سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خونِ جوشانِ امام حسین علیه السلام


بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است- اقایان وهابی میفرمایندکه نمیشود   درمسجد  میت را دفن کرد- این فتوای انگلستان است که میداند که کشت و کشتاد میشو د- و-کسی برنده نهایی نخواهد بود    درکینیا و   ده فامیل با دهکده ندیک  با پانزده فامیل جنگ راه انداخته است عاقبت فهمیدند ریش سفیدی را قبول کردن که ازکمک انگلستان برخوردارشوند-  ومیخواستند  قبر پیامبر اکرم صلواته الله علیه والسلم به بقیع   ارجاع دهند  پیامبراکرم صلواته الله علیه والسلم فرمودند یهود چنینکاری میخواهد شما دفاع کنید واگرنتواستید اشکالی ندارد زیرا دوفرشته از قبرمن  نگهبانی میدهد خوب  شماخانم عایشه را  بکل قبول دارید ایشان دستور داد پدرش در نزدیکی قبر پیامبر اکر صلواته الله علیه والسلم م دفن کنندپس  اگر میدانست اینکارخلاف است مسلما انجام نمیداد وهمه ساکت بودند وقراربود  امام حسنعلیه السلام درجوار قبر پیامبراکرم  صلواته الله علیه والسلم باشدباشد اگربعدا پنچ هزار   حدیث منفرد بیاورید قابل قبول نیست بخصوص ان امت انهارا  قبول نکرده است به تضاد وتناقض برخوردمیکنید زیرسیبلی  در میکنید-دوم منافقن بعلت بیسوادی مفرط انها- راجع بهپرچم ایران  زمان شاه-محمد رضا ایران پرچم وموزیک نداشت انرا بهمسابقه گذاشتند  شاه به انگلیسی ها گفت شما طرح بدهید- انگلیسی ها  طرح پرچم رادادند که برنده  شد  وفرمودند از    فرهنگ کلی ایرانیان بخصوص هخامنشی ما ایده گرفتیم- خورشید وشیر دوتا توتم هستند توتام  یعنی خدایکه نسل یک نژادازان است تاموش  درهندوستان توتم شده است وهرکس انهار ستایش ویاقبول نکند دچارتابو است وباید  یااخراج شود ویاکشته شود بسیار در دانشگاه لندن همین سئوال راازمن میکردند  وبدست  شیر یک شمشیر داده شده است عقب  ببر   وشمشیر  پرچم  واحدهای نظامی است درپرچم   جنگ طلب معناندارد باید دم از صلح زد-پرچم انگلستان چون ششگوشه دارد معنای ان ستاره داوود است- درحالیکه درحدیث است- اقایانوهابی چون  دراوائل  سالم مسجد  سقف نداشت وبعد یک کناره  پیامبراکرم صلواته الله علیه  واله والسلم با درخت نخل وبرگ نخل درست کردند وبعد انرا   وسعت دادند اقایان خواستندمساجد راچنین کنند بسیاری ازمساجد شیعیان راخراب کردند درحالیکه کسی چنین کندمسلما جهنمی است حتی یک اجرابردارد مگر دوباره سرجایش بگذارد اجری کمترازمسج  الحرام دارد ودرزمان حج اگر کسینمیتواد به مکه برود ببیشتربه مسجدبرود بهچهعلت  تعدادزیادی مسجد شیعیان را  درعربستان خراب کردید- باور کنید اگر انگلستان بخواهدحکومت  عربستان راتغیر دهد همین بهانه هارامیاورد همنکارا هم شاهمیکرد که یرد دزدی کند  اگر شاخ شد  زندانی شود


 


