بسم الله الرحمن الرحیم—فلسفه هور قلیا- شیخیه به ان معتقد هست-ب نظریات شخصی است -حثی شیخیه دارد که امام معصوم علیه نباید درنماز حال فردا را اول میگیریم جلوی فرد باشد- بقول استادعزیزایت الله مرحوم زیر جد رحمت الله علیه اله والسلم کی این فتوا را برای اولین بار ساخته است پس از مسجد تا قبله مکه نباید گورستانی باشد- مضافا نماز میت غلط است-در زمان دعا بایدمعصوم جلو باشد حال این مسئله چون شخصا اطلاعاتی کافی ندارم میگذرم شرک که مسخره باز نیست- استنباط هم مسخره باز ی نیست ایشان بیان فرمودند درزمان جاهلیت یک مغازه وبازار عمموی بود وگاهی یاددوشنبه بازار بود بافاصله دوهفته ویاچهارشنبه بازاربود ویک حالت عمومی جهانی دارد بعاز انکه اسلام امد درمدینه این بازارتبدیل شدبه جمعه بازار قران بسیار جالب است برای این جمعه بازار دستورات داد تاقبل نماز جمعه نباشد- بعد از نماز جمعه باشد-حال ما که شش روز از هفته راخرید میکنیم جمعه برا ی کسبه استراحت باشد این را میگویند اجتهاد واستنباط- در داستان حضرت مسیح علیه السلامدر شام اخر –حقیر معتقد است که یهودای خائن جزو حواریون اصیل تنیسنیست یعنی تعدادبایهودا سیزده نفر بودند- زمانی که مائده غذا بهشتی یهودا نبوده استغذا بهشتی امده است مفصل بوده است انواع مشروبات حلالی یعنی سو پ مرغ- بوده است حواریون از لذیذ بودن بودن بسیار متعجب شدند از حضرت مسیح علیه السلام پرسیدند که این غذا فقط خصوصیات مادی دارد یاخصوصیاتی-دیگری هم دارد – حضرت مسیح علیه السلام فرمودن همچنان که گوش وپوست منرا رشد میدهد عصمت وعلم وتقوی راهم رشد میدهد همین طور هم بر ای شما نان درسوپی مرغ زدند وخوردند همیشه همین طور جناب اسادمعزز وعلامه حضرت ایت الله مرتضی مطهری رحمت الله فرمودند فردی که تخصص ندارد یامیخواهد بگویدمن متخصص هستم مطلب را درک نمیکند اراجیفی میبافد که شیخیه در هورقلیا کرده است علت ان هم کم اوردن درمقابل علوم شیمی وفیزیک بوده است خواسته است بگوید ماهم اطلاعات داریم دیگرنمیدانسته مانندحضرت ایت الله حقیقت معزز ومکرم رحمت الله علیه برود وتحصیل کند- هور همان هور عربی است زیرا درهور جائی که اب زیادی جمع میشود- تبخیر بخوبی مشخص است که اب بصورت لطیفترین صورت خود رسیده است وانرژی است که انرا بالا میبرد این انرژی قلیائی میگویند زیرا در چیوه این خصوصیات هست که تبخیر میشود درسیدم وپتاسیم میتوان بخوبی درک کرد درغرب اساس ان جیوه استکهانجا به دریاچه چیوه مشهر است ملا صدرا ان سدیم ویاپتاسیم گرفت-حال خواستند که معراج اینچنین تصور کنند گه پیامبر ارکم صلواته اللهعلیه واله والسلم باجسم قیلائی معراج رفت ویاجن درزمان حرکت درجسم قلیائی است ویادربرزخ کهتحرکت بسیارعظیم است باز جسم هورقلیائی است – شهری اسمانی بنام یکی جابلساویگری جابلقا چون حضرت فرموده است که نیمی از بدن انها اتشین است ونیمی از بدن انها یخ است- تصر کردن همین اتش وهمین یخ است درحالیکه دربدن انسان هم اتش است وتضاد هست ترکیباتی از اتش ویخ است کهباهم اگر ترکیب شد فرد میمرد دربدن انسان چنین استدربدن جن هم چنین است ایشان فکرکرده است هورقلیاائی است- افراد یمسحی یا از رویجهل ویاازروی عمد چون شنیدهخوانده بودند که که نان را در مشروب میزدند ومی میخوردندکه تامروز هیجکس نان را درشراب الکی نمیزدوبخورد- ان مشروب شراب بوده است ونان زدنددرنتجه جسم انان جسم مسیح علیه السلام میشود وخون حضرت مسیح علیه السلام میشود وبه ناچار روح انان روح حضرت مسیح علیه میشود
