بسم الله الرحمان الرحیم-نظریات شخصی است-کامپیوتر م مداوم خوداش روشن وخاموش میکرد-من وارد گوگل شدم همین مطلب را بفارسی نوشتم-جواب داده بودند- علت فن یعنی بادبزن چرا ما بای فن لغتی درست نکردیم چون تکنلوژی مال ما نیست ماهم میگوئیم بجهنم درک- احساس مسئولیت نمیکنیم من ماندم به نوتیفیکشن به فارسی چه میشود-یعنی دارای برداشت- یا یاداشت دارد نمونه بیاورم دفترچه تلفن این دفترچه تقسیم شده به حروفی به این خاصیت میگویند نوتی فیکشن اعلام دارد -اعلان داردکامپیوتر- یک سرعنوان دارد وهر عنوانی چند قلم یا چند مهارت دران گنجاندند که بهم ربط دارند این نوتی فیکشن است-جریان این است تا فن یا پنکه کار میکند کامویتر ختموش نمیشود هرچمد شما اهرم خاموش بزنید روشن میشود یک علت ایکن یا سمبل زیادی که در روی صفحه مانیتور است بایدهمهرا چک کند وبعد همه را خاموش کند وسپس خاموش شود این مداوم روشن میشود بایددرفایلهای تعدادی زیاد را دریک فایل یافولفذر برزید دوم پاور یا قدرت برق درحال احتضار است یک راهحل مسکنی است از اعلانی به اعلانیمیروید تیک بر میدارید ویا میگذارید مسکن است- خاموش میشود ودیگر روشن نمیشود به اصطلاح میگویند ذغال تمام کرد- قران ودرمقایسه بانهج البلاغه قدرت الهی مشخص میشود علامه استادمعزز ایت الله محمد حسین طب اطبا طبائی رحمت الله علیهم- استاد ایشان درنجف به طلاب ایشان میفرماید که کلمات قران باهرمغنی وبا هر اعراب بسنجیند که چند انها معنای معقولی ندارند این یک ریاضی احتمالاتی است کلمه اول چند حالت میشود کلمه دوم چند حالات میود امکان ضرب است میزان حالت اول ضربدر حالت میزان کلمه دوم تا الی اخر محاسبه کنید یک عدد عظیمی میشود همگی درست است امادرنهج البلاغه حداگثر دوحالت است انهم بعضی کلمات دلیلاش هم زبان کوفی بوده است نه اعراب داشته است ونو خواندن هم بعضی مواقه دوحالت داشته است بعضی ازانها هردو حالت درست است مورد دوم ان وقتها هتل دار ها یک کلید داشتند کهبه ان شاه کلید میگفتنددرب همه اطاقهارا باز میکرد ایه قران حالت شاه کلید دارد ولی تعدادیااندک از قصار حضرت علی علیه السلام دردوسه مورد کلی خاصی است-کاامروزه به ان ریاضی خاصی میگویند چند معنا میدهد سوم کلمات قران قصار است یعنی کوتاه است حضرت علی علیه السلام مجبوربوده است شرح دهد کسی نتواند جهتی دیگر به ان نسبت دهد مانندقرا ن از قضار قرانی خارج میشودفقط یک معنا میدهد- حال بر گردیم به کامپیوترنویسنده ایرانی یبان کرده است در کامپیوتر اعجازهای رخ داده است درواقع معجزه است البته هوش وریاضایت است یک مثال بیاورم در ترجمه- از لحاظ کمپیوتری سه ریاضی باهم کار میکند اول انتخاب لغت بومی به این حالت - در لغت انگلیسی -پرو وایدر- میگویند یعنی تولید کننده-دراصل یک لغت برای معنای خاصی تولید شده است ازیک طریق ریاضی کا مپیوتری بدست میاد- دوم لغت خارجی انهم تولید شده است انهم ریاضیات خاص خوداش دارد سوم برابری اینهم ریاضیات خاص خوداش رادارد اساس کا مپیوتر صفر ویک است یعنی حروف کامپیوتردرواقع صفر ویک هستندما برای هرکاری وهر لغتی از صفر ویک استفاده کنیم بعلت انکه مداوم کامپیوتر درحال توسعه است- نباید یکسان سازی شود هرعملی وهر حرفی باید منحصربفرد باشد درمراحل اول در صفر ویک زید باید چهار حرف اول یکسان نباشند وبعدا شد چهار حرف اخرهم اضافه شد وبعدا هم هار حرف وسط هم گاهی اضافه میشود کامگوتر گیچ میشود میخواهد هردو راطاهر کند وچون امکان پذیر نیست-هارد دیسک خط میاندازد که به ان بد سکتور بد یعنی بد سکتور یعنی بخش که خراب میشود برای انکه چنین