ارسال شده در توسط علی


بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است-درکتاب تسخیر دو مقاله بسیارجالب است- یک مقاله  ایتالله معظم سیدمحمد موسوی خوئینی ها ویی مقاله فر د ای رید که بنظر حقیر بسیار حساب شده است- استامن درتاریخ فرمودند  کهغرب از  نقش روجانیت ایران در زمان قاجار   که شاخصی چون حضرتعظمت میرازی  شیرازی را  مشاهده کردندرصدد شکست ان بر امدند وموفق شدند ما امروزه بدون غرب هیچ هستیم مردم پزشکی  امریکا یخواهند باشیرخشت وغیرهنمیشود    پزشکی ساخت درتمام ابعاد    مامحتاج غرب شدیم وغرب بخوبی میداند که از قدرت خودچگونه استفاده کند ما احزاب  وطن دوست که درارتش وشهربانی وساواک نیرو داشته باشدنداریم یک مشت ملت پراکنده کههیچیز نداردند وسازماندهی نمیشنود ونمیدانندکه چه باید بکنند معلوم استکهشکستمیرند  ومشروطیت دوباره تکرار میشود معلوم بود که ارتش وشهربانی  وساواک بدون غرب هیچ است درلشگر گ بودم دریک سالن سخنرانی بود و افسران دانشجو اوردهبودند که تقسیمکنند با  بچه هاصحبت کنند سخنرانی تمام شد ما از سالن خارج شدیم- یک مسلسل پا کوتاه   تازه خریدهبودند پشت در سالون گذاشته بودند این دانشجویان افسری   داشتن ازلذت میمردند ویکیازانها ارابغل کرد ونوازش کرد یکیازدوستان نگاه کن چقدربچه هستند -گفتم ماهم درجا دیگر اینطورهستیم یک ماشین گرانقیمت بنز رابیاورند  همه سرک میکشند ومدتها تماشا میکنند  یک ظیفی فرمودند خوب شد که انزمان ماهوارهنبود وگرنه  کسی درای ران به دادند پزشکی نمی رفت وبه امریکامیرود-گفتم چرا  فرمودندیک سالن  دندان د  پزشکی را نشان میداد - فرد نشسته بود از اطراف عکس گرفته شد وازمایشان خون گرفتن  وگفت شماهویج چطوری میخوری گفت فلان گفت غلط است همینجورمطلب میگفت- قدرت  روحانیت بامدن شاه به ایرا ن بخوبی نشانمیهد چقدر ضعف بودند خانه اای مصدق را  وقیکه ویرانهمیکنند مردم همهموش میشوند درستماندزمان که رضا شاه واردتهران شد با ان  عظمتی که  ملت ایران نشان دادند  سیا بازیخودرا شروع کرده است  وحنبااق رید میفرماید   تنهاروحانیت نبوده است  دیگران هم بوده  دیگران چند درصدبودند این را درارتش میگیند یک دستی میزند   جناب سرهنگ فرمودند درامریکا من زمانی که یک دستی رایادگرفتم کسی به گردمن نمیرسد میفرماد ک   سرانکودتا بدون نقشهکارپیشبردند وچه خوب شد بدون نقشه باشد-عقل اینراقبول میکند؟؟ کهامریکایی  بدوننقشهکار میکنند  ماه ها فکرده بودند نیروهای کلیدی  سوار کرده بود   کهتواستندبه این راحتی عمل کنند البته کار برای انها بسیاراسان بودمردم که شرکتنداشتند مردم اشق زندگانی امریکایی بودند کسی از امریکامیامد  بیشتزان که ازعتبا ت باشد یکمهمانی من رفتم   برای شام خانم فرمودند پسرمناز امریکا امده است ومیفرماید   مثلاکلم با  ابپزش وبا بخار پختهشود ومن هم این غذارا  بدین نحو پختم-مگر میشد بحث امربهمعروف ونهی از منکر کرد-  باید گفت گرفتن سفارت درست نهی از منکر است-ومیشد گفت  احکام اسلام   بسیاری دائمی وبعضی  نسبی هستند  ایشان میفرمود اینمطالب بریحوزه استنهمردم وبرای سرقبر است حنا  امدهاست  مسئله چند حالت میتواند پیدا کند برای هرکدام فردیکهضد اسلام   یکحالت بیانمیکن خوب یکیم درست  ازاب درماید و مقداری  امریکایها   مقصر میکند که شعاری   اخیرا    افراد  گروگان رفته لانه   ولی دستگیری انها با لیبرالیسیم وقوانین بیناللملی وانسانی   برخورد دارد اخیر   برای  کارمندان سفارت امیرکی کهمینویسند که چندی قبل ازان هزارنفربودند  هرکدام باصدنفر کارکند   صدهزارنفر راگمراه کردند ودیگر اطلاعاتی باقی نمیماند وبخوبی میتوانستند سکان اینمملکت رادردست بگیرنند ونقاط ضعف شدید ایجادکنند یک نمونه عرض کنم  درتهران بودم  درنزد خانه دایی ام  یک جنابی از  بستگان زن ایشان   که درجوانی خیلی به منزل  ایشان  می امد درمدرسه خاله منهم درس خوانده بود  به المان رفت ومهندس  نساجی گرفت تااخرین  درجه - بلافاصله ریس کارخانه نساجی درشمال شد وپنچ درصد انرا سهیم شد وبا  دختر خانمی انجاذاشناشد- وازدواج کرد   ازدواج ایشان درتهران بود  وبیشتر   بستگان عروس را  دعوت کرد ورایانهاهتل گرفت وبعد  افراد    دیگر  چون ایشان اراکیبود  ودرتهرانهم فامیل زیاد داشت به ایشان گفتند روزی رامعین کن که ما کادو خود رابیاوریم- ایشان دریک  دیسکوی بزرگی تازه درتهران درست شدهبود ولی  ساواک گفتهبود نام ا ش کاباره باشد کاباره نبودهمان دیسکو  بود  درحقیقت رستوران بود یک  صحن بسیارکم برای رقص بود دیسکو یک سالون بزرگی است- انهم فردی که گفته است مهندس ساواک بوده است- ایشان خانواده دایی من وخانوادهخالهن ومیگفتند سخت مایل است شمارابیند-  اندوخانواده نیامدند ومن وپدربزرگمت   عصب سیایک داشت  بشدت ازارمیداد دکترهاگفهبودند مال شمال وسردی همدان بوده است ایشانتحصیلات  اش در  مالیات بود وریس مالیات میشد  زن ایشن فوت کردپساز دهسالیک زن دیگری گرفتندبخاطرا اصرارپسرش- وایشانهم امد- وما باکادوها رفتیم و پس از مدتی نشستن ایشن سریکمیز خالی امد ومنراخواست وفرمودند من درالمان متوجه شدم اخبار زیادصصحیح نیست وایرانیان زیادمطلع نیستند منکمک زیادی بصورت کلی به همه افراد انقلابی کردم-حلا چند سئوالازشمادارم اگر میداند بیان  کنید من بیانکردم تشکر کردن رفتند  انجا یک  امیلفایر  بسیار عظیم داشت وفردی   موزیک را   انتخابر میکرد ایرانی  انگلسی والمانی- وخوداش با موزیک ایران ی وانگلسی والمانی میخواند وصدایاشبدنبود ومداوم سرمیز ما میایمد ودستورمید فلان غذا  برای مامیاورد هرچهمیگفتیم سیرشدیم گوشش بدهکارنبود من نزد اقا داماد رفتم گفتم  ایشانفقط برای ما اینکارهارامیکند- مسئله چیست- ایشان فرمودند من درالمان درهمان دانشگاه بودم- ایشانهم بود من نساجی خواندم وایشان مدریت رستوران- وما  دوتا یکخانه اجاره کردیم یک اطاق مال ایشانبود ویک اطاق مال من - ایشن لیسانسراگرفت به ایران امد-من ماندم- ایشان به تهران میاید از انزمان چهاررا ه پهلوی تا تجریش میگرد    دروسط راه داخل یککوچه که دررو بوده است یک خانه راملاحظه میکند-  زنگ میزند وارد خانهمیشود   ومیفرماید اینخانه راهرچقدر بگوید من میخرم انجناب میگوید رای چهمیخواهی میگوید برای رستوران انجنا میگوید اینجا که رستوران جواب نمیدهد -جناب میفرمایدمن متخص3ص همین کار هستم بعدبیا نگاه کن-  خلاصه ایشان قبول-میکند  و درمنزل مطرح میکند انها میگویند پولت میرسد ولی با بذل وبحش شمامقداری کم میاوری برو یک وام کوچک بگیر بهبانک مراجعه میکند و  روز معین   بهبانک میرود  ریس بانک میفرماید پول شما حاضر است  ولیفقط یک جناب باید اجازه دهد با ایشان صحبتی بکن به اطاق میرود  انجناب میفرماید منمهندس ساواک هستم شمارابخوبی میشناسم و تحصیلات شمارا میدانم  من اجازه رستوران به شمانمیدهم ما بهشما کمک میکنیم کاباره بزنید  ایشنمیفرماید منتخصص کابارهندارم  میفرماید پید میکنی مایک زمین بزرگ راتقریبامفت به شمامیدهم وام نیم درصد با  سالهای طولانی سرانجام خانواده  قبول میکنند-  حالا امروز برای کادو به من دارد  هزینه میکند- ای ریدگروه مختلف که یکپارچه شدند وبرخلاف  انقلا گشتند کهمسلما کارامریکا است وگرنه فدایان خلق راه به امریکا نمیدانند همانطور که  سران حزبک مونیست هند را راه ندادند ورای تحقیر ازدرب اشپزخانه وارد شدند-  و به انها امکانات دادند-