بسم الله الرحمن الرحیم-تحلیلی ا زچندموضوع-مقاله جالبی درباره امل بودن زن ایرانی بخاطر حجاب درسایت شیطان زده ازنوع غربی ": من وتو:"نوشته شده است- یک عده خودباخته پولی غرب هستند فقط نشخوار میکنند- بقول حضرت علی علیه السلام- مانند کنیز وغلام خودباخته شده است بقول حضرت حافظ –انکه خود داشت زبیگانه تمنا میکردمقدمه اول-خداوندمنان یکسری خصوصیات کهمیشود گفت هوش ومهارت های زنانه در خانم ها قرارداده است کهباعث رفه خستگی ومعالجه روحی همسر وفرزندان ودوستان وفامیل میشود ویک سری خصوصیات ازهمان نوع به طریقه دیگری درمردان گذاشته استکههمان کار را متقابل انجام میدهدکهدرغرب به ان جوکر وبه فرانسه ژوکر گفته میشود یعنی دلقک به اینمعنای که فرد راحالش را جا میاورد وشاداب میکند هردو بیادنسبت به جنس مقابل در حریم باشند مخصوصا خانم هم ارزش زن ومرد را حفظ میکند وهم زندگانی از یکنواختی ومشکلاتی که بوجود میاوردبرطرف میکند- غرب این خصوصویات را داردعممومی میکند-درادارات وشرکت ها بعضی خانم ها واقایان این سمت را دارند-مثلا خانمی به شوهراش میگویدامروز سرکار نرو بسیارافسره وناراحت هستی وبیادحتما دکتر روانپزشک تورا ببیند-جواب میدهدخانم الیزابتتوی ماشین سرویس حال منرا جا میاوردان مرد وارد سرویس میشودخانم االیزابت نیم ساعت بغل میکند وگردن اورا میبوسد ومیگویدحالم خوب نیست .ایاشن هم میفرمیادکنارمن بشین تاحالت جابیاورم وبعضی مردان جوکر حال همگی مخصوصا خانم هاراتیمار میکنند من وتو داردبه این سمت میرود- کلیه فیلم های ترکیه از این قوانین پیروی میکنند-من راجهع نتایج ان صحبت نمیکنند ولی اخیرا درک کردند زیادکاری جالبی نیست-
بسم الله الرحمن الرحیم-نگرشی به مقاله فراماسونری در انحطاط ادیان—سایت ":فرق":-نظریات شخصی است-نقش تحریفات بعلل سیاسی- یک امر معین ومشخص است وبقدمت تاریخ بشر است که شیطان اولین بارانرادربهشت موقت برای حضرت ادم وحضرت حواسلام الله علیهما-اجرا کرد ودرطوا تاریخ متاسفانه همهجهاینان بفور انراانجام داده ومیدهند—یک نمونه بیاورم-درحدیثی که احیانا درست ان این است-کهامام حسن وامام حسین علیهما السلام درمکه در اعتکاف بودند-دراعیاد هرنوع عمل نیک ثواب چندین برابر داردمثلا هفتاد دومرتبهنسبت به روز های عادی حتی خواب برای مومن هم ثواب مضاعفدارد بخصوص کمک کردن به دیگران وانفاق کردن-امامحسن وامام حسین علیهماسلام اللهمیزانی قابل توجه باخود پول برده بودند وانرادراعتکاف تقسیم کردندفردی درمکه متوجه این مطلب شد وخودرا بهامام حسن علیه السلام در اعتکاف رساند ودرخواست وجه ای کردامامحسن علیهالسلام فرمودندفعلا پول ندارم بعداز اعتکاف بیا وفرد از اعتکاف بیرون امد دوستخوداش رادید وجریبان راگفت که من سخت محتاج ان پول هستم-دوستاش گفت میبایست به امامعلیه السلام جریانی را میگفتی وحال برو وجریان رابگو ایشان گفت که من خجالت میکشم دوستاش گفت امام حسین علیه السلام هستند وبرو جریان