سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خونِ جوشانِ امام حسین علیه السلام

بسم الله الرحمن الرحیم- خاطره یک دوست از جبهه- دوست من مدت دهسال انگلستان بود ودرانجا همه فن حریف شد ودر مهندسی ماشین تحصیل کرد وئسپس درمهندسی ذوب اهن درس خواند ومرض غربت گرفت وبه ایران امد- ودرانشگاه شیراز در رشته زبان قبول شد واز طریق یک واحد شهرستان جهرم به جبهه اعزام شدایشان زمانی که در دربیرستان بود علاقه وافری به میکانیک ماشین داشت وماشین همسایه  ها راتعمیر میکرد وهرکس که میخواست ماشین بخرد ایشان را میبرد ودوستی داشت که برادارش میکانکی ماشین داشت ومداوم در نزدایشان بود واحد جهرم دربالای یک کوهپایه بود در علوم نظامی هرسال طرفین جنگ هر چقدر هم بی توجه باشند پانزده درصد از اسرار همدیگر اگاه میشوند وبچه ها سپاه میفر مودند که عراق حداقل سی درصد اگاه میشود میابیست در طرح  تاکیتک وطرح های نظامی لحاظ شود ولی الحمدالله هیچگونه تغیری دیده نمیشد عراق حساسیت عجیبی روی ماشین داشت بخصوص ماشین های مهمات- پشت کوه سنگرهای بتون ارمه محکمی ساخته بود ودیده بانهای بسیار ورزیده وتیم بسیار ورزیدهای که از پنچاه کیلومتری روی ماشین مهمات تیراندازی میکرد وبسیارخوب عمل میکرد بطوریکه بچهه مجبور بودند از وانت استفاده کنند وجوانهای غیور مانند عشایری و با دیدن دوره این ماشین های را هدایتمیکردند توپ های عراق ار سال شده حداکثر فاصله از ماشین صدمتربود واگر رمل نبود همه را میزد که بچه ها میخواستند از پیکان استفاده کنند وخیلی ماشین زد- واحد از عراق یک جر اثقال بسیارپیچیده ویک توب بسیار پیچیده اک بند که هنوز محافظ شرکت روی ان بود غنیمت گرفتد که کاتولوگهایش درونش بود ایشان به کمک بچه ها هردو راه انداخت وفقط در ابتیک ازدانشگاه شیراز چند مقاله گرفت وتمام اصطلاحات انگلیسی انرابه بچه ها یاد داد بود که باید به انگیسی بیان کنند – به واحد یک وانت دادند وریس واحد جلسه ای میگیرد که کی شایسته راننده این ماشین است  -یکی بچه ها ایشان  رامعرفی میکنند ومابقیه مخالف میکنند وسرانجام ماشین به ایشان میدهند روزی که بشهر رفته بودند همه توی ماشین میچپند وهمینکه به سربالائی میرسد توپخانه عراق شروع به  تیراندازی میکندوایشان با سرعت حرکت میکند هرچه میگویند ارام تر قبول نمیکند ویک وانت از ربرو که زیگزاگ میزده است ونزدیک بوده است شاخ به شاخ شوند عبور میکنند می ایستد ومیگوید این چه طرز رانندگی است پیش من بیا تابتویاد بدهم که نمی بایست میایستاد وچون توپ ها دقیق میشود سر یک گردنه چپ میکند همه ناراضی وفقط همان فردی که ایشانرامعرفی کرده بود میخندیده است وماشین به واحد میرسانند ریس واحد میفرماید که واحد تعمیر ما جمع شده است ودوماه دیگر ازنوراه اندازی میشود ولطفا ماشین را شخصا درست کند وایشان میگوید ماشین بدهید ومن بروم شیراز وانرا درست کنم وکاغذ انرا میدهند وایشان به سمت شیراز حرکت میکند وسط راه وارد یک قهوه خانه میشود صاحب قهوه چی کنار ایشان میشیند که ایاشما سپاهی هستی ایشان میگویدخیر من بسیجی هستم ایشان میگویدمن یک پسر دارم درارتش درکردستان خدمت میکند وجایش هم بد نیست ولی میخواهم نزدیکتر بیاید این امر امکان دارد ایشان میپرسد چکار بلد است وجناب میفرمایدمیکانیک بر جسته ای است ایشان میفرماید واحد ما هتل است وروزها گوجه فرنگی وخیار میکاریم وعراق بشدت عقب کشیده است وبیرون میخوابیم شما به جهرم بروید ویک فرم را پر کنید وارتش ایشان رابه سپاه منتقل میکند وایشان به واحد مربوطه میرود روز ی  جناب دوست من با ماشینهای مسافری به شیراز میرفته است دم قهوه خانه ماشین نگه میدارد وایشان درماشین بوده است وسرش بیرون میاید وجناب قهوه چی ایشان را صدا میکندماشین حرکت میکندولی جناب قهو چی صدا میزده است وراننده میگوید مثلی که ایشان کاری با شما دارد ودوست من جواب میدهد ایشان من را اشتباهی گرفته است وچند  بار باماشین سپاه دراین جاده حرکت میکند وسعی میکند انجناب متوجه نشود وروز ی با کار زیادروی ماشین به سمت واحد حرکت میکند سخت خسته بوده است وگرسنه دم قهوه خانه متوجه میشود قهوه چی نیست ومیرودانجا تا غذا بخورد واتفاقا قهوه چی از ماشین پیاده میشود وتا ایشان را میبیند ایشان رادربغل گرفته وبشدت میبوسد ومیگوید این لطف خداوندمنان بود که بچه من کمی لا ابالی بوده است ودرس نخوان وبی عرضه  بود بچه های جهرم اورا ادم کردند ودرس خوانکردن که الان دردانشکده فنی دانشگاه ازاد درس میخواند وخیلی زرنگ شده است والان هم درجهرم است زمانی که ایشان رفت عراق جلوکشیده بود انها روز چهار بار جناب عزرائیل ملاقات میکردند وایشان میگفت یک ماشین که سه ساعت وقت لازم دارد که تعمیر شود چهل وهشت ساعت طول میکشد وما مداوم میپریم توی سنگر درحالیکه در دست من بعضی قطعات ماشین که داغ است واگریک پیچ کم شد مکافات است ومن یک کیف درگردن دارم که بلافاصله پیج رادران میگذارم وزیب را میکشم ومیپرم توی سنگر واصطلاحات ما نگلیسی است وشب ها اب روی هم میریزیم وظهر متکا بهم میزنیم وریس ما جوک انگلیس به فارسی ترجمه میکند وهرکس معنای رافهمید جایزه میدهد وروزها مسابقه جیب هم زدن میدهیم وبرنامه عراق میگیرم وجوک وطنز برایش درست میکنم وهر کس در امر حساسی اشتباه کند بایدبرای دیگران بستنی بخرد ویک جلسه قران خوانی داریم که ایشان تفسیر میکند با لهجه علما وروضه میخواند ریس واحد فرموده بوده است که به سمت جدی شدن حرکت کنید وایشان گفته است الان پنچاه در صد جدی است وبه سمت جدی ای شدن اتوماتیک پیش میرود وهرکس شخصی راخطاب میکند باید باکلمه شهید اغاز کند ولی ما دمار عراق دراوردیم وبهعقب رانده شد جناب فرمود این واحد عراق عقب بود وصدام امد وبه ایشان گفته چراعقب هستید وانها جلو امدن یک دوماه سروصدا کردند ودوباره ما دمارانها را دراوردیم و عقب رفتن بار دیگرطارق عزیز امد ودباره جلو امدند بارک الله من نمیدانستم که انها را کوبیدن وخداحافظی میکند ومیرود