 


ارسال شده در توسط علی


ارسال شده در توسط علی

 

 بسم الله الرحمن الرحیم- نظریات- شخصی است- قبلا درغرب بیان میشد-که عقل  تعریف اش این است که  حس راتعریف کنید فرد تجربه کند وعقل انرابیان کند  ومیگفتند که  اگرچوبی اتش داشت وچوبی دیگر بهان  نزدیک شد اتش میگیرد  اینرا حسی عقل تعریف میکند که اینچنین میشود همین بس عقلمعیار عقلانیندارد که درحس  دیده نشودمعیار بایدحسی باشد وعقل شد شخصی هرکس عقل خودرامیتواندبیان کند جنا اقای دکارت اثبات کرد عل  غیرشخص است عمومی است ومعیارهای عقلانی میشوداثبات کرد طول کشید تادرک شد امروزه دونظام موجود است دنیامدار واخرت مدار دنیامدار براساس منافع است این منافع مدار دوقسمت میشود یکی انسانگرا- که منافع همهرا لحاظ میکند ودیگری منافع شخصی گرا کاری بهمنافع دیگرانندارد فقط منافع خودرالحاظ میکند غرب امروز اسرائیل بحث منافع جمعی وانسانگرا شعر میدهند ولی درحقیق فقط منافع خودرا لحاظ میکنند باد دوطرفه باشند یک طرفه شدند ولی ادعا ی دوطرفه میکنند   وقتی که انسان مادی صرف شد زهد معناندارد-  از  نعمتها گذشتن معناندارد امریکا رسید که افرادانها حداقل از هشتاد نعمت برخوردارشدند تا سیصدنعمت ومداوم میخواهند انرازیاد کنند لا اقتصاد  زمانی که سیر صعودی ندارد  اسم اش رابحران میگذارند درحالیکه روسیه حداکثر چهل تاذ است وکمترین شانزده تا استمسلم است که بحران دروسیه کم تراست نمیشودگفت  اتصاد روسیه قویتراز امریکا است این حیله ای است کومله  ایرانی درسایت میزند یکنظر شخصی است که انشاالله درست ازاب دراید جوان های پرطمطراق  راحذف کردند وپیر وپاتال  اوردند که اینها تجربه بیشتری دارند یکی ا زانها من تصورمیکنم عامل سیا است که درفامیل ایشان سین است - درمقاله خود  فرموده است که امریکا همینکه اقای اردوغان موشک از  روسیه خرید امریکا بشدتعصبانی شد واقای اردوغان  گفتند ما شش سال پیش پول  هواپیما  ها اف-15 دادایم یکیتابهحال همانداند و  اموزش هم نداند اگرنمیخواند بدهند پولرا بدهند وهیچ جوابی نمیدهند  وموشک ها ی ضدهواپیما بسیار گران و  کم ارزش است مال روسها بسیارپرارزشتر  وارزانتراست ومعلوم نیست که بدهند ممکن است همینفردا برای مسئلهای ایجادشود امریکا  خودرا یک طرفه میکند ولی دروق وکرنا میدمند که همه ازما کولی میگیرند وکولی نمیدهد-مانند اسرائیل امریکا امد درکردستان عراق یک عده ای شورشیکرد  بهانهاتعلیم داد راهای نفوذ درست کرد  دستگاهای  موج هارابیگیر ورادار قفل کند وبیسم راپااارزیت بی اندازد تا قفل شود و با ماهواره هدایت ندغیره وارد  شهرهای کردستان درترکیه شود هر کرد ویاترک درسازمانهای دولتی کار میکنند درتمام ابعاد ترور کنند وداخل میدان بمب منفجر کنند واین شورشی هاکومله هستند- ماد  انسان رابی ریشهمیکند  نمیتواند بریک ریشه باشدد اقای اردوغان فرمودند از مروز کردستان درجه دو نیست بلکه درجه یک است بشرط ایماناسلامی وحجاب وبرنده انتخاب شدند درکردستان