رابگو ایشان به نزد امام حسین علیه السلام امد جریان گفت ولی بحثی از احتیاج مبرم نکرد بزا امام حسین علیه السلام همان جواب امام حسن علیه السلام راگفت ان فرداضافه کرد که من سخت محتاج هستم –امام حسینعلیه السلام فرمودند یکمهلت نماز دورکتی به من بده تا باهم برویم- حدیث اینجا باید تمام شود- اما اضافه کردندکهشخصی از امامحسین سئوال کرد چراامام حسن علیه السلام نرفت امام حسین علیه السلام جواب دادند کهاامامحسن علیه السلام دراعتکاف علاقهندارد عبداتاش ترک شود ودرضمن نمیدانستکه ثواب برطرف کردن نیاز مردم 72 بارارزش اعتکاف را بالامیبرد": یادداستان به ظاهر کشتن جناب عثمان-چی ساختند-داستان از این قراراستعثمان مانندامروز که حس کرد قافیه راباخته استدست به ترور وایجاد جنگ کند ویک گوشمالی به مخالفین بدهد- یک مصری از اوضاع وخیم مصر گفت وبه خلیفه هشدار دادخلیفه بالگد ایشانرابیرون انداخت .دستور به کتاب دادکه والی اش درمصر بنویسد اورا دریک سیاه چالیک روایت دوسال ویک روایت بیست سال بیاندازند چناچهزنده ماند ازاد کنند تنها روایتی از صدها رقه فاش شد ومابقی را امامعلی علیه السلام اجازه انتشاردرتاریخ ندادند .ودستوردادندکه همه را تپه ای بسازید وانها را اتش بزنید وکسی از رقه های خواندهشدهحق بازگونداردفردی از طرف گروه ائتلافنزذ امام حسن وامام حسین علیهنا السلام امد که برویم ببینم عثمان درچه حالی است امام حسن علیه السلامدرحالی که نگهبان ازدرب میدانند فرمودن اچازه علی علیه السلام نیاز دارد ومیدانستند که امام علی علیه السلام اجازه نمیدهدبرگشتند وگفتند اقلا اجازده هید نردبانی بیاوریم واز پبچره رصد کنیم امام حسن علیه السلام اجازهدادند نردبان را کهگذاشتند فردی بالا رفت وگفت تعدادزیادی رقه نوشته شده است ودرحال نوشتن استنکند فرمان مرگ ماراصادر میکند جناب زبیر ترسید-جنا ب طلحهفرصت را غنیمت شمرد کهمن عثمان به مسجد میاورم ونصایح حضرت علی علیه السلام به اوباز گومیکینم وتصمیمات با اصحاب است با گروهی به داخل اطاق از طریق خانه همسایه رفتند وطلحه بسیارمودب جریان راگفت عثمان گفت من نمیایم یکی از افرادشانسی یک رقه را برداشت که جریان همان مصری است طلحه روکردبه کاتب تو این مطلبرانوشتی رنگ کاتب پرید .گفت منبه عثمان گفتم این مطالبراننویس ولی عثمان دستورداد وفرار کرد عثمان همان زمان تمام رقه های جمع کرد داخل پیراهن گذاشتوبند پیراهن رابست وبند عباراهم بست ودستات راضربدریروی شکم گذاشت جریاناتی رخداد جناب طلحه فرمودندکه رقه ها را به مابدهد وایاشن مخالفت کرد وچناب طلحه دستوردادتمام رقه ها بیرون کشیددر این زور ورزی یک دفعه چهره عثمان سیاه شد وگفت بامن چه کردید حالم به مخوردترسیدند عقب نشستند-دکتر جراح حاذقی بود اور اوردند .