بسم الله الرحمن الرحیم- نقد بخش یازدهم- کتاب –عجیبترین دروغ تاریخ- جنابان وهابی اخیر میخواهد امامت حتی به یازده امام پایان دهند- وخلافت در بنی هاشم را نفیه کنند- ولی قضیه روشنتر از افتاب است- اما دلائل ان – جناب ابوبکر در مجادله در سقیفه بنی ساعده به رهبران انصار فرلمودند ": ائمه من القریش:" یعنی امامان از قریش هستند واگر شما نپذیرید علاوه برانکه مخالفت با حکم رسول الله صلواته الله علیه واله والسلم کردید قریش مستقل میشود وباهمین حکم خوداش حکومت جداگانه خواهد داشت وانصار پذیرفتند واین حمله این مشهور است درکلمه امام خصوصیت هست که درخلافت نیست همه خلیفه الهی هستند در قلمروی خود شان ولی امام نیستند وبسیاری از پیامبران صلواته الله علیهم اجمعین خلیفه الهی بودند ولی امام نبودندجناب خلیفه دوم در جدا شدن از حضرت علی علیه السلام فرمودند که نبوت وامامت دربنی هاشم جمع نمیشود باز ایشان کلمه امات اوردند پس معلوم میشود که امامت در بنی هاشم بوده است واین جمله هم مشهور است وفرممودند حکمت هم ندارد؟؟ وما دیگران هم شمشیر زدیم وسهمی داریم وخلافت باید درکل اقوام عرب بچرخد وجنگ بین اصحاب سقیفه با علی علیه السلام بر سر همین موضوع بود بنی هاشم همین که فهمید امامت دربنی هاشم مختص اهلبیت پیامبر اکرم صلواته الله علیه واله والسلم است خودرا کنار کشید وتصور میکرد که اصحاب سقیفه انهارابه بازی میگرند وبعد فهمیدند که جناب عمر که تحت فشارمردم قرار گرفت که به بنی هاشم طرفدار مقام بدهید ایشان گفت گول انها را نخورید سرانجام انها به سمت علی علیه السلام خواهند رفت واین امر باعث شد که بنی هاشم بر گردد اما عدد دوازده بنی امیه سعی کرد که حکمران خوداش دوازده تا کند معلوم میشود که امامان دوازده نفر بودند بعد که حکمرانان بنی امیه از دوازده نفرعبور کرد گفتند منظور دوتا دوازده نفر است وسرانجمانم عدد انها ضریب رندی از دوازده نفر نشد وعباسیان همین حیله هستند ومال هم درست از اب درنیامد فاطمیون همین حیله را زدند ویک حیله اضافه کردند که ماتصور میکردیم فلان حکمران مهدی است وبافوت ایشان فهمیدیم اشتباه کردیم نفر بعدی مهدی هست پس اول ان حضرت علی هست واخر انهم مهدی است اما این سئوال که چراتمام راویان درباره حضرت مهدی علیه السلام درهردرجه باشند وحتی فاسق وستمکار باشند یکسان صحبت کردند دلیلاش ان است که نمیتوانستند دروغ بگویند مسئله فدک همین طور است جناب خلیفه دوم فرمودند که قران بس است واحادیث راننویسید واز قران استنباط کنید وخیلی زود رندان سئوالی کردند که از قران نمیتوانستند استنباط کنند ومجبور بودند که از حدیث استفاده کنند وایشان فرمودن حدیث راحفظ کنید ولی ننویسید که ممکن است که زمانی باایات قران مخلوط میشود جای قران گرفته شود شفاهی حفظ کنید وبعد از مدتی درکدام حدیث درست است مسئله شد وایشان یاخوداش ویا به افراد دیگری ارجاع میداد وچون انها حدیثی نداشتند مجبور شداز حضرت علی علیه السلام بپرسند امویان به حرف ایشان گوش نکردند ومداوم حدیث جعل کردند وسرانجام مجبور شدن جمع اوری حدیث کنند وجالب ان است که رهبرانی که ادعای مهدویت داشتند یا اسم انان مهدی بود ویالقب انها مهدی بود فلانی مهدی ما است وهیچگاه این امر مورد مجادله واقع نشد ولی بعد از غیبت امام علیه السلام این مسائل جدیدی بوجود امد