 

 


ارسال شده در توسط علی


بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات  شخصی  است-خانواده ای شیراز که بعلل معرفی نمی کنم بسیارمشهور هستند اجداد به هند رفته بودند ودرانجادرکشاورزی ودام داری حرف اولرا میزدند ثروت زیاد بدست میاورند پدر  جد ایشان درهند بوده است ودرضمن قاضی هم بوده است یک مجرم میاورند که اعتراف نمیکند که دزدی کرده است میگوید فردا بیا یک سوسک داخل گردو میکند  سطح میز کمی انجراف داشته است  به دزد میگوید کنار من بنشین اورادی میخواند به گردومیگوید چنان ایشان دزد است به سمت اش برو  سطح میز کمی شیب داشت وگردو حرکت میکند وبه سمت اومتمایل میشود و گردو به سمت ایشان میرود ودزد میترسد واعتراف میکند-  مافیای هند به جد ایشان میگویند شما نمیتوانید زمین های مرغوب  را تصاحب کنید شما خارجی هستید یا باید به ما باج دهید ویا حق خرید زمین دیگرندارید  وبه ایشان برمیخورد وبا پول خودرا به شیراز میاید و انزمان فردی نزدیک یک دهکده تمام بیابان ها را تا قله کوه قباله دادگستری میگیرد ولی بعدا مقداری ازکوه  خارج میشود انجناب مقداری زیاداز ایشان میخردودر دهکده همجوار یک قلعه مانند  درست  میکند وکه دران باغات و دامداری هم میکرد وساختمان مفصلی هم  داشت ودرشهر شروع به  ساختن خانه میکند- پسر ایشان وارد دانشگاه شیراز میشود ودرر شته زبان انگلیسی   رامیخواندچون در خانواده زبان انگلیسی رایج بود است -یک روز من  به نزد ایشان دردهکده رفتم بیش از  صد کتاب دور خوداش بصورت دایره گذاشته بودوروی کاغذ معلوم بود ازهر کدام کتاب ها ازکدام فصل باید استفاده کند  یک تحقیقات  برای تز  بکند جالب بود که درعرض یک هفته نوشت- وبعدا  رفت   حسابداری روز راخواند  وتصور میکنم درکانادا خواند چون انجا درنفت سهم مفصلی خرید-    وباخانواده ای ازدواج کرد که بمراتب ثروتمندتر ار ایشان بودند- وخانه سازی راشروع کردند وبعد با بیست دونفر برج سازی راشروع کردند- اقای علم  ریس دانشگاه شیراز شد   قبلاز امدند یک باریکه برای  ریس دانشگاه در  دانشکده پزشکی ساختن وجلوی ان یک  مکعب  مستطیل برای گل کاری درست کردند و تمام شیشه ها رنگ قهوهای سیر داشت و  تمام افراد  بیشتر انها ازتهران امده بود حتی منشی  ایشان  دختر خانمی بودنصف فارسی ونصف انگلیسی مثل شاه صحبت میکرد- صندلی ایشان کسی درکه خارج بوده است فرمودندکمتراز هزاردلارنیست- این صندلی علاوه بر خنک کردن وگرم کردن  فرد دران فرومیرفت واطراف ان اگرفردی بسیار چاق بود باریک نشان میداد وقابل  خوابیدهم میشد این دختر خانم کسی که میخواست مثلا استاد یا استخدام شود  بایدمدارک را به ایشان میدادند که ایشان اول  صحت  انراتعین کند ویک امتحان بگیرد یک ترس این بود که دردانشگاههای  ایران مدارک گم میشد ومیبایست به کشورمربوطه بروند وازنوع مدرک بگیرند وکپی هم   قبول نبود- اگرقبول شد وبعد  مدارک رابه اقای علم بدهد وبعد اقای علم  به هیت  ژوری رشته بدهد  خیلی ها نمی امدند وبعدا  بشقاب میدادنیم و مثل برون بر  درمحوطه میخوردیم یک سر اشپز داشتیاش برود وامد  ببیند مسئله چیست  ایشانفکر میکرد اینجا یک سالن عظیمی است    بیرون درایستاد گفت چرامنرا مطلع نکردید  اندونفر که مسئول ینکارهابود ازهمین حالا اخراج ن بزودی   یک کمپوند کامپلکس میسازم ورفت تهران  چهارصد میلپون   درسال پول اضافی گرفت یک ازدوستان من که منراوارد گروهای سیاسی دردانشکده  بهشتی درس میخواند خدای عربی بود- پدرایشان فوت کرد و ایشان تصمیم گرفت به دانشگاه شیراز بیاید سرانجام درست  ومن نمیدانستم خواست بتهران نزل خاله خود  بروم مادرایشانمقدار اجیل وشیرنی مفصلی بهمن دادکه به ایشان بدهم من بدرب داشگاه بهشتی رفتم من رابداخل راه ندادن یک دانشجو داشت خارج میشد وگفتمن میروم ایشان پیچ میکنم یعنی توی بلندگو میگوید واینکارا کرد ایشان دم درب امد  وفرمودند من کارم درست شده است ساعت چهار   بلیط هواپیمادارم  واین شیرینی هامال شما ومنگفتم انرابین دانشجویان تقسیم   کن وشما به منزل خاله من میاید وشمارابه فرودگاه