گفتندعثمانرا معالجه کن-0 ایشانگفت دنده ایاشن شکسته ودر ریه فرو رفته-کاری از دست من برنمیاید طلحه گفت بایدکاری کنی جناب دکتر گفت انرامنزل من بیاورید تا من جراحی کنم-خانه اش دور بود-جناب عثمان رادرگلیمی قراردادند وپائین اوردندودرنیمه راه فوت کرد طلحه فراری شد- جناب زبیر امدفرمودندکه پیراهن عثمان بالا بزنید تا معلوم شود که اورا ما نکشتیم وجریان راتعریف کردمردم به سر وصورت میزدند وحرف زبیر راقبول نداشتند بدستور زبیرکاتب اوردند وکاتب قسم خورد که رقه ها املای عثمان بوده است ومقداری راخواندندفضا عوض شد خانمی اشغال خانهرا ائردبروی عثمان ریخت واین عمل مداوم تکرار شدتاجناب زبیرچون جاده محل عبوراست اینکار صحیحنیست گودالی بودکه محل اشغالبود وعثمان درانجا انداختند وبه حضرت علی علیه السلام خبر دادند علی علیه السلام سریع به انجا مد وانها را سرزنش کرد ودستورداد رقه ها اتش زده شود-جنگ صفین شدجناب معاویع علیه العنت گفت افرادی که کشتن عثمان دخالت دارندانهارا بهمنتحویل دهید تا من قصاص کنم وانگاه من دراختیا ر شماهستم- اصحاب نزد علی علیه السلام رسیدند وگفتند این مردی غدر وحیله باز است شما گر اسمائی دهید بایدعایشه رابنویسید وعایشه را تحویل دهید وخواهید دید کهخواهد گفت عایشه مادرما است ولومارابکشد حق دارد وبااحترام با عایشه رفتار خواهد کرد وشما روسیاه خواهید شد به اوبگوئید اسمائی بده از جریان بی اطلاع است همین کار شد در اسمائی اختلاف است گروهی پنچ تا وشهرت به شش است ولی اخیرا هفت نفر راقبول دارند که صحیح است- دراینجا یک شیطنت بزرگ شده است مقصود حرف علی علیه السلام را تحریف کردند ان هفت نفر رهبران افراد بودند ولی درفتنه شرکت نداشتندکه اولی انها مصری است که اصلا درفتنه نبوده استکه جناب معاویه اینمصری مووسس فتنه شناخته است من خیلی تعجب میکنم که مورخین بر ادران سنی بهاین راحتی گول معاویه را خوردند- ایا یک مصری میتوانستتمام اصحاب رابه حرکت دراورد مثلا طلحه –زبیر- ام المونی-انها منتظر ایشان بودند یامنتظرعلی علیه السلام بودندولی علی علیه السلام درفتنه نقشی نداشت ومعاویه اسم ایشان راننوشته استمابقه اسمائی ذکر نشده است ولی زمانی که معاویه به شام باز گشتند واصحابش گفتن ان شش نفر کی بودندایاشن گفت من اسمائی انهارافاش نمیکنمجزدومی وسومی که امام حسن وامام حسین علیهماالسلام الله بودندکه مخصوصا چنین گفتم که جنگ ادامه پیدا کند-مابقه میبایست سلمان فارسی نماینده ایرانیان-مالک اشتر نماینده یمنی ها ونماینده مال باختگان مدینه وکوفه-حجال علی علیه السلامفرمود گشندگان تودر رکاب من هستند وبی گناه هستند ومن انهارا تحویل تو نمیدهم-حال ایندستان به چه طریقی بیان کردند؟؟!! که به فیلم جناب عمر مراجعه کنید-ادامه دارد
بسم الله الرحمن الرحیم-چند نکته-نظریات شخصی است-مسلمانان در زمان اسوه اخلاق وانسانیت که حد واندازه انرا خداوندمنان میداند وبس-تا قبلاز غدیرخم-تمتم احکامی که رسول اکرم صلواته الله علیه واله والسلم اوردندپذیرفته بودند وتمام احکامی بعداز غدیر خم هم اورده شد پذیرفتند- پس چه امری میماند که اگر نپذیرند-هم کافر هستند وهم ایمان انها ناقص است تنها ولایت علی علیه السلام هست-نقدی بر مسیحیت-برگررفته از سایت ":feraq.ir":کلیسا بدودسته تقسیم میشود غرب وشرق- غرب به دونوع روح برای حضرت مسیح علیه السلام معتقد است وشرق به یک نوع روح معتقد است-خداوندمنان یک نوع روح دارد اگرتعدادملاک برتری بودچند روحی است پس خداوندمنان باید بی نهایت روح داشته باشد-فرشتگان هم یکنوع روح دارند – ثانیا اگر حضرت مسیح علیه السلام دارای دونوع روح بود یک خصیصه بسیارخاص ومهم بود درمیبایست درتمام کتب الهی به ان