بسم الله الرحمن الرحیم- خاطره یک دوست از جبهه- دوست من مدت دهسال انگلستان بود ودرانجا همه فن حریف شد ودر مهندسی ماشین تحصیل کرد وئسپس درمهندسی ذوب اهن درس خواند ومرض غربت گرفت وبه ایران امد- ودرانشگاه شیراز در رشته زبان قبول شد واز طریق یک واحد شهرستان جهرم به جبهه اعزام شدایشان زمانی که در دربیرستان بود علاقه وافری به میکانیک ماشین داشت وماشین همسایه ها راتعمیر میکرد وهرکس که میخواست ماشین بخرد ایشان را میبرد ودوستی داشت که برادارش میکانکی ماشین داشت ومداوم در نزدایشان بود واحد جهرم دربالای یک کوهپایه بود در علوم نظامی هرسال طرفین جنگ هر چقدر هم بی توجه باشند پانزده درصد از اسرار همدیگر اگاه میشوند وبچه ها سپاه میفر مودند که عراق حداقل سی درصد اگاه میشود میابیست در طرح تاکیتک وطرح های نظامی لحاظ شود ولی الحمدالله هیچگونه تغیری دیده نمیشد عراق حساسیت عجیبی روی ماشین داشت بخصوص ماشین های مهمات- پشت کوه سنگرهای بتون ارمه محکمی ساخته بود ودیده بانهای بسیار ورزیده وتیم بسیار ورزیدهای که از پنچاه کیلومتری روی ماشین مهمات تیراندازی میکرد وبسیارخوب عمل میکرد بطوریکه بچهه مجبور بودند از وانت استفاده کنند وجوانهای غیور مانند عشایری و با دیدن دوره این ماشین های را هدایتمیکردند توپ های عراق ار سال شده حداکثر فاصله از ماشین صدمتربود واگر رمل نبود همه را میزد که بچه ها میخواستند از پیکان استفاده کنند وخیلی ماشین زد- واحد از عراق یک جر اثقال بسیارپیچیده ویک توب بسیار پیچیده اک بند که هنوز محافظ شرکت روی ان بود غنیمت گرفتد که کاتولوگهایش درونش بود ایشان به کمک بچه ها هردو راه انداخت وفقط در ابتیک ازدانشگاه شیراز چند مقاله گرفت وتمام اصطلاحات انگلیسی انرابه بچه ها یاد داد بود که باید به انگیسی بیان کنند – به واحد یک وانت دادند وریس واحد جلسه ای میگیرد که کی شایسته راننده این ماشین است -یکی بچه ها ایشان رامعرفی میکنند ومابقیه مخالف میکنند وسرانجام ماشین به ایشان میدهند روزی که بشهر رفته بودند همه توی ماشین میچپند وهمینکه به سربالائی میرسد توپخانه عراق شروع به تیراندازی میکندوایشان با سرعت حرکت میکند هرچه میگویند ارام تر قبول نمیکند ویک وانت از ربرو که زیگزاگ میزده است ونزدیک بوده است شاخ به شاخ شوند عبور میکنند می ایستد ومیگوید این چه طرز رانندگی است پیش من بیا تابتویاد بدهم که نمی بایست میایستاد وچون توپ ها دقیق میشود سر یک گردنه چپ میکند همه ناراضی وفقط همان فردی که ایشانرامعرفی کرده بود میخندیده است وماشین به واحد میرسانند ریس واحد میفرماید که واحد تعمیر ما جمع شده است ودوماه دیگر ازنوراه اندازی میشود ولطفا ماشین را شخصا درست کند وایشان میگوید ماشین بدهید ومن بروم شیراز وانرا درست کنم وکاغذ انرا میدهند وایشان به سمت شیراز حرکت میکند وسط راه وارد یک قهوه خانه میشود صاحب قهوه چی کنار ایشان میشیند که ایاشما سپاهی هستی ایشان میگویدخیر من بسیجی هستم ایشان میگویدمن یک پسر دارم درارتش درکردستان خدمت میکند وجایش هم بد نیست ولی میخواهم نزدیکتر بیاید این امر امکان دارد ایشان میپرسد