میرسانند وبرگشت  دم درب بازیک دانشجو امد  ایشانمنرا بهانجناب معرفی کرد انچنان تیز نگاه میکرد که بعضی غربی ها اینطور هستندایشن گفتند دیروز اعلام شدکه  دانشگاه شیراز چهارصدمیلیون درسال  اضافی گرفته است وما به استادعرض کنیم که دانشکا بهشتی  ولی ما برعکس عمل میکنیم اساتیدخودرا ازدانشگاهتهران مداوم میاورن که استادیک جلسه درس بده وبعد تحبیب میکردندوگفتند نمیخواهیم دراین امر مشارکت کنیم-ان دانشجو فرمودند  کارهایی کردند  لیست کنید وافشاکنید البته من درتهران به روزنامه   دسترسی نداشتم متوجه جریان نبود وگفتم واقعا دلت خوش است ان سیصد میلیونهم عمل نکردند مردم کارهای که کردند  میبیند نیازیبه  لیست نیست البته این سیصد میلیون  علاوه برپول سابق بوده است- ومیخواست  اگر هزینه نکردند ما اعتصاب کنیم-- اقای علم  همین شرکت جناب راخواست که شما هرجا کار کردید خوب کار کردید ومزد حق گرفتید شما درمناقصه  بایدبرنده شوید وخودشما هم حسابدار  دانشگاه- شوید ایشان دزدی های گذشته را پیدامیکند لیست  میکند وتقدیم میکند ایشانمیفرماید گردن انجناب ومن وشما درگرو است  دوست مامیفرماید بایداز بازرسی ازتهران بیایند              ان بخش رامطلعه کنند وبعدان قسمتراسوراخ وپلمب بکنند وبعد بنویسند که دفتر سالم است وشما کنار انرا امضا کنیداینکار میشود واقای متقی که  کارهای  ساختمانی غیره مسئول اش ازجانب اقای علم امضاکرد- همین اقای علم فرمودند فلان مقداربفرانسه   وتصور میکنم برای خانم فرح ویاخانم اشرف بوده است واقای امیر متقی باز دفترراامضاکرد- ایشان بیست دونفر  شریک شدن که   بسازنند جناب ریس ساواک امد وفرمودند من  امد م گ دخترا میبایست شروع کند بیشترین دانشجویان در  دانکشده ادبیات وعلوم بودند که درچهاره  ادبیات دانشکده بود وجلوی دانشکده در دور زمین خالی داشت قرار شد انجا بسازند صاحب زمین حاضر شد پنج درصد تخفیف بدهد وانرارساندبه پانزده درصد ریس ساواک فرمودند خیر خیابن زند مهمترین خیبان شیراز وشلوغترین خیابان شهربود ازاین خیابان کوچه های  تنگ وگشاد خارج میشود که به خیابانهای  بزرگ میرسد دراطراف ان بانکها  دبیرستان ها وشرکت ها فراوانی او بوده یک ساختمان چند طبقه که بزمین بزنند وازنوع درست کنند خلاصه هفت سال طول کشید وسه برابرمناقصه پول گرفتند برای هرکس یک پرونده جدا دادند ایشان که بسارعالم دوست ومذهبی بودنزد باعلما رفت وامد داشت ورفت  وگفت   که من چه کنم جناب علما فرمودند تاانجا که میتوانید نگیرید واگرنشد حق خودرابردارید ومابقیه را  به علما  بدهید- ایشان تاحدی دولت قبول کرد وگرفت وبعد گفت پولراما میدهیم اگر خواستید به دولت برگردانید ولی ایشان انرا به علما داد- سالهای پنجاه وپنچ وشش  دران زمانهابود- دانشجویان رشته مهندسی ساختمان دانشگاه شیراز عده ای  را برای کاراموزی فرستاده بودند که نظارت کنند  وعملا یادبگیرنند- انها بعدازمدتی پیش ایشانمیروند ومیگویند گویامسائلی داشته است ایا شما مدارکی دارید ایشان دارم ولی خطرناک است میگویند بهمابدهید ما انرا درنایلونمفصل میپوشانیم یکمدت درظرف اشغالمیاندازیم به بازرسی تهرانمیروند وانر به انها نشان میدهند یک روز من درمیدان شهدابودم کهچهارصدنفر انها شهید درروزبیست ودو بهمن توسط پلیس  شهید شدند کهنام سابقاش  میدان شهرداری بود که شهرداری کنار میدان بود متوجهشد ان بیست ودونفرا  با گاردپلیس به دادگستری میبرند وایشانهم هست- بهمادرمگفتم وایشان زنگ بهخانم ایشان زد وانجناب هم  مسئله  را گفت ایشان پس از چهارساعت تبرئه شد وگفتهبود اگر پول که من به علمادادم اگربخواهید میدهم انهاگفته بودن- اشکالی نداره-نشان ترس انهارا مشخص میکند دوستان گفته بودند یک شب باما باش که مابفهمیم که شما چه کردید اطاق شیکی را درست کرده بودند وخانواده غذامیاوردند ودوساعت با گلیس میتواستند سربه شرکت خودبزنند انها پس از فهمیدن ازخانه عبا اوردند وقران اوردند وشروع به نمازخواندن کردند وبه خانواده گفتند مقداری به دولت بدهید ومقداری هم به علمابدهید بعد از بیست و دوروز ازاد شدند



