بسم االله الرحمن الرحیم-نظریات شخص است-بارها بهخودم میگویم جواب این ترهات وهابیت دادن تاریک شدن هم دارد-همین تاریک شدن کهخودشان ازان بیخبرهستند ونور تصور میکنند ولی فطرت زمانی کهپاک شد نور وتاریکی رادرک میکند ان زمان اعجازهارهم درک میکند که قبلا دربی بری بود جناب ملاصدار فرمدندنیازی بهمعجزات صدراسلام نیست انالانهم معجزاتهست نهمعجزاتعلمی معجزات واقعی هم است- ولی برای اهل اش است یکدفعه یک دانشجوی ژآپونی وارد اطاق من شد دوازپنچره بیرون راتماشاکرد فردی داشت میرفت اطاق او روبه خیابان نبود ازاوپرسیدیم انگلستان بهتر است یاژاپون فرمودندمسلم انگلستان خلاص مطلب ایشان این است که ازدر ودیوار سنت بارانمیکنند والقا میکنند انگلستان تاحدی لیبرال است دربهشت لیبرال منطقی است-درس راباید ازخداوندمنان یادگرفت نه ا زشیطان- صدسال نماز خوانده است وبقول استادشهیر دکترمحمدعلی لنصاریان رحمت الله علیه جزااش مثلاصدتن طلا است جزا او که بهشت نیست-همسانی ویکسانی ندارد ان عطا است درتفسیر است هروز صبح صبح بهچهمعنا است چون تاریکی وجودندارد ولی فرد مانندزمین اگربخواهد برای اوصبح است تصور میکنم رنگ اسمان عوض شود فرشتگان همگی بهسرپرستی روح الامین حضرت جبرایل علیه السلام میاند وتهنین وتبریک وسلام الهی رابهتکتک افرادبهشتی میگوند الی ابد به قول خارجیان (ری این فورست) – یعنی تقویت -تاکید-کردن ماهم بچه اگر کاری خوبکرد مداوم تریک وتهنین افرینگفتن بکنیم وبه هم درجلوی او مطلب رابگویم- ولی وهابیت تقویتمنفی رامثبت تلقی میکند که امام زاده بت است چون اعجاز دارد- مگر گناه است کسی اعجاز داشته باشد بلکه بهتراست که باعث راهنمایی اقایانمجمد در رسالت هستند ان زمان هم چندنفری ادعای پیامبری کردند قوهمنطقی ودرک بسیار ضعیف بوده است عده ای به انها گرویدند-جالب است که ادعا بکن وماهم قبول میکنم که خمس وزکات دربین ما باشد-نقش اقتصاد وپول ورهبری انسانهار کوروکر میکند بقول حضرت پیامبراکرم صلواته الله علیه واله و السلم- اقایان میدانند بعد کم کم مذهب سازی شروع شد اول فقط اقای ابوبکر قبول داشتند وبعد اقای عمر فقط قبولداشتن وهمین طور انسان یک راه بقول خوداش نعمت ورزقهرکاری کهبتواندمیکند ومیشودابن تیمیه وترسی از خداوندمنانندارد- لذا فقط قولتنها کافی نیست اعجاز است کاررامحکم میکند وحجت راتمام میکند ودرقامت حرفی براگفتن نخواهند داشت فرض کنید من درزمان صدر اسلام بودم ویک صحابی بودم وهرکار که خواستم حتی باکشتن بدست اوردم وازقضا خلیفه هم شدمپاک طهور بامنزلت وباجاه هستم ولیامروز نمیتوانم کوجکترین خطایی بکنم اقای بایدن فرمودند دروغهای بسیاری بهپسرمن برچس زدند که من را اذیت کنند ابتکارات ایشان رانفهمیدند ودرهرابتکاری ممکن است خطایی کوچک رخ دهد کهازا ازمردم پوزش میطلبم ومردم حرف منرادرکمیند
بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی ادلالتست-فقه المعظم-از کتاب -رساله توضیح المسائل چهار مرجعیت