اتفاقی نیافتد کامپیویر قفل میکند کار نمیکندکه بدنبال راهحل مختلفی رقتند که این عمل رخ ندهد یک کامپتوتر ساختند-که همه نرم افزار دران منبع خودرا میدهندهرکس برنانه نویسی میکند به ان کامپیوترمراجع کند ومتوجه بشود وراهنمامیهم میکندمدتها رایگان بود وامروزه پولی است این است بسیاری از اپلیکشنهای ایرانی وتاحدی چینی میگویند ناساز گار است باید بفکر اساسی کرد- حال معجزه دراین جا است فرض کنید میخواستیم کپی بزنیم یک عدد از صفر یک درست میشود برا یاینکه این عدد رابزنیم باصفر ویک امکان پذیر نیست دو راحل است یکی راه حل عددی ویکی راه حل حروفی - راهحل عددی اول بوجود امدمثلا میخواستید گوگل را باز کنید عدد 8448مینوشتید طبق استاندارد هر عددی میزانی از صفر ویک را دربرداردکه به پکیچ یعنی مجموعه یا سیستم-حالا حروف را انتخاب کردند حروفی که معنای مناسب رادارد یعنی زمانی که مینویسید کپی دستگاه کپی میکند ریاضی وسط واخر بسیار کار سختی است حالا به خداوندمنان اولین تولید کننده شخص خداوندمنان واسط پیامبران هستندکه ان مطالب بز بان افراد عادی بنحوی ترجمه کنند که خوب درک کنند وان مطالب مطابق فطرت باشد فطرت هم یکنوع زبان است حال برای نکاه زمانی زبان دچار مشکل درکامپیوتر شدیک کامپیوتر دیگر که با عدد کار مکند متوایند مثلا به گوگل دست پیدا کنیدیک بطن دیگر است
بسم الله الرحمن الرحیم نظریات شخصی است -حلقه سرجوخه نگاه میکردم دوتا ازمامورین ایرانی اسراییل با نیروی های ایرانی نقش دوجانبه رابازی میکردند تازگی فهمیدم که تاحدی واقعیت دارد لطف الهی است که بیایم سرخط جملهای ریس اسرایلی گفت اندورادعوت کنید به کارگاه برای هد-اف سرزذن خیلی حالت باحالی من پیدا کردم که به عراق وسوریه بروم کارحضرت موسی علیه السلام دنبال کنم یعودیان به سنت پیامبران یهود باز گردانم ولو هد اف شوم
نبسم الله الرحمن الرحیم- نظریات شخصی است-کسی ننوشته است که حضرت علی علیه السلام نماز را دست بسته خوانده است وهم چنین حضرت امام حسین علیه السلام حتی معاویه و یزید ملعون ها نگفته اند که دست بسته خوانده باشند -به همین جهت امام مالک چون حدیث درمورددست بسته نماز خواندن پیامبر اکرم صلواته الله علیه واله و آلسلم پیدا نکرد دست باز نماز خوانده است امام زمان علیه السلام دست باز نماز خوانده است براساس سنت شیعه که سینه به سینه از اهل بیت مکرم رسول الله صلواته علیه مطالب را شنیدند واز آنها حمایت کردند ودر راه آنها شهید شدند اهل جهنم باشند آقای عمر براساس ذ وق سلیقه شخصی و سیاست بیان کرد که خداوند منان برتر از شاهان ایران هستند آنها فرد که وارد بارگاه میشد بازرسی بدنی میشد وخود را معرفی میکرد و سپس دستورجلو آمدن داده میشد و سپس تعظیم میکرد و سپس دستور جلو آمدن می دادند و جلو میآمد و سجده میکرد ودر سجده بیان میکرد وجواب می شنید ویا به نزد شاه میرفت ویابرمیگشت اگر قرار بود برای خداوند منان چنین کنند دستور الهی میامد
بسم الله الرحمن الرحیم_نظریات شخصی است-آقایان چون شیطنت کردند تا آخر نمیتوانند حق حقیقت را بگویند حقیقت هم درک نظری کارگاه حلق درست درمیاید وهم در عالم خارج درست درمیاید اگر در نظر درست باشد در عالم خارج هم درست میشود وگردرعالم خارج درست شود میبایست درنظرهم درست از آب دربیاید وگرنه اوهام و دروغ است ولو اکثریت به آن باور داشته باشد- خداوند عقل مطلق و علم مطلق وعصمت مطلق است غیراز فردی که عصمت دارد و حکیم و عالم است به رهبری قبول نمیکند ودر عمل هم این سه صفت راهم تبلور وعینیت بخشیده باشند-و اگردرعمل ونظرباید مطابق آن سه صفت باشند وگرنه اجماع میلیاردی هم بیفایده است و باطل است واز چهتی کسی که این سه صفت را نداشته باشد چهل اش بیش از علم خردمندی ووگناه اش بیشتر تقوای خواهدبود