 


ارسال شده در توسط علی


بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات  شخصی  است-خانواده ای شیراز که بعلل معرفی نمی کنم بسیارمشهور هستند اجداد به هند رفته بودند ودرانجادرکشاورزی ودام داری حرف اولرا میزدند ثروت زیاد بدست میاورند پدر  جد ایشان درهند بوده است ودرضمن قاضی هم بوده است یک مجرم میاورند که اعتراف نمیکند که دزدی کرده است میگوید فردا بیا یک سوسک داخل گردو میکند  سطح میز کمی انجراف داشته است  به دزد میگوید کنار من بنشین اورادی میخواند به گردومیگوید چنان ایشان دزد است به سمت اش برو  سطح میز کمی شیب داشت وگردو حرکت میکند وبه سمت اومتمایل میشود و گردو به سمت ایشان میرود ودزد میترسد واعتراف میکند-  مافیای هند به جد ایشان میگویند شما نمیتوانید زمین های مرغوب  را تصاحب کنید شما خارجی هستید یا باید به ما باج دهید ویا حق خرید زمین دیگرندارید  وبه ایشان برمیخورد وبا پول خودرا به شیراز میاید و انزمان فردی نزدیک یک دهکده تمام بیابان ها را تا قله کوه قباله دادگستری میگیرد ولی بعدا مقداری ازکوه  خارج میشود انجناب مقداری زیاداز ایشان میخردودر دهکده همجوار یک قلعه مانند  درست  میکند وکه دران باغات و دامداری هم میکرد وساختمان مفصلی هم  داشت ودرشهر شروع به  ساختن خانه میکند- پسر ایشان وارد دانشگاه شیراز میشود ودرر شته زبان انگلیسی   رامیخواندچون در خانواده زبان انگلیسی رایج بود است -یک روز من  به نزد ایشان دردهکده رفتم بیش از  صد کتاب دور خوداش بصورت دایره گذاشته بودوروی کاغذ معلوم بود ازهر کدام کتاب ها ازکدام فصل باید استفاده کند  یک تحقیقات  برای تز  بکند جالب بود که درعرض یک هفته نوشت- وبعدا  رفت   حسابداری روز راخواند  وتصور میکنم درکانادا خواند چون انجا درنفت سهم مفصلی خرید-    وباخانواده ای ازدواج کرد که بمراتب ثروتمندتر ار ایشان بودند- وخانه سازی راشروع کردند وبعد با بیست دونفر برج سازی راشروع کردند- اقای علم  ریس دانشگاه شیراز شد   قبلاز امدند یک باریکه برای  ریس دانشگاه در  دانشکده پزشکی ساختن وجلوی ان یک  مکعب  مستطیل برای گل کاری درست کردند و تمام شیشه ها رنگ قهوهای سیر داشت و  تمام افراد  بیشتر انها ازتهران امده بود حتی منشی  ایشان  دختر خانمی بودنصف فارسی ونصف انگلیسی مثل شاه صحبت میکرد- صندلی ایشان کسی درکه خارج بوده است فرمودندکمتراز هزاردلارنیست- این صندلی علاوه بر خنک کردن وگرم کردن  فرد دران فرومیرفت واطراف ان اگرفردی بسیار چاق بود باریک نشان میداد وقابل  خوابیدهم میشد این دختر خانم کسی که میخواست مثلا استاد یا استخدام شود  بایدمدارک را به ایشان میدادند که ایشان اول  صحت  انراتعین کند ویک امتحان بگیرد یک ترس این بود که دردانشگاههای  ایران مدارک گم میشد ومیبایست به کشورمربوطه بروند وازنوع مدرک بگیرند وکپی هم   قبول نبود- اگرقبول شد وبعد  مدارک رابه اقای علم بدهد وبعد اقای علم  به هیت  ژوری رشته بدهد  خیلی ها نمی امدند وبعدا  بشقاب میدادنیم و مثل برون بر  درمحوطه میخوردیم یک سر اشپز داشتیاش برود وامد  ببیند مسئله چیست  ایشانفکر میکرد اینجا یک سالن عظیمی است    بیرون درایستاد گفت چرامنرا مطلع نکردید  اندونفر که مسئول ینکارهابود ازهمین حالا اخراج ن بزودی   یک کمپوند کامپلکس میسازم ورفت تهران  چهارصد میلپون   درسال پول اضافی گرفت یک ازدوستان من که منراوارد گروهای سیاسی دردانشکده  بهشتی درس میخواند خدای عربی بود- پدرایشان فوت کرد و ایشان تصمیم گرفت به دانشگاه شیراز بیاید سرانجام درست  ومن نمیدانستم خواست بتهران نزل خاله خود  بروم مادرایشانمقدار اجیل وشیرنی مفصلی بهمن دادکه به ایشان بدهم من بدرب داشگاه بهشتی رفتم من رابداخل راه ندادن یک دانشجو داشت خارج میشد وگفتمن میروم ایشان پیچ میکنم یعنی توی بلندگو میگوید واینکارا کرد ایشان دم درب امد  وفرمودند من کارم درست شده است ساعت چهار   بلیط هواپیمادارم  واین شیرینی هامال شما ومنگفتم انرابین دانشجویان تقسیم   کن وشما به منزل خاله من میاید وشمارابه فرودگاه