اشاره میشدوحکمت ا ش هم بیان میشد- پس چنین چیزی نیست –جز شعار دادن- بیان میفرمایند-نجات وسعادت ابدی –کاتولیک هامعتقدند- سعادت ابدی با دوشرط حاصل میشود-فیض خداوند واعمال نیک-اولا به ایمان اشاره ای نشده است-در ثانی پس میبایست فرد دارای اعمال نیک باشدتا شفاعت حضرت عیسی علیه السلام شامل ایشان شود-نکته ای من ذکر کنم کهاز احادیث بخوبی این مطلب روشن میشود فرض کنید فردی از خلیفه محمود غزنوی راضی بوده است-دربسیاری از کار ها ایشان رای ایاشان میپذیرفته است درکشتارهای ان جناب میفموده قضاوت باخداوندمنان است کراهتی نشان نمیداده است-درروز قیامت-نامه اعمالش رابدستش میدهند جناب میفرماید این نامه مال من نیست زیرا من هشتادهزار انسان را نکشتممیگویند بر چه اساس خلافت قبول کردی چرا مطالعه نکردی چرا متوجه نشدی این کشتارها غیر شرعی بوده است حتی کراهت هم نداشتی پس شریک کشتار هستی- مسئله تجرد کشیش-درکلیسای غربکشیشان وروحانیون مطلقا مجاز به ازدواج نیستندبرکدام ایه انجیل چننین است؟؟ اگر حضرت مسیح علیه السلام ازدواج نکردند پیس باید کل مردان ازدواج نکنند چون حضرت مسیح علیه السلاماسوه برای همه هست نه تنهابرای کشیشان-هم چنان که میفرمایندنان شراب تبدیل بهخون وگوشت مسیح علیه السلام میشود واین برای همه است چراینجا انرابرای کشیشان اختصاص داده نشده است-در ثانی حکمت عریزه جنسی چه میشود؟ از یک طرف خداوندمنان غریزه میدهد کهانسان درمقابل ان هیچگونه اختیاری برای ساکت کردن تن ندارد-مانند خوابیدن از طرفی انرا منع میکند؟؟ چنین چیزی امکان ندارد- درثالث خون وگوشت حضرت مسیح علیه السلام خصوصیات خاصی دارد- ایا باشراب ونان انخصویات بوجود میاید؟؟- کاتولیک ها پاپ رامعصوم مبرا از گناه میدادند- انسان غیراز انبیا اعظام واولیا کرام حداکثر به مقام عدالت میرسد ومعصوم درجاتی بالاتر از عدالت داردایا تفتیش عقاید وسوزاندنوباعلم مخالفت کردن ودیگر مسائل بر اساس عدالت رفتار شده است؟؟ ومعتقدندکه مسیح علیه السلمپطرس رابر کلیه کلیسا مسیحیت رهبر قرارداده وکلید ملکوت اسمان رابهوی سپرده است ووی نیز پاپ را تا ابد جانشینو وصی خود قرار داده است-اولا جناب حضرت پطروس موفق به ساخت کلیسانشد ونمیتوانست بر تمام کلیسا رهبری کندمگرافرادی شایسته برانها گمارده شونددرثانی ملکوت اسمان در اختیار فرشتگان است ودرب بهمعنائی کلید دارنداردکه یک کلیداهنی انرا باز کند دراسلام با اسم اعظم درب ملکوت باز میشود وان به این معنا است که اسرار ایات صغری وکبرا درک میشود- امید است برادان مسیحی بیشتر وبهتر تدبر وتعمق در دین الهی انجام دهند
بسمالله الرحمن الرحیم-مشکلات شناخت دین-درکل درسرحوزه من مسائلرازطریق حل مسئله غربی حل میکردم-روزی استادجوان برمن خرده گرفت-که شمامیخماهید موتور درک اسلام شوید وقایق اسلام راتوسط عقل غربی یدک بکشید درحالیکه کاربرعکس باید باشد- توسط وحی عقل غربی را بایدیدک کشید-موتور وحی است من اشاره کردن به بحث استادمعزز حضرت ایت الله دکتر شهید مرتضی مطهرلی رحمت الله علیه ایاشن فرمودذندمن باتمام قدبرای ایاشان ارزش قائل هستمولی دراین مورد با ایشان هماهنگ نیستم- اشتباهات فاحشی را بدنبال خواهد اورد- البته بعد من حرف ایاشان درک کردم