گانه گرفته شده است انسان باید همه کاراش از روی عقل استعدادی در انسان است که میتواند به یقین برسد- عقال طنابی که اعراب دورسر ودرکشورهای دیگر دور کمر میبستند دراعراب برای انکه شترحرکت نکند شتر میخوابا ند ودریک پا بین دو قسمت طناب میبستندیک پارا میبستند درنتحه شتر نمیتوانست حرکت کند-ودلالت عقلانی دلالت یعنی دلیل اوردن دلیل فردی بود است که راه رامیشناخته است از ظواهر ونشانه ها وغیره البته دلیلاوردنامروزه پیرفت زیادی کرده است- که در احکام باید ازروی عقل ودلالت شرعی یعنی توسط وحی خداوندمنان تا انجاکه عقل انسان میرسدودر علمی که توسط عقل وتجربه درستی ان را درک میکند احکام بعهده انسان میگذارد وهرجا که نتوانست بایداز وحی استفاده کند کهمیشود دلالت شرعی وحی پراز اسرار است تاحدی باعلم ناب که تاید میشوددرتجربه هم جواب مساعد میهد انرا میتوان قبول کرد بعضی ایات قران اثبات خداوند ازروی عقل است بعنوانمثال پای شما روی زمین باشد زمینی است ولی ازغوزک به بالا اسمانی است وزمین واسمانراخداوند افریده است ومیشودازروی علم ناب انرا اثبات کرد-احکام از اسرار الهی امامانمعصوم صلوتوالله علیهم الاجمعین صاحب سر هستند ولیبعضی نکاترا بیانکردند مثلا مانند فردی که کمی مطالعه درباره هواپیمادارد ولی از هواپیما استفاده میکند- کاربردی هستند-یقین سنگی بوده است یک طرف سطح صاف وطرف دیگر یک مخروط تیز بلند ازطرف مخروط مکم در رود خانه میکوبدند وبهتعدادمعین که بهجای پل ازان استفادهکنند بعد گفتند مطالب درست مانند سنگ یقین باید باشد بهاصطلاح از یک معنای مادی یکمعنای معنوی انتزاع میکنند یعن انمعنای معنوی بهمعنای مادی میچسباننددرفارسی میتوانگفت برمیگزینند ودر انگلیسی بااجازه ان معنا بودن پیداکند—اعتقاد از عقد است عقد سر دوطنابراگره زدن مثلا ما میگویم تویقلب ما جای گرفت عرب میگوید به قلب خود گره زدن جریان ازیان قرار است که قایق ه سوارمیشدند- یکطناب محکم که غالبا از ابریشم بود که یااز چین ویا از ایران میخردیند طناب بسیار کلفتی درست میکردند و بادبان هم ازابرییشم بود وبهدکل وصل میکرند طوفانمیشد خودرا به دکل میبیستد باهمام عقال ولی اگر قایق سرنگونمیشد به دریا میافتدند ولی موج نمیتوانست انهارازیاد دور کند وسعی میکردند باشنا سوا قایق وارونه شوند به این طناب میگفتند طناب متین یعنی مستحکمخداوند میفرماید به طناب یاحبل متین چنگ بزنید یکسراش دست خداوندمنان است ویکسراش بهفرد وصل میشود ولی با دست امام علیه السلام یکچرخش دارد اینترنت همان چرخش است-ادامه دارد
سنگین دراب غرق نشود و قایق هم اگر واژ گون شد بتواند سوار قایق شود وبقیه ماجرا یعنی هیچگاه از انسان جدانمیشود وحبل المتین هم همان طناب است- که غالبا از ابریشم درستمیشدیعنی طناب محکم عقل یعنی عقال را که بهپای تر درحالتنشسته دوقسمت یک پارا با بندی که دوقسمت یک پای درحالت نشسته میبستند که نتواند حرکت سر دارند ویا گردن انرا به درختی میبستند یا به حلقه ای بدرب خانه میبستند- که ویا بدرخت میبستند- یقین سنگی بوده اس یک سطح مسطح داشته است وپشت ان مخروطی بانوک تیز ارنیاز بهجستجو نیست وقابل استفاده استنرا در ردوخانه فرومیبردند تا جای که محکم شود وسطح ان از اب کمی بیشتراست و به ان یقین گفته میشد که قابل عبور است مطلبی که یقینی است دیگر نیاز به جستجوکردن نیست وقابل استفاده است- دلدالت واز دلیل دلیل یعنی کسی راه بلد است وشاخص های راه ونشانه های راه رامیداند- پس احکام باید از روی عقل ودلالت