگ خندقعدداش چقدر است هزار میلیارد است نفس که ایشان میکشد هزار میلیارد است نماز جناب ابوبکر چه میزان است؟؟ زمانی که اصحاب به جنگ رفتند بر اساس حافظه یکبار جناب بلال پیش نماز شد چون بهشتی است ومسلم است پانصدهزار هست ودرجنک تبوک که حضرت ماند نماز را ایشان خوانده است هزار میلیارد است- حضرت رسول اکرم صلواته علیه واله والسلام فرمودند علی جان شما مانند حضرت هارون علیه السلام به حضرت موسی علیه السلام هستی حضرت رسول اکرم صلواته الله درجات نسبن به حضرت موسی علیه السلام چقدراست میشودهمان هزارمیلیارد وپس علی علیه السلام به همان نسبت بالا می اید یعنی هزار میلیارد بالا میاید بایداین مطالب رالحاظ کرد
بسم الله الرحمن الرحیم-بحث ریاضی کردن مراتب هستی یک بحث بسیار کهن است ریاضیات برخلاف علوم پزشکی سابق یک نظم فکری وایجاد ترتیب شاختی رابوجود میاوردکه میتوان به روابطی بین موجودات پی برد که این خصوصیات درپزشکی سابق نبود ویادرعلم جغرافیا نبود - وسعی شد که همه علوم رتبه نحوی بامدل ریاضی به اصطلاح قرین کنند وتصور میکردند که خداوندمنان که حکیم است لاجرم باید ازیکنوع مدل های ریاضی تبعیت کند- فرض میکنیم که حضرت عیسی علیه السلام بعد از حضرت موسی علیه االسلام امده است مطالباش فلان اندازه بایداز لحاظ کیفیت وکمیت بیشتر از حضرت موسی علیه السلام باخداوندمنان واحد بگیریم به نظراین حقیر غلط است بلکه باید خداوند رامانندماشین حساب وکامپویتر تا بی نهایت بگیریم که درسنگ یک واحد تجلی کرد ودرغوقابه صد واحد تجلی کرد ودرمار دویست واحد وحال بگویم چون غذای مار باید بین صد تاصدبیست باشد پس غورباقه غذای مار است؟؟ این بنظر منطقی نمیرسد-حقیر معتقد است که فقه علمی است بین ریاضیات وپزشکی وعرفان نزدیک به علم پزشکی-ولی عدد وریاضیات کاربردخوداش رادارد- اگرتصور کنیم مقامحضرت رسول اکرم صلواته الله علیه واله والسلم عدد هزار میلیارد باشد وخداوندمنان بینهایت است اقایان درکتب خودش-شان مرقوم کردندکه روزی حضرت علی علیه السلام ازسرکار میامد ومتوجه شد-اصحاب کبائردوره هم جمع شدند حضرت علی علیه السلام کنارانهانشست- جناب اقای ابوبکر فرمودند – به حضرت علی علیه السلام- چندی پیش شایعه شدکه حضرت رسول اکرم صلواته الله علیه واله والسلم به حضرت زهرا علیها السلام فرمودند که میبایست همسری انتخاب کنی وما اصحاب کباربرای اجابت تشریفات به خدمت ایشان رسیدیم تک تک ودرخواست خواستگاری کردیم وحضرت صلواتهعلیه واله والسلم به همگی فرمودند انتخاب همسرحضرت زهرا علیها السلام فقط مربوط به خداوند منان است منهم نقشی ندارم یعنی حضرت رسول اکرم صلواته الله علیه واله والسلم فانی درالله است وانتخاب الله انتخاب ایشان است یعنی دراینجا حضرت انتخاب بیهایت میکند وحضرت زهرا علیها السلام هم این چنین است- وجناب ابوبکر اضافه کردمن میدانمکه حضرت رسول علیه واله والسلم مشتاق تو است وبرو یک صفائی به سروصورت بده واز حضرت زهرا علیها السلام خواستگاری کن- حضرت علی فرمودند که اگر ردشدم چی- جناب ابوبکر فرمود-من تمام ثروتم را به شماخواهم داد- عجب؟؟!! حضرت علی علیه السلام رفتند وبر گشتند وفرمودند از کجا فهمیدیی جمله ایشان گفت که معنای اش این است –که پیر درخشت خام ان بیند که جوان دراینه- اقایان سر وصدامیکنند که ناب اقای ابوبکر بدستور پیامبر اکرمصلواته الله علیه واله والسلم رفتند نماز خواندند واقعیت این نیست حضرت فرمودبه ام المومنین عایشهکه علی علیه السلام راپیدا کنید وبرودجای من نماز بخواند بدستور خاتون عایشه حضرت ابوبکر همیشه کناردرب بود که دستورات پیامبر اکرم صلواته الهعلیه واله والسلم عمل کند وعایشه جریان به پیامبر اکرم صلواته