میرسیدبسم الله الرحمن الرحیم -هرنعمت کوچک الهی ارج بدهید وعاملی برای عاشق شدن خداوندمنان شود-درهرنعمتی واستعدادی ازخداوندمنان بخواهید یکنظمی ایجاد میشود انراتعقیب کنید وشک نکنید وسختی ها وصبرهای انرا تحمل کنید انشاالله به موفقیت میرسید
بسم الله الرحمن الرحیم- اشراف و توحید-حکومت رهبری ان یا با یاقوت است ویابا طاغوت – است که اولی بارمثبت دارد- دومی بار منفی دارد افرادی مورد توجه طاغوت هستند همه بر منفی دارند- اساس از جاده مستقیم جدا شدند و برعلیه جاده یا صراط المتقیم هستند طغیان یعنی اب رودخانه سرازیر شود واز جاده خود جدا شود وخسارت ببار اورد کلیه افرادی که طاغوت به انها بها میدهد وبخود نزدیک میکند باید چنین حالتی داشته باشندمانند باغی که ریشهان بغی است- گردن کشان درگناه وبزه ازحد گذشتن- ستم زیاد کردن که ریشه ان حسد ورشک باشد-که درکل انان وجود دارد- دیگر اشراف - شرف به مکان رفیع است در انسان رتبه بالایی داشته باشد-ملا بهمعنای زمین گسترده است وکسی که زمین زیادی داشته باشد به معنا فرد ثروتمند-که درقران معنای کسی ثروت زیادی دارد وهوش زیادی دارد ومشاور طاغوت است- مانندمشاورین معاویه ویزید علیهما لعنت ابدی بعوان مثال عمروبن عاص وپدراش عاص وافرادی که این سمت راندارند ولی در خدمت انها هستند اوباش وبهائم- وسگ ومیمون وعنکبوت میباشند- غالب اینها درسمت مشاورهم طاغوت –هستندند اولا بهانواع حقوقبشر اعتنائی ندارند بخصوص حقوق بشر توحیدی لذا از توحید منزجر هستند واگرقبول میکنند منافق هستند یعنی از راه توحید وارد میشوند وازراه کفر خارج میشوند بنحوی که افراد متوجه نشوند- وضد عدالت هستند عدالت سفیهانه تفسیر میکنند وخود عدالت بنابرمنافع خود بیان وتبین میکنند- وجز به جامعه طرفدارخود امکانات وقدرت سیاسی وحکومتی نمیدهند وسازمانهای کلی را درجهت خود نقش پذیر میکنند- ورسانه ها منابع اطلاعاتی را دراختیار میگیرند که مردم را نا اگاه وفریب دهند ونمی گذارند مشکلات را یا درک کنند ویاریشه مشکلات درست بفهمند- لذا با احکام سازنده وحلال مشکلات چه عقلی وچه وحیانی مخالفت میکنند- افراد ضعیف النفسکه تحت تاثیر شیاطین انسی قرار میگرنند وشیطان انهابه سمت هلاکت تشویق وترغیب میکند- وافراد ضعیفالنفس رابکار میگرنند اهل تزکیه نفس وتجهیز عقل ئتئجه به ومعنویات ناب نیستند-واطلاعات خوبی ندارند ودرجامعه اجازه پیداشدن علوم واطلاعات مفیدرا محروم میکنند وباین دانشمندان درستیز هستند وبه انها تهمت بیسوادی وخرابکاری وشیطنت میدهند وبرخوردهای خشن اجام میدهند وهیچ اه راهمنطقی را نمیذیرنند وانرا تشویق نمی کنند- وسرانجام چامعه بیدار میشود که بهترین راه راه توحیدی یعنی صراطالمستقیم است وظامین کهازحد گذشته اندمورد نفرت واقع میشوند وسرانجام شورش برعلیه انها رخ میدهد وازمقامخود سرنگون میشند - انشاالله
بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است- نظری به کتاب فلسفه فرانسه-خداکند گیچی فیلسوفان فرانسوی دراین دوره وعصر حل شده باشد تناقض ودشواری ها برای خود ساختند رابخوبی درک کنند- که خیلی عجیب است که برای قهرمان فلسفه فرانسه رنه دکارت اینقدر سنگ وهمی انداختند اما برای درک خود هیچونه درک عقلی ونقدعقلی نکرده اند وبراساس هوای نفس فلسفه چه عرض کنم سفسطه بقول قران سرابرا اب دانستند که اهمال انها بسیارشفاف است - بحث از اینجا شروع میکنیم-که