چکار بلد است وجناب میفرمایدمیکانیک بر جسته ای است ایشان میفرماید واحد ما هتل است وروزها گوجه فرنگی وخیار میکاریم وعراق بشدت عقب کشیده است وبیرون میخوابیم شما به جهرم بروید ویک فرم را پر کنید وارتش ایشان رابه سپاه منتقل میکند وایشان به واحد مربوطه میرود روز ی جناب دوست من با ماشینهای مسافری به شیراز میرفته است دم قهوه خانه ماشین نگه میدارد وایشان درماشین بوده است وسرش بیرون میاید وجناب قهوه چی ایشان را صدا میکندماشین حرکت میکندولی جناب قهو چی صدا میزده است وراننده میگوید مثلی که ایشان کاری با شما دارد ودوست من جواب میدهد ایشان من را اشتباهی گرفته است وچند بار باماشین سپاه دراین جاده حرکت میکند وسعی میکند انجناب متوجه نشود وروز ی با کار زیادروی ماشین به سمت واحد حرکت میکند سخت خسته بوده است وگرسنه دم قهوه خانه متوجه میشود قهوه چی نیست ومیرودانجا تا غذا بخورد واتفاقا قهوه چی از ماشین پیاده میشود وتا ایشان را میبیند ایشان رادربغل گرفته وبشدت میبوسد ومیگوید این لطف خداوندمنان بود که بچه من کمی لا ابالی بوده است ودرس نخوان وبی عرضه بود بچه های جهرم اورا ادم کردند ودرس خوانکردن که الان دردانشکده فنی دانشگاه ازاد درس میخواند وخیلی زرنگ شده است والان هم درجهرم است زمانی که ایشان رفت عراق جلوکشیده بود انها روز چهار بار جناب عزرائیل ملاقات میکردند وایشان میگفت یک ماشین که سه ساعت وقت لازم دارد که تعمیر شود چهل وهشت ساعت طول میکشد وما مداوم میپریم توی سنگر درحالیکه در دست من بعضی قطعات ماشین که داغ است واگریک پیچ کم شد مکافات است ومن یک کیف درگردن دارم که بلافاصله پیج رادران میگذارم وزیب را میکشم ومیپرم توی سنگر واصطلاحات ما نگلیسی است وشب ها اب روی هم میریزیم وظهر متکا بهم میزنیم وریس ما جوک انگلیس به فارسی ترجمه میکند وهرکس معنای رافهمید جایزه میدهد وروزها مسابقه جیب هم زدن میدهیم وبرنامه عراق میگیرم وجوک وطنز برایش درست میکنم وهر کس در امر حساسی اشتباه کند بایدبرای دیگران بستنی بخرد ویک جلسه قران خوانی داریم که ایشان تفسیر میکند با لهجه علما وروضه میخواند ریس واحد فرموده بوده است که به سمت جدی شدن حرکت کنید وایشان گفته است الان پنچاه در صد جدی است وبه سمت جدی ای شدن اتوماتیک پیش میرود وهرکس شخصی راخطاب میکند باید باکلمه شهید اغاز کند ولی ما دمار عراق دراوردیم وبهعقب رانده شد جناب فرمود این واحد عراق عقب بود وصدام امد وبه ایشان گفته چراعقب هستید وانها جلو امدن یک دوماه سروصدا کردند ودوباره ما دمارانها را دراوردیم و عقب رفتن بار دیگرطارق عزیز امد ودباره جلو امدند بارک الله من نمیدانستم که انها را کوبیدن وخداحافظی میکند ومیرود
بسم الله الرحمن الرحیم-تحریف یا اجتهاد- اداین گذشته براساس میل قوانین الهی که ملزم به حفظ ان بود ": فاودرای به عقدها"| دلیلاش ان است پی به وجود انبیا میبرنند صرف وفا داری وبیعت نیست به اصطلاع یک بیعت بودن سندوماخذ ودلیل روشن از روی هوا وهوس نیست دلیل عقلانی محکمی دارند وبه همین علت علما میفرمایندطرفداری صرف مردم ملا ک نیست وفرد عاد ی نمیتواندحتی قوانین ساده انراهم انرا تغیر دهد حتما اجازه خداوند میخواهد واجتهاد نیازمند این اجازه