ارسال شده در توسط علی

بهمن 1388
اسفند 1388
فروردین 1389
اردیبهشت 1389
خرداد 1389
تیر 1389
مرداد 1389
مرداد 89
شهریور 89
مهر 89
آبان 89
آذر 89
دی 89
بهمن 89
اسفند 89
فروردین 90
اردیبهشت 90
خرداد 90
تیر 90
مرداد 90
شهریور 90
مهر 90
آبان 90
آذر 90
دی 90
بهمن 90
اسفند 90
فروردین 91
اردیبهشت 91
خرداد 91
تیر 91
مرداد 91
شهریور 91
مهر 91
آبان 91
آذر 91
دی 91
بهمن 91
اسفند 91
فروردین 92
اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94
شهریور 94
مهر 94
آبان 94
آذر 94
دی 94
بهمن 94
اسفند 94
فروردین 95
اردیبهشت 95
خرداد 95
تیر 95
مرداد 95
شهریور 95
مهر 95
آبان 95
آذر 95
دی 95
بهمن 95
اسفند 95
فروردین 96
اردیبهشت 96
خرداد 96
تیر 96
مرداد 96
شهریور 96
مهر 96
آبان 96
آذر 96
دی 96
بهمن 96
اسفند 96
فروردین 97
اردیبهشت 97
خرداد 97
تیر 97
مرداد 97
شهریور 97
مهر 97
آبان 97
آذر 97
دی 97
بهمن 97
اسفند 97
فروردین 98
اردیبهشت 98
خرداد 98
تیر 98
مرداد 98
شهریور 98
مهر 98
آبان 98
آذر 98
دی 98
بهمن 98
اسفند 98
فروردین 99
اردیبهشت 99
خرداد 99
تیر 99
مرداد 99
شهریور 99
مهر 99
آبان 99
آذر 99
دی 99
بهمن 99
اسفند 99
فروردین 0
اردیبهشت 0
خرداد 0
تیر 0
مرداد 0
شهریور 0
مهر 0
آبان 0
آذر 0
دی 0
بهمن 0
اسفند 0
فروردین 1
اردیبهشت 1
خرداد 1
تیر 1
مرداد 1
شهریور 1
مهر 1
آبان 1
آذر 1
دی 1
بهمن 1
اسفند 1
فروردین 2
اردیبهشت 2
خرداد 2
تیر 2
مرداد 2
شهریور 2
مهر 2
آبان 2
دی 2
آذر 2
بهمن 2
اسفند 2
فروردین 3