باتمام وجود به اندیشه ایت الله دکتر مطهریرحمت الله علیه ایمان اوردم-حال میخواهم بحث را باز کنم- این مشکل افرادی چون تقی زاده ها منصورها علم ها- اقای بوتو وخانم بوتو- اقای ضیا الحق وپرویز مشرف ها بوجود اوردند شناخت عقل کاری اسان نیست وبس مشکل است متاسفانه ما همیشه کاربرد های اساده عقل را مطرح میکنیم وبسیاری از مطالب که به ظاهری عقلانی وتلاش سنگینی میخواهد تا درک کرد که غیر عقلانی است را پی گیری نمیکنیم از نظر استاد معززحضرت مرتضی مطهری رحمت الله علیه عقل حدود خوداشرا بخوبی درک میکند-کجا میفهمد وکجا نمییفهمد واین امر کاری اسان نیست وبخشی میفهمد نسبت به وحی بسیار ناچیز است وبه راحتی عقل تسلیم وحی میشود و وحی موتور حرکت میشود واین وحی است تا انجا که عقل ظرفیت دارداورا باور میسازد- پس موتور حرکت وحی شد- وعقلرا یدک میکشد اما مشکل اینجا است- کهغرب میگوید امکان رسیدن به سنت کهاز وحی رسیده است محال است- چرا گرگاننابغه بسیاربیشتر از مومنین بودند ومنافع انان در درهم ریختن وحی بوده است وامکان کشف حقیقت غیر ممکن است دلیل نبوغ های مختلف که درزمانهای مختلف منافع مختلف داشتند سنت رادستکاری کردند وقران تشخیص کدامموقتی است وکدام دائمی است مشکل است-مثال میاورند حجاب اقایان اسلامی میگویند اولا وحی ست ودرثانی حکمت ها من جمله ارامش درمورد ارامش درست میگویند ولی ریشه انرا نمی شناسند فشار خانواده وفضا زمانی که خیلی زیادشد انسان هماهنگ بامحیط شد ارامش حس میکند همان خانم به غرب که میاید احساس عدم ارامش میکند وبرعکس خانم غربی به ایران میاید وتحت تاثیر محیط میزانی رعایت میکند عدم ارامش دارد- لذا تشخیص مشکل است وانرا بایدبعهده افراد گذاشت-درثانی اصلا خداوندمنان نبایدبین زن ومرد تبعیض قائل شود چراهیچ پیامبری زن نشده است اگر لیاقت داشته است واورا پیلمبر نکرده است تبعیض قائل شده است ومسلما شده استدراین مواردکه قوانین وفومورل های اسلامی به بادمسخره میگیرند- مسئله علم یکی از طرقی است تاحدودی سرغرب را پائین میاورد اما این مسئله است زمانی علم غربی تاحدودی درراستای احکام اسلام باشد وسپس تغیر کند وبرخلاف اسلام شود- دراین مورد باید گفت علم زمانی خام است وسطحی نگری است ولی همانطور که حضرت علی علیه السلام میفرماید-تدبر وتعمق که کار عقل است تا عمق زیادی که به دلائلروشن است عقل میتواند سیر کنتد ورمز پایداری ایمان رسیدن عقل به ریشه ها حضرت علی علیه السلام میدانددیگر دراینده قوانی اتمی بکل رد نمیشود ویادر خلا صوت سرعت اش کمتر از فضا است این امرتغیر نمیکنددر راستا بودن علم وحی چناچه پایدارباشد یکی از ملاک های شناخت میتواند واقع شود-امروزه درغرب به این نتجه رسیدند خانم ها تا سن چهل سالگی بسیارفعال وبیرون نگر هستند واز چهل سالگی بهبعد درون نگر وانفعالی هستند ومردان برعکس هستند روی چهل زناروپای غربی این ازمایش باشدت تمام ولو بامشروب بتوانند فعالیت راهمچنان حفظ کنند ازمایش کردند که هرچهل از نبوغ وقدرت بدنی عظیمی برخوردار بودند-ادامه دارد