است صرف اجتهاد نیست که بعضی فکر کردند صرف اجتهاد معنی ان تحریف است درتاریخ اسلام درسفرها بخصوص به یمن اصحاب همره علی علیه السلام بودن وانها اجتهادی بر خلاف امیر المونین میکردند خودشان لباس میپوشیدند وبه دیگران اجازه نمیدادند ونزد پیامبر اکرم صلواته الله علیه واله والسلم میایند وحضرت غضبناک میشدند وبه حق رابه علی علیه السلام ومیفرمودند که علی برحق است وحق با علی است وباز درجریانی دیگر این امر تکرار میبشد وحضرت جمله میگفتند که مانند حضرت باقران است وقران باعلی است وتا دفعه اخر بشدت غضنباک شدند وفرمودند از علی شکایت نکنید که ایشان باد ذات الهی ارتباط دارد ومیبایست بین ایندو ارتباط ایجاد کرد کسی باذات الهی ارتباط دارد اشتباه میکند وبا ام علیه السلام همین طور است وقابل تجربه است- درجبهه یک فردی یک خودسازی عجیب شروع میکند وکمک به رهبری خط شکن میرسد وبه بچه ها میگوید من هرچه بفکر میرسددرست از اب درمیاید در خط شکنی از دستورات من پی روی کنید وتماما درست از اب در میاید ودر مقابل شصت تانک به پیروزی میرسد- وشخصی دیگری همچنین که پیراهن هردوقرد تیکه تیکه کردندواجتهاد باید مطابقق دستور پیامبر اکرم صلواته الله علیه واله السلام باشد وسند نیرومندی داشته باشد بعنوان مثال ازدواج موقت که جناب خلیفه دوم انرا نهی کردند وفرمودند ازدواج موقت را اعوذ بالله دوخر انجام میدهد هیچگونه دلیل محکمی نداردوصرفق تحریف است گرچه بعد خواستند دلیل بتراشند بافتنی است دلیل محکم ان ازدواج های امام حسن علیه السلام که بعلن فشار بنی هاشم وبعضی دیثگران که در روز قیامت قوم خویش امام علیه السلم باشند وازان بهره ببرنند وفشاری زیادی بر امام علیه السلام وارد میکردند امام ازدواج موقت میکرد واین امر کاملا در تاریخ وروایات متواتر صحیح مسجل است وچناچه حق باخلیفه دوم مسلما ایشان ازان تبعیت میکرد وائمه اطهار بخصوص امام صادق علیه السلام تاکیدی موکد بر ازدواج موقت داشت وسنت جاریه اهل سنت مردود میدانست دراین بر اساس قوانین حداقل شک بوجود میاید ودرشک باید رفع شک کردوبازگشت به حکم سابق کرد
بسم الله الرحمن الرحیم- مرجئه –مشخص بود که فرق واحزاب در صدر اسلام دنبال رو فرق واحزاب یهود ومسیحیت خواهند رفت- وفرقواحزاب یهودی ومسیحی سرانجام به یک وحدت نسبی خواهند رسید که مورد خواست همه بود وانکه هرکس یهودی باشد اهل بهشت ودرقیامت درجات واجتهاد های انها مشخص میشود ودردنیا نبایدکاری به انها داشت وهرکس ملاک خاص خوداش را میتواند داشته باشد وبعد در احزاب – جبهه ملی این نقش را دارا شد ومرجئه سیاست معاویه بوجود اورد که باهمه فرق خود مشترک ودریک جبهه وسنگر میدید ونسبت به انتقادهای انها صبوری میکرد وکم کم انها درخوداش هضم میکرد ویک مذهب خوش ذائقه رابوجود اورد که هوای نفس اورد را موردتوجه قرارمیداد ودر در واقع ازهمه به نفع خوداش سوئ استفاده میکرد ویک ملاک دوگانه داشت اجتهاد خوداش را درست ومخالفین خوداش راغلط میدانست وتوجیهات عوام پسند داشت وسران انهارامیخرید ویامخفیانه میکشت وپنچره دنیای فریبنده را بروی انها باز کرده بود وکوچکترین قدمی درجهت اسلام ناب بر نمیداشت وسپس جبر را وارد حوزه مذهبی وسیاسی خوداش کردکه تاحدودی به