الله علیه والسلمگفت حضرت کمی خشمگین شدند وفرمودن به ابوبکر بگوبه خانه اش برود-ولی بدستور عایشه دم درب بود- اگر دقت کنیم درایه که درغدیر خم امد خداوندمنان با صراحت سنگین صحبت نمیکند چون اعراب تنها ارزش را درهبری میدانستند سخت بودکه با ان کنار بیایند زمان میخواست که انهارا رام کند وپانصد متر پایئن جناب خلیفه دوم ازمردم سئوال کردچرا ازاین راه میایی مگر نمیدانی حال پیایمبر اکرم صلواته الله علیه واله والسلم خوب نبیت از فلان راه برو ولی حضرت رسول اکرم صلواته اللهعلیه واله والسلم درمورد عمر چیزی نگفتند- از هرجا گشتند علی علیه السلام راپیدا نکردند عایشه به پدرش برونماز بخوان وقتیکه حضرت صلواته الله علیه واله والسلم جریان از عایشه سئوال کردند با حال نزار به مسجد رفتند ونگاهی خشمگین به ابوبکر کهانزما درصف مومنین بودانداختند وابوبکر فرمود من سرخود نیامدم عایشه گفت ولی دستهای امویان جریان راعوض کرد حال فرض کنیم که نماز خوانده است- ضربه شمشیر حضرت علی علیه السلام درجنگ خندقعدداش چقدر است هزار میلیارد است نفس که ایشان میکشد هزار میلیارد است نماز جناب ابوبکر چه میزان است؟؟ زمانی که اصحاب به جنگ رفتند بر اساس حافظه یکبار جناب بلال پیش نماز شد چون بهشتی است ومسلم است پانصدهزار هست ودرجنک تبوک که حضرت ماند نماز را ایشان خوانده است هزار میلیارد است- حضرت رسول اکرم صلواته علیه واله والسلام فرمودند علی جان شما مانند حضرت هارون علیه السلام به حضرت موسی علیه السلام هستی حضرت رسول اکرم صلواته الله درجات نسبن به حضرت موسی علیه السلام چقدراست میشودهمان هزارمیلیارد وپس علی علیه السلام به همان نسبت بالا می اید یعنی هزار میلیارد بالا میاید بایداین مطالب رالحاظ کرد
بسم الله الرحمن الرحیم-برادران سایت کلمه-بخش دوم-در صحیح بخاری از جناب عمر نقل شده است که غدیر خم درعرفات رخ داد دلیل این دروغ این است که مجبور شدند این دروغ رابگویند که تاحدودی مچ انها بسته باقی بماند- بسیاری ازایننوع احادیت موجود است-که به راحتی قابل اثبات است که بکدام دلیل ساخته شده است ازقول معاویه بعدامروانیان ساخته اند که به مروان گفتمروانی که درمقابل معاویه شاخ وشانه میکشد اینهم رامروانیان ساختندوگرنه مروان بن حکم کسی درمقابل معاویه نیست- که ام حبیبه علیهاالسلام جاسوس امویان در خانه رسول اکرم صلواته الله علیه واله والسلم بوده است این امر نسبت به یهود میدهند که درست نیست یهودیان همدیگر را کم نگشتند ولی در اقلیت تاحدودی افرادبهم نزدیک میشوند واز طریق حکم پدرمروان اطلاعات را به معاویه میداده است وچون سرچشمه زلال است؟؟!!که پیامبر کرم صلواتهالله علیه واله والسلم فرمودند که قبائل هودست معاویه به سی تن برسد به حکومت میرسد مابقیه مطالب دیگرمهم نیست که چهارنفر هستند درانتها وکف جهنم هستند- شیطان ومعاویه ویزید وفرد دیگری—مروان گفت حکومت تو به اخر میرسد پیامبر اکرم صلواته علیه واله والسلم فرمودند قبائل مروان به چهل رسید به حکومت میرسد که تعداداندکی مانده است-حضرت پیامبر اکرم صلواته الله علیه واله والسلم تا جفهه هیچ خبری نیست جفهه چهارراه ای بوده استکه یک راه ان به سمت مدینه بوده است- که امروزهم به همین علت سابق محل میقات است درانجا اصحابی که باید جدا شوند به حضرت فرمودند بعلت انکه کاروان ها مسافری تعطیل کردند ودلشوری زیادی در خاندانهای ما هست گرچه مامداوم پیک فرستادهایم وگرما زیاد مابلدچی داریم که شب روز برویم وگرنه مسافت زیادی همراه شما میامدیم وبه تاخت رفتند- نزدیک غدیرخم حضرت جبرائیل علیه السلام امد وفرمودکه حضرت چه باید بکند حضرت پیکی سریع فرستاد که همه راجمع کنند هرچه افرادبه یک گفتند بعدا ما مطلع میشویم انها گفتنددستور پیامبر اکرم صلواته اله علیه واله والسلم است وامدند وسه روز طول کشید کهدرمدینه انواع شایعات مطرح شد که اول –پیامبر اکرمصلواته اللهعلیه واله والسلم مریض شده-دوم سیل امده است وسوم زد وخورد شده است ودیگر شایعات رواج پیدا کرد- واب را چیره بندی کردند- اقایانمیفرمایندانجا یکجای ییلاقی بوده است؟؟ درانجه پشه فراوان بوده است بصورتیکه دم درب چادر درحالیکه تمام صورت میپوشاندید صحبت میکردند کسیاز جای خودنمیتوانست زیادحرکت ومشکلات دیگر وبیادسخت مواظب باشند که اب را الوده کنند چون همیشه تعددی مریض بودند دومرض بسیار شایعه بود یکی وبا ودومی سل- واز طریق پرنده که هنوز مشخص نیست به طریق انجام میدادند پی به الوده بودند اب میبردند وانرا پراز رمل میکردن وپشته بزرگی روی ان فراهم میاورندند واز ز سرچشمه بالاتر استفاده میکردندتا اب اش خشک شود بعد ها مثلا زمان عباسیان اهک هم میزدند تا از میکرب پاک شود- ایه یک حساسیت بسیار عظیمی رانشان میدهدکه بی سابقه است که اگ نگویی به وظیفه پیامبری خود عمل نکردی- دوم بیان ان خطرعظیمی دارد این امر درسراسر جهان فقط برای رهبری رخ میدهد وسپس ایدولوژی-ادامه ددارد
بسم الله الرحمن الرحیم-برادران سایت کلمه-همه افراد رامانندخودشان ساده لوح فرض کردند- ویکسری دلائل مضحک میاورنند وتصور میکند که شق القمرکرده اند—اول انکه حضرت رسول اکرم صلواته الله علیه واله والسلم هرکسی مخالف حضرت علی علیه السلام باشد نفرین کرده است پس چگونه به قدرت رسیدند- یهودی که انهمه جنایت کرد وخداوندمنان شدیدترین هشدار ها وعذاب ها رابرای انها درنظر گرفت که انها داوم به قدرت های زیادی رسیدند امروز هم درقدرت هستند ومسیحیانی که حضرت مسیح علیه السلام اعوذبالله خداوند داستند مورد لعن خداوندمنان واقع شدند تا امروز حاکم هستند وشیطان هم همین طور- از امام صادق علیه السلام همین سئوال را کردند وایشان جواب داد بالاترین عذاب الهی این داستکه به دشمناش قدرت دهد که گناه کند واز جاده حق که جاده درحمت الهی است جدا شود وامام زین العابدین علیه السلام واله والسلام فرمود شکرالهی که دشمنان ما ازاحمق ها هستند عقلا از احمق هادوری میکنند واحمق ها به انها دل میبندند ونمیفهمند که انهارا به عمق جهنم دارند متصل میکنند- دوگروه هستند که رهبر جامعه میشوند یکی دانشمندان ودیگری سیاست مداران شیطان صفت گناه کاران خداوند بوسیله گناه چشم وگوش وعقل انهارا میگیرد وخصویات انهاچندپهلو صحبت میکند یک جدا رد میکنند وجای دیگر میپذیرنند بقدری ادم همشیار گیچ ومنگ میکندواخر هم میگویند یک جمله اینطوری فکر کنید-نظریات ابن تیمیه یک بار بخوانید جناب اقای بن باز شیطان عظیمی است خوب میفهمیده است چه میکند- ایشان گفته است قران براساس اهر است وهیچ جا جائی برای باطن نیست- قران مجید خواب حضرت رسول اکرم صلواته الله علیه واله السلم ذکر میکند که ایشان در رویا دیدند میمونی بر سرمنبر ایشان وفرمودندمعاویه بکشید خوب میمون که نشانه از معاویه است میمون میمون است پس تا به حال این خواب تعبیر نشده است خوب است یک میمون بالای منبرببرند وانرا بکشند تا وخواب تعبیر شود- حضرت یوسف علیه السلام درخواب دیدند که خورشید وماه وستارهگان بر ایضشان سجده میکنند باز اینجا نبایدتعبیر کرد ویادرسوره بقره خداوندمنان میفرماید درکل ظالمین هرگاه اتشی برفروختند ماه بوسیله باد وباران انراخاموش میکنیم پس هرگاه اتشی مادی کفر به خانه مسلمانان زد کاری نکنیدتاخداوندمنان توسط بادوباران انراخاموش کند ویاما مخالفین حق با صاعقه با میترسانیم وبقدری شب برانهامستولی است تا صاعقه نزنیم راه راپیدا نمیکنند-ادامه دارد