میرسانند وبرگشت  دم درب بازیک دانشجو امد  ایشانمنرا بهانجناب معرفی کرد انچنان تیز نگاه میکرد که بعضی غربی ها اینطور هستندایشن گفتند دیروز اعلام شدکه  دانشگاه شیراز چهارصدمیلیون درسال  اضافی گرفته است وما به استادعرض کنیم که دانشکا بهشتی  ولی ما برعکس عمل میکنیم اساتیدخودرا ازدانشگاهتهران مداوم میاورن که استادیک جلسه درس بده وبعد تحبیب میکردندوگفتند نمیخواهیم دراین امر مشارکت کنیم-ان دانشجو فرمودند  کارهایی کردند  لیست کنید وافشاکنید البته من درتهران به روزنامه   دسترسی نداشتم متوجه جریان نبود وگفتم واقعا دلت خوش است ان سیصد میلیونهم عمل نکردند مردم کارهای که کردند  میبیند نیازیبه  لیست نیست البته این سیصد میلیون  علاوه برپول سابق بوده است- ومیخواست  اگر هزینه نکردند ما اعتصاب کنیم-- اقای علم  همین شرکت جناب راخواست که شما هرجا کار کردید خوب کار کردید ومزد حق گرفتید شما درمناقصه  بایدبرنده شوید وخودشما هم حسابدار  دانشگاه- شوید ایشان دزدی های گذشته را پیدامیکند لیست  میکند وتقدیم میکند ایشانمیفرماید گردن انجناب ومن وشما درگرو است  دوست مامیفرماید بایداز بازرسی ازتهران بیایند              ان بخش رامطلعه کنند وبعدان قسمتراسوراخ وپلمب بکنند وبعد بنویسند که دفتر سالم است وشما کنار انرا امضا کنیداینکار میشود واقای متقی که  کارهای  ساختمانی غیره مسئول اش ازجانب اقای علم امضاکرد- همین اقای علم فرمودند فلان مقداربفرانسه   وتصور میکنم برای خانم فرح ویاخانم اشرف بوده است واقای امیر متقی باز دفترراامضاکرد- ایشان بیست دونفر  شریک شدن که   بسازنند جناب ریس ساواک امد وفرمودند من  امد م گ دخترا میبایست شروع کند بیشترین دانشجویان در  دانکشده ادبیات وعلوم بودند که درچهاره  ادبیات دانشکده بود وجلوی دانشکده در دور زمین خالی داشت قرار شد انجا بسازند صاحب زمین حاضر شد پنج درصد تخفیف بدهد وانرارساندبه پانزده درصد ریس ساواک فرمودند خیر خیابن زند مهمترین خیبان شیراز وشلوغترین خیابان شهربود ازاین خیابان کوچه های  تنگ وگشاد خارج میشود که به خیابانهای  بزرگ میرسد دراطراف ان بانکها  دبیرستان ها وشرکت ها فراوانی او بوده یک ساختمان چند طبقه که بزمین بزنند وازنوع درست کنند خلاصه هفت سال طول کشید وسه برابرمناقصه پول گرفتند برای هرکس یک پرونده جدا دادند ایشان که بسارعالم دوست ومذهبی بودنزد باعلما رفت وامد داشت ورفت  وگفت   که من چه کنم جناب علما فرمودند تاانجا که میتوانید نگیرید واگرنشد حق خودرابردارید ومابقیه را  به علما  بدهید- ایشان تاحدی دولت قبول کرد وگرفت وبعد گفت پولراما میدهیم اگر خواستید به دولت برگردانید ولی ایشان انرا به علما داد- سالهای پنجاه وپنچ وشش  دران زمانهابود- دانشجویان رشته مهندسی ساختمان دانشگاه شیراز عده ای  را برای کاراموزی فرستاده بودند که نظارت کنند  وعملا یادبگیرنند- انها بعدازمدتی پیش ایشانمیروند ومیگویند گویامسائلی داشته است ایا شما مدارکی دارید ایشان دارم ولی خطرناک است میگویند بهمابدهید ما انرا درنایلونمفصل میپوشانیم یکمدت درظرف اشغالمیاندازیم به بازرسی تهرانمیروند وانر به انها نشان میدهند یک روز من درمیدان شهدابودم کهچهارصدنفر انها شهید درروزبیست ودو بهمن توسط پلیس  شهید شدند کهنام سابقاش  میدان شهرداری بود که شهرداری کنار میدان بود متوجهشد ان بیست ودونفرا  با گاردپلیس به دادگستری میبرند وایشانهم هست- بهمادرمگفتم وایشان زنگ بهخانم ایشان زد وانجناب هم  مسئله  را گفت ایشان پس از چهارساعت تبرئه شد وگفتهبود اگر پول که من به علمادادم اگربخواهید میدهم انهاگفته بودن- اشکالی نداره-نشان ترس انهارا مشخص میکند دوستان گفته بودند یک شب باما باش که مابفهمیم که شما چه کردید اطاق شیکی را درست کرده بودند وخانواده غذامیاوردند ودوساعت با گلیس میتواستند سربه شرکت خودبزنند انها پس از فهمیدن ازخانه عبا اوردند وقران اوردند وشروع به نمازخواندن کردند وبه خانواده گفتند مقداری به دولت بدهید ومقداری هم به علمابدهید بعد از بیست و دوروز ازاد شدند