مرجئه کند وقوم گرائی وجعل احادیث ومسر انتشارات خاص خوداش را درهمین جهت قرارداد وخوداش حلقه بین زمین واسمان قرار داد تنها مخالفین سر سختاش اهل بیت مکرم ومعزز رسول اکر م صلواته الله علیه واله والسلم بودندکه مداوم حقوق اسلامی را توسعه دادند ومجازات وپاداش چه در دنیا وچه دراخرت مطرح کردند واز همه مهمتر معنای کفر وایمان وابعادانرا بیان کردند شیوخ که به قدرت رسیدند وخلیفه الرسول شدند که درحقیقت خلیفته الله بودندکوچگترین شایستگی نداشتندوافرلاد کاسبکاری وبازاری که به سمت مافیائی شدن حرکت کردند وشایسته سالاری که از ارکان اسلام است را واژگون کردنوبه سمت اندیشه های معاویه نزدیک شدن تا انجا که میتوان بخوبی حدس زد که عایشه با معاویه دریک اتئلاف سیاسی مخفی متحد شدند حرکت بر علیه عثمان طرح ریزی کردند زیرا عثمان با تمام فرق دریک جبهه وسنگر نبودوبه یک کتل وعلم نیاز داشتند که هم عثمان از صحنه خارج کنند زیرا افرادبیشتر به سمت علی علیه السلام سوق میداد وهم میتوانست برخلاف رای مرجئه کشته شده است ومسبب انم علی علیه السلام است که ضد مرجئه است که درایران جناب دکتر محمد مصدق است وطرح با موفقیت اجرا شد وافرادی حتی مانند جناب قین فریب خوردند که ایشان مرجئه بود وحضرت علی علیه السلام که همه کاسه کوزه بر سرش خراب شد نمی بایست کاری برعلیه مذهب مرجئه بکنند از کجا معلوم که مقام جناب عثمان که یک مورچه را مورد عتاب قرارنداد درقیامت اجتهاد اش پذیرفته نشود وسب حضرت علی علیه السلام به همین مناسبت شروع شدواین یک شوک بزرگ برای جوانان بود که شیوخ بخوبی انهارا فریب دادند وبه همین دلیل انتخاب یزید باوجود انکهدرقران رویا حضرت دربارهاش بخوبی صحبت کرده بود واورابوزینه معرفی کرده است که با ژست وادی خود مردم را مسخره میکنند ولی مردم میخندند ومتوجه کم عقلی اش نمیشوند میابیست اور میکشندند ولی سرانجام فریب خوردند وهمه راه ها معاویه هموار کرد تا یزید امد وبشدت از مذهب مر جئه خوشش امد ومیدانست مخالف فقط امام حسین علیه السلام ویاران باوفا اواست ومیخواست در اولین فرصت ایشان را ازصحنه خارج کند تا مرجئه کل امت اسلامی را دربر بگیرد ودقیقا یک قانون جنگلی که بنفع اوست بر پا کندوامام حسین علیه السلام میابیست در این راه به شهادت برسد که مهم متوجه شوند که مرجئه تیغه بلدزری است که میخواهد مذهب اهلبیت مکرم رسول الله صلواته الله علیه واله والسلم را از بیخ وبن برکند – وبهجای انکه امام به ایشان حمله کند ویزید مانند پدرش در لاک دفاعی ومحبت ودوستی فرو رود تاکیتک حمله راانتخاب کردکه امام مجبور است در سنگر اوباشد تا ازاد باشد- که تاغحدودی هم با مذهب مرجئه اختلاف داشت لذا جناب قین در برخورد با امام علیه السلام متوجه قضایا شد وپس از شهادت امام حسین علیه السلام یک نهضتی جوانان بوجود اوردند که از شیوخ جدا شدند وبه سمت امام سجاد علیه السلام متمایل شدند ومتوجه قاضایا شدند مرجئه تا دویست ادامه پیدا کرد ولی هوشیاری کم کم در مسلمانان ایجاد که مرجئه بیشتر به نفع دربار است تامردم کم کم رنگ باخت واستکبار نتوانست انرا سرپا نگهدارد ودست به مذهب سازی هماهنگ با سیستم حکومت کرد وت حدودی حقوق مردم را موردتوجه قرارداد واز ختلاف بیانداز وحکومت کن وشعله ور کردن تعصب مذهبی وقوم گرائی تاحدودی توانست جای مرجئه را پر کند وقدرت مردم کم کم اشکار شد