بسم الله الرحمن الرحیم-یک سئوال فلسفی مطرح است چرا ازادی به بن بست میرسد منظور ازادی بادامنه وسیع ان تجربه تاریخی نشان داده است که جوامعپس از مدتی به یکسری اصول وارکان وزیر ساخت میرسندکه با ان به یک شبه تعادلمیرسند تا حدود زیادی جوامع انرا میپذریند تغیران کاری مشکل استبخصوص سیاست مداران اجازه تغیر انقلابی را نمیدهند وجامعه حاضر به یک سری تغیرات شوک اور هم نخواهد بود- خیلی فرانسویان کوشیدند که انگلیسی ها به یکسری ملاک جهان هماهنگ شوند مثلا رانندگی از سمت راست باشد اوزان ومتراژههاباجهان یکسان شوند ولی جامعه انگلیسی نمیخواهد مانند دیگران باشند میخواهند استثنا باشند یکی از علتهائی که رنسانس بوجود امد کارسخت بدون تفریح بودتنها تفریح گفتمان افراد در کلیسا بودامروزه تفریح به خاطرکار ازار دهند اساس است ویک سری تفریحات جا افتاده است قابل تغیر نیست مداوم فلسفه ها جدید باب میشود که امکان تجربه حتی فردی راندارد چه برسد به جمعی ومداوم فرق مذهبی جدید بوجود میاید باقوانین فردی واجتماعی جدید که باز امکان تجربه کردن ندارد- لذا ازادی فقط درعالم ذهنیت ازاد است ونوشتن وبایگانی کردنومتافیزیک با بینش تاریخی مردم همانگ نیست بلکه مخالف است بعنوان مثال برای هم جنس گرائی از بی نهایت منفی تا مثبت صحبت شده است مردممنتظران هستند کهتجربه چه چیزی را اثبات میکند ولی مخالفت باازاد ی هم نباشد-اعدام وعدم اعدام هم هم چنین لذا جامعه خوداش را نسبت به مسائل جدید فیلتر میکندچگونه میشود هم تغیر ایجادکرد وهم مردم راضی باشند کاری سخت است وحشت دارندکه سنتی راکه پذیرفتند که کارائی دارد ازدست ندهند هنوز ظرفیت عظیم فکری کهبت.واند خوب محاسبه کند وحقایق را کشف کند بوجودنیامده است- یک خانم المانیاستاددانشگاه شیراز بود ودرضرب المثل های ایران کار میکردروزی منزل ماباپدرم دراین موردبحث میکرد به تاریخ ایران بسیار اشنابود-چون مدتی مترجم اساتید المانی به فرانسه بریا شوهراش درموردتاریخ ایران بود که تاریخ اقتصاد ایران درحددکتری یاد میگرفت ایاشن بحث رامطرح کرد که این ضرب المثل ": برای فاطی این تنبان تنبان نمیشود:" ایشان فرمود این مال عشایر ترک است واین زمانی است که به اوج مذهب شیعه رسیدند-هیچگاه انان فاطمه نخواهند گفت زیرا فرهنگ انان این است
بسم الله الرحمن الرحیم-غدیر خم- ج) خطبه غدیریه امیرمؤمنان(ع) درزمان حکومت
در دوره حاکمیت على بنابىطالب(ع) اتفاقا روز عید غدیر با جمعه مصادف شد. مسلمانان حضور چشمگیرىپیدا کردند و آن حضرت براى اقامه نماز جمعه و خواندن خطبههاى آندر برابر مردم قرار گرفت. حسین بنعلى(ع) مىگوید: پنج ساعت ازروز گذشته بود[قبل از اذان ظهر]، که پدرم خطبهها را آغاز کرد. اونخست به حمد و ثناى حضرت حق پرداخت، صفات ربوبىاش را برشمرد،حاکمیت مطلق را از آن وى دانست، نعمتهایش را مورد توجه قرار داد وبعد خطاب به مردم فرمود: خداوند تعالى امروز دوعید بسیار بزرگ [جمعه وغدیر] را براى شما در یک زمان قرار داده است؛ دوعیدى که هریک فلسفه وجودى دیگرى را تکامل مىبخشد و به وسیله هر یک هدایت دردیگرى اثر مىبخشد... سپس فرمود: توحید و ایمان به یگانگى خداوندپذیرفته نمىشود مگر با اعتراف به نبوت پیامبرش محمد(ص) و دین وشریعت محمد(ص) پذیرفته نمىشود مگر با قبول ولایت امر کسى که خدافرمان ولایتش را داده است؛ و همه این امور سامان نمىپذیرد مگر بعداز توسل و تمسک به اهل ولایت.