 


ارسال شده در توسط علی

 

بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است-تلوزیون باز کردم هم اکنون  خانم سردار عظیم الشان دانشگاهی  حضرت اسماعیل معینیان شهید دانشگاه وجبهه فکر کردم بی هنر ترین ملتهای دنیا هستیم ظریفی میگفت ما ارانیان از اول تاریخ تا اخر تاریخ دروغ خواهیم گفت اگر ازیک فرناده تا  میپرسدید  وضع مین جلوتر است میگفت تاقدس جرئت مین گذاری ندارند ا برگوار اول  شیار به مین خورده است ار شب ها منور پرتاب میکردند یت کاری نمیکردند با تلفات زیاد انجام میگرفت انزمان ما  مطلع میشدیم- من به این فرمانده نمره منهای پانصد میدادم  نباید حرکت میکردند کسانی دم گوش اقایان مین کار گذاشتند درجلو چه کردند-ایاتصور میکردند درشیار برای ما فرش قرمز پهن خواهند کرد- یک کاری تصور میمکنم انریکایی یا المانی ها کردند   در خط مقدم یک درب اهنین بسیار ضخیم کار گذاشتند ومامیتوانستیم چند غلطک دستی بم متصل کنیم و با چیب انرابه جلو ببریم به شرق میگفتید برای شما درست میکنیم ماهما موشک را بسازیم-کافی است- ان ده نفر دیدبان هستندکافی بود روی شیار  خمپاره بزنند ویا ازهرجا کهمیخواهند بروند  تعددزیاد خمپاره  بزنند  ویا ارپی چی بزنند ضرر که نداشت باید باتوپ انجاراسورخ سوراخ میکردید  وبعد  درک میکردید که چهکار صنتعتی نظامی کنید  اگر روسها درجبهه بانیی انسانی جلو رفتند برای انکه بود المانی دیگر وجودنداشت وگرنه درهم کوبیده میشدند وما با ارتشی ده  برابر المان بوده است میجنگیدیممیابست بسیار  علانی وعلمی سطح بال فکر میکردیم البته عراق    بحر ان زیادی پیداکرد بخصوص در  عامل انسانی بود وگرنه کمتر ازچهارده سال نمیشد انشاالله دفعه بعد  بافکرتفکر عظیم  کار کنیم-بحثی در باره  رمز کردمن  هم هچیز از  معلوم بهمجهول میرسد میابیست نمام رمز های اشکار شده به نسبت موضوع دسته بندی کنید طب فومرمول هر دسته   که یکموضع دارد در رمز  های خاص حداکثر سیصد کلمه دارد اینکلماترا پیدا کنید برحسب  تعداد  حروف تقسیم بندی کنید- رمز ها یک نوشته یاسندد دارند- دوم  باصدا در   درکاست میخوانند که انهم فرمول دارد وبعد باماهواره ارسال میشود برحسب  کوتاهی وبلندی دران سندها ان کلمات  جای دهید ومثلا اسمای خیلی مهم است  اگر در تما سندهای یکموضوع    کلمه یکسان  بود وتادی جواب داد انکلمه باید بیشاز هشتادوپنچ درصد درست ازاب دربیایدکم کم مسئله حل میشود  وبعض  سندها بهاقایان سریال اسا یکمطلب مهم پشت سرهم   جریان پیدا میکند اینها میتواند نقش خوبی رابازی کنند-اما کد کردن  مال حزب توده قبلا  مثلثاتی بود وبعد عددی شد-اما  اخیر انشایی است درارتش سه مضوع یاددادن یک ان  شناخت مادر بود- اول کلمه رمز  اول جمله مادربود  وحرف  دوم  حرف دوم جمله دوم بود همین طور تا سی درصد مطلب رمز- وبعد یک  کلمه اختیاری مثلا  بابا اورده میشد   ازان به بعد  رمز به شکل اول   انجام میشد- تا اخر بدین نحو بعد بین  قسمت اول  باقسمت دوم یک مطلب انشایی نوشته میشد را دوم  اقتباس از ارسال صدا است یک کامپویتوری است صدارا تجزیه میکن به حروف وسطانها کلمات پارازیتمیدانزد  ودر کامپوتر مبدا پارازیت راحذف میکند جملات مشخص میشود همین کار با رمز میشودکرد- انشاالله موفق باشید

 

 


ارسال شده در توسط علی
<   <<   6   7   8   9      >

بهمن 1388
اسفند 1388
فروردین 1389
اردیبهشت 1389
خرداد 1389
تیر 1389
مرداد 1389
مرداد 89
شهریور 89
مهر 89
آبان 89
آذر 89
دی 89
بهمن 89
اسفند 89
فروردین 90
اردیبهشت 90
خرداد 90
تیر 90
مرداد 90
شهریور 90
مهر 90
آبان 90
آذر 90
دی 90
بهمن 90
اسفند 90
فروردین 91
اردیبهشت 91
خرداد 91
تیر 91
مرداد 91
شهریور 91
مهر 91
آبان 91
آذر 91
دی 91
بهمن 91
اسفند 91
فروردین 92
اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94
شهریور 94
مهر 94
آبان 94
آذر 94
دی 94
بهمن 94
اسفند 94
فروردین 95
اردیبهشت 95
خرداد 95
تیر 95
مرداد 95
شهریور 95
مهر 95
آبان 95
آذر 95
دی 95
بهمن 95
اسفند 95
فروردین 96
اردیبهشت 96
خرداد 96
تیر 96
مرداد 96
شهریور 96
مهر 96
آبان 96
آذر 96
دی 96
بهمن 96
اسفند 96
فروردین 97
اردیبهشت 97
خرداد 97
تیر 97
مرداد 97
شهریور 97
مهر 97
آبان 97
آذر 97
دی 97
بهمن 97
اسفند 97
فروردین 98
اردیبهشت 98
خرداد 98
تیر 98
مرداد 98
شهریور 98
مهر 98
آبان 98
آذر 98
دی 98
بهمن 98
اسفند 98
فروردین 99
اردیبهشت 99
خرداد 99
تیر 99
مرداد 99
شهریور 99
مهر 99
آبان 99
آذر 99
دی 99
بهمن 99
اسفند 99
فروردین 0
اردیبهشت 0
خرداد 0
تیر 0
مرداد 0
شهریور 0
مهر 0
آبان 0
آذر 0
دی 0
بهمن 0
اسفند 0
فروردین 1
اردیبهشت 1
خرداد 1
تیر 1
مرداد 1
شهریور 1
مهر 1
آبان 1
آذر 1
دی 1
بهمن 1
اسفند 1
فروردین 2
اردیبهشت 2
خرداد 2
تیر 2
مرداد 2
شهریور 2
مهر 2
آبان 2
دی 2
آذر 2
بهمن 2
اسفند 2
فروردین 3
اردیبهشت 3