شرعی باشد خداوندمنان تا انجا که بشر میتواند از عقل خوداش بخوبی درک واستنباط کند بهعهده خوداش قرارداده است وانجایی که نمیتواند توسط وحی اورا دلالت میکند که میشود دلالت شرعی ولی انسان میتواند وحی را تشخیص دهد-سنگین دراب غرق نشود و قایق هم اگر واژ گون شد بتواند سوار قایق شود وبقیه ماجرا یعنی هیچگاه از انسان جدانمیشود وحبل المتین هم همان طناب است- که غالبا از ابریشم درستمیشدیعنی طناب محکم عقل یعنی عقال را که بهپای تر درحالتنشسته دوقسمت یک پارا با بندی که دوقسمت یک پای درحالت نشسته میبستند که نتواند حرکت سر دارند ویا گردن انرا به درختی میبستند یا به حلقه ای بدرب خانه میبستند- که ویا بدرخت میبستند- یقین سنگی بوده اس یک سطح مسطح داشته است وپشت ان مخروطی بانوک تیز ارنیاز بهجستجو نیست وقابل استفاده استنرا در ردوخانه فرومیبردند تا جای که محکم شود وسطح ان از اب کمی بیشتراست و به ان یقین گفته میشد که قابل عبور است مطلبی که یقینی است دیگر نیاز به جستجوکردن نیست وقابل استفاده است- دلدالت واز دلیل دلیل یعنی کسی راه بلد است وشاخص های راه ونشانه های راه رامیداند- پس احکام باید از روی عقل ودلالت شرعی باشد خداوندمنان تا انجا که بشر میتواند از عقل خوداش بخوبی درک واستنباط کند بهعهده خوداش قرارداده است وانجایی که نمیتواند توسط وحی اورا دلالت میکند که میشود دلالت شرعی ولی انسان میتواند وحی را تشخیص دهد-ادامه دارد
بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است-جناب نخست وزیر تازه بکار کانادا-سلام علیکم کجا امپراطوری ها بهم رحم کرده اند که خشایارشاه به شما رحم کند پوست شمارا غلفتی درمیاورد شما که تازه تاسیس که نیستید تجار بازار اورشلیم به هم رحم نمیکنند- رحم کردن کار مومنین ناب الهی هستند
بسم الله الرحمن الرحیم- نظریات شخص است- باتمام احترام به مهندسین کشورم ولیبعضی مائل کوچک میتواند ضربات شدیدبزنند- یک توالت فرنگی است ما واردیکخانه صفر شدیم وپسازمدتی قیمت اب ما چند یدن سال پیش
چهار رصد هزارتومان شد که بعلت واشر توالت فرهنگیبده است من صدای ابرامیشنیدیم تصئور میکردم که ستاختمان بالایی است ایشانهم صفر بود وفرمودند درست است از اب هم توالت فرهنگی وهم فاضل اب حمام بوده است درخانه دیگریباز اب سیدهزارتومان شد بازتوالت فرهنگی و شیراب باغچه که چون شلینگان داخل باخچه بد ودرخت زاد استمتوجه نشدیم وباز از واشربود این واشر را تازمانیکه بحد استانداردبرسدازخارج تامین کنیم یک لوله کش یک.واشه در لوله اب بکاربرد وسرماه امد و واشر نصف شدهبود خانه مهندسی سازاست ودکورسیون داخل یکی واشر ویکه پیچ اب ایندو بایدسعی شود که بهحد استانداردبرسد بخصوص واشر اب گرم- درخانه قبلی دوبارتوالت فرنگیعوضشد وبسختی مهار شد اینفظعات عوض شودنه کلیه وسیله انشالله بهلطف خداوندمنان همهچیز درستخواهدشد
درباره mozilla-mozilla وجود دارد تا اینترنت را به عنوان منبع عمومی قابل دسترسی بسازد زیرا ما آزاد و آزاد هستیم تا بسته و کنترل شده. ما محصولاتی مانند فایرفاکس و جیب را برای ارتقای انتخاب، شفافیت و کنترل می سازیم.بشرطی که کنترول کنید که کنترول نابجا نشود ونان روباه اتشین به ملکه رویای صادقه تبدیل شود-!!
1. بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است-خانم جناب اقای عبداللهطارمی شاعر فلوکوریکشیراز بهمن گفتند که شا سری مداوم به ایشان بزنید کهتنها است همسایه شریف ولطیف عارف خانه عارف ما بودنظم را طبق قواعد سامان دهدندو -بحث شعرشد فرمودند انچه درقلب میگذرد انرا بیان کنید خانمی زنگ زده است که من مدتی درقوالب شعری کارکردم وشعرهم میگویم خدمت شمابرسم وبیشتر شعرا بشناسم ایشان فرمودند یکی ازشعر خودت رال نثری دقیق ازاینعشق بنویسیبخوان- خواند ایشان گفتن شما قصابی میروید چه میگوید ایا سلمه وقلمبه صحبت میکنید؟ فرمودندنه انچه درقلب میگذرد ولی به تعبیر من مانندشناخت ستارگان رمل واسطرلاب دارد داردزیکخاصدارد وچه درقلب شما میگذرد بگو- - فقط شعر بانظم به تعبیر من شیوه ربابی دارد طنین وترنم خاص دارد موزیک دارد -عظمت شعر درسحر کردن انسان است مانندعشق- ازعاشقی میفرماید چه کسی را بیشتر دوست داری میگوید دختر سه ساله ام-میفرماید اول نثری دقیق درباره اینعشق بنویس انطور که درک میکنی وحس میکنی وبعدبالغات یلدایی انرا تزین کن وپس کلمات شعری راانتخاب کن -طبق قواعد نظم بده- قواعدهای که بهتر به ان مسلط میشوی-به نظر حقیر یک نورانیت عریان دارد-در روز درسطح ستارگان حرکتمیکند ودر شب شناخت عمیقتر ونورانیت عریانتر است-سیر پیامبر اکرم صلواته الله علیه واله والسلم درشب که روز همه موجودات سهم دیدن میخواهند-بهکهکشن نور خدایی میرسد وتنها باخدانجوامیکند عاشقانه وهم رنج ها سترون م تراشیده میشوند طبق اصول فقه که بنظر حقیر وارد شدن انسان به اصول یا ضروریات نزدیک میکند-درست مانندکمات و وقواعدشعری براب بیان بطن قلبی-گرچه بزرگان فرمودند غیرضروری است- جنگ امامحسین علیه السلام غیره ضروری است ولی برای ضروری است بعداز جریان عاشورا امویان به تکاپو افتادند-درمدینه ان نفرت کینه شتری را ظاهر کردندکه امام سجادعلیه السلام بیست سال دربیابان مخفی زیست ومیگفتند امام حسین السلام شما- تمام بزرگان شمارا به کشتن داد از صغیر تا کبیر- وچیزی بدست نیاورد را ومردم نادان مرعوب کردند واحمق کردن که اینفرمان بدستور الهی بوده است وجای شکوه وچون وچرانداردگرچه بعداتاحدی نرم شدن- وامام علیه السلام به مدنیه باز گشت ومداوم نظر میخواستند وبعدبیان میکردندغلط ازاب درامد امام دیگر بحثی نمیکردند به محض سروصدای بهشهر ینبوع =چشمه ها-به سراغ امام میامدند وامام علیه السلام تاامام را تحقیقر وخفیف کنندوایشان پاسخی نمیداد-راوی میگوید از ینبوع به سمت مدنیه میرفتم یکسوم را را رفته بودم به جماعتی برخوردم که به سمت ینبوع میرفتند گفتم ازبرایچه بهیبنوع میریود گفتند باری درک سئوالات خوداز امام عظیم اشان گفتم ازامویان هستید گفتنداری از امویان هستیم گفتم امام پاسخی به شما نخواهد داد وانها برگشتند-ادامه دارد