اقای کلود برنار ازجهتی اثابگرائیراقبول دارد واز جهتی انراقبولندارد اثابت گرائی یعنی به اطن توجه نکنید انچه ظاهر است قبول کنید کارینداریم درانزمان ازلحاظ پزشکی همه را یکسان میدیدند وبعدا نسبی گرائی کردند وحدوسط قبول کردند درحل مسئله تغیری ایجاد نمیکند که بخواهند سرعت گیر درست کنند زیرا دراثبات گرائی تعمیم معنانی ندارد تاقیمت کهانسان ها دراختیارمانیست که روی انهاتجربه کنیم چون ماهیت افرادتک تک باید شناخته شود همه اشخاص درهمه زمانها تجربه شوند این کارعقل است که فیزیکی نیست فیزیک شامازمان ومکان است متافیزیکی است یعنی خالی ازمان ومکان بطریقییعنی درهمه زمانها ومکانهاتنفراش بدین جهت است علم دشوار میشود وکم ارزش میشود شناخت بقول اقای دکارت یکپارچه یعنی انتزاع بهمعنای جداشدن است ازماده امکانپذیر است چون ماده زمان ومکان درظاهردارد هرنوع باز تصور میکنیم وتخیل میکنیم همه این استعداد ها بقول حضرت ملاصدرا درچهارچوب ذهنیت غیرمادی است میدانیم شناخت درمغز بهکدهای الکترونیکی تبدیل میشود ولی ما ازان هیچ چیزی درک نمیکنیم -مثلا ماده ویابرگ باید به جملهتبدیل شود درکجا مغزتبدیل به جمله میشود جائی وجودندارد وسیستمی هم نداردحال فرض کنیم مانندمانیتور کامپوتر جائی تبدیل شود یک فیلسوف فرانسوی میفرماید مادرصفحه تاریک درک میکنیم همین کلمات ماده وبرگبدون جمله ایجاد درک میکند که به معنای معنویت عام است وبقول جناب دکارت یکپارچه است جهان را میشود یک پارچه درکرد فرض کنیم ما روح مادی داشتیم بایازابتدا جزجز زمان وتاریخ مرور کنیم ولی بهیکپارچکی نمرسیدم دریک نقطه زمانی ومکان درک میکردیم بقول کتاب همنهاد-من دوبیران براینمطالب انگشت ابهام گذاشته است -که بنیان یاد گیری رانه قوهعقل یا شناخت بلکه تجربه ی خواست انسان برای حرکت دادن جسم- خویشمیدانست این گونه تبدیل سوِژه ی انسان به عاملی که پیش از هر چیز سوژه ی کنش است نه سوژه اندیشه در جائی دلبخواه, اقاین فرمودند در ماده جبر علت معلولی است چگونه این را اثبات کردند عامل جبرکدام است درماده است یادرجهان است ازکجامعلوم که الله بختی نباشدچطوربرای اقای درکات مداوم سنگ شک ره میکنید ولیبدن ایجادشک متافیزیکی شما جبر ظاهر نمتوانید اثابت کنید- وشما شخص فکر میکنید وعام وغیر شخص را قبولندارید قبول میکنید - مگر شما همه زمانه ومکانهارادراختیار دارید که همه جا ماده درجبر است- یک شعاردادید چیزی بی جسم وغیر شخص یعنی عام ولی دیگر چندان توچیه پذیر نیست البته همچنان جناب اقای دکارت گفته است بین روح وجسم م نهادی است اتحاداست وهردو باهم کار میکنند- ولی شماذ فقط بهجسم توجه میکنید سئوال دیگر اقای اگوست کنت به افریق رفت تادرجامعه شناسی انجا تحقیق کند چون افریقائی از استعمارفرانسه خسته وبیزاربودند اعتنائی به ایشان نکردند یک دفعه جرقه ای درمغز ایشان زد خودرابشکا افریقائی گریم کرد ودراورد وضد فرانسه صحبت کرد ومحبوب شد این جرقه ازلحاظ مادیسلسلهمراب ان چگنه بجودامد ودریکجبر به اسارت ایشان را پدر جامعه شناسی تجربی وپدر اثباتگرائی علوم حسی شد این شناخت ان حس ایبرای اقای اگوست کنت شفاف بوده است ویانبوده است شفاف است وبدیهی است پس چگونه انسان باطن خودرا درک نمی کند وغیر علمی است- وجالب انکه زمانی که به اقای مارکس گفتند ازلحاظ علمی شمانمیتوانید برای همیشه یک فلسفه داشته باشید فلسفه شما زمان ومکان میخواهد بهاصطلاح تاریخی است سخت نارحت شدند وفرمودند من باجریانهای تاریخی درستیز هستم مگر ماده میتوادیکپارچه فکرکند قضاوت باشما-
ارسال شده در 100/9/2:: 10:55 عصر توسط علی