بسم الله الرحمن الرحیم-نقد بخش دهم کتاب عجیبترین دروغ- مولف در دوازده امام علیه السلام به دلیل انکه در روایتی سیزده عدد است تشکیک کرده است وانرا رد کرده است- در نتجه بعد از پیامبر اکرم صلوالته الله اله علیه اله و السلم اسوه ای نیست- اتفاقا کار برای اقایان مشکل تر میکند کهرهبران بایدمانند رسول اکرم صلوالته علیه واله والسلم وتنها از قران واحادیث بجای مانده از رسول اکرم صلواته الله علیه واله والسلم همه مسائل راحل کنند- برای حل این مشکل فرمودند که پیامبر اکرم صلواته اله علیه واله والسلم اسوه برای زمان خودشان بودندبه چه دلیل جوامع بعدی نباید اسوه داشته باشند؟ وتغیر فرمان هر رسولی میابیست رسولی دیگر باشد واین سنت خداوند منان وجل وجلاله الشریف بوده است وخدواند منان وجل وجلاله الشریف میفرماید که من سنت خودرا تغیر نمیدهم منظور سنتهای استراتژیک است واضافه فرمودند چناچنه افرادی انرا تغیر دهد اندکی به انها خواهم داد وسپس به عذابی سنگین از جانب من دچار خواهند شد- درضحمن خلفای راشیدین افتخار میکردند که شاگرد رسول اکرم صلواته الله علیه اله والسلم باشند چه اتفاق افتادکه تعلیمات خودرا تغیر دادند-که مجبور شوند حدیث جعل کنند- جناب خلیفه میفرماید پیامبر اکرم صلوالته الله علیه واله والسلم به من فرمود که باغ فدک بعد از رحلت من برای مسلمانان است که برای مستسضعفان هزنیه شود – جناب خالدبن ولید شخصیت ممتاز جناب انس بن مالک رابه شهادت رساند وخمس وزکوت را عمده انر به زن انس بن مالک که بزور همسری دراورده بود بعنوان مهریه داد واندکی پول را اورد وباخود گفت چناچه نپذیرد گردنش را میزنم وبهانه خوبی دارمو ایشان هیچ چیزی نگفت ودرمقابل اجماع مسلمین بر قصاص کردن خالد ایستاگی کرد واز ان طرف معاویه بیت المال رامطابق میل هزینه میکرد وبعد خالد فرمودند من بازرنگی این پول را بدست اوردم ودشمن من ان مردخشن است یعنی جناب عمر این بازی کردن با احکام اسلامی نیست- چر ایشان نفرمودند هرکاری که میخواهید بروید بکنید چناچه میفرمایند حضرت رسول اکرم صلوالته الله علیه واله والسلم سرانجام فرمودند
بسم الله الرحمن الرحیم- انقلابی از دیدگاه جناب شکسپیر- باالهام گرفتن از ایده ایشان-ما میتوانیم عدالت را درمطلقیت وعقلانیت انرا بپذریم اما درشکل داد وفرم دادند ودرجزئیات ودرمصداقها چنانچه به حقایق انها پی نبریم فقط شعار انرا بدهیم زیرا بعنوان مثال عدالت دراسمانها نیازمند فیزیک وریاضی وعلوم دیگری است وگرنه عدالت تحقق نمیپذیرد وبلعکس در این جهان هربخش ان درحالیکه عدالت را دارا است ولی الگوی خاص خود دارد وما نمیتوانیم ان الگوه را به نحو دلخواه خودمان کپی بزینم یعنی مباید الگوی خاص خودرا چون این جهان پیدا کنیم وگرنه ماند فرق مسیحیت ویهودیت بوجود خواهد امد ودر الگوهای الهی دخل وتصبرف نکیند دنیا راترک کنید بدون انکه درانها دخل وتصرفی کرده باشید واین همان معنای تاویل قران توسط خداوند وپیامبر اکرم صلواته الله علیه اله والسلم است وشخص است این جهان بسیار پیچیده است زیرا معمار ان بسیار پیچیده است ودر نتجه ما در درک الگوها نمیتوانیم به تمام رمز ورازان پی ببریم-حتی فرشتگان تاغ خداوند منان بیان مطالب وحقایق نکنند به اسرارها پی نمیبرنند ایشان در زمان ریچارد دوم که اغاز دوران افراد انقلابی بود به موضوع فرد انقلابی حساسیت زیادی نشان داد- که فرد انقلابی کسی است دریک گیچی وبحران خاصی قرار میگیرد – که یک دیالتیک بین رهائی از افسردگی شدید- ویک سیستم بسیار مترقی وچگون بین ایندو یک سیستم برقرار کند تاریخ ساز کشورش خواهد شد- ولذا پیچیدیگی دران است که هم پادشاهان را از تخت پائین بکشد وهم شرایط رابرای حکومت جدید فراهم بکند ودرضمن الگوی مشعشع را تعریف کند وچون این کار مشگل است شاه جدید که زمام دارمیشود مرتکب اشتباهات میگرد بایدازانها درگذرد چون مداوم نمیشود حکمرانان پائین کشید ویک بحران جدید دوباره اغاز میشود که حکومت خودساخته را مداومتغیر فاحش دهد وبحرانها اغاز میشود وهم این است که جامعه از اوهام خارج شدند وحقایق پی بردند ومایل به تغیرات اساسی هستند- وفرد انقلابی دچار اوهام میشود وسعی بیهوده میکند- فرد انقلابی سریع به نقطه جوش میرسد ومیخواهد گام های خودر تند تند وسریع بردارد واین نقطه انحرافی فرد انقلابی است که میبایست گام های خودرا حساب شده وارام بردارد- فرض کنیم شاه وملکه استعفادادند وبحرانی هم ساختهاند که شرط اول انقلابی بر طرف کردن ان بحران ها است- وبا سرعت کار کردن منجر به تضاد وبحرانهای جدیدی میشود- وخستگی وکسالت رابه همراه میاورد ومداوم درتقابل با هستی اینجهانی باید تفکر کرد ومیتوان گفت که جناب شکسپیر منظور از هستی شناسی این که بتوان بان وارد معامله این جهان شد به یک ایدولوژی هستی شناسی عمیق بیاد دست پیدا کرد تا رامعامله بااین جهان را پیدا کرد وپی به الگوهای خاص ان برد- ایشان درشعری میفرماید- من تعجب میکنم که خانمی جواهرات را شناخته ورا حفظ وکاربر دانرا میداندولی شناخت خود واین هستی نمیداند وانسان به دو اصل سخت محتاج است- یکی ازادی ودومی فلاح ونمی بایست برای رسیدن به انها راه کج وگوچه وپس گوچه دراز وطویل وگیچ گننده رفت ومیابیست راه سریع ومستقیم انهارا پیدا کرد واین همان تفسیر "| لکل قوم هاد ": میابشد
بسم الله الرحمن الرحیم-نقد بخش نهم کتاب –عجیبترین دروغ تاریخ- به چند نگته ا ز این نکته های حساس این کتاب رامورد توجه قرار میدهیم- همانطور که قبلاهم اشاره کردم نویسنده به عمد درجا جای مکات خوداش از استدلال فقهی میتن واستوار وعلمی فقهی جداشده است وخواسته است نظریات غلط خودرا به نحوی به کرسی بنشاند-نکته اول- در یک جدول دوبعدی که نظریات شیعه واهل سنت را درموضاعات واحد فهرست کرده است که امروزه به ان چارت گفته میشود در مورد قران طبق نظر شیعیان میفرماید-1-قران جدید ی میاورد-2- قران را نسخ میکند وشریعت جدیدی میاورد( که واضح است که کتاب دیگری است)-3 در روز هفتم کتابهای ابراهیم ونوح وادریس وصالح وهود وداود وموسی وعیسی وقران را میخواند-4- عجم در زمان او قران را به مردم میاموزند-در متن کتاب از احادیث شیعیان میاوردکه علی علیه السلام میفرماید- اینکه به شیعیان مینگرم که چادرها در مسجد کوفه بر پا کردهاند ونشسته وقران جدید را به مردم میاموزند- بحث علمی هرکس درباره ایدولوژی دیگران بحث ونظر میدهد باید دران علوم به عالی ترین درجه رسیده باشد وبه میزان زیادی به انصاف وتعهد علمی مجهز بشاد واین امر متاسفانه در نوع بشر کبریت احمر است که گوگرد قرمزو بسیار کمیاب بوده است واکثریت بیچارگی بشر از همین جا نشات میگیرد اطلاعات درمسائل ف5قهی چنین حکم میکند که درهر دوره فقهی نحوبیان مسائل فرق میکند- کلمه تفسیر قران بعدها باب شد ویامیگفتند قران تازه شد ویا قران نو شد واین یک اصطلاح برای تفسیر بوده است امام علیه اسلام از روایت به خوبی درک میشود-که تا امام یازدهم سلام الله علیه فقط در بطن اول بوده است گرچه امام صادق علیه السلام برای رفع کنجکاوی شاگردانش بعضی ایات را دربطن دوم تفسیر کرده است- بطون قران هر بطن ملاکهای خاص دارد که بشر نمیتواند به ان دست پیدا کند- ومتاسفانه بر داران اهل سنت یک اشتباه فاحش کر دند که تصور میکنند مثلا تفسیر عقلانی ویا تفسیر عرفانی یا زجنبه سیاسی- فرهنگی- اقتصادی وغیره اینها هر کدام یک بطن هستند درحالیکه تمام انها بطن اول هستند- لذا زمانی که امام مهدی علیه السلام می اید هم ازبطن اول وهم از بطون دیگر استفاده میکنند وبعضی ها نمی پذیرنند وانرا بدعت میدادنند وبه همین دلیل ممکن است عدهای انرا نسخ قران تفسیر کنند حضرت امام موسی بن جعفرل علیه السلام فرمودن احادیت امام صادق علیه السلام سه حالت دارد بعضی ها عین حدیث من هستند وبعضی شما مختار هستید که حدیت پدرم را انتخاب کنید ویا حدیث منرا وسومی بیادفقطظ حدیث من را بپذیرید وبه انعمل کنید اینرانسخ گفتند-نکته دوم داستان ازدواج حضرت نرگس سلامالله علیها با حضرت امام حسن عسگری علیه السلام را عجیب وشگفت دانستند که غیر قابل قبول است ودلا ئلی راهم اورده است- اولا پیامبران واولیا الهی دارای داستان شگرف هستند در ثانی مومنین وحتی کفار دارای داستان شگرفی هستند- منجمله فرعون دوخواب دید که هردو درست بود وعجیب بود یکی انکه فردی از یهود تاج وتخت اور ا در دریا نیل غرق میکند ودومی داستان هفت گاو لاغر که هفت گاو چاق را میخورد ودر زندان دومشرک خواب درست دیدند- جناب ابن سیرین که داستان اموزند تمام خوابهار ا تعبیر میکرده است وبه واقع میرسیده است در زمان سابق تلویزوین ایران هم انرا نشان داد یک فردهندی شیعه که درمجالس سماور بزرگی اتش میکرده است وچای میداده است ودستاش مداوم میسوخته است بطوریکه اشکش د ر میامده است یک روز زمانی که چائی میریخته است متوجه میسشود اب جو ش دست اورا نمیسوزاند تعجب میکند وکم کم متوجه این پدیده جدیدمیشودوفیلمی از اوگرفته بو.دن درحالیکه از شیر سماوربخار بیرون میامد ایشان وضو گرفت ومداوم میخندید- ایشان میفرماید که بعنوان کینز امده است ولی پوست ایشان را بعضی سیاه گفته اند ولی اکثریت سفید گفتهاند اجتهاد حقیر این است که حواریون وفرزندان انها مانند حضرت مسیح علیه السلام لباس سیاه میپوشیدند وامروزه در جهان مسیحیت لباس سیاه برای روحانیون مسیحی بسیار متداول است وایشان هم لباس سیاه تنشان بوده است ولی بعضی تعجب کردند زیرا درتن کنیزان لباس سکسی وخوش رنگ میکردند وبه انها رقص واواز ودلبری یاد میدادند وبعضی تصور کردند که منظور از لباس سیاه شاید پوست ایشان